هدایت شده از کوچهبـاران.
سبزانور ؛
فرض بر این باشد که هر انسان در مسیر زندگانیِ خویش
با فردی روبهرو میگردد که نیز لطافتُمهربانیِرنگسبز را دارا ست.
بیاندیش که تو چه هنگام میان زخمی شدگان نقش انسانِ سبز را داشته ای
و چه موقع مانند انسانی جدا از احساس رد شده ایُ دردی دوا نکرده ای .
بدان که اگر چه روحت خسته بود نقش سبز را ایفا کردی ، در چندی بعد از زندگی جبران میگردد . .
- اندراحوالاتمان -
- ابرك
[ استشمام عطری که دیگر در هوایم نیست ]
پاییز عاشق است و راهی نمانده است جز اینکه شب و روز جدا کند.
چارقد غم افکنده بر دل و هوای سودا بر پا کرده.
هر روز از وجود بالا میآید و گلو را میبوسد و دست بر دیده میکشد تا بیهیچ مانعی ببارد.
- نرگس | ادامهدار
هدایت شده از خاورمیانهزدگی
همجوار بودن با انسانهای دارای ارزش رو باید پسندیدهترین کار دنیا معرفی کرد.
نرگِث
" کیفیت مهمتره یا کمیت؟
کیفیت بر کمیت تقدم دارد. از اینرو گروهی کم میتوان بر عدهای زیاد [ چیره ] باشند.
هدایت شده از بیرون پراکنی درونییاتم!
یه قدم جدی برای نوشتن و وارد شدن توی دنیای حرفهای نویسندگی :)
نرگِث
یه قدم جدی برای نوشتن و وارد شدن توی دنیای حرفهای نویسندگی :)
* نوشتههای ارزشمندتون رو تو این بستر مهیا شده بال و پر بدید
هدایت شده از نخل و نارنج ؛
آدمیزادُ نمیدونم ولی من پوست و گوشت و خونم با دلتنگی عجینه، انگار که اسمم از ازل دلتنگی بوده باشه، انگار دست تو دست دلتنگی منُ فرستاده باشن به دنیا، انگار نون و آبم دلتنگی بوده و هست. در عین حال که دارم تموم میشم از دلتنگی، دوستش دارم، احساس عمیق و دوستداشتنیایه. مثل معشوقی که با خنجر قلبتُ شرحه شرحه میکنه ولی باز هم دوستش داری و به آغوش میکشیش.
نرگِث
ائیز. ( اِ ) خزان. خریف. برگ ریزان. تیر. تیرماه. بادبیز. بادبز. سفیدبری. ( برهان ). و آن مدت ماندن آ
همه چیزی در خاموشیِ مطلق، تا هیچ چیز پارسنگِ همسنگیِ کفهها نشود.
و شاهینَکِ میزان؛ به وسواسِ تمام.
لحظاتِ شباروزی کامل را دادگرانه میانِ روز و شبی که یکی در گذر است و یکی در راه تقسیم کند.
و اکنون زمینِ مادر در مدارش سبکپای، از دروازهٔ پاییز میگذرد.
- شاملو