نرگِث
از نامهٌ هشتم سلام، هر بار سلیقه به خرج میدم و شمارهبندی میکنم تا برسونم دستت این دغدغهَ رو روحا
این فصل داغداره و محزون، امّا دستها میتونن تیتر " با اندکی تغییر " آخر پاراگراف این فصل بندازن.
عجیب دستا معجزهگرن
نرگِث
میبرد و انگار که دلم قصد دارد که خود را از این مرز رد کند؛ این مرز هر کسی را بدون مجوز از خود رد نم
او دل میبرد و دل قصد جان کرده و همراهش میرود، آنگه جان و دل باهم خروج میکنند
- نانوشتههای سرکشدلان2 | مهر نامهربان
هدایت شده از آبي بداهه .
گفته بودم آدمیزاد عجول است؟ حالا تصحیح میکنم ؛ آدمیزاد عجول و بسیار غافل است. غافل از همه چیز و همه کس. گاهی وقتها خدا دردهایی به آدم میده که حس میکنی از تحملت خارجه. گاهی هر چقدر فکر میکنی، هر چقدر دو دو تا چهارتا میکنی به اشتباه فکر میکنی یه جای حساب و کتابِ خدا میلنگه و این درد رو اشتباها به تو دادن. اما در اصل اینطور نیست. لایِ حساب و کتابِ اون بالاسری مو درز نمیکنه. اگر دردی رو میده تحملش رو هم میده. میخواد به خودت بیای. میخواد متوجه اون چیزی که ازش غافل هستی بشی. میخواد قوی بشی. میخواد رشد کنی. گفته بودم ادب نجاتت میده مگه نه؟ اینجاست که باید ادبت رو خرج کنی. اینجاست که باید سکوت کنی. غر نزن و تحمل کن، قول میدم اگر صبور باشی خیلی زود نجات پیدا کنی. :)
نرگِث
گفته بودم آدمیزاد عجول است؟ حالا تصحیح میکنم ؛ آدمیزاد عجول و بسیار غافل است. غافل از همه چیز و همه
آدمیزاد از عجایب خلقت است.
ثابت است و دمدمی مزاج، ترش رویی میکند و عبوس است، مهربان است و رئوف
آدمیزاد مملوء از تناقضهائیست عجیب
سکنجبین جان سلام.
اولین نامهای هست که قراره مهر و موم شده از نرگس دریافت کنی.
همیشه خوشمزه بمون
* بوسیدنِ چشمات
نرگِث
سکنجبین جان سلام. اولین نامهای هست که قراره مهر و موم شده از نرگس دریافت کنی. همیشه خوشمزه بمون *
سکنجبین عزیز، با قهوه تو رقابته.
- #ادبیات_مهربان | مهر
رونوشت: این مسئله، نظریهٔ معمولیه.
تقثیلنویسی میتونه اصالت ببخشه به اثر، امّا رواننویسی اثر رو با نور عجین میکنه.
اکثر متون تلخ و غیره منتظره، تو محور رواننویسی هستن. درک عموم و عوام از این سبك بیشتره.
عزیزم، لطفاً بدون تجملات خودت رو بروز بده؛ قطعاً اطرافیانت برای درک کردن تو، خودشون رو دریغ نمیکنن
- نرگس | مرداد
از نامهٔ نهم، سلام.
ساعت یازده و سیدقیقه.
عزیزم اینجا هوا خیلی سرده، پیشواز زمستون رفتیم شاید زمستون شرم کنه و زودتر بیاد و تموم شه.
بیصبرانه منتظر اردیبهشتم.
شما چطور؟
* بغضخارجکی
نرگِث
از نامهٔ نهم، سلام. ساعت یازده و سیدقیقه. عزیزم اینجا هوا خیلی سرده، پیشواز زمستون رفتیم شاید زمس
از این فضای غیرقابل پیشبینی، امید روئیده.
رنگ تصویر غم عجیبی رو به دوش میکشه امّا عزیزم این غیرمنتظرهست و غیرقابل پیشبینی
* لبخند.
نرگِث
روحِ سبز، نورسازه و روحنوا
" رونوشت: شرح معمولی برای آدم معمولی"
محبت رنگ سبز داره، با توجه به میزان مهر و عطوفت تن رنگ تغییر میکنه.
در هرحال انسان مهربون نرمدله و سبز، روحانگیزه و حفی.