نرگِث
ساعت دوازده. عزیزم، مثل تموم پاراگرافایی که اینچُنینی هستن باید یادآوری کنم، خبری از سنگیننویسی
نه اینکه اینروزا بازی در بیارم، نه دختر.
این روزا گیرِ گیرم، خیلی
اصلاً یه پاراگرافایی سرِ هم کردم که هیس
نرگِث
یه بیت کفاف غم این عکسا رو میده؟ با خون دل ثبت شدن عزیزمم؛ خبر داری از پشتِ صحنهش؟ بیخیال بیخیا
غروبِ ارومیهٔ عزیزم، این غمت قبلنا نبود، الانا خیلی غمش گین شده.
تموم میشه دوستِ من، خب؟ *
Hamid Hiraad ~ Music-Fa.ComHargez Nemitavanim ~ Music-Fa.Com.mp3
زمان:
حجم:
972.6K
خواستم اولین مسیج امروز با قطعهٔ خیلی بوسیدنی باشه وُ لبخنددد *
بچهآ، عکسا عجیبِ عجیب قلبُ به بازی میگیرن.
امروز روزِ شماست، که خیلی شکیلُ مجلسی ثبت میکنید.
روزتون مباااارك
* فشردنِ دستاتون
هدایت شده از اسماء؛🇵🇸
من عاشق عکاسیام؛
تلاش برای ثبت یک واقعیت گذرا.
ایستانیدن حرکت و بیش از هرچیز تلاش برای ثبت تجربه لحظهای که در حال فرو کشیده شدن به گرداب گذشته است.
چالش برانگیز ترین و دشوارترین نوع عکاسی ،
عکاسی از آدم هاست
یک عکس پرتره خوب این حس را به ما میدهد که انگار ، نگاه، حالت و پس زمینه عکس ؛ خود واقعی آن شخص را آشکار میکند
عکس کسی را که خوب میشناسم نگاه میکنم و آن وقت است که میگویم :
آره ، خودشه ، خوب دراوردیش .
- برشۍ از کتاب ؛ با اندکی تغییر .
نرگِث
من عاشق عکاسیام؛ تلاش برای ثبت یک واقعیت گذرا. ایستانیدن حرکت و بیش از هرچیز تلاش برای ثبت تجربه ل
پاراگرافها
قطعههایِ صوتیُ عکسا، این سهقلمُ باید بوسید گذاشت رو چشم.
[ تلاش برایِ ثبت یک واقعیت گذرا ]
صبر کنید، صبر کنید
من من برایِ دوئیدنِ زیرِ بارون آمادهمُ آره *
نرگِث
بچهها صبر کنید یه پینوشت بدم بیرون از این.
خانووم، آب دستته بزار زمینُ بزار این ماجرا هم مثل قبلیا خیلی ترتمیز باشه
حتیٰ با نشرُ فوروارد.
نرگِث
[ برگرفته از کتابِ قالیچهٔ شناور ]3 گفتهاند که " خانه از پایبست ویران است، خواجه در بندِ نقشِ ایوا
[ برگرفته از کتاب قالیچهٔ شناور ]4
دستانت را مشت کن
حال انگشت سبابه را به طرف دیگری گیر، اکنون سه انگشت بر سمت تو است.
در نیتت چه کاشته بودی؟ تعریف یا تخریب؟
هرچه باشد تو خود سرتری
- نرگسخاتون | کتاب وجود خارجی نداره
نرگِث
ساعت دوازده. عزیزم، مثل تموم پاراگرافایی که اینچُنینی هستن باید یادآوری کنم، خبری از سنگیننویسی
ساعت دوازدهُ هفده؛ عزیزم سلام.
قرار مدار گذاشتم تا سربسته بیام آخرِ روز، روزمُ تعریف کنم تعریف کنم.
از پیچوندنِ کلاس بگیر تا خیالبافیُ زیر بارون خوابیدن.
کلی لبخند ریخته سرم که به موقع باید تحویلشون بدم.
کلی آدمِ گلِ گلاب چیدم کنار تا هر سری یه کم نازشونُ برم.
امّا تو نگران نباش
* لبخند
نرگِث
ساعت دوازدهُ هفده؛ عزیزم سلام. قرار مدار گذاشتم تا سربسته بیام آخرِ روز، روزمُ تعریف کنم تعریف کنم.
ببین، این هوایِ بارونی قابلیتِ سیو کردن نداره.
امّا میمونه اینجا تا هروقت چشمم خورد ذهنم بغل کنه آخرای مردادِ صفر دو رو *