امّا امشب، امشب، امشب.
فکر کنم با یه تسلیت و یه کلیپ نمیشه سر و ته ماجرا رو جمع کرد.
[ رسول خدا ص فرمود: هیچ پیامبری یا وصی او نیست مگر آنکه شهید میشود. *۸-السیره نبویه ابن کثیر ج۴ص۴۴۹ و البدایه و النهایه ج۶ص۳۱۷و۳۲۲ ]
نرگِث
[ شنا، ممنوع ] - عذرخواهم در افکار شنا کردم، عذرخواهم سرکار. تابلویی را که نصب کردید بر جویآبی باری
[ لطفاً در مقابل درب پارک نکنید ]
نرگِث
[ لطفاً در مقابل درب پارک نکنید ]
این پاراگراف و سعی کردم ورود متفاوتتری داشته باشه
امّا از هر دید همونه.
خیلی خیلی بیطاقتم برای بارگذاریش
نرگِث
عنوان داستان هم مثل اسم یک بچهای است که متولد میشود. من اعتقاد دارم که بچه خودش اسم خودش را از توی
واقعیت اینه تو از چرتترین و نامربوطترین مسائل یه زندگی خلق کنی و وارد دنیا کنی.
امّا چطور؟
آره درسته، اعتماد! اعتماد به آثار خود ما بزرگترین کمک برایِ خلق بزرگترین و جدیدترین ایدههاست.
-بند 1
نرگِث
-تصویر اول اشتیاق را در کجا دیدی؟ در کدام سو دست بر آسمان میچرخانی؟
اصلاً سیسش و
خیلی خیلی ریلکس، پا جفت کرده و داره آبمیوهَش و [ نوشجان ] میکنه
هدایت شده از نخل و نارنج ؛
آسمون از اون دسته مخلوقاته که حیرت انگیز به معنای واقعی کلمهست.
نرگِث
آسمون از اون دسته مخلوقاته که حیرت انگیز به معنای واقعی کلمهست.
دمِ پائیزی، ببین دم پائیزی دیدن داره این آسمون.
دائماً ابریه و تیره
وقتشه به رسم ادب هرساله با داغ رو سینه [ سرد ناشدنی ] بیت قدیمیِ بوشهریا رو به اشتراك برارم؟