درآمدهای آنچنانی، فلان دورهٔ انگیزشی، بهمان دورهٔ توسعهٔ فردی و موفقیتهای چشمگیر و باور کنیم یا جدل و احوال زار پشت پردهَ رو عزیزکم؟
* مخاطباش و باید دونه به دونه بچینم و لیست کنم.
برای شروع مدرسهها نیاز نیست فلان مدل کفش و بپوشی و فلان مدل کیف و حمل کنی و این مدل کانسیلر و بزنی عزیز نرگس
لطفاً لطفاً مهربون باش لطفاً *تأکید و اصلاً
پائیزجان سلام، گفته باشم که این ریاستها به کسی وفا نکرده؛ امّا شما بقچه بر دوش بگذار و سهماهی را میهمانمان باش، خدا چه داند شاید شما میزبانید و ما رهگذر.
شگون ندارد شروع نامه را به دست گله و گلایه کردن بسپاری! به دیده منت؛ امّا خودمانیم انسان تشنه را باید سیراب کرد نه بیمار. کمی سازش کن با احوال ما، بگذار کمی سوز صدایت را بیشال و کلاه لمس کنیم.
- مهر 02 | نرگس
نرگِث
پائیزجان سلام، گفته باشم که این ریاستها به کسی وفا نکرده؛ امّا شما بقچه بر دوش بگذار و سهماهی را
تو نیمهٔ دوم سال من فرت و فرت مریض میشم، پائیزخانوم رواست واقعاً؟
بقیه عشق و حال و چغندر و باقالی هدیه بگیرن و من نسخهٔ بلند بالای فلان دکتر.
هدایت شده از خاورمیانهزدگی
هرشب. از ابتدا تا انتها را هزار بار مرور میکنم. «برای کدام عملِ انجام شدهام، درب خانهٔ دلم به بغض، روی خوش نشان داد و مهمان نوازیاش گُل کرد؟»
دختر جان سلام، میدانی که عشق تلخی و شوری را اسباب خوشی و میمنت ترسیم کرده؟ با گودالهایی عمیق و گلآلود اسباب هیجان را میسازد و به آنی ما را هیجانزده.
عشق بیپروا میسازد، بهای عشق انتظار است و دلتنگی.
[ بیپروا میسازد ]
نرگِث
دختر جان سلام، میدانی که عشق تلخی و شوری را اسباب خوشی و میمنت ترسیم کرده؟ با گودالهایی عمیق و گل
این ویژگیهای بارز، مصداقی عمل میکنه.
برای غروب هم همینطور که انتهای غروب شبه، شب
نرگِث
از نامهٌ هشتم سلام، هر بار سلیقه به خرج میدم و شمارهبندی میکنم تا برسونم دستت این دغدغهَ رو روحا
این نامهها یواشکی ارسال شدن و بلافاصله بعد ارسال پاک شدن.
تک و توک گلچین شدن و اینجا بارگذاری
* لبخند
نرگِث
هشتم ربیعالاول 1445 | " تصاویر؛ سخنها دارند "
شوق و اشتیاق کفایتکنندهست عزیزم؟ *