eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 سلام الله علیها از شهدای کربلا و فرزند امام مجتبی علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یک علی اکبر ولیکن از تبار مجتبی می رود رو سوی میدان یادگار مجتبی نام او احمد و یا نام دگر معلوم نیست نام او هم خاک خورده چون مزار مجتبی نوزده سال است دارد شال سبزی روی دوش این جوان سبز پوش نوبهار مجتبی داغ او مثل علی اکبر ندارد مرهمی داغ او مانده به قلب داغدار مجتبی از عطش گویا لب خشکیده اش خورده ترک شد فرات و نیل و کوثر شرمسار مجتبی دیده هایش تار می شد از عطش مثل حسین احتضارش نیز شد چون احتضار مجتبی بر گلویش تیر خورده مثل تابوت حسن سالها بوده است گویا سوگوار مجتبی شاید او از ماجرای کوچه بوده با خبر شاید او بوده است تنها رازدار مجتبی داغ احمد، داغ قاسم، کشت ثارالله را کشت او را زخم های بی شمار مجتبی .
. 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ طلب می‌کرد از دست ضریحی حاجت خود را کشیده روی پاهای امامش صورت خود را دقیقاً سیزده سال است همراه علی اکبر به سوی کربلا خوانده است هفده رکعت خود را شمیم شهر یثرب در میان خیمه پیچیده بقیع آورده اینجا مشک بوی تربت خود را فدای آن کسی که شور احلی من عسل دارد که از شیرینی یک نام برده لذت خود را نقابی بر رخ چون ماه خود بسته است یعنی که نهان کرده است تا روز قیامت قیمت خود را قسیم النار والجنة به میدان میزند قاسم به هرکس میدهد آن تیغ ابرو قسمت خود را علیٌ حبّه جُنة سپر دیگر نمی خواهد سپر کرده است وقتی سینه پر محنت خود را بلای سخت یعنی که در آغوش ضریح او امام از دست داده با وداعش طاقت خود را هزاران سنگ بر قاسم مبارک باد می گفتند برایش نیزه ای می آورد تهنیت خود را رواق سینه‌اش را نعل ها با هم قُرق کردند به دست گرگ داده زلف او تولیت خود را به زیر نعل مرکب رفت تا خواهش کند از آن کمی کمتر کند از جسم عریان زحمت خود را به سوی شام رفته دست بسته نوعروس او به زیر چکمه های شمر دیده غیرت خود را .
دو دست تو ستون خیمه‌ی عرش برین باشد دو دست تو همان دست خدا در آستین باشد شفاعت قدر یک جرعه عطش نوشیده از دستت دخیل شاهپرهایت پَرِ روح الامین باشد به روی شانه‌ی کعبه تو رفتی خطبه‌ای خواندی بخوان! نهج البلاغه از لبِ تو دلنشین باشد بخوان که کعبه هم دور سر معصوم می‌گردد یکی از حاجیانش آسمانِ هفتمین باشد بخوان در گوش حاجی‌ها که طوف خانه‌ی کعبه طواف بر قدمگاه امیرالمومنین باشد همانگونه که حیدر پیشمرگ مصطفی بوده فدایی حسین او یل ام البنین باشد ببین که چادر مادر شبستانش مهیای نزول آیه های والقمر از روی زین باشد تو که پیشانی‌ات ایوان آیینه‌ست، پس باید زلال روشنایی، جاری از زخم جبین باشد ** کجایی ماه پاره؟! تا ببینی که پس از داغت تن خورشید زیر چکمه‌ی شمر لعین باشد خداوند ادب! در پایکوبیِ چهل تا نعل نگاه رمل‌های گرم از تو شرمگین باشد ✍ حجت‌الاسلام
؛ یه جای سالم تو تنت نمونده به قدر یک نگینِ انگشتری قافله‌سالارِ روی نیزه‌ها بگو منو داداش کجا میبری! غنچه‌ی ما رو با سه شعبه چیدن به روی نیزه‌ها شکوفه بردن باب الحوائجای این عالمو با دست بسته سوی کوفه بردن تن تو روی خاک گرم صحرا منو با یک قلب کباب می‌بَرن من سند آیه‌ی تطهیرم و من و سوی بزم شراب می‌برن پرده‌نشینِ خیمه‌ی عفاف و میون محملی بی پرده بُردن روم نمیشه بگم که کاروانو انگاری که به حرمله سپردن نجف کجاست می‌خوام شکایت کنم به روی چادرم که پا میذارن حُرمت ما رو توی کوفه کشتن که نون و خرما صدقه میارن علی رو باز تو کوفه زنده کردم نهج البلاغه است روی لب‌های من تو رو قسم می‌دم به مادرم که از روی نی با دخترت حرف بزن سرت اگرچه غرق خاک و خونه رو نیزه‌ها آیه‌ی نور شدی تو شکسته شیشه‌ی غرور زینب چرا که مهمون تنور شدی تو... ✍حجت‌الاسلام
_حسن _عسکری_علیه_السلام او اهل گریه بود و دو چشم نجیب داشت با نام مجتبایی اش انسی عجیب داشت او هم کریم بود و به هنگام بخششش خورشید و ماه یا که ستاره به جیب داشت آری تمام اهل مقاتل نوشته اند دشمن هم از عنایت و لطفش نصیب داشت مثل حسن حرم به مزارش وفا نکرد دیدم که صحن خاکی و قبری غریب داشت بوی گلوله میدهد آن صحن ها ولی روزی شبیه کرببلا عطر سیب داشت دستم به سمت چاک گریبان خویش رفت وقتی که نام او به لبش عندلیب داشت او دست خاک زلف پریشان خود نداد بالا سرش به جای سنان او طبیب داشت وقتی که زهر پا به روی سینه اش گذاشت فرزند او به روی لب امن یجیب داشت ابن الرضای سوم این خانواده هم مرثیه ای شبیه به یابن الشبیب داشت خاکی شده است صورت گلدسته های او یعنی که میل روضه ی خدالتریب داشت از روی نیزه ها سر او خورد بر زمین این روضه سخت بود و فراز و نشیب داشت @navaye_asheghaan
. ۱۴۰۲ سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمرمه مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲ حوریه ی شکسته بال مرتضی بغض فروخورده ی در "ناد علی" دخیل چادر نماز تو بهشت قبله گه پنجره فولاد علی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آتش زد شرر / به بهشت آستانه ی علی پشت در شکست / ناگهان قد جوانه ی علی ۲ این که زدند بین کوچه نور را جریحه دار میکند غرور را سوره کوثر است زیر دست و پا زدند جان واژه ی طهور را فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ افتاد از نفس / بین کوچه مادر امام‌ها آیینه شکست / در هجوم جمع بی‌مرام‌ها ۲ شکوه خاندان عرشی علی اسیر ضربه‌های تازیانه شد خون دل علی برای کوثرش ز چشمه غدیر خم روانه شد فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ . ........................ . 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمرمه مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲ حوریه ی شکسته بال مرتضی بغض فروخورده ی در "ناد علی" دخیل چادر نماز تو بهشت قبله گه پنجره فولاد علی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مشکات علی / بین کوچه ها شد ترک ترک تا که پاره شد / بین کوچه ها نامه ی فدک ۲ حرمت پوشیه ی او شکسته شد میان کوچه پیش روی مجتبی روضه ی گوشواره ی شکسته اش بغض همیشه ی گلوی مجتبی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ افتاده به خاک / آیه آیه ی سوره‌ی طهور در سوگش نشست / گوشواره و کودکی غیور ۲ بسته شده راه عبور آسمان بسته شده راه نفس های حسن خمید سرو قد مادر بهشت خمید سرو قد طوبای حسن فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ ⚫️ ............................ . 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمزمه مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲ حوریه ی شکسته بال مرتضی بغض فروخورده ی در "ناد علی" دخیل چادر نماز تو بهشت قبله گه پنجره فولاد علی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ صارت کالخیال / پیکر تو ذره ذره آب شد ای طوبای من / خانه بر سر علی خراب شد ۲ آب شدی چرا تو آبروی عرش پهن شده بستر تو به سوی عرش لحظه ی جان سپردن تو فاطمه روضه مخفیانه و مگوی عرش فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دست تو شکست / شد قنوت وِتر یادگار تو بسترت شده / بوسه چین زخم لاله دار تو ۲ چشم پرستار تو پر ستاره شد شبیه کوچه بسته راه چاره شد دل علی با تب پیکر تو سوخت مثل در خانه پر از شراره شد فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
نگاه آسیه‌ها محو در قداست اوست حیا، ادب‌شده‌ی مکتب نجابت اوست به شأن و رتبه‌ی او غبطه می‌خورد مریم دلیل این سخنم جایگاه عصمت اوست غریب‌تر ز حسن نام ام کلثوم است که خاک‌خوردن نامش نشان غربت اوست نوشته‌اند فلک غرق ذکر تسبیح است حسین گفتن با "آه" هم عبادت اوست* لهوف مختصری از مصائب بانوست لهوف گریه‌کن روضه‌ی اسارت اوست فقط مقابل او نام "شام" را نبرید... اگرچه شام اسیر شکوه و هیبت اوست دوباره مرثیه‌ی قتل صبر می‌خواند از آن شلوغی گودال، این غنیمت اوست** شهیده‌ی غم گودال باید او را خواند "حسین" ذکر مدام دم شهادت اوست ✍ *اشاره به آیه‌ی «كُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ» و روایت «نَفَسُ المَهمومِ لِظُلمِنا تَسبیحٌ» دارد. **اشاره به مرثیه حضرت در کوفه دارد: «قَتَلْتُمْ أَخِی صَبْراً فَوَیْلٌ لِأُمِّکُمْ»
شکست بال و پرش آسمان تکان می‌خورد ز درد، روی تنش رنگ ارغوان می‌خورد میان بستر خود او ز درد می‌پیچید گره به کار اهالی آسمان می‌خورد برای زخم عمیقش دوا افاقه نکرد ز بس که زخم زبان او از این و آن می‌خورد تو را خدا دگر او را به کوچه‌ها نکشید خدا نکرده زمین گر در آن میان می‌خورد- -جواب مادر او را چگونه می‌دادید چه قدر خونِ جگر او ز دست‌تان می‌خورد میان بستر خود تشنه روضه سر می‌داد صدای گریه و آهش به گوش جان می‌خورد چنان ز چوب و لب خشک و خیزران می‌خواند که گوئیا به لبش چوب خیزران می‌خورد شبیه جدِّ غریبش چنان به خاک افتاد کأنَّ ضربه ز سر نیزه‌ی سنان می‌خورد ✍ @navaye_asheghaan
ای آنکه نامت موجب شیدایی جبریل شد شبنم ز داغت رفته رفته جان گرفت و نیل شد اندازه‌ی عرش خدا، رفعت گرفت این خانه‌ها روی زمین وقتی برایت روضه‌ای تشکیل شد بی تو وجود واژه‌ی ایمان تماماً نقص داشت بین لهوف تو اصول دین ما تکمیل شد شرمنده باشد محتشم، چون واژه‌ای در خور نداشت با بارگاه قدس اگر بزم عزا تمثیل شد شرمنده‌ام که اشک‌هایم مرهم زخم تو نیست شرمنده‌ی زهرا شود آن روضه که تعطیل شد درد و دوا یعنی غمت، دارالشفا یعنی دمت اعجاز عیسی با کمی از تربتت تأویل شد تو آیه‌ی نورِ علی نوری، به خاک افتاده‌ای در زیر سم اسب‌ها از پیکرت تجلیل شد از زمزم چشمان خود هاجر کنارت اشک ریخت مرثیه‌خوان خشکی لب‌های اسماعیل شد ✍ @navaye_asheghaan
وقتی به هم لب‌های طفل محتضر می‌خورد بر قلب مادر تیر نه، که نیشتر می‌خورد در روضه‌هایش آمده مثل علی اکبر او آب از تسنیم لب‌های پدر می‌خورد یاقوت لب‌های علی‌اصغر ترک برداشت یاد لب او، آب هم خونِ جگر می‌خورد این شیرخواره مثل شیر نر رجز می‌خواند دشمن "شکست" از تشنه‌کامی بی سپر می‌خورد شاهی سخن گفت و سپاهی هلهله کردند خیلی به کوه غیرت شهزاده بر می‌خورد بی شک شفیع برزخ و دنیا و محشر اوست از این جهت بر نای او تیر سه پر می‌خورد هرگز نمی‌بخشید حلق خویش را تا حشر تیر سه پر بر قلب بابایش اگر می‌خورد داده سلامی بر لب خشکیده‌ی بابا از تیرهای آبدیده هر قَدَر می‌خورد ✍
نجف به مضجع پاک تو با سلام رسیده به پای‌بوسی تو مسجد الحرام رسیده عجب نباشد اگر عرش هم زده زانو چنین به حائر قدسی تو امام رسیده بلند مرتبه شد هرکه بر تو اشکی ریخت بلند گریه نموده به این مقام رسیده :: کسی کنار تنت داد می‌کشد که خودش به داد مردم عالم عَلَی الدوام رسیده تن تو بندِ دل زینب است، پاره شده پس ازتو جانْ به لبِ شاهِ تشنه‌کام رسیده تنت شبیه اذان پخش شد، جگر گوشه! اذان تو سرِ نیزه به شهر شام رسیده کنار پیکر تو زینب آمده اما شمیم حضرت صدیقه بر مشام رسیده بگو که تیزی مِقراض یا نوک مسمار بگو به پهلوی زخمیِ تو کدام رسیده؟ چقدر دشنه‌ی تشنه! چقدر زخمِ عمیق! صدای هلهله‌ها هم به بار عام رسیده برای بُردن جسم تو ده نفر کم بود! عبای مصطفوی نیز از خیام رسیده... ✍
بر در کشیده شعله‌های اختلافش را هیزم به هیزم جمع کرده ائتلافش را مردی سکوت خلوت قدیسه‌ها را بُرد با مشت می‌کوبد به در، حرف خلافش را حتی در و دیوار با فریاد می‌گریند مرثیه‌خوان وقتی بخواند اعترافش را* این خانه‌ی زهراست، اینجا مهبط وحی است عرشی که کعبه فرض می‌داند طوافش را خاکی شده آن چادری که شب به شب مریم پیش ملائک شرح می‌داده عفافش را عرش خدا در روضه می‌لرزد که نامردی محکم به دست فاطمه می‌زد غلافش را دستی شکسته که کریمان نقل می‌کردند بخشیدن پیراهن شام زفافش را اشک علی باخون دل آمیخت در کوچه کوثر گرفت از گونه‌اش اشک مضافش را ✍ *اشاره به نامه خلیفه دوم به معاویه @navaye_asheghaan