#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
من برایت پدرم، پس تو برایم پسری
چه مبارک پسری و چه مبارک پدری
یاد شبهای مناجات حسن میافتم
میوزد از سر زلف تو نسیم سحری
همه گشتیم ولی نیست به اندازهی تو
نه کلاه خوودی و نه یک زرهای، نه سپری
من از آنجا که به موساییات ایمان دارم
میفرستم به سوی قوم تو را یک نفری
بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد
نیست ممکن بروی و دل ما را نبری
قاسمم را به روی زین بگذار عبّاسم
قمری را به روی دست گرفته قمری
تو خودت قاسمی و سر زده تقسیم شدی
دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری
بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم
از روی قامت تو رد شده هر رهگذری
جا به جا میشود این دنده تکانت بدهم
وای عجب دردسری، وای عجب دردسری
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
.. به روی خوش به نگاه لطیف شهرت داشت
پسر چقدر به بابای خود شباهت داشت
ندیده بود مدینه شبیه او پسری
علاوه بر "جگر" مجتبی، "سخاوت" داشت
حسن سرشت، حسن صورت و حسن سیرت
چقدر ماه شب چهارده لیاقت داشت
به ارث برد ز بابا که صبر پیشه کند
به دوست نه! به بیگانه هم محبت داشت
جزامیان مدینه دعاش میکردند
به همنشینی با هرکدام عادت داشت
رسید کرببلا و نشان عالم داد
حسین با حسنش دائماً شراکت داشت
ز بسکه از لبش احلی من العسلها ریخت
همیشه شهد کلام ترش حلاوت داشت
عمو عمامهی خود را بر او کفن کرده
مگر عزیز یتیمش چقدر حرمت داشت!
نه جوشن و نه زره، نه حمایل و نه سپر
برای کرب و بلا شوق بی نهایت داشت
به پیش ناقهسواران چو یل به میدان رفت
شبیه حضرت شیر جمل به میدان رفت
همینکه با غضب از دوش خود عبا انداخت
تمام لشکر کفار را ز پا انداخت
گهی به میمنه بود و گهی به میسره بود
چقدر ولوله در این برو بیا انداخت
زمین ز هر قدم طفل مجتبی لرزید
چه رعشهای به اراضی کربلا انداخت
به سبک و شیوهی جنگ عمو ابوالفضلش
چقدر سر وسط دشت نینوا انداخت
علی علی به لبش بود و یک تنه تنها
چهار تک یل سردار شام را انداخت
شکار بعدی ان شیر بیشه، ازرق بود
سر و تن و سپرش را جدا جدا انداخت
ولی پس از لحظاتی دگر ورق برگشت
نگاهی از حسد آن قوم بی حیا انداخت
به یک اشاره رسیدند و دورهاش کردند
یکی به سوی تنش نیزه بی هوا انداخت
نفس میان دو پهلوی او به تنگ آمد
به چشمِ تر نظری سوی خیمهها انداخت
چه شد در آن وسط معرکه نفهمیدند
که سم اسب ردی بر دهان چرا انداخت
گرفت تا که ز خون جگر وضو سر داد
و با دهان شکسته عمو عمو سر داد
میان دشت گل نجمه بود، پرپر شد
ز بوی یاس تنش، کربلا معطر شد
عبا نبود به داد دل عمو برسد
دوباره چشم حسین از مصیبتی تر شد
کسی که پاش به بند رکاب هم نرسید
بمیرم...آه...قدش با عمو برابر شد
نبود صحبتی از جسم پاره پاره ولی
گمان کنم ز درون یک علی اکبر شد
کبود شد همهی پیکرش سپس سبب
گریز دیگر من سوی روضهی "در" شد
چه سینهها نشکستند در طی تاریخ
چه ظلمها که به این خاندان مکرر شد
به نیزه رفت سرش در کنار عبدالله
دو سایهی سر از آخر نصیب مادر شد
چه بر سر حسن بن الحسن مگر آمد
صدای نالهی زهرا بلندتر آمد
✍ #علیرضا_خاکساری
#حضرت_قاسم_بن_الحسن_ع_شهادت
از تنم چند تن درست کنید
بی سر و بی بدن درست کنید
سنگ را بر تنم تراش دهید
تا عقیق یمن درست کنید
زرهای تن نکردهام تا خوب
از لباسم کفن درست کنید
از پرِ تیرهای چله نشین
بر تنم پیرهن درست کنید
سیزده مرتبه مرا بُکشید
سیزده تا حسن درست کنید
آن قدر قد کشیدهام که نشد
کفنی قد من درست کنید
✍ #علی_اکبر_لطیفیان
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
ننوشتید زمینها همه حاصلخیزند؟
باغهامان همه دور از نفس پاییزند
ننوشتید که ما در دلمان غم داریم؟
در فراوانی این فصل تو را کم داریم
ننوشتید که هستیم تو را چشم به راه؟
نامه نامه «لَکَ لَبَّیک اباعبدالله»
حرفهاتان همه از ریشه و بُن و باطل بود
چشمههاتان همگی از دِه بالا گِل بود
بیگمان در صدف خالیشان دُرّی نیست
بین این لشکر وامانده دگر حرّی نیست
بیوفایی به رگ و ریشهٔ آن مردم بود
قیمت یوسف زهرا دو سه مَن گندم بود؟!
چه بگویم؟ قلمم مانده... زبانم قاصر...
دشت لبریز شد از غربت «هَل مِن ناصِر»
در سکوتی که همه مُلک عدم را برداشت
ناگهان کودک ششماهه علم را برداشت
همه دیدند که در دشت هماوردی نیست
غیر آن کودک گهوارهنشین مردی نیست
مثل عباس به ابروی خودش چین انداخت
خویش را از دل گهواره به پایین انداخت
خویش را از دل گهواره میاندازد ماه
تا نماند به زمین حرف اباعبدالله
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همهٔ اهل حرم میدانند
بعد عباس دگر آب سراب است سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است رباب
کمی آرام که صحرا پر گرگ است علی
و خدای من و تو نیز بزرگ است علی
پسرم میروی آرام و پر از واهمهام
بیشتر دلنگران پسر فاطمهام
✍ #سیدحمیدرضا_برقعی
#امام_زمان_عج_مناجات_محرمی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
شبیه برف که درگیرِ آفتاب شده
دلم ز شدّتِ هُرمِ فراق، آب شده
«میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»...
گناهکاریِ من، بین ما حجاب شده
چقدر پیش نگاه تو معصیت کردم
چقدر پیش تو این عاشقات خراب شده
به سیلی پدرانه همیشه محتاجم
که سربهراه شد آن طفل که عتاب شده
چقدر «آه» نوشتم..، به دست تو نرسید...
فراقنامهی من این چُنین کتاب شده
به غیر پشت در خانهات کجا برود؟!
همان گدایِ سرافکندهیِ جوابشده
وصال یار..، به جز سوختن مُیَسَّر نیست...
بگو به شمع که پروانهات مُجاب شده
درختِ «آب» نخورده، ثمر نخواهد داد
دعا به لطف همین «گریه» مستجاب شده
تو را به خونِ علیاصغرِ حسین..، بیا...
بیا که شیعهی تو غرق در عذاب شده
**
سه شعبه خورد به مشکی و آبرویی ریخت...
رشید اهل حرم از خجالت آب شده
عمو کجاست ببیند به جای جرعهی آب
طناب حرملهها قسمت رباب شده
✍ #بردیا_محمدی
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
بنویسید که اینگونه شده سرگشته
یک قدم رفته به خیمه، دو قدم برگشته
روی برگشت ندارد به حرم، حق دارد
چه جوابی بدهد، بی علی اصغر گشته
طفل را زیر عبا برد، همه فهمیدند
پدر پیر خجالتزده مضطر گشته
نه فقط خیمه، که از حالت واله شدنش
دیدهی لشگر کوفه به خدا، تر گشته
آب میداد و نمیداد چه فرقی میکرد؟!
رفتنی بود دگر غنچهی پرپر گشته
آب میخواست اگر، خواست هدایت بشوند
پاسخ خواستنش خندهی لشگر گشته
به دلش تیر سه شعبه دو سه تا داغ گذاشت
داغ این طفل ولی چند برابر گشته
آه! از تیر بزرگی که به حلقومش خورد
آه! از آن بدن کوچک بی سر گشته
✍سروده گروه #یا_مظلوم
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
#زبان_حال_امام_حسین_ع
خون از لبان چاکچاکش پاک میکردم
با دست خود ششماههام را خاک میکردم
شرمندهی ششماههام هستم خبر دارید؟
چشمان بازش را خودم بستم خبر دارید؟
هرگز نکرده هیچ کس کاری که من کردم
با تکهای قنداقه طفلم را کفن کردم
بالای سر مشغول تلقین دادنش بودم
خیره به رگهای ظریف گردنش بودم
در گوشش استرجاع را با لحن غم خواندم
آنجا به تنهایی نمازش را خودم خواندم
من هم وجودم رنگ و بوی محتضر دارد
بابایِ بچهمرده از حالم خبر دارد
چشم انتظار لحن باباگفتنش بودم
از روز میلادش به فکر جوشنش بودم
حالا تمام هستیام در گور خوابیده
داغش به روی خیمه، خاکِ مرده پاشیده
یادم نرفته آن ترکهایی که بر لب داشت
یادم نرفته روزهای آخری تب داشت
لرز سرش، ضعف تنش، آتش به جانم زد
با هر تلظی کردنش آتش به جانم زد
از مادرش هم نیز کاری بر نمیآمد
از فرط بی حالی صدایش در نمیآمد
از وصلهی جان دلبریدن گریه هم دارد
از این و آن منت کشیدن گریه هم دارد
بیش از بقیه حرمله خیلی عذابم کرد
تیر سه شعبه عاقبت خانهخرابم کرد
از کشتن ما حرمله هرگز نشد خسته
آمد برای کشتن طفل زبان بسته
ای کاش مثل اکبرم من را صدا میزد
طفل عزیزم روی دستم دست و پا میزد
دیگر رباب از فکر او بیرون نمیآمد
راحت سه شعبه از گلو بیرون نمیآمد
در راه دین، ششماهه مثل مادرم دادم
در راه خیمه بود یاد محسن افتادم
با حسرت دیدار او عمری برادر سوخت
محسن، همان که پشت در همراه مادر سوخت
✍ #علیرضا_خاکساری
#حضرت_علی_اصغر_ع_شهادت
وقتی به هم لبهای طفل محتضر میخورد
بر قلب مادر تیر نه، که نیشتر میخورد
در روضههایش آمده مثل علی اکبر
او آب از تسنیم لبهای پدر میخورد
یاقوت لبهای علیاصغر ترک برداشت
یاد لب او، آب هم خونِ جگر میخورد
این شیرخواره مثل شیر نر رجز میخواند
دشمن "شکست" از تشنهکامی بی سپر میخورد
شاهی سخن گفت و سپاهی هلهله کردند
خیلی به کوه غیرت شهزاده بر میخورد
بی شک شفیع برزخ و دنیا و محشر اوست
از این جهت بر نای او تیر سه پر میخورد
هرگز نمیبخشید حلق خویش را تا حشر
تیر سه پر بر قلب بابایش اگر میخورد
داده سلامی بر لب خشکیدهی بابا
از تیرهای آبدیده هر قَدَر میخورد
✍ #محسن_حنیفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام اربابم...
دلم گرفته..
دریابم😭😭😭
صلیاللهعلیڪیااباعبدالله
اللهم الرزقنا حرم
اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَیْكَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما. بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَیْن.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام مولای مهربانم💚
جمعه است و
جمعه دل ها را
هوایی می کند 💚
جمعه ها ذکر لب ما
دائما یا مهدی است
جمعه ها خیلی غریبیم
در میان کوچه چشم انتظاری
کی به روی دیده ما
#جمعه ای پا می گذاری😔🙏
أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🙏
#امام_زمان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زیارت #عاشورا
علی فانی
🌴💎🌹💎🌴
#چـلهیِ_نوکـری ـ
💕#روز_ششم
آیت الله #بهجـت (ره) :
چـله گنـاه نکـردن بگیـرید تا سـوزِ دل و اشـک
چشمـانتان بـرای سیـد الشهـدا'؏لیه السلام ' فراوان گـردد.
الهم عجل لولیک الفرج به نیت سلامتی وتعجبل درامرظهورآقا#امام_زمان_عج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💛بر جلوه روی مهدی صلوات
💛برجذبه نگاه مهدی صلوات
💛ما را نبود چو هدیه ای درخور او
💛بفرست به پیشگاه مهدی صلوات
🍀💛اَللّهُمَ
🍀💛صَلَّ
🍀💛عَلی
🍀💛مُحَمَّدٍ
🍀💛وَآلِ
🍀💛 مُحَمَّد
🍀💛وَعَجِّل
🍀💛فَرَجَهُم
🍀💛وَ اَهلِک
🍀💛عَدُوَّهُم...
🍀💛 اَللّهُــــمَّ
🍀💛عَجـِّل لِوَلیِّکَ
🍀💛الفَـرَج
#العجلمولایغریبم
121.2K
🏴🏴🏴🏴🏴
اگر غریب و مضطری حسین را صدا بزن
خسته به پشت هردری حسین را صدابزن
اگرغمت فزون شده بغض نشسته در گلو
گدای کوی این دری حسین را صدا بزن
اگر ز پا فتاده ای ره شده بسته روی تو
نیست تراچو یاوری حسین را صدا بزن
اگربه گِل نشسته است کشتی آبروی تو
منتظر هر خطری حسین را صدا بزن
بگوکه روضه رفته ام بماتم ات نشسته ام
اگر غلام حیدری حسین را صدا بزن
بگو به جان مادرت به زینب و برادرت
ز حال من با خبری حسین را صدا بزن
بگوکه (بیقرارم) و چاره به کار من تویی
اگر غریب و مضطری حسین راصدا
گندم کربلا
زدشت کربلا گندم فقط یک خوشه میخواهم
زگوشه گوشه عالم فقط شش گوشه میخواهم
حسین جان بس گنهکارم شفاعت کن مرا مولا
بدست راست در محشر هماناپوشه میخواهم
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
شفاعت حسین
مولای جهان است و کرامت دارد
او بر همگان لطف و عنایت دارد
ازبسکه رئوف مهربان است حسین
بر کل جهان چتر حمایت دارد
بیقرار اصفهانی
کربلا⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
بیقرارم یا حسین
بی قرارت بی قرارم یا حسین
بی پناهم کس ندارم یا حسین
خادمت هستم عزیز فاطمه
عاشقم خدمت گذارم یا حسین
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
ملاقات حسین
از عرش خدا صوت حزین می آید
بر گوش نوای اربعین می آید
همراه علی و فاطمه گریه کنید
زینب به ملاقات حسین می آید
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
ختم به خیر
یا حسین گفتن امیرت میکند
بین مردم او کبیرت میکند
جان عالم به فدایت یا حسین
این حسین ختم به خیرت میکند
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
تکسوار کربلا
تکسوار کربلایی یا حسین
تا ابد در قلب مایی یا حسین
نام تومشکل گشای عالم است
درد ما را تو دوایی یا حسین
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
پای کار روضه
پای کار روضه هایت مانده ایم
درس عشق و عاشقی را خوانده ایم
رزق ما را مادرت داده حسین
ما به امید شفاعت زنده ایم
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
لب عطشان حسین
عمریست که باعشق حسین سر کردم
من درس محبت اش ز جان بر کردم
گفتم فدای لب عطشان حسین
با یاد لبش گلوی خود تر کردم
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
شفاعت حسین
مولای جهان است و کرامت دارد
او بر همگان لطف و عنایت دارد
ازبسکه رئوف مهربان است حسین
بر کل جهان چتر حمایت دارد
بیقرار اصفهانی
کربلا
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
بیقرارم یا حسین
بی قرارت بی قرارم یا حسین
بی پناهم کس ندارم یا حسین
خادمت هستم عزیز فاطمه
عاشقم خدمت گذارم یا حسین
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
یا حسین گفتن امیرت میکند
بین مردم او کبیرت میکند
جان عالم به فدایت یا حسین
این حسین ختم به خیرت میکند
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
تکسوار کربلا
تکسوار کربلایی یا حسین
تا ابد در قلب مایی یا حسین
نام تومشکل گشای عالم است
درد ما را تو دوایی یا حسین
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
پای کار روضه
پای کار روضه هایت مانده ایم
درس عشق و عاشقی را خوانده ایم
رزق ما را مادرت داده حسین
ما به امید شفاعت زنده ایم
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
لب عطشان حسین
عمریست که باعشق حسین سر کردم
من درس محبت اش ز جان بر کردم
گفتم فدای لب عطشان حسین
با یاد لبش گلوی خود تر کردم
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
کربلا و شب جمعه
کربلا یک شب جمعه چقدر می چسبد
خواندن نوحه و گریه چقدر می چسبد
تا سحر ماندن و در حال مناجات و دعا
صبح آن خواندن ندبه چقدر می چسبد
✍️
بیقرار اصفهانی
⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫⚫
مولایم حسین
خوشا آنکس که مولایش تو باشی
خوشا نوکر که آقایش تو باشی
حسین ای عالم هستی فدایت
خوشاعشقی که عُقبایش تو باشی
بیقرار اصفهانی
عباس من
ای یاس پرپر گل من
امید من حاصل من
ای یاور لشکر من
بازوی من حیدر من
عباس من ای برادر
سقای من ای دلاور۲
رفتی و تنها شدم من
همراه غمها شدم من
بودی قرار دل من
حلال هر مشکل من
پشت و پناهم تو بودی
رفتی کجا پر کشیدی
ای حامی کودکانم
عباس. من پهلوانم
عباس من ای برادر
سقای من ای دلاور۲
من بیقرارم برادر
یاری ندارم برادر
دار وندارم تو بودی
ترک برادر نمودی
عباس من ای برادر
سقای من ای دلاور۲
بیقرار اصفهانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوای گرم جناب فیروزی
(مشهد مقدس)
نوحه حضرت قاسم
نور چشم مرتضی سلطان دینم
زاده زهرایم و فخر زمینم
فخرزمینم
من غریب وطنم
غرق خون شدبدنم
من گل یاسمنم
قاسم ابن الحسنم۲
شیر دشت کربلا جان پیمبر
نورچشم مجتبی فرزندحیدر
فرزند حیدر
من غریب وطنم
غرق خون شدبدنم
من گل یاسمنم
قاسم ابن الحسنم۲
تیغ حیدر بر کفم دشمن شکارم
قاسمم سردارم و این افتخارم
این افتخارم
پور سردار جمل سالار لشگر
در خط عباسم ام باشم دلاور
باشم دلاور
من غریب وطنم
غرق خون شدبدنم
من گل یاسمنم
قاسم ابن الحسم۲
بیقرار اصفهانی
محرم ۱۴۴۳
.
.
#واحد
#حضرت_قاسم
▪️بند اول▪️
از آسمون داره میاد بارون سنگ روی سرم
مثل علیِ اکبرت شد نیزه نیزه پیکرم
چشمام اگه یاری کنه می خوام که خون گریه کنم
دلشوره دارم ای عمو واسه تو و اهل حرم
مثل مدینه کوچه وا کردن برای من عمو
هم می زدن از پشت سر هم می زدن از روبرو
گفتم بیای گریه کنیم باهم برای مادرت
این لحظه های آخری از روضه ی زهرا بگو
بخون روضه آزار و
بخون روضه دیوار و
بخون روضه پهلو رو
بخون روضه مسمار و
عموی غریبم حسین
▪️بند دوم▪️
عمری پناه من شدی کی میره از یادم عمو
بازم توی آغوشتم زحمت به تو دادم عمو
تنها به فکر ساقی و فکر تو بودم ای عمو
وقتی که از روی زین با صورت افتادم عمو
ای وای من از لحظه ای که می خوری روی زمین
می شه سر و روی تو غرق خاک و خون ای مهجبین
ای وای من از لحظه ای که می ره روی نی سرت
می بینه عمه زینبم که تو شدی نیزه نشین
براتم رسید ای عمو
که خونم چکید ای عمو
سر و صورتم خونیه
شدم رو سفید ای عمو
عموی غریبم حسین
#محسن_طالبی_پور✍
#واحد.
#شب_ششم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#واحد
#حضرت_قاسم
▪️بند اول▪️
از آسمون داره میاد بارون سنگ روی سرم
مثل علیِ اکبرت شد نیزه نیزه پیکرم
چشمام اگه یاری کنه می خوام که خون گریه کنم
دلشوره دارم ای عمو واسه تو و اهل حرم
مثل مدینه کوچه وا کردن برای من عمو
هم می زدن از پشت سر هم می زدن از روبرو
گفتم بیای گریه کنیم باهم برای مادرت
این لحظه های آخری از روضه ی زهرا بگو
بخون روضه آزار و
بخون روضه دیوار و
بخون روضه پهلو رو
بخون روضه مسمار و
عموی غریبم حسین
▪️بند دوم▪️
عمری پناه من شدی کی میره از یادم عمو
بازم توی آغوشتم زحمت به تو دادم عمو
تنها به فکر ساقی و فکر تو بودم ای عمو
وقتی که از روی زین با صورت افتادم عمو
ای وای من از لحظه ای که می خوری روی زمین
می شه سر و روی تو غرق خاک و خون ای مهجبین
ای وای من از لحظه ای که می ره روی نی سرت
می بینه عمه زینبم که تو شدی نیزه نشین
براتم رسید ای عمو
که خونم چکید ای عمو
سر و صورتم خونیه
شدم رو سفید ای عمو
عموی غریبم حسین
#محسن_طالبی_پور✍
#واحد.
#شب_ششم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
.
#نوحه
چـرانشسته خون به روي انور تو
چـراچنين بخون نشسته پيكر تو
ببين شكسته دلم عموجان
بخون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
صداي توعقده زجان من گشايد
چـرا ز سينـه ات صـدا دگر نيايد
ببين شكسته دلم عموجان
بخون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
فداي ديدگان بسته ات شوم من
فداي سينة شكسته ات شوم من
ببين شكسته دلم عموجان
بخون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
دلم زداغ توشـده زغصـه لبـريـز
به خيمه نجمه منتظرنشسته برخيز
ببين شكسته دلم عموجان
بخون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
زيـادمـن نرفتـه ذكـر يـارب تو
همره خون عسل چكيده ازلب تو
ببين شكسته دلم عموجان
بخون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
به زيرسمّ اسب ها چه ديده اي تو
چقدر روي خاك پـاكشيـده اي تو
ببين شكسته دلم عموجان
بخون نشسته دلم عموجان
عزيز برادرمن ببين ديدة ترمن (2)
بخاك وخون كشيده شداگرچه بالت
همسفـر بهشتيـم جنـان حـلالت
ببين شكسته دلم عموجان
بخون نشسته دلم عموجان
#سیدهاشم_وفایی✍
👇