eitaa logo
نرگِث
833 دنبال‌کننده
618 عکس
44 ویدیو
3 فایل
یک عدد آدمی‌زاد از نوع زن محل پرورش پیازچه‌های نرگس ‌ تلگرام: https://t.me/nargth نرگث با ص سه دنده: @I4khatun
مشاهده در ایتا
دانلود
" کیفیت مهم‌تره یا کمیت؟
نرگِث
" کیفیت مهم‌تره یا کمیت؟
کیفیت بر کمیت تقدم دارد. از این‌رو گروهی کم می‌توان بر عده‌ای زیاد [ چیره ] باشند.
هدایت شده از نرگِث
حرهٔ نرگس، روح‌نوا خانوم جان خیلی خیلی عمر کردی و مسبب این عمر کردن چی بود؟ دل‌انگیز من، شاید رابطهٔ دوسویه از نوع مادردختری مجاب کرده تا بزرگ بمونی و گیسو افشون کنی. شاید امید شاید هم لب‌خند
یه قدم جدی برای نوشتن و وارد شدن توی دنیای حرفه‌ای نویسندگی :)
نرگِث
یه قدم جدی برای نوشتن و وارد شدن توی دنیای حرفه‌ای نویسندگی :)
* نوشته‌های ارزشمندتون رو تو این بستر مهیا شده بال و پر بدید
هدایت شده از نخل و نارنج ؛
آدمی‌زادُ نمی‌دونم ولی من پوست و گوشت و خون‌م با دلتنگی عجینه، انگار که اسم‌م از ازل دلتنگی بوده باشه، انگار دست تو دست دلتنگی منُ فرستاده باشن به دنیا، انگار نون و آب‌م دلتنگی بوده و هست. در عین حال که دارم تموم می‌شم از دلتنگی، دوست‌ش دارم، احساس عمیق و دوست‌داشتنی‌ایه. مثل معشوقی که با خنجر قلب‌تُ شرحه شرحه می‌کنه ولی باز هم دوست‌ش داری و به آغوش می‌کشی‌ش.
نرگِث
ائیز. ( اِ ) خزان. خریف. برگ ریزان. تیر. تیرماه. بادبیز. بادبز. سفیدبری. ( برهان ). و آن مدت ماندن آ
همه چیزی در خاموشیِ مطلق، تا هیچ چیز پارسنگِ هم‌سنگیِ کفه‌ها نشود. و شاهینَکِ میزان؛ به وسواسِ تمام. لحظاتِ شباروزی کامل را دادگرانه میانِ روز و شبی که یکی در گذر است و یکی در راه تقسیم کند. و اکنون زمینِ مادر در مدارش سبک‌پای، از دروازهٔ پاییز می‌گذرد. - شاملو
هدایت شده از آبي بداهه‍ .
سکوت خود خواسته‌ای کرده‌ام ؛ و راضی‌ام از این سکوت. فی‌الحال نه توان نوشتن را دارم و نه حتی حوصله. دستم به نوشتن نمی‌رود. انگشتانم مستاصل شده اند. به سمت کیبورد می‌لغزند، اما همان‌جا خشک می‌شوند. باز می‌گردند و دوباره می‌لغزند. میان جدالِ انگشت‌هایم و دکمه‌های کیبورد به صفحه گوشی خیره می‌شوم. از اطراف صدایی می‌آید. می‌شنوی؟ صدای ناله کودکان غزه‌ای از گوشی‌ها می‌آید. مدتی‌ست کلیپ‌هایشان همه جا پخش شده است. توجهم را جلب می‌کند اما جرئت دیدنش را ندارم. میان این همه هیاهو و صدایِ ناله‌ها التماسِ انگشتانم می‌کنم تا بلکه محض رضای خدا کلمه‌ای بنویسند. بلکه کمی از غم این روزها را شرح دهند. اما مگر می‌شود؟ اصلا مگر کلمه‌ای داریم که بتواند این حجم از ظلم، درد و غم را شرح دهد و به تصویر بکشد؟ حتی نمی‌توان ده درصد از آن را تصور کرد، چه برسد به اینکه بخواهی آنرا به تصویر بکشی. این روزها حالم شبیه به مادری‌‌ست که جان دادنِ کودک دلبندش را تماشا می‌کند و کاری از دستش برنمی‌آید. "تو را می‌بینم و کاری ز دستم بر نمی‌آید". این روزها کلمه‌ای در بساط ندارم. همین. فعلا خدانگهدار.
نرگِث
سکوت خود خواسته‌ای کرده‌ام ؛ و راضی‌ام از این سکوت. فی‌الحال نه توان نوشتن را دارم و نه حتی حوصله. د
" فقدان کلمات پدیده‌ایست حزن‌آلود، چرا که آدمی‌زاد یا محزون است یا مسرور. " - آب‌ان 02
هدایت شده از آبي بداهه‍ .
برای اشک‌هایت، شانه‌ام. برایِ غم‌هایت، چاره‌ام. برای زخم‌هایت، مرهم‌ام. من همین حوالی، در سایه‌ای ایستاده‌ام. من همین حوالی تو را می‌نگرم، همیشه ...
هنر کنشی است آزادانه، یعنی برای نشان دادن اثر هنری که همیشه با زیبایی همراه نبوده‌است ولی همواره معنی و مفهوم معینی را به وجود می‌آورد. - چیستی هنر 2