[ جنایت دیدنی نیست ]
جنایتها تدریجاً سرکشتر میشوند و ترسناکتر، اگرچه پروندههای جنایی را وارد بر بخشی از کارت کنی، جذابیتی نه چندان را هم میچشی.
در اکثر جنایتهای فعلی اثری از کشت و کشتار نمیبینی؛ ضرری در ظاهر هم چشمگیر نیست.
مقتول و قاتلی را هم تیتر نکردهاند، در اینچنین جنایتها اتهامی صورت نمیگیرد. همهچیز واضح است و صریح، حتی اگر مکتوب نباشد.
این جنایتها جسم را هم درگیر ماجرایش نمیکند، مگر اینکه مفعول خودش را خلاص کند از افکارش.
- نرگسخاتون | ادامهدار
کدام سوژه دوستداشتنیتر از چشمها؟ چشم طبیعت آسمان است و مناسبترین وقت برای ثبت، غروب است.
غروب چشمان تو، چشمان نیمهبازت را میشود فرض کرد و آسمان ابری چشمانت را هم به موقع گریستن.
انتخاب به سلیقهٔ "تو"؛ کدامیك مناسبتر است؟
- نرگسي | نیمهشب
هدایت شده از انسآن .
عزیزم، آدمیزاد بندهٔ حبه
عزیزم، آدمیزاد بندهٔ حبه
عزیزم، آدمیزاد بندهٔ حبه
عزیزم، آدمیزاد بندهٔ حبه
عزیزم، آدمیزاد بندهٔ حبه
نرگِث
عزیزم، آدمیزاد بندهٔ حبه عزیزم، آدمیزاد بندهٔ حبه عزیزم، آدمیزاد بندهٔ حبه عزیزم، آدمیزاد بندهٔ
آدمیزاد عشقپروره
آدمیزاد عشقپروره
آدمیزاد عشقپروره
آدمیزاد عشقپروره
آدمیزاد عشقپروره
آدمیزاد عشقپروره
هدایت شده از شرقۍ غمگین .
بعضی موزیکا انقدر قدرت دارن که از بُعد زمان و مکان جدات کنن، ببرنت تو حال و هوایی که دلتنگش هستی، و بعد با دلتنگیِ مضاعف شده پرتت کنن تو زمان حال.
نرگِث
بعضی موزیکا انقدر قدرت دارن که از بُعد زمان و مکان جدات کنن، ببرنت تو حال و هوایی که دلتنگش هستی، و
قدرت نوا، قدرت صدا، قدرت قطعات
ما دفن شده در نتهای قطعات صوتیایم عزیزم *
نور مادرست و دلنگران، نور حضانت خورشید بر گردن دارد و احترامش واجب.
نور قراردادی نیست، نور خالق است، خالق سایهها؛ دستها، قامتها و غروب.
جاودانگی میبخشد و روح.
- بخش اول | ساعت دوازده و چهل
نرگِث
نور مادرست و دلنگران، نور حضانت خورشید بر گردن دارد و احترامش واجب. نور قراردادی نیست، نور خالق است
با یه نمه تغییرات و تلخیص، قلم شماها بارگذاری شد.
گرچه خودش دوستداشتنیتر بود تا با تغییرات من.
نرگِث
لبخندها پیروز میدان تن به تن میشوند اگر مشامشان، گذشت را احساس کند. تعبیر عشق بیریا چنین است که اگ
عجیب سردرگم امروز و فردای پائیز شدم، عجیب این حال و هوا مدهوش میکنن و مریض.
ما مریض این راهیم عزیز نرگس.