[ من که میدونم، شب که میشد دیگه آدمیزاد نبود ]
زرتاج خانم، شب که میشه انگارَکی دیگه آدم نیست، تا خرتناقش غم و غصهست و دلتنگی.
والا چه میدونم اون روز کشیدمش کنار گفتمش که خبر دارم از حالش، راستش رو بخوای رنگ از رخش پرید و دست برد سمت انکار کردن و که آی تو داری گندهش میکنی، من بلدم این احوالش رو، ناسلامتی خالشم.
- نرگسخاتون | ادامه داره این پاراگراف *
نرگِث
[ من که میدونم، شب که میشد دیگه آدمیزاد نبود ] زرتاج خانم، شب که میشه انگارَکی دیگه آدم نیست
دخترا، یادم رفت یه پینوشت بچسبونم که این پاراگراف
پیِ حقیقتُ گرفته *
نرگِث
زرقُ برقِ مادیاتی که کور کرد چشممونُ از تعریفُ تمجیدایِ کلفت، گِرِه چارقد کورتر میکنیمُ زلف داخلت
چیزی که از چکامه به جا میمونه همین جملهٔ چای یا قهوهست.
عزیزم چای یا قهوه؟؟
* چشمك
الان نیمهشبه وُ تا گِلو پرِ استرسُ نوساناتِ خلقیِ لاکردار[ قرار بود بشه ایکبیری] ام
امّا عزیزم، خودت خوبی؟
* فشردنِ دستات
نرگِث
الان نیمهشبه وُ تا گِلو پرِ استرسُ نوساناتِ خلقیِ لاکردار[ قرار بود بشه ایکبیری] ام امّا عزیزم، خو
ببین این قاب کلی پاردوکس پشتشه.
گول ظاهرشُ نخور.
کلی خنده وُ ناراحتیُ آخر سر، خدایا بیا منُ قورت بده *
نرگِث
ببین این قاب کلی پاردوکس پشتشه. گول ظاهرشُ نخور. کلی خنده وُ ناراحتیُ آخر سر، خدایا بیا منُ قورت بد
غروبِ عزیزم، با همهچیز دلچسبه.
نرگِث
غروبِ عزیزم، با همهچیز دلچسبه.
زمان:
حجم:
289.9K
این قطعهٔ کوتاهِ دوستداشتنی با لبخند
* لبخندِ خیلی خیلی زیااااد.
من از اولش آدمِ نوشتن نبودم.
آدمِ به شرح کشیدن بودم.
بلد نبودم مجلسی نوشتنُ، بلد نبودم.
با ابُ تاب تعریف کردنُ پیاز داغُ زیاد کردنُ بالُ پر دادن کار من بود.
* آره عزیزم.
نرگِث
من از اولش آدمِ نوشتن نبودم. آدمِ به شرح کشیدن بودم. بلد نبودم مجلسی نوشتنُ، بلد نبودم. با ابُ تاب ت
از این به بعد به یقین برسید #شرحیات با اندکی تغییرُ مبالغه نوشته شدن **
شجریان/ابتهاج/نامجوH-553237.mp3
زمان:
حجم:
10.2M
برایِ این قطعه وُ خاك گرفتگیِ روش.
صداها، قطعات، تصاویرُ دستنوشتهها رو باید باید بقچهپیچ کنیُ نگهشون داری
* لبخند