نرگِث
[ یادداشت اول ] خاصیت فصول این است. آدمیزاد را مجاب میکند تا رنگ عوض کند، تا آدمیزاد را همسوی خ
از کیفیت پاراگرافها خیلی خیلی کم شده، میشه پائیز و مقصر دونست؟ بلاخره ماجرا ماجرای دموی شدنه
نرگِث
[ یادداشت اول ] خاصیت فصول این است. آدمیزاد را مجاب میکند تا رنگ عوض کند، تا آدمیزاد را همسوی خ
[ یادداشت دوم ]
عینک نابینایی بر چشمهاست و جامهٔ غم بر دلها.
پائیز را فصل غربت و روزها را غریب میبینند.
استفراغ لازمهٔ خوشبینیست. تا هرچه بر گوشمان زمزمه کردهاند را بیرون بریزیم
- نرگسخاتون
[ تجربه n ام، صبح شنبه ]
آدمیزاد تا عادتش را بر تنپروری بگذارد کار را برای خود سخت کرده است.
آدمیزاد جاهل است، آدمیزاد را باید در مضیقه قرار داد.
- نرگس
عادیترین مسائلن که موندگار میشه عزیز نرگس.
مثل صدای تیشهٔ فرهاد، غم وحشی بافقی، اولین شعر ابتهاج برای گالیا.
نرگِث
عزیز نرگس، فکر میکنی روایت تمام ماجراست؟
روایت نیمی از یک مسئله را به کمال میرساند.
امّا روایت تمام ماجرا نیست، بلکه تصاویر و ثبت شدهها حکمت ماجرا را کامل میکند
" تصاویر را جدّی بگیرید "
- نرگسخاتون | عصر یکشنبه