eitaa logo
نرگِث
833 دنبال‌کننده
618 عکس
44 ویدیو
3 فایل
یک عدد آدمی‌زاد از نوع زن محل پرورش پیازچه‌های نرگس ‌ تلگرام: https://t.me/nargth نرگث با ص سه دنده: @I4khatun
مشاهده در ایتا
دانلود
هرچیزی داستان خودش را دارد. دست‌ها، چشم‌ها، غم‌ها؛ آدم‌ها. رسالت آدم را می‌توان این‌طور دانست که خالق داستانش باشد، داستان آدم‌ها همه ماجرا دارد، هر داستانی مادرِ بچه‌داستان‌هایش است. خواندن داستان آدم‌ها جذابیتی انحصاری دارد، انسان همواره به دنبال دانستن و کنکاش کردن بوده است در همهٔ ابعاد، زیرا که داستان آدم‌ها برای یک‌دیگر جذاب است. آدم‌ها با داستان‌هایشان شناخته شده‌اند، آدم برای هبوطش، هابیل برای حسادتش، نمرود برای جنایتش و ابراهیم برای استقامتش. انسان با خواندن داستان‌ها غلیان احساساتش به جوش و خروش می‌آید، به رودی می‌مانند پرخروش. ما با دستان خالق داستان هستیم. داستان‌هایتان را سبز ساخت و ساز کنید. - نرگس‌خاتون | مهر دل‌انگیز امّا پرماجرا
ماجرای تصاویر به شرح‌های پیشین ختم نشده عزیز نرگس، داستان خیلی پیچیده‌تره. بوی قهوه و سوز باد، پشت این تصویر لونه کرده. گویا که تصاویر، زبون بسته‌ن و طفلکی. ما راه می‌ایم با این مسئله؛ راه می‌ایم. * چشمك - مهر
هدایت شده از نخل و نارنج ؛
حضرت رسول واقعا به معنای حقیقی کلمه برام سفید و لطیف و رقیقه. مثل بارونِ بهار، مثل ابرها، مثل باد، مثل آسمون، مثل کسی که قلبمو بغل می‌کنه.
هدایت شده از نرگِث
از نامهٌ هشتم سلام، هر بار سلیقه به خرج می‌دم و شماره‌بندی می‌کنم تا برسونم دستت این دغدغهَ رو روح‌انگیز. این‌جا شهریوره ولی هوا هوای پائیزه و غم‌زده. اون‌جا چه‌طور؟
نرگِث
از نامهٌ هشتم سلام، هر بار سلیقه به خرج می‌دم و شماره‌بندی می‌کنم تا برسونم دستت این دغدغهَ رو روح‌ا
این فصل داغ‌داره و محزون، امّا دست‌ها می‌تونن تیتر " با اندکی تغییر " آخر پاراگراف این فصل بندازن. عجیب دستا معجزه‌گرن
نرگِث
می‌برد و انگار که دلم قصد دارد که خود را از این مرز رد کند؛ این مرز هر کسی را بدون مجوز از خود رد نم
او دل می‌برد و دل قصد جان کرده و همراهش می‌رود، آن‌گه جان و دل باهم خروج می‌کنند - نانوشته‌های سرکش‌دلان2 | مهر نامهربان
هدایت شده از آبي بداهه‍ .
گفته بودم آدمیزاد عجول است؟ حالا تصحیح می‌کنم ؛ آدمیزاد عجول و بسیار غافل است. غافل از همه چیز و همه کس. گاهی وقت‌ها خدا دردهایی به آدم میده که حس می‌کنی از تحملت خارجه. گاهی هر چقدر فکر می‌کنی، هر چقدر دو دو تا چهارتا می‌کنی به اشتباه فکر می‌کنی یه جای حساب و کتابِ خدا می‌لنگه و این درد رو اشتباها به تو دادن. اما در اصل اینطور نیست. لایِ حساب و کتابِ اون بالاسری مو درز نمی‌کنه. اگر دردی رو میده تحملش رو هم میده. می‌خواد به خودت بیای. می‌خواد متوجه اون چیزی که ازش غافل هستی بشی. می‌خواد قوی بشی. می‌خواد رشد کنی. گفته بودم ادب نجاتت میده مگه نه؟ اینجاست که باید ادبت رو خرج کنی. اینجاست که باید سکوت کنی. غر نزن و تحمل کن، قول میدم اگر صبور باشی خیلی زود نجات پیدا کنی. :)
نرگِث
گفته بودم آدمیزاد عجول است؟ حالا تصحیح می‌کنم ؛ آدمیزاد عجول و بسیار غافل است. غافل از همه چیز و همه
آدمی‌زاد از عجایب خلقت است. ثابت است و دم‌دمی مزاج، ترش رویی می‌کند و عبوس است، مهربان است و رئوف آدمی‌زاد مملوء از تناقض‌هائیست عجیب
سکنجبین جان سلام. اولین نامه‌ای هست که قراره مهر و موم شده از نرگس دریافت کنی. همیشه خوش‌مزه بمون * بوسیدنِ چشمات
رونوشت: این مسئله، نظریهٔ معمولیه. تقثیل‌نویسی می‌تونه اصالت ببخشه به اثر، امّا روان‌نویسی اثر رو با نور عجین می‌کنه. اکثر متون تلخ و غیره منتظره، تو محور روان‌نویسی هستن. درک عموم و عوام از این سبك بیش‌تره. عزیزم، لطفاً بدون تجملات خودت رو بروز بده؛ قطعاً اطرافیانت برای درک کردن تو، خودشون رو دریغ نمی‌کنن - نرگس | مرداد