eitaa logo
مکتب شهدا_ناصرکاوه
880 دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
15.2هزار ویدیو
515 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 چگونه بال زنم تا به ناکجا که تویی بلندمی پرم اما، نه آن هوا که تویی تمام طول خط از نقطه ای که پر شده است از ابتدا که تویی تا به انتها که تویی ضمیر ها بدل اسم اعظم اند همه از او و ما که منم تا من و شما که تویی تویی جواب سوال قدیم بود و نبود چنانچه پاسخ هر چون و هر چرا که تویی به رغم خار مغیلان نه مرد نیم رهم از این سفر همه پایان آن خوشا که تویی جدا از این من و ما و رها ز چون و چرا کسی نشسته در آنسوی ماجرا که تویی نهادم آینه ای پیش روی آینه ات جهان پر از تو و من شد پر از خدا که تویی تمام شعر مرا هم ز عشق دم زده ای نوشته ها که تویی نانوشته ها که تویی #حسین_منزوی @defae_moghadas 🍂
دست اندرکاران ، راویان و نشر دهندگان حقایق دفاع مقدس به هوش باشید چندی قبل امام جامعه در دیدار با راویان دفاع مقدس گفتند اگر شما دفاع مقدس را آن گونه که بود روایت نکنید و نشر ندهید و [ ] هر آن گونه که خودشان خواستند تحریف و به خورد ملت می دهند و در یک کلام : به بپیوندید http://eitaa.com/joinchat/2044657664C50ccd48f34
🔴 پشت پرده فتنه انگیز های اخیر منافقان نام #آشنا و غربگرایان چیست ؟! 🔹برای پاسخ به این سوال فقط کافیست بدانید که بعد از دی ماه نوبت بهمن زیبا ‌و جشن #چهل_سالگی_انقلاب ماست! 🔹یادمان باشد دی ماه ۹۷ آخرین تیر ترکش فتنه گران ضد انقلاب است که با هوشیاری ملت به سنگ خواهد خورد! #میدان_انقلاب #دانشگاه_تهران #USAregimechange 🔴به کمپین #بیداری_ملت بپیوندید👇 http://eitaa.com/joinchat/963837952Cb758f6bd13
💗خاطراتی از شهدای گمنام:👇 یهو دیدم پلاکشو کند انداخت تو کانال ماهی  ...😇 🔸 گفتم: چرا این طوری کردی؟ این هویتته! 🔹گفت: «این آتیشی که من می بینم راه برگشتی ندارم، باخودم فکر کردم شم عجب تشییعی بشم...😨 دیدم "شهوت تشییع شدن" دارم....👌 پلاکو کندم که تشییع هم نداشته باشم!»😰 -زندگی-به-سبک-شهدا-کاوه دعوتید به کانال کتاب👇 https://t.me/nasserkaveh44 Www.naserkaveh.com
بابا امـــــد... خوش امــــدی قهرمـــــان.. #مسافر_خان_طومان #شهید_علیرضا_بریری🌷 @sangarshohada🕊🕊
#بغض‌نوشتہ...🌹 💠حاج حسین همدانی با بغض و اشک تعریف می‌کرد ((بسیجی را سر چهارراه گیر انداختن. عکس آقا دادن دستش گفتن یا به آقا فحش بده و عکس را پاره‌ کن یا باچاقو می‌زنیمت❗️ 💪اون دلاور عکس را بوسید و به سینه‌اش چسبوند.❤️ با چاقو از پشت قطع نخاعش کردن😔❗️ #‌این‌ها تنها جانبازان و شهدایی بودند که هنوز قاتلینشون حتی به دادگاه هم برده نشدند⁉️ #حججی‌‌های‌تهران۸۸ iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🔸مردى به آفتاب يمنى اويس قرنى گفت 🔸 مرا اندرزى كن - آنجناب گفت 🔸 فر الى الله بگريز به سوى خداوند. 🔸اين كلام را از كتاب الله اقتباس كرد كه نوح نبى ع به مردم فرموده 🔸ففروا الى الله، سوره ذاريات ، آيه 50 🔸از شهوت و از شهرت بپرهيز و از معاشرت ناجنس به خصوص از نفس بگريز كه: 🍀 نخست موعظه پير مى فروش اين است 🍀كه از مصاحبت ناجنس احتراز كنيد 🌿علامه حسن زاده املی @samad1001 🌹شهید سید مجتبی علمدار 🔸به دوستان و برادران عزيزم وصيت مي کنم کاري نکنند که صداي غربت فرزند فاطمه س مقام معظم رهبري که همان ناله غريبانه فاطمه س خواهد بود به گوش برسد #سالروز_شهادت_شهید_علمدار
🌹ماجرای دیدار با 🍃🌺 شهید سید مجتبی علمدار بعد از اتمام جنگ در واحد طرح و عملیات لشکر ۲۵ کربلا در ساری مشغول خدمت شد. او مداح اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی بود. چندین سال پس از جنگ یعنی در سال ۱۳۷۵ بر اثر جراحت‌های شیمیایی به یاران شهیدش پیوست. دوستان و همرزمان شهید خاطره‌‌های بسیاری را در رابطه با او در “علمدار” نقل کرده‌‌اند. تواضع و فروتنی، ایمان و اخلاص، التزام عملی به مراقبات و روحیه جهاد و مبارزه از سید مجتبی علمدار شخصیت بی نظیری ساخت که حتی علما او را صاحب امتیازات خاصی می‌دانستند. “حمید فضل‌الله نژاد” از دوستان شهید در همین رابطه خاطره‌ای از دیدار همرزم شهیدش با علامه حسن زاده آملی چنین روایت می‌کند: ♦️سید مجتبی علمدار علاقه ویژه‌ای به روحانیت داشت. می‌گفت:”سکان کشتی مبارزه، در این نظام اسلامی به دست روحانیت است.” روحانیت را قطب تاثیرگذار جامعه می‌دانست. سید در مراسمی که برگزار می‌شد از روحانیون استفاده می‌کرد. یکبار سید مجتبی بچه‌های هیأت بنی فاطمه(ع) را به روستای ایرا، در اطراف شهر آمل، برد. هدف زیارت و دیدار با علامه حسن زاده آملی بود. یکی یکی بچه‌ها را فرستاد داخل اتاق. خودش همان پایین مجلس در کنار درب ورودی نشست. حضرت علامه در بالای مجلس نشسته بودند. علامه قبل از شروع صحبت نیم خیز شد و درب اتاق را نگاه کرد. بعد اشاره کرد که سید جلو برود و نزد ایشان بنشیند. سید هم رفت و در کنار علامه نشست. علامه روی شانه او زد و چیزی گفت. از دور دیدم سید سرش را به حالت ادب پایین گرفته. بعد از اتمام دیدار، به سید گفتم: “علامه به شما چی گفت؟” سید جواب درستی نداد. هرچه اصرار کردم پاسخی نشنیدم. این اخلاق سید بود. همیشه کمتر از خودش حرف می‌زد. از نفری که جلوتر نشسته بود ماجرا را پرسیدم. گفت:وقتی علامه روی دوش سید زد به او گفت: ” بنده در چهره شما نوری می‌بینم. بیشتر مواظب خودتان باشید.” آن شب همه ما برگشتیم و وقتی سوار شده و حرکت کردیم سید دوباره به حضور علامه رسید.🌺🍃 @samad1001
نفوس مستعد 1.mp3
1.56M
🌹 نجوا با شهدا با صدای #شهید سید مجتبی علمدار @samad1001 تولد ۱۱دی۱۳۴۵ شهادت ۱۱دی۱۳۷۵
💥معلم سر كلاس به يكي از شاگردان گفت: 👇 *درس چوپان دروغگو را بخوان* بچه زد زير گريه😢 و گفت : نمي توانم آقا معلم! معلم پرسيد: چرا؟ بچه پاسخ داد: *آقا! پدرم اين صفحه را از كتابم پاره كرده.* معلم بر آشفت و جويا شد: به چه دليل؟ 💥پسره با لحني لرزان گفت : آقا معلم!*پدرم چوپان است*. از خواندن اين درس سخت خشمگين شد و رو به من گفت:من و پدرم و پدر بزرگم و بسياري از پيامبران چوپان بوديم و هيچ پيامبري دروغگو نبوده است... 💥اما يك نفر پيدا شد و گفت:👇 *به من راي بدهيد* تا براي شما مدرسه بسازم، خانه بهداشت درست كنم ، به روستا جاده كشي كنم و برای فرزندانتان *شغل ايجاد كنم.* رکود و تورم را کاهش دهم، با دنیا آشتی کنم دلار را هزار تومان کنم عزت را به پاسپورت ایرانی بر گردانم *همه تحریمها را بردارم* کاری می کنم که هم چرخ سانتریفیوژها بچرخه ، هم چرخ زندگی مردم خلاصه *اوووونچنون رونق اقتصادی ایجاد کنم که مردم به این ۴۵ هزار تومن یارانه احتیاج نداشته باشن* ما هم باور كرديم و به او *راي* داديم و آقا شد *رییس جمهور* ما و به هيچيك از حرف هايش هم عمل نكرد و جواب سلام مان را هم نمي دهد. به معلمت بگو اين صفحه را پاره كردم تا*به جاي چوپان درغگو،*درس جديد:👇 *" رئیس جمهور دروغگو "* را تدريس كند. 😱😲😬😧😮😳
🍃شهید سید مجتبی علمدار : 💥 باید خاکریزهای جنگ را بکشانیم به شهر! یعنـی نسل جدید را با شهدا آشنا کنیم. در نتیجه جامعه بیمه می شود و یار برای امام زمان "عج" تربیت می‌شود... 👤هنگام صحبت با نامحرم سرش را پایین می انداخت. حجب و حیا در چهره اش موج میزد. 🏙وقتی برای کمک به مغازه پدرش می رفت اگر خانمی وارد مغازه میشد کتابی در دست می گرفت سرش را بالا نمی آورد و می گفت: پدر شما جواب بده....🌷#ناصر_کاوه 🌷برشی از زندگی شهید سید مجتبی علمدار دعوتید به کانال کتاب👇 https://t.me/nasserkaveh44 Www.naserkaveh.com 🏵 زندگی نامه کامل شهید را در سایت👇 مطالعه کنید....
🔸یک روز جمعه به حمام عمومی دانشکده رفتیم. تا جایی که یاد دارم هیچ گاه غسل جمعه سید ترک نشده بود. می‌گفت: « اگه آب دبه‌ای هزار تومن هم بشه حاضرم پول بدم، اما غسل جمعه من ترک نشه.». در کنار حوض نشستیم و مشغول شستن شدیم. سید دوباره سر شوخی را باز کرد. یک بار آب سرد به طرف ما می‌پاشید. یک بار آب داغ و... ما هم بی‌کار نبودیم ! یک بار وقتی سید مشغول شستن خودش بود یک لگن آب یخ به طرف سید پاشیدم. سید متوجه شد و جا خالی داد اما اتفاق بدی افتاد! سید انگشترهایش را در آورده و کنار حوض حمام گذاشته بود. بعد از اینکه آب را پاشیدم با تعجب دیدم رنگ از چهره سید پرید. او به دنبال انگشترهایش می‌گشت! سید چند تا انگشتر داشت. یکی از آن‌ها از بقیه زیباتر بود. بعد از مدتی فهمیدم که ظاهراً این انگشتر هدیه ازدواج سید است. آن انگشتر که سید خیلی به آن علاقه داشت رفته بود. شدت آب، آن را به داخل چاه برده بود. دیگر کاری نمی‌شد کرد. 🔹روز بعد به همراه او برای مرخصی راهی مازندران شدیم. دو روز مرخصی ما تمام شد. سوار بر خودروی سپاه راهی تهران شدیم. خیلی خسته بودم. سرم را گذاشتم روی شانه سید. چشمانم در حال بسته شدن بود که یکباره نگاهم به دست سید افتاد. خواب از سرم پرید! دستش را در دستانم گرفتم. با چشمانی گرد شده از تعجب گفتم:« این همون انگشتره!!» خیلی آهسته گفت: «آروم باش.» دوباره به انگشتر خیره شدم. خود خودش بود. با تعجب گفتم:« تو روخدا بگو چی شده؟!» هرچه اصرار کردم بی‌فایده بود. سید حرف نمی‌زد. مرتب می‌خواست موضوع بحث را عوض کند. اما این موضوعی نبود که به سادگی بتوان از کنارش گذشت! راهش را بلد بودم. وقتی رسیدیم تهران و اطراف ما خلوت شد به چهره او خیره شدم. بعد سید را به حق مادرش قسم دادم❗️ 🔸کمی مکث کرد. به من نگاه کرد و گفت: «چیزی که می‌گویم تا زنده هستم جایی نقل نکن.» وقتی آن شب از هم جدا شدیم. من با ناراحتی به خانه رفتم. مراقب بودم همسرم دستم را نبیند. قبل از خواب به مادرم حضرت زهرا(س) متوسل شدم. گفتم: « مادر جان، بیا و آبروی مرا بخر!» نیمه شب بود که برای نماز شب بیدار شدم. مفاتیح من بالای سرم بود. وضو گرفتم و آماده نماز شب شدم. قبل از نماز به سمت مفاتیح رفتم تا انگشترم را در دست کنم. یکباره و با تعجب دیدم انگشتری که در حمام دانشکده تهران گم شده بود روی مفاتیح قرار داشت! با همان نگینی که گوشه‌اش پریده بود، نمی‌دانی چه حالی داشتم. 📚کتاب علمدار 🔹به مناسبت ۱۱ دی ماه، سالروز شهادت
:👇 صحبت از و بود و اینکه بعضی جنازه‌ها زیر آتش می‌مانند و یا به نحوی شهید می‌شوند که قابل شناسایی نیستند. هر کس از خود می‌داد تا ممکن باشد.ِ.. 💥یکی می‌گفت: «دست راست من این است.» 💥دیگری می‌گفت: «من را دور گردنم می‌اندازم.» 💥نشانه‌ای که یکی از بچه‌ها داد برای ما بسیار جالب بود. او می‌گفت: «من در خواب می‌کنم، پس اگر شهیدی را دیدید که خُر و پُف می‌کند، شک نکنید که خودم هستم. #ناصر_کاوه_ دعوتید به کانال کتاب:👇 https://t.me/nasserkaveh44 Www.naserkaveh.com
🔻امیرالمؤمنین مولاعلی(ع): تقوا پيشگان،از كار كمِ خود راضى نيستند و كارهاى زياد خود را بسيار نمیشمارند، درنتيجه خودشان را زيرسؤال برده و محاكمه میكنند و از كردارخود بيمناكند. نهج البلاغه،خ۱۸۴ ➕ راهیان نور👇 🆔 @rahainenoor_news
✅سلام خدمت مردم غیور و شریف ایران اخبار 20.30شبکه دو اعلام کرد شرکت های لبنیاتی پر فروش مثل کاله .میهن.رامک.پگاه و غیره افزایش قیمت میدن و هیچ توجهی به نرخ مصوب ندارن.واگر دولت جریمه کنه انها با افزایش قیمت پولشو از مردم میگیرن.دولت هم زورش به انها نمیرسه.و این یعنی اهانت به مردم.پس تنها جواب کوبنده به این شرکت ها مثل تمام دنیا اینه که ده روز لبنیات مصرف نکنیم.نمیمیریم که.ولی دیگه گاو فرضمون نمیکنن.... ای کاش این یکبار به غیرت همه بر بخوره و همه کمک کنن و فقط ده روز لبنیات مصرف نکن تا شاید جلوی این گرانی بی رویه گرفته بشه. 🚫 دی ماه خرید نکنید🚫 برای همه گروه ها ارسال کنید...... خوب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خواهر برات تکه تکه بشه😭😭😭 فدای #مدافعان_حرم😞 #تداوم_ارتباط_با_شهدا 👇 🍃🌺 eitaa.com/joinchat/4159045644Cadd99fd3e7 #کلیپهای_ناب_مدافعان_حرم👆 اختصاصی سیّد_حُسین_شهید #ادامه_دارد...