✳️ #خارج_تفسیر (جلسه ۷۳)
مباحث این جلسه:
۱. مفهموم «یضل من یشاء» و موارد مشابه دیگر سریان مدّی عمل است.
۲. بررسی مفهوم سریان مدّی عمل و دخالت ایجابی خداوند در اضلال
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
✳️ اهل بیت (ع) افزون بر راه های عادی و طبیعی، از دانش لدنّی برخوردارند، دانش آنان حوزه هایی همچون غیب و امور پنهان را در بر میگیرد.
استاد علی نصیری رئیس مرکز معارف وحی و خرد در یادداشتی به بررسی شبهه علم امام علی (ع) در نامه ای در نهج البلاغه نوشت: با توجه به رابطه تنگاتنگ میان دامنه امامت و پیشوایی با دامنه دانش امام که عقل بر آن تأکید دارد و با توجه به ادله نقلی از جمله روایات فراوان، اهل بیت (ع) افزون بر مجاری عادی و طبیعی، از دانش لدنّی برخوردارند و دانش آنان حوزههایی همچون غیب و امور پنهان را در بر میگیرد.
از جمله شواهد مدعا مواردی از غیبگویی حضرت امیر (ع) در نهج البلاغه است که پیشگویی امام در مواردی همچون مسلط شدن معاویه و فرمان او نسبت به دشنام و برائت از امام، فتنه و حوادث تلخ حکومت بنی امیه، انقراض حکومت بنی امیه در فرجام کار و ظهور حکومت عباسیان و هجوم مغولان و کشتار وسیع آنان از نمونههای آن است.
حال با چنین پیش انگارهای، اگر در نهج البلاغه گفتاری از حضرت امیر (ع) منعکس شده باشد که دلالت بر عدم آگاهی امام در امور تدبیر امور داشته باشد، بر اساس اصل ارجاع متشابه به محکم، باید به تأویل برده شود. به عنوان مثال یکی از والیان امام به نام منذر بن جارود عبدی در بخشی از اموالی که در اختیار داشت، دچار خیانت شد. حضرت امیر (ع) در نامهای خطاب به او چنین فرمود: «فَإِنَّ صَلَاحَ أَبِیکَ غَرَّنِی مِنْکَ وَ ظَنَنْتُ أَنَّکَ تَتَّبِعُ هَدْیَهُ وَ تَسْلُکُ سَبِیلَهُ؛ درستکاری پدرت مرا در انتصاب تو بفریفت و پنداشتم که تو از روش او پیروی میکنی و به راه او میروی.»
از ظاهر این نامه چنین برمیآید که امام مفتون صالح بودن پدر منذر قرار گرفته و ولایت گوشهای از کشور اسلامی را به او واگذار کرده است، اما با توجه به دامنه و وسعت دانش امام که گاه تا پهنه قیامت امتداد مییابد، پذیرش چنین امری با دشواری روبرو میشود؛ زیرا کسی که اعلام میکند میتواند تمام شئونات همه اشخاص و رخدادهای زندگی او تا روز قیامت را خبر دهد، چگونه نمیتواند دریابد که منذر به عکس پدر خود، انسان ناصالحی است؟!
جایگاه علمی حضرت امیر (ع) را میتوان در گفتار ذیل دریافت، «و به خدا قسم، اگر بخواهم هر یک از شما را خبر دهم که از کجا آمده و به کجا میرود و همه احوال او چگونه خواهد، بود میتوانم.» بر این اساس، نامه امام را باید از باب عدم جواز تعامل اهل بیت (ع) بر اساس علم باطنی دانست؛ به این معنا که مقرر است آنان درباره اشخاص و رخدادها بر اساس علم ظاهری عمل کنند و به رغم آگاهی به اسرار و بواطن کارها، آن آگاهی را مبنای عمل قرار ندهند. به عبارت روشنتر اهل بیت (ع) به رغم آگاهی از ضمایر افراد و همه حوادث و رخدادها؛ اعم از آنکه این علم را فعلی بدانیم یا آن را به میزان خواست آنان منوط کنیم، بر اساس مصلحت و اراده الهی در امور جاری و عادی زندگی، از این دانش گسترده خود بهره نمیگیرند و تعاملات خود را بر اساس روند طبیعی و ظاهری پی میگیرند.
نظیر این امر بنا به گزارش آیات قرآن درباره موسی و خضر (ع) اتفاق افتاد؛ به این معنا که خضر در سه مرحله؛ یعنی سوراخ کردن کشتی مستمندان، کشتن فرزندِ ناصالح و تعمیر دیوار ویران شده، بر اساس آگاهی از امور غیبی و مجاز بودن به تعامل بر اساس باطن هستی، کارهایی را انجام داد که مایه شگفتی و اعتراض موسی (ع) شد. عموم مفسران اذعان کرده اند که در عالم دو نظام ظاهر و باطن وجود دارد و آنچه که خداوند از پیامبران و اولیا خود خواسته، عمل براساس نظام ظاهر است، مگر در موارد خاصی نظیر آنچه که درباره خضر (ع) رخ داد. بر این اساس هیچ بُعدی ندارد که بگوئیم حضرت امیر (ع) به رغم آگاهی باطنی از ناصالح بودن منذر بن جارود عبدی، با او بر اساس این دانش باطنی عمل نکرده و براساس ظاهر امر و به اعتبار شایستگی پدر، مسئولیتی را به او سپرده است.
روایتی درس آموز از امام علی (علیه السلام)
قَالَ أَمِیرُالْمُؤْمِنِینَ (ع) إِنَّ قُلُوبَ الْجُهَّالِ تَسْتَفِزُّهَا الأَطْمَاعُ وتَرْتَهِنُهَا الْمُنَی وتَسْتَعْلِقُهَا الْخَدَائِعُ. إِنَّ قُلُوبَ الْجُهَّالِ تَسْتَفِزُّهَا الأَطْمَاعُ؛ واژه «استفزاز» به معنای تحریک است، یعنی طمع دل جاهلان را به تحریک و جنبش وامی دارد و باعث میشود که فرد کاری انجام دهد که شایسته و مناسب عزت و کرامت نفس او نیست. از این جهت حضرت امیر (ع) برق طمع را بیشتر عامل زمین خوردن عقل میداند: «أَکْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ» وتَرْتَهِنُهَا الْمُنَی؛ واژه «ترتهن» از ریشه «رهن» به معنای گرو گرفتن است؛ یعنی آرزوهای بلند پروازانه قلب جاهلان را در گروی خود میگیرد و آنان اسیر و گرفتار آمال و آرزوهای خود میشوند.
👇👇👇
وتَسْتَعْلِقُهَا الْخَدَائِعُ؛ واژه «تَسْتَعْلِقُهَا» به سه صورت خوانده شده است: «تستعلقها» از ریشه «علق» به معنای بستن است؛ چنان که میگویند: «علق الوحش بالحباله»؛ یعنی با ریسمان حیوان وحشی را بند زد. در این صورت معنای این فقره از روایت چنین است: خدعه و فریب عقل جاهلان را به بند میکشد. «تستقلقها» از ریشه «قلق»؛ یعنی از جای کندن. در این صورت معنای این فقره از روایت چنین است: خدعه و فریب عقل جاهلان را از جا میکند. «تستغلقها» از ریشه «غلق»؛ یعنی بستن. در این صورت معنای این فقره از روایت چنین است: خدعه و فریب عقل جاهلان را چنان در اختیار خود میگیرد که رها شدن از آن میسر نیست. واژه «خدائع» جمع خدیعه به معنای فریب و نیرنگ است. حاصل معنای این فقره آن است که عقل انسان جاهل او را به گزینش رفتاری خدعه آمیز با دیگران وا میدارد یا آنکه چنان خام و غافل میشود که در دام دیگران اسیر میگردد.
معنی دیگری نیز قابل برداشت از روایت است و آن اینکه خدیعه را به معنای چاره جویی و یافتن راه برای گشودن امور معنا کنیم. در این صورت معنای این فقره چنین خواهد بود: عقل جاهلان آنان را برای چاره جویی در کارها در بند خود میگیرد. از آنچه در این روایت بازتاب یافته دو نکته قابل استفاده است: ۱. عقل آدمیان از سه ناحیه در معرض آسیب است: طمع، آرزو و فریب کاری. ۲. وجود این سه آسیب در رفتار و رویّه انسان نشان از ضعف عقل و یا فقدان آن است. از این جهت حضرت امیر (ع) این دست از افراد را جاهل معرفی فرمود. راز جاهلانه بودن سه آسیب پیشگفته آن است که اولاً در بسیاری از موارد اگر نگوییم در همه آنها، بر مدار خیال پردازی استواراند و به عبارت دیگر از واقعیتهای زندگی دوراند.
بسیاری از طمع و آزها به حقیقت نمیپیوندند و بسیاری از آرزوها در حد یک آرزو میمانند و بسیاری از فریبها به هدف نمیرسند. راز اصلی همه این ناکامیها وجود دست الهی در باطن هستی و وجود اراده الهی مبنی بر حاکمیت عدل و صدق بر سرتاسر امور است. این امر در شماری از آیات قرآن مورد تأکید قرار گرفته است؛ نظیر آیه «وَأَنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی کَیْدَ الْخَائِنِینَ؛ و خدا حیله خائنان را به هدف نمیرساند.» این آیه در زبان و در مثلی عامیانه به نیکی معنا شده است: «بار کج هرگز به مقصد نمیرسد.» در جایی دیگر فرمود: «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ؛ بلکه حق را بر سر باطل می زنیم، تا آن را درهم کوبد و باطل نابود شونده است.» هر چیزی که بر مدار حق نباشد و غیرواقعی باشد، باطل است و طبق این آیه نابودشدنی است؛ دیر باشد یا زود.
منبع: https://shiastudies.com/fa/
تاریخ: سوم بهمن 1400
خارج فقه (جلسه ۱۱۱۸).mp3
11.62M
✳️ #خارج_فقه (جلسه ۱۱۱۸)
مباحث این جلسه:
۱. بررسی مساله تعارض دو بینه
۲. چگونگی جمع میان روایات در این زمینه
http://eitaa.com/alinasirigilani
تفسیر جلسه ۷۴.mp3
37.88M
✳️ #خارج_تفسیر (جلسه ۷۴)
مباحث این جلسه:
۱. نگاهی به سیر آیات در باره منافقان
۲. بررسی آیه شریفه:صم بکم عمی فهم لا یرجعون
http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ همسران طلاب را دریابید!
روزهای تلخی در حوزه علمیه در حال رقم خوردن است.
تورم لجام گسیخته و کوشش هر چند ناکارآمد دولت برای حمایت از اقشار ضعیف و آسیب پذیر و غفلت تام و تمام از وضعیت معیشت طلاب و فضلای حوزه!
خط فقر در سال جاری یازده میلیون تومان است و درآمد متوسط حوزویان کمتر از دو میلیون!!
کاش مساله به همین جا ختم می شد.
حسب روال متعارف زن و شوهرها در خانواده ایرانی به همراه فرزندان خود گاه و بیگاه به بازار، پارک، سینما، کنار دریا و ... می روند.
که تاثیر بسیاری بر کاهش فشارهای مختلف زندگی می گذارد.
اما خانواده های حوزویان در این میان کجا باید بروند تا باری بند از دل برگشایند و غبار غم از ذهن و جان بشویند؟!
در وضعیتی که تبلیغات مستمر و مسموم دشمنان در کنار ضعف و سوء مدیریت ها همه ضعف ها را متوجه حوزویان ساخته است و کار از اهانت و اسائه گاه به ضرب و جرح کشیده شده است، چگونه انتظار است یک فاضل یا طلبه حوزه دست زن و فرزند خود را بگیرد و با خیالی آسوده پای به بازار گذارد یا پارک و فضای طبیعی را به نظاره نشیند؟!
فاضلان حوزه و طلاب به هر روی مکرر پای از خانه بیرون گذاشته و با حضور در جلسات درس و بحث و مباحثات علمی حال و هوایی عوض می کنند، اما همسران و بالطبع فرزندان آنان چه مجال و مجلسی دارند تا اندکی از فضای تکیده خانه فاصله بگیرند؟!
اگر امکان غربالگری روحی و روانی خانواده حوزویان وجود داشت، بی گمان با حجم سنگینی از آمار فرسودگی روحی، آشفتگی، نگرانی، اندوه و به تعبیری گزنده تر روان پریشی مواجه می شدیم!
پیداست که این امر چون سر دلبران در حدیث دیگران مورد توجه قرار نخواهد گرفت.
وقتی فقر درونی اهالی حوزه و فشار اجتماعی غیر منصفانه که متوجه آنان است را کنار هم بگذاریم، چه برآیند تلخ و تاریکی بدست خواهد آمد؟!
راستی مدیران حوزه، مراجع مکرم، خیرخواهان حوزه و ... به مناسبت روز مادر و زن برای تدارک ذره ای از فشارهای روحی و روانی همسران حوزویان چه قدم خیری برداشتند؟!
چقدر توانستند حتی با هدیه یک گل به آنان اعلام کنند که ما از فداکاری، وفا، خدمت بی دریغ و تحمل مشاق شما به خاطر گناه ناکرده همراهی با اهالی حوزه غافل نیستیم؟!
چون از اقداماتی از این دست اطلاعی ندارم، داوری نمی کنم.
اما معتقدم که کم کاری همگان در این زمینه بسیار است.
پیشنهاد موکد این ناچیز پیش بینی بودجه ای هر چند اندک سالانه در حوزه برای تقدیر و تشکر از همسران حوزویان در روز زن است.
خداوند ما را بیش از پیش با وظایف مان آشنایی و آشتی دهد.
علی نصیری
پنجم بهمن ماه ۱۴۰۰
http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ نقد دیدگاه استقلال مالی حوزه از نظام اسلامی
در حال نگاشتن متنی با عنوان «نقد دیدگاه استقلال مالی حوزه از نظام اسلامی» هستم که ان شاء الله تعالی در چند بخش در کانال بازتاب داده خواهد شد.
خلاصه نظر این ناچیز به شرح ذیل است:
🔹 استقلال حوزه شیعه در حکومت سکولار، لائیک و ... مدعای مطلوب و مورد تاییدی است، اما در نظام اسلامی و نظام سیاسی مبتنی بر نظریه ولایت فقیه از دلایل متقن بهره ندارد؛ زیرا حوزه عملا در تمام شریان حیاتی مدیریت خرد و کلان کشور حضور داشته و نقش آفرین است.
🔹 افزون بر آن همان گونه که وابستگی مالی دانشگاه به حکومت ها مانع استقلال سیاسی و اجتماعی انها نشد و بر اساس شواهد محکم بخشی از بار اصلی انقلاب و مقابله با رژیم شاه بر دوش دانشگاه بوده است، تکیه داشتن حوزه در امور مالی به حکومت اسلامی ضرورتا منتهی به آسیب عدم استقلال حوزه در سایر عرصه ها نخواهد شد.
🔹 از این جهت حوزه باید بسان دانشگاه به عنوان یک نهاد رکین آموزشی کشور به رسمیت شناخته شده و بسان دانشگاه ها در مراکز استان ها از حمایت لازم مالی برخوردار گردد؛ اساتید حوزه به عنوان اعضای هیات علمی حوزه شناخته شده و ساختمان های مناسبی برای تحصیل حوزویان فراهم گردد و فضلا و طلاب در دوران تحصیل از حمایت های لازم برخوردار شده و برای ورود آنان به جامعه و نقش آفرینی متناسب با سطوح تحصیلی پیش بینی های لازم انجام گیرد.
🔹 هدف از طرح ایده ضرورت تامین مالی از سوی حکومت اسلامی با هویت ولایت فقیه ضمن نقد دیدگاه های رقیب، ارایه راه حل کارآمد و واقع گرا برای برون رفت حوزه و حوزویان از تنگناهای دهشت آور مالی کنونی است.
این ناچیز به هدف خدمت این مبحث را مطرح می کنم و از همه اساتید، فضلا و طلاب محترم حوزه انتظار دارم که از هر طریق مناسب دیدگاه های موافق یا مخالف خود را ارایه فرمایند.
🔹 شاید این حرکت علمی حداقل برای سال آتی یا کمی آن طرف تر به ویژه در دولت انقلابی آقای رئیسی تاثیر مناسب را گذاشته و در بودجه بندی سالانه اقدامات لازم انجام گیرد.
http://eitaa.com/alinasirigilani
✳️ باب نقد را با پدیده تلخ «خلع لباس» مسدود نکنیم!
برخورد تند و کوبنده با صاحبان فکر و اندیشه که گاه با خلع لباس یا ایجاد محدودیت در حوزه چهره می نماید یا در باره اخراج برخی از اساتید دانشگاه از مراکز آموزشی و پژوهشی خودنمایی می کند، پدیده تلخ و نامبارکی است که باید آن را با محک ارزش های دینی و اخلاقی و با تراز رفتار حکیمانه و رحیمانه که از نظام اسلامی متوقع است، مورد ارزیابی قرار داد.
در باره پدیده نقد در عرصه مسایل دینی و باوری باید در مجال مناسب سخن گفت. در حال حاضر روی سخن این ناچیز با پدیده نقد و انتقاد در عرصه سیاسی و ابراز نظر در باره چند و چون فعالیت های اجرایی، تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های نهادها و افراد حقیقی و حقوقی است.
به گواهی شماری از آموزه های دینی و نیز شواهد تاریخی نقد و انتقاد در این عرصه نه تنها امری نکوهیده تلقی نشده، بلکه گاه از آن تمجید نیز شده است؛ به ویژه در آن جا که آداب دانش شناختی و روان شناختی آن رعایت گردد.
در این جا بخش هایی از فصل دوازدهم از کتاب «تفسیر موضوعی نهج البلاغه» این ناچیز با عنوان «روش تعامل حضرت امیر (ع) با مخالفان» تقدیم می گردد:
« خوارج بارها در حضور امام و گاه در پای منبر ایشان، با تفسیری ناروا و با استناد به آیه شریفه، شعار «لا حکم الا لله» سر میدادند؛ مراد آنان از این شعار آن بود که به مردم القاء کنند که حکومت امام فاقد مشروعیت است که اطاعت و همراهی با آن روا نیست. در برابر چنین حرکت تبلیغاتی گسترده و خطرناک که میتوانست عده زیادی را درباره حقانیت حکومت حضرت امیر (ع) به تردید اندازد، امام بی آن که برای خوارج مزاحمت ایجاد کند و آنان را به خاطر چنین رفتار سیاسی مخالفانه، مجازات کند و به زندان افکند، تنها به نقد این تفکر پرداخت و با روشنگری حکیمانه، سستی و نادرستی آن را اثبات میکرد. رفتار اهانت آمیز خوارج تا آن جا پیش رفت که یکی از آنان پس از شنیدن رهنمون امام درباره شیوه برخورد با هیجان شهوت در پی دیدن زنانِ زیبارو، چنین گفت: «قَاتَلَهُ اللَّهُ كَافِراً مَا أَفْقَهَهُ» در این هنگام یاران امام از جا برخاستند تا او را به قتل برسانند، اما امام فرمود: «رُوَیداً إِنَّمَا هُوَ سَبٌّ بِسَبٍّ أَوْ عَفْوٌ عَنْ ذَنْبٍ» بزرگواری، بزرگ منشی و اخلاق الهی حضرت امیر (ع) را از همین رفتارهایی که گاه به نظر کوچک مینماید، میتوان دریافت. بهرغم همه رفتارهای ناصواب و آزار دهنده خوارج، تا زمانی که آنان دست به سلاح نبرده و خون مسلمانی را نریختند، حضرت امیر (ع) با آنان از در جنگ درنیامد؛ چنان که در جایی دیگر، امام پس از شنیدن شعار خوارج «لا حکم الا لله»، چنین فرمود: «تا وقتى با ما هستید از سه حق برخوردارید: نخست آن که از ورود شما به مساجد جلوگیرى نمىکنیم و دوم آن که حقوقتان را از بیت المال قطع نمىکنیم و سوم آن که تا آغاز به جنگ نکنید با شما نبرد نخواهیم کرد.»
درنگرید که خوارج چگونه در برابر حضرت امیر (ع) به عنوان حاکم مسلمانان نه تنها انتقاد، بلکه بارها جسارت و اسائه ادب می کردند، اما امام این چنین کریمانه با آنان تعامل داشت.
این ناچیز از همه مطالب و مباحث ناقدانه فاضلان حوزه یا دانشگاه و چند و چون بیان آنان آگاهی جامع نداشته و لزوماً همه آنها را قابل دفاع نمی دانم، اما معتقدم که در عرصه نقد سیاسی و اجرایی باید مجال را تا سرحد امکان باز و وسیع نگاه داشت و چه بسا از آن استقبال کرد.
از سویی دیگر، باید باور کنیم که روزگار ما روزگار انفجار اطلاعات است و دیگر نمی توان به عصر گذشته برگشت تا اگر از نقد و ناقدی خوشمان نیامد، کتاب و ناشر را مهر و موم کرده و نویسنده را از دم تیغ بگذرانیم!
برخورد کریمانه با صاحب نظران منتقد و گشودن باب گفتگو با آنان و ارایه پاسخ محکم و متقن به آنان روش منطقی و تاثیر گذار است که جا دارد بیشتر مورد توجه قرار گیرد.
«إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ»
علی نصیری
ششم بهمن 1400
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
✳️ انا لله و انا الیه راجعون
ارتحال آیت الله گرایلی (رضوان الله تعالی علیه) از اساتید مبرز حوزه علمیه خراسان و از چهره های موثر و درخشان این حوزه را تسلیت می گویم.
این ناچیز در دهه شصت در حوزه علمیه مشهد مقدس توفیق تلمذ خدمت ایشان در درس لمعه شهید ثانی را یافتم و در دوران مدیریت حوزه علمیه مشهد مکرر توفیق زیارت دست می داد.
دیدار مجدد با آن مرحوم در چند سال پیش در ایام پس از نقاهت در حرم مطهر رضوی پس از اقامه نماز جماعت فراهم آمد.
اخلاق خوش و کریمانه، تواضع و بی ادعایی، صبوری در برابر مشاق زندگی و رخدادهای تلخ که مکرر برای آن مرحوم رخ نمود، محبت و مهر نسبت به شاگردان، قدرت سخن و خطابه در کنار فضل و علم از جمله ویژگی های ستودنی اخلاقی آن استاد معزز بود.
این ناچیز در تمام این سال ها به ایشان ارادت قلبی داشته و دارم.
عاش حمیدا و مات سعیدا
خداوند تمام خدمات مخلصانه و مجاهدانه آن مرحوم را پذیرا باشد و ایشان را در کنار انبیاء و اولیای خود جای دهد! بمنه و کرمه
http://eitaa.com/alinasirigilani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گفتاری از مرحوم آیت الله گرایلی در باره فضیلت صلوات
http://eitaa.com/alinasirigilani
خارج حدیث (جلسه 24).mp3
15.43M
✳️ #خارج_حدیث (جلسه ۲۴)
مباحث این جلسه:
بررسی روایت هشتم از روایات کتاب العقل و الجهل کتاب شریف کافی:
عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّه عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ إِسْحَاقَ الأَحْمَرِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَيْمَانَ الدَّيْلَمِيِّ عَنْ أَبِيه قَالَ قُلْتُ لأَبِي عَبْدِ اللَّه ع فُلَانٌ مِنْ عِبَادَتِه ودِينِه وفَضْلِه فَقَالَ كَيْفَ عَقْلُه قُلْتُ لَا أَدْرِي فَقَالَ إِنَّ الثَّوَابَ عَلَى قَدْرِ الْعَقْلِ إِنَّ رَجُلاً مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ كَانَ يَعْبُدُ اللَّه فِي جَزِيرَةٍ مِنْ جَزَائِرِ الْبَحْرِ خَضْرَاءَ نَضِرَةٍ كَثِيرَةِ الشَّجَرِ ظَاهِرَةِ الْمَاءِ وإِنَّ مَلَكاً مِنَ الْمَلَائِكَةِ مَرَّ بِه فَقَالَ يَا رَبِّ أَرِنِي ثَوَابَ عَبْدِكَ ...
🆔 eitaa.com/alinasirigilani
🌐 www.maref.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✳️ برخورد فیزیکی روحانیان یهودی با فروشندگان تلفن همراه هوشمند
تصاویری از این دست به صورت های مختلف در فضای مجازی قابل مشاهده است که نشان می دهد روحانیان یهودی به ویژه شاخه ارتدکس به صورت فیزیکی با فروشندگان یا خریداران تلفن همراه هوشمند درگیر می شوند و گاه آنان را مضروب می سازند.
اما چرا؟!
آنان بسان فرقه آمیش در مسیحیت معتقداند که این دستگاه سخت افزار و نرم افزار شیطان برای نابودی باورها و ارزش ها است.
انسان را از خداوند دور می سازد!
اگر گروهی از عالمان یهود و مسیحیت این چنین از وجود و گسترش تلفن همراه هوشمند احساس خطر می کنند، ما به عنوان عالمان نزیه ترین دین و نظام نامه زندگی یعنی اسلام؛ می توانیم نسبت به آفت ها و آسیب های این دستگاه بی تفاوت باشیم و فکری برای مدیربت سخت افزاری و نرم افزاری آن و در نگاه وسیع تر نسبت به فضای مجازی نداشته باشیم؟!
http://eitaa.com/alinasirigilani