نرگِث
امّا بلاخره به معجزهٔ اشك ایمان میاوری. #جایگاه_اشک | 1445
پینوشت: اشك بهبود را تدریجی میسر میکند
نرگِث
نظر اجمالی؟ ببخشید خیلی درشت شد خط آخر. ما از این باکلاس بازیا نداریمم
آشنا بودن و نبودنش چه فرقی میکنه، اگه بخوای چادر ببندی به کمرُ شروع کنی به کاشتُ برداشتِ یه لبخندِ ساده؟
ایهاالانسان، من جنبهٔ این حرفا رو ندارمُ همون لبخندُ بسنده کنید.
* بوینارنج.
نرگِث
آشنا بودن و نبودنش چه فرقی میکنه، اگه بخوای چادر ببندی به کمرُ شروع کنی به کاشتُ برداشتِ یه لبخندِ
این مکالمه اتفاقیِ اتفاقی از 15 جولای، ساعتِ یازدهِ شب شروع شد.
با آرزوهایِ شیرین.
امّا از کجا ملموسِ قلوبِ اینچُنینی باشیم استاد؟
* خنده
امّا ساعات بیانگرِ چه موضوعیاند؟ نوشابه شیشهای؛ فرش سوخته، تابش نور و در آآخر تولدِ سبزانور *
نرگِث
امّا ساعات بیانگرِ چه موضوعیاند؟ نوشابه شیشهای؛ فرش سوخته، تابش نور و در آآخر تولدِ سبزانور *
سرازیر بودن ابهام و خیلی خیلی متوجهم.
بمونه سرِ وقت جریانش و میگم. *
نرگِث
سرازیر بودن ابهام و خیلی خیلی متوجهم. بمونه سرِ وقت جریانش و میگم. *
مقصود چی بود؟
سبز و چی تشکیل میده عزیزم؟ زرد و آبی
نه؟
خووب دقت کن، فرش زرد سوختهٔ وا رفتهَ رو در نظر بگیر، تابش نور و اصلاً ما رنگ آبیمون کجا بود؟ ما تا خرخره آبی موندیم و بس نشستیم تا فرجی حاصل شه و رخ بدیم.
* دقت کن، تاا خرخره.