هدایت شده از نخل و نارنج ؛
فکر میکنید امثالِ متهمکنندگانِ سقراط در دادگاه به پایان رسیدند و در آتن خفه شدند؟ خیر آقا. آنها به قرنِ ملاصدرا رسیدند و در ضیافتِ کرکسان در دربار، به او نیز اتهام زدند. آیا فکر میکنید آنها همانجا در تاریخ مدفون شدند؟ خیر آقا. نوادگانشان هنوز هم در میان ما زیست میکنند. این را آنجایی فهمیدم که یک استاد دانشگاه که کتابهای بسیاری نوشته و رئیس دانشگاه است و مسئولیتهای بسیاری در عرصهی علم دارد و از قضا مدعی فلسفه و کلام است، با استدلالی سخن گفت که کودکی خردسال او را به ریشخند میگیرد. بله آقا. با استدلالی سخن گفت که کودکی خرسال او را به ریشخند میگیرد.
نرگِث
داستان اینه نورها خیاطن و اجسام مصرف کننده. - احساسات؛ بند 3
* به قول بنتالصابر: نوردوز
هدایت شده از نرگِث
فکر میکنم جواب دادن یا بارگذاریِ مسیجهای منفی چنان باارزش و مهم نیست.
امّا دخترایِ من، ما باهم دوستیم، نه؟
قرار نیست به شعور هم توهین کنیم
قرار نیست فکر کنیم هیچاتفاقی نمیافته با پیامهای ما.
لطفاً اگر محیطِ خانواده بنا به هر دلیلی کم و کاستی داشته برایِ بسترِ تربیت، از فرهنگِ عرفیِ جامعه بهره ببرید🤍.
نرگس خیلی دوستتون داره
* فشردنِ دستاتون
نرگِث
فکر میکنم جواب دادن یا بارگذاریِ مسیجهای منفی چنان باارزش و مهم نیست. امّا دخترایِ من، ما باهم دوس
اینجا بودنش خیلی خیلی حیاتیه.
نرگِث
عزیزم، اینم قد انداخت. اینم استخون[ شاخه] ترکوند. خرمالوچه دیگه چهٔ قبلیشُ یدك نمیکشه. خرمالوچه، خ
از همین الانش شاهد ثمرههای این بچه هستم.
* عینك دودی
نرگِث
[ sed ]4 زیر زمین من خیلی خیلی کلنگیه. راستی، چند وقت پیش، کنسرو ماهی خریدم متوجه شدم به خاطر باربری
[ sed ]5
بلاخره بشریت با بهرهگیری از تکنولوژی تونست زمین رو از مدار خودش خارج کنه؛ امّا این ماجرا سرانجام تلخی داره.
طی یه فرمول کوتاه، زمین با خارج شدن از مدارش نه تنها به عقب برنگشت، بلکه نزدیکتر به خورشید شد.
به خاطر همین همهجا حتی جنگلها مسقفن.
- نرگسخاتون | ادامهدار