eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
313 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
۹۹ سلام الله علیها بر اساس نغمه 🎼 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دل عقده ای از بی کسی ها داره بازم عالم از این غم جون بِده، جا داره بازم پشت در خونه چه غوغایی به پا شد مابین دود و شعله ها محسن فدا شد تنها نه محسن پشت اون در بی صدا سوخت هم چادر و هم معجرت توو شعله ها سوخت پشت و پناه و هستی مولا رو کشتن عالم بدونه مادرم زهرا رو کشتن اشکِ ملائک از غم و غصه رَوونه پیش چشای بچه ها ریختن تو خونه حتی یه ذره احترامت رو نداشتن پا روی آیه آیه ی کوثر گذاشتن رو خاک کوچه باغِبون و می کِشوندن هم غنچه، هم گل، هم خودِ باغ و سوزوندن تا آخرین دم توو دلت عشق ولی بود تنها گناه فاطمه عشق علی بود بعد از سقیفه غرق در خون شد دل تو مقتل نوشته دومی شد قاتل تو مقتل نوشته بین کوچه راتو بسته جوری زده که هر دو گوشواره شکسته با سنگ کینه قلب آیینه ترک خورد پیش نگاه مجتبی مادر کتک خورد مثل زمین و آسمون لرزیده افلاک وقتی جلو چشم حسن افتادی رو خاک دل غرقِ در خون میشه دلبر که نباشه خونه بهم می ریزه مادر که نباشه جن و ملک واست گریبان چاک کردن آخر شبونه پیکرت رو خاک کردن دنیای مولا بعد تو دیگه بهم خورد با رفتن تو غربت حیدر رقم خود https://eitaa.com/emame3vom/36347 .👇
. ۹۹ سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غرقِ خون افتادی از پا بین دیوار و در مادر آتیش شعله می کِشید و می سوخت هم چادر هم معجر با پا شکست درو استخوونِ سینه ی مجروحِ یه مادرو ... ریختن چهل نفر تا که لِه کنن زیرِ پا آیات کوثرو زهرا نگاه می کرد دستِ بسته سوی مسجد می بُردن حیدرو یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روضه ت جونم رو می گیره حرفِ آیینه و سنگه! حرفِ مادر و یه بچه ... بینِ یک کوچه ی تنگه آتیش به ما زدن وقتی ناموسِ علی رو توو کوچه ها زدن راهت رو بستن و بی هوا اومدن و سیلی بی هوا زدن ترسیده بود حسن خنجر به قلب پُر خونِ مجتبی زدن یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داغت از بس که سنگینه دیگه از پا افتاد حیدر های های گریه می کرد واست می گفت با حالتی مضطر ... می سوزه جگرم چِقَدَر سخته برام غسلِ جسمِ همسرم وای از ضرب غلاف یه جوری زد هنوزم بازوهات داره وَرَم می گفت حسین: چرا می چِکه قطره ی خون از تابوت مادرم یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا .👇
. ۹۹ سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غرقِ خون افتادی از پا بین دیوار و در مادر آتیش شعله می کِشید و می سوخت هم چادر هم معجر با پا شکست درو استخوونِ سینه ی مجروحِ یه مادرو ... ریختن چهل نفر تا که لِه کنن زیرِ پا آیات کوثرو زهرا نگاه می کرد دستِ بسته سوی مسجد می بُردن حیدرو یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روضه ت جونم رو می گیره حرفِ آیینه و سنگه! حرفِ مادر و یه بچه ... بینِ یک کوچه ی تنگه آتیش به ما زدن وقتی ناموسِ علی رو توو کوچه ها زدن راهت رو بستن و بی هوا اومدن و سیلی بی هوا زدن ترسیده بود حسن خنجر به قلب پُر خونِ مجتبی زدن یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داغت از بس که سنگینه دیگه از پا افتاد حیدر های های گریه می کرد واست می گفت با حالتی مضطر ... می سوزه جگرم چِقَدَر سخته برام غسلِ جسمِ همسرم وای از ضرب غلاف یه جوری زد هنوزم بازوهات داره وَرَم می گفت حسین: چرا می چِکه قطره ی خون از تابوت مادرم یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا .👇
. ۹۹ سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غرقِ خون افتادی از پا بین دیوار و در مادر آتیش شعله می کِشید و می سوخت هم چادر هم معجر با پا شکست درو استخوونِ سینه ی مجروحِ یه مادرو ... ریختن چهل نفر تا که لِه کنن زیرِ پا آیات کوثرو زهرا نگاه می کرد دستِ بسته سوی مسجد می بُردن حیدرو یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روضه ت جونم رو می گیره حرفِ آیینه و سنگه! حرفِ مادر و یه بچه ... بینِ یک کوچه ی تنگه آتیش به ما زدن وقتی ناموسِ علی رو توو کوچه ها زدن راهت رو بستن و بی هوا اومدن و سیلی بی هوا زدن ترسیده بود حسن خنجر به قلب پُر خونِ مجتبی زدن یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داغت از بس که سنگینه دیگه از پا افتاد حیدر های های گریه می کرد واست می گفت با حالتی مضطر ... می سوزه جگرم چِقَدَر سخته برام غسلِ جسمِ همسرم وای از ضرب غلاف یه جوری زد هنوزم بازوهات داره وَرَم می گفت حسین: چرا می چِکه قطره ی خون از تابوت مادرم یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا .👇
. ۹۹ سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ غرقِ خون افتادی از پا بین دیوار و در مادر آتیش شعله می کِشید و می سوخت هم چادر هم معجر با پا شکست درو استخوونِ سینه ی مجروحِ یه مادرو ... ریختن چهل نفر تا که لِه کنن زیرِ پا آیات کوثرو زهرا نگاه می کرد دستِ بسته سوی مسجد می بُردن حیدرو یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روضه ت جونم رو می گیره حرفِ آیینه و سنگه! حرفِ مادر و یه بچه ... بینِ یک کوچه ی تنگه آتیش به ما زدن وقتی ناموسِ علی رو توو کوچه ها زدن راهت رو بستن و بی هوا اومدن و سیلی بی هوا زدن ترسیده بود حسن خنجر به قلب پُر خونِ مجتبی زدن یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ داغت از بس که سنگینه دیگه از پا افتاد حیدر های های گریه می کرد واست می گفت با حالتی مضطر ... می سوزه جگرم چِقَدَر سخته برام غسلِ جسمِ همسرم وای از ضرب غلاف یه جوری زد هنوزم بازوهات داره وَرَم می گفت حسین: چرا می چِکه قطره ی خون از تابوت مادرم یا زهرا ۳ مادرم یا زهرا .👇
. کار زار بین کوچه کار ما را زار کرد حال گل را زار کرد و کوچه را گلزار کرد دیده شیر خدا را دور دید و شیر شد آن که روز مادرم را همچو شام تار کرد داشت مادر حرف می زد بی حیا مهلت نداد ناشنیده وحی را با سیلی اش انکار کرد مادر نازک تر ازبرگ گل مارا زدند سنگ می داند چه با آیینه رخسار کرد نیمی از گلبرگ او پژمرد از سیلی خصم نیم دیگر را چو لاله ضربه دیوار کرد او رشیده بود آه افتاد و آن افتادنش زخم هایی را به زخم کهنه اش تکرار کرد شکر من بودم عصای مادرم در کوچه ها بعد ازآن ظلمی که در کوچه بر او اغیار کرد وای اما از رقیه در شب تاریک دشت خواب بود و زجر او را بی هوا بیدار کرد هیچ کس در آن سیاهی های شب یارش نشد زیر دست پای زجر او مرگ را دیدار کرد قد او تا زانوان زجر هم حتی نبود بی حیا اما برای زجر او اصرار کرد موسی علیمرادی ✍ .....................................................................
. چلچراغ عشق ای تو اسلام مجسّم فاطمه پیش پیغمبر مکرّم فاطمه برگی از روی تو را شبنم ندید تاری از موی تو نامَحرم ندید جان فدای جلوه ی افلاکی ات آیه ی قرآن گواه پاکی ات چلچراغِ عشق تنها نام توست آیه ی تطهیر نورِ بام توست ای وجودِ تو بَری از هر خطا عطر یاسِ باغسارِ هَلْ اَتیٰ ای معطّر جان ز عطرِ جاری ات ای علی خُرّم ز خانه داری ات شورِ یثرب در حجازِ تو نبود جز علی کس همتَرازِ تو نبود آسمان محوِ نمازِ هر شب ات از مَلَک دل بُرده یارب یارب ات ای بهشتِ مصطفی یا فاطمه جان به جسمِ مرتضی یا فاطمه قطره را آئینه ی دریا کند هر که فرهنگِ تو را احیا کند بهترین الگویِ زن در جامعه با تو روشن می شود هر جامعه زن اگر در راهِ تو برداشت گام پیشِ اهلِ عرش دارد احترام در مسیرِ حفظ ارزش های دین داشتی چون لاله قلبِ آتشین گوهرِ دین ایمن از ایمان توست نسلِ احمد جاری از دامان توست بر نبی هم دختر و هم مادری افتخار عترتِ پیغمبری حاملِ وحیِ خداوند وَدود بارها در خانه ات آمد فرود ای کَرامتگاه انسان کوی تو ای منوّر آسمان از روی تو زهره ی زهرایِ آفاقِ وجود وسعتِ روشنگرِ غیب و شهود هاله ی مهتابِ چشمانِ رسول راضیه ، مرضیّه ، زهرایِ بتول دامنت مَهدِ ولایت پرور است بیتِ تو ، بیتِ امامت پرور است ای ولایت را پذیرفته به جان وی امامت را تجلّی در جهان گلشن ات ناگه خزانی شد چرا یاسِ رویت ارغوانی شد چرا از چه ناگه یک جهان شیون شدی این چنین پژمرده در گلشن شدی ای ز اندوه تو خون چشمِ مَلک داسِ دشمن چیده گندم از فدک داشتند ای آفرینش را بها سنگفرشِ کوچه ها نقشِ تو را در میانِ کوچه ای عطرِ بهار بر زمین افتاده بودی بی قرار در تلاطم شد نسیمِ آب آه پنجه ی شب بر رخِ مهتاب آه اشکِ خود را نیلگون افشانده ای چهره از آئینه ها پوشانده ای تا که رویِ ماهِ تو مصدوم شد آسمان از دیدنت محروم شد oo حاج محمود تاری "یاسر"✍ .................................................................... @navaye_asheghaan
. سلام‌الله‌علیها ✍ دست در دست حسن بود که بیرون آمد مهر با ماه از اشراق مدینه سر زد سوی‌مسجدبه‌شکوه و عظمت گشت روان گوییا حیدر کرار رود در میدان نه به کف دشنه و نه خنجر و تیغ و علمی قصد کرده است کند فتح فدک را به دمی گام مردانهٔ او لرزه به عالم انداخت گرد و خاک ره او خیبر دیگر می‌ساخت کوچه‌ها گرم تماشای خداوند جلال عرش در زیر قدم‌هاش رسیده به کمال خطبه آغاز شد و با سخنش شد محشر ذوالفقار آخته انگار علی در خیبر محضر هیبت او کوه احد زانو زد آسمان سجده به خاک قدم بانو زد بانگ زد دست از این خواب گران بردارید هر چه دارید همه از من و حیدر دارید سر این سفره اگر روزی خود را بستید همگی ریزخور حیدر و زهرا هستید گردش چرخ فلک نیز به دستان علی است در رگ و ریشهٔ‌زهرا به‌خدا جان علی است حرمت نان و نمک حق علی بود علی غرض از باغ فدک حق علی بود علی آنچنان تیغ کلامش نفس از دشمن برد عاقبت پرچم حیدر به سر مسجد خورد تا شنیدند حقیقت به رهش افتادند با خجالت فدک فاطمه را پس دادند حسنش بود که تکبیر مکرر می‌گفت ون یکاد از نفس حضرت مادر می‌گفت آفرین بر تو و بر خطبهٔ تو مادر من همه دیدند چطور آمده قرآن به سخن دست در دست حسن بود که بیرون آمد بعد چندی همه دیدند که لبخندی زد گرچه زن بود ولی نیست چو او مرد غیور کوچه‌ها از قدمش پُرشد از احساس غرور ناگهان سایه یک پست به دیوار افتاد بند بند فلک از دست ستم شد فریاد تیره شد کوچه و در شهر سکوتی پیچید دست شب رنگ سیاهی به رخ دهر کشید کوچهٔ تنگ و دلی سنگ خدا رحم کند حضرت حوریه و جنگ، خدا رحم کند می‌وزید از دل کوچه خبری سرخ کبود دیده‌ای تنگ، حرامی به فدک دوخته بود دوربر را نظری کرد نباشد خبری یا مبادا که ازاین ره گذرد رهگذری هر چه مادر به عقب رفت عدو پیش آمد عاقبت تکیه به ناچار به دیواری زد ناگهان سایه دستی روی خورشید افتاد پسرش سینه سپر کرد مقابل استاد جگر شیر حسن داشت ولیکن افسرد دستی از روی سرش رد شد بر مادر خورد ضربه‌ای از دوطرف بود و خسوفی پر درد رحم بر بی کسی فاطمه دیوار نکرد آنچنان زد که فلک پر شده از ناله چنین همه گفتند به هم عرش خدا خورد زمین تلخ این بود حرامی به خودش می‌بالید تلخ‌تر اینکه به اشک حسنش می‌خندید با تمسخر نظرش سوی حسن تا افتاد پاره‌های فدک فاطمه را دستش داد گفت این‌حق شما، خنده کنان رفت که رفت با غرور از ستمش نعره زنان رفت که رفت مانده باقی حسن و فاطمه و بقیه راه دو قدم گریه و اشک و دو قدم ناله و آه با پر بال و شکسته نفسش بند آمد نفس همقدم و هم نفسش بند آمد راه میرفت و به لب داشت به زحمت سخنی حسنم حرفی از این قصه مبادا بزنی راه کوتاه ولی کم نه از این فاصله شد هرقدم روی زمین خوردن او مسئله شد بذرظلمی که در آن کوچهٔ‌غم دشمن کاشت حاصلش عصر دهم لشگر کوفی برداشت برگ گل از ستم و سیلی و غارت پژمرد دست نامحرم کوفی به پر معجر خورد «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» «اللهم العَن الجِبت والطّاغوت والنّعثل» ‌......................................................................
. خودت را در میان صحنه محشر تصور کن خودت را بی کس و بی یارو بی یاور تصور کن خودت را در میان شعله ها در موجی از آتش خودت را در میان دود و خاکستر تصور کن تصور کن خودت را در میان کوچه ی تنگی و در آن کودکی را پیش یک مادر تصور کن و بعدش مادری را که گرفته دست کودک را وآنها را میان خیل یک لشکر تصور کن و در ذهنت تجسم کن 40 نامرد جنگی را که صف بستند پشت خانه حیدر، تصور کن- چهل نامرد جنگی و رخ ناموس پیغمبر خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن بیا و بعد از این مثل علی فردای زینب را تو از امروز با ساقی بی کوثر تصور کن و این یعنی به یاد آور دوباره بیت اول را خودت را در میان صحنه محشر تصور کن بیا یک بار در عمرت فقط یک بار در عمرت تمام نخل ها را در سرت بی سر تصور کن تصور کن تو هم در گودی مقتل زمین خوردی و حالا شمر را با چکمه اش بهتر تصور کن بیا مِنْ‌بَعد قاسم را علی اکبر تصور کن بیا مِنْ‌بَعد اکبر را علی اصغر تصور کن بماند داستان شام و مهمانی و بزم می خودت تا انتهای قصه را دیگر تصور کن شاعر: .....................................................................
. برده ای از خانه ام با رفتنت لبخند را خنده ها و گریه های آخرین فرزند را ازسفرهای خطیر کوچه ها برگشته ای ازکجا آورده ای این طرفه بازوبند را داغ هجران تو بر من آنچنان سخت است که برجگر باید بریزم بعدازاین اسپند را تا تو بودی یک نفر حرف دلم را می شنید بی تو باید بشنوم ،هرآنچه می گویند را بند بند پیکرت لرزید وپهلویت شکست در عوض از دست حیدر باز کردی بند را ........................................................................
4_5798695454396911573.mp3
436.7K
‍ . 🏴 ۱۴۰۱ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ یادم مونده / کوچه ی بارونی یادم مونده / گوشواره ی خونی یادم مونده / اشکای پنهونی وای مادرم یادم مونده / افتاد از پا مادر یادم مونده / یاسی که شد پرپر رو خاک افتاد / هستی پیغمبر وای مادرم وای مادرم - وای مادرم زهرا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بمیرم که / توو دلت آتیشه بمیرم که / داشتی بار شیشه یاس علی / کَندَنت از ریشه وای مادرم بمیرم که / دستت از کار افتاد تو افتادی / اما حسن جون داد اون کوچه رو / نمی برم از یاد وای مادرم وای مادرم - وای مادرم زهرا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ زینب بود و / طعنه ی شامی ها زینب بود و / چشم حرامی ها زينب بود و / بی احترامی ها واویلتا زینب بود و / پیرُهن خونی زینب بود و / چشمای بارونی زینب بود و / اون همه حيرونی واویلتا واویلتا - واویلا واویلا ۳ ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅
. عشق تو را به سینه و در سر نداشته هر کس که گفته خانه ی تو در نداشته هر کس که گفته آتش سوزانِ پشتِ در کاری به کارت ای گل پرپر نداشته تاریخ را نخوانده ببین دختر رسول در بین شعله مانده و یاور نداشته ما دیده ایم آنچه که عمری شنیده ایم در فتنه های بی در و پیکر نداشته جز هیچ و‌پوچ پچ پچ چشمان هوچیان این کوچه هیچ عابر دیگر نداشته آه از غمی که این همه تکرار می شود در پیچ کوچه های ابوذر نداشته شعر تو را اگر قلمی سر نداده است شکی نمانده است که جوهر نداشته! ✍ ............... . این روایت پشت آدم رو میلرزونه امام صادق(ع)هنگام ذکر واقعه کوچه و هجوم به خانه حضرت زهرا(س) چندان می گریستندکه محاسن مبارکشان از اشک دیدگانشان تر می گشت وسپس می فرمودند: روشن مباد آن چشم که هنگام ذکر این واقعه نگرید‌ بحار الأنوار،ج۵۳،ص۲۳ .......................................................... @navaye_asheghaan
شعر و سبک ✍ به نفس کربلایی 🎤 ای کاش من و مادر تنها نبودیم ای کاش تنها تو کوچه ها نبودیم ای کاش مسیر ما جای دیگه بود ای کاش میونه نامردا نبودیم مردم تو کوچه وقتی رسید از راه که نامرد مردم تو کوچه دستش و وقتی که بلند کرد مردم تو کوچه سیلی به روی مادرم زد ای وای ننه قد کمان ننه ای وای ننه ارغوان ننه ای کاش دست عدو کوچک تر بود ای کاش قدم کمی بلند تر بود ای کاش صورتم توی کوچه ها ای کاش سپر برای مادر بود مردم تو کوچه مادرو نیمه جون دیدم مردم تو کوچه مادر و ار غوون دیدم مردم تو کوچه مادر و قد کمون دیدم ای وای ننه قد کمان ننه ای وای ننه. ار غوان ننه ای کاش انصاف کمی تو ی دلا بود ای کاش بابا علی کنار ما بود ای کاش تو مسیر بر گشت تا خونه ای کاش همراه مادرم عصا بود ن مردم تو کوچه مادرو روی خاکا دیدم مردم تو کوچه ناسزا وقتی که شنیدم مردم تو کوچه مادرو تا خونه کشیدم ای وای ننه قد کمان ننه ای وای ننه ارغوان ننه .┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.          🔹السَّلاَمُ عَلَيْكِ يَا فَاطِمَةُ بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ...🔹 رسید صاعقه و شیشۀ گلاب شکست شب از در آمد و پهلوی آفتاب شکست چه شعله بود که از شش جهت به باغ افتاد چه زمهریر، که در چشم غنچه خواب شکست ورق ورق نفَسِ آیه‌های قرآن سوخت حریم امن دعاهای مستجاب شکست چقدر غم‌زده پرسید: "بهتری مادر؟" چقدر قلب حسن بعد این جواب شکست برای این‌که سر غم به چاه بگذارد شکست، قامت نخلِ ابوتراب شکست فائزه زرافشان   ✍ سلام الله علیها ................................................................. برای غربت مادر بی قرار و مضطرم دوباره اومدم بین روضه های مادرم دلم گرفته از تلخیه مدینه و غماش غم یه کوچه و اون مرد غریب و روضه هاش ای وای از غم و مصیبتاش روضه ی مادر جون به لبم کرده روضه ی مادر پُر از غم و درده روضه ی مادر روضه ی مسماره روضه ی مادر هجوم نامرده (آه وای مادر ) زدن یه مادر و نامردا میون کوچه ها میون شعله سوخت مادر با یه طفل بی گنا در و شکستن و ریختن توی خونه بی هوا توو اون شلوغیا مادر موند به زیر دستوپا میزد فضه رو همش صدا مادر مارو یکی لگد می‌زد نفس مادر به روی لب اومد پیش چشمای یه عده پست فطرت مادر مارو مغیره زد بی حد (آه وای مادر) الهی بشکنه اون پایی که زد درو شکست یا اونکه با لگد زد پهلوی مادرو شکست خونابه می‌چکید از زخم عمیق میخ در نمیره یادم اون وقتی که یکی شد حمله ور مادر شد توو کوچه بی پسر پیش چشمای حسن زمین افتاد مادر سادات به پشت در جون داد دستای مولا رو عده ای بستند آه و واویلا از این همه بیداد (آه وای مادر) ✍ فاطمیه ۱۴۰۱ .......................................... . صفای خانۀ من می رود؛ ز رفتن تو شرر به جان زند ای گل،ز کینه چیدن تو به غیر غم تو نخوردی ز خوان زندگی ات بریدم از همه جانا، ز دل بریدن تو فتاده است به شماره نفس کشیدن من چودیده ام که چه سختست ،نفس کشیدن تو سخن مگو ز جدائی،فراق تو درد است تحملم نَبُوَد از فراق ، گفتن تو دو دیده واکن و تا آنکه زنده ات بینم فتاده واهمه ای بر دلم ز خفتن تو چه کرده میخ و درو ضربۀ غلاف با تو که برده تاب و توان از تمامی تن تو مگیر چهره تو از من، بگیر جانم را که غصه از دل من میرود ز دیدن تو تمام ترس من اینست، بر دلم ماند زبعد اینهمه غم آرزوی ماندن تو چه حیف شد که نشدتا که محسنت بینی به لب رسیده مرا جان از این ندیدن تو .................................................................
. درخت‌های اُمیدیم، از دیار حسن پُر از شکوفه‌ی عشقیم در بهار حسن به سَلسَبیل و به زمزم که احتیاجی نیست! رسیده است لبِ ما به جویبار حسن به دخل کاسبی‌ام برکتی فراوان داد از آن زمان که شدم خادم تبار حسن همین دو لقمه‌ی نان را حسن به ما بخشید گرفته سفره‌ی ما رنگ از اعتبار حسن کریم‌بودنِ او قابلِ محاسبه نیست... کجا ترازوی ما و کجا عیار حسن؟! کدام شاه نشسته است با جذامی‌ها؟!... بلند می‌شوم از جا به افتخار حسن شنیده‌ام که به سگ هم غذا تعارف کرد! هنوز ماتم از این لطفِ بی شمار حسن بنازمش که چنان شیر، از جمل برگشت چه کرد در دل آن فتنه، ذوالفقارِ حسن من از طفولیتم عاشق دو شاه شدم منم دچار حسین و منم دچار حسن در اربعین حسینی، حسن جلودار است قدم زدم همه‌ی جاده را کنار حسن عمودِ یکصد و هجده، بهشتِ مشّایه‌ست خدا رسانده خودش را سرِ قرار حسن حسین با همه‌ی دلرُبایی‌اش، حسنی‌ست ببین دل از همه بُردن شده‌ست کار حسن خیالبافی من‌ صحن‌سازیِ حسن است... شبیه مشهد ما می‌شود مزار حسن * * * میان معبری از نور، ناگهان شب شد چه دید در دل آن کوچه، چشم تار حسن؟! حرام‌لقمه به مادر دو دست سیلی زد... سیاه شد پس از آن کُلِّ روزگار حسن . @navaye_asheghaan
. 🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" وای فاطمیه بوی ماتم دارم وای توی چشمام اشک نم نم دارم باز تو دلم حال محرم دارم ‌ چقدر غم دارم، چقدر غم دارم سایه مرحمتش رو سرمه / فاطمه مادرمه ۲ توی کربلای دلها حرمِ / فاطمه مادرمه ۲ (وای - یا زهرا ۳) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ افتاده دنیا زیر پای زهرا دل شده خون از غصه های زهرا جون همه ما به فدای زهرا مقصد دلهامون کربلای زهرا پرچمش تا به قیامت بالاس / مادر عاشوراس ۲ ریشه حسین حسین یا زهراس / مادر عاشوراس ۲ (وای - یا زهرا ۳) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ هر کسی پرسید که چرا محزونی سینه سپر کن بگو که دلخونی هر چشمی واسش نمیشه بارونی فاطمه شناس شو تا عاشق بمونی برا اینکه علی رو‌ تنها نذاشت / مادرم رو کشتن ۲ توی سینه عشق مرتضی رو داشت / مادرم رو کشتن ۲ (وای - یا زهرا ۳) ۲ . 👇 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" وای فاطمیه بوی ماتم دارم وای توی چشمام اشک نم نم دارم باز تو دلم حال محرم دارم ‌ چقدر غم دارم، چقدر غم دارم سایه مرحمتش رو سرمه / فاطمه مادرمه ۲ توی کربلای دلها حرمِ / فاطمه مادرمه ۲ (وای - یا زهرا ۳) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وای توی آتیش داره در می سوزه از یه کبوتر بال و پر می سوزه مادر سادات با پسر می سوزه داره در می سوزه داره در می سوزه یه نفر لگد زد و در افتاد / روی مادر افتاد ۲ چه غمی توو دل حیدر افتاد / وای با سر افتاد ۲ (وای - وااماه ۳) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پا شد ز جا و دست گرفت رو دیوار وای همه جای چادرش شد گلدار خوندن روضه دیگه میشه دشوار ای امون از مسمار ای امون از مسمار سمت مسجد داره بانو میره / دست به پهلو میره ۲ تا می افته باز رو زانو میره / دست به پهلو میره ۲ (وای - وااماه ۳) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وای مادر ما پشت در افتاده نقش زمینه از کمر افتاده وای جون محسن به خطر افتاده به خطر افتاده به خطر افتاده می رسید ناله ای که جانسوزه / کمکم کن فضه ۲ داره با من پسرم می سوزه / کمکم کن فضه ۲ (وای - وااماه ۳) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ باز روضه ی آتیش و بیت مولا این غم ادامه داره تا عاشورا اونجا که آتیش توو حرم شد برپا میشینه رو لبها ناله ی یا زهرا دامن یه دختری می سوزه / معجری می سوزه ۲ برا بچه ش مادری می سوزه / معجری می سوزه ۲ (آه - واویلا ۳) ۲ ............................... . 🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" وای فاطمیه بوی ماتم دارم وای توی چشمام اشک نم نم دارم باز تو دلم حال محرم دارم ‌ چقدر غم دارم، چقدر غم دارم سایه مرحمتش رو سرمه / فاطمه مادرمه ۲ توی کربلای دلها حرمِ / فاطمه مادرمه ۲ (وای - یا زهرا ۳) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وای کوچه ی شوم کوچه ی آه و درد وای یکی میگه توی گوشم برگرد وای ضرب دست سنگین یک نامرد منو بی مادر کرد منو بی مادر کرد دستش از روی سر من رد شد / حال مادر بد شد ۲ ناله های مادرم ممتد شد / حال مادر بد شد ۲ (وای - وااماه ۳) ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وای یه جوری زد که نتونه پاشه وای اگه گوشوارَش شکسته باشه رو‌ خاکا دست می کشه تا پیداشه لرزه توو دستاشه لرزه توو دستاشه میگه با چشمایی که گریونه / برسونم خونه ۲ جای پاش پهلومو می سوزونه / برسونم خونه ۲ به روی چادر این مظلومه / ردپاش معلومه ۲ زدن زن همه جا محکومه / ردپاش معلومه ۲ (وای - وااماه ۳) ۲ @navaye_asheghaan
. (س) ای یار نیمه جوونم.نوبهار خزوونم پاشو از توی بستر.بی تو تنها میمونم بازویت شد کبود.این حق تو نبود داری میری گلم.ازپیشم خیلی زود بشکسته پهلوی تو.بازوی تو.تکیه گاهم زهرای مهربونم.هم زبونم.بی پناهم               زهرا یا فاطمه یار ماتم کشیده.سرو قامت خمیده دست تو سرده زهرا.رنگ رویت پریده گشتی نقش زمین.گشتم خونه نشین حال و روز منو.توی غربت ببین گل نیلوفرمن.کوثرمن.بی شکیبم بمون تو درکنارم.بیقرارم.ای حبیبم               زهرا یا فاطمه بی تو طاقت ندارم.هوای گریه دارم زانو بغل میگیرم.گریونه چشم زارم زهرا با شور و شین.گفتی از نورعین از کربلا و از.تشنگی حسین قرار و وعده ی ما.کرببلا.توی گودال جایی که میشه مضطر.زینب تو.میره از حال                 زهرا یا فاطمه ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ ...................... شهادت حضرت زهرا(س) و فاطمیه رسید و.دلم دوباره خونه این شبها آسمونم.داره روضه میخونه درمدینه خدا.گشته محشر به پا در پشت در شده.از شاخه گل جدا سینشو داده آزار.درب ومسمار.ضرب سیلی باسر خورده به دیوار.روی گلزار.گشته نیلی                   زهرا یا فاطمه مادر نقش زمین شد.میونه آتیش و دود یا فضه خذینی.نوای فاطمه بود زهرارو میزدن.رو به روی علی بال و پر میزند.پرستوی علی ازنفس آخرافتاد.مادر افتاد.روی خاکا شعله به معجرافتاد.باسر افتاد.روی خاکا               زهرا یا فاطمه یه عده مردم آزار.دست مولا رو بستن شیرخدا کجاو.طنابی دور گردن مرتضی کعبه و.فاطمه در طواف حج اورا شکست.ضربه های غلاف تنش رو تازیونه.میسوزنه.وای ازاین غم زانوهاش ناتوونه.قدکمونه.وای ازاین غم               زهرا یا فاطمه ابوذر رییس میرزایی(بهار) ................ . شام شهادت حضرت زهرا(س) زمینه.شور منو داغ فراقت.منو درد جدایی زهرا با رفتن خود.غریبم مینمایی پاشو زهراببین.اشک من جاریه بعدازتو دردمن.درد بی یاریه ازخونم پرکشیدی.نا امیدی.گشته کارم رفتی ای یاربیمار.ای طرفدار.بیقرارم               زهرا یا فاطمه کنارپیکرتو.لبریز درد و آهم رفتی و خونه ی من.تاریک و سرده ماهم نداره حیدرت.نه صبری نه قرار میکنم التماس.زهرا تنهام نزار داغ تو قاتلم شد.حاصلم شد.ماتم تو شد تیره روزگارم.خون میبارم.درغم تو               زهرا یا فاطمه دستام داره میلرزه.روتنت آب میریزم چیزی بهم نگفتی.از صورتت عزیزم قدخمیده شدی.سرو صنوبرم عزادارت شدم.نمیشه باورم تابوتت روبرومه.آرزومه.که بمیرم ازدنیا بی تو زهرا.ای مسیحا.سیر سیرم              زهرا یا فاطمه (بهار)✍ . @navaye_asheghaan
‍ . ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در بین این بستر (میسوزه تن تو)۳ این خونه یا لاله است (روی پیرهن تو)۳ روزا تب داری از گریه بی تابی شبا از درد پهلو نمیخوابی سخته نفس کشیدنت بمیرم برات معلومه بدجور زدنت بمیرم برات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ می‌سوزی مثل شمع داری میشی خاموش دستمال به سر بستی همش میری از هوش چشات انگار دیگه خوب نمی‌بینه گمونم واسه اون دست سنگینه کبود شده زیر چشات بمیرم برات نداره جوهر تو صدات بمیرم برات ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ یادش بخیر وقتی که غوغا می‌کردی در می‌زدم هر بار تو در وا میکردی تموم شد اون روزای خوشی زهرا با این بغضت من رو می‌کشی زهرا مکن غریبی با علی پاشو فاطمه بگو بلند یا علی پاشو فاطمه ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ✍ ............................. . و ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تا راهمونو بست دل مادرم ریخت خاک همه دنیا  به روی سرم ریخت تا سایه ی دستش رو سرم افتاد من افتادم وقتی مادرم افتاد مادرمو کتک زدی به بابام میگم بخاطر فدک زدی به بابام میگم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ خونی شده گوشو شکست گوشُواره جا صورت مادر به روی دیواره دیدم چشم مادر تا سیاهی رفت مسیر خونه رو اشتباهی رفت عصای دست تو میشم  بلند شو بریم نگو خجالت میکشم  بلند شو بریم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مادر توی کوچه پناهی نداره ای وای داداش محسن گناهی نداره یکی زد هر سه تا مون زمین خوردیم من و تو و محسن زیر پا مردیم لالایی میخونی براش  بخواب محسنم از مادرت تو راضی باش  بخواب محسنم ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مادرم سرچشمه‌ی وحی است، کوثر شاهد است باء بسم‌الله، تا آن سینِ آخر شاهد است مادرم سوغاتی عرش است در تندیسِ سیب لَیلَة‌ُالمِعراج می‌داند؛ پیمبر شاهد است هر زمان مسجد به پای گریه‌هایش می‌نشست شانه‌ی محراب می‌لرزید؛ منبر شاهد است لشکرِ کذّاب، از صدّیقه شاهد خواستند با وجودِ اینکه می‌فرمود: حیدر شاهد است مقتلِ مکتوبِ آتش در گلستان قاب شد ضربه‌ی مسمار بر دیوار را در شاهد است سنگ‌های کوچه بارِ شیشه را انداختند تکّه‌ی آیینه‌ی همراه مادر شاهد است او که جای ذوالفقارش ریسمان در دست داشت یکّه‌تاز مرکبِ رزم است، خیبر شاهد است @navaye_asheghaan
. ______________ بازم غم کوچه روضه نفس گیر شد اینجا همون جاست که امام حسن پیر شد کوچه شده تیره و تار ببخشن سادات پر شده از گرد و غبار ببخشن سادات امام حسن سوخت جگرش ببخشن سادات سیلی زدن به مادرش ببخشن سادات وای ای وای وای مادر ______________ امام حسن داد زد بسه نزن نا مرد دستشو برد بالا سیلی محکم زد یه کودک زار و حزین ببخشن سادات مادرش افتاده زمین ببخشن سادات ناموس حیدرو زدن ببخشن سادات تو کوچه مادرو زدن ببخشن سادات وای ای وای وای مادر ______________________ زهرا پریشونه زینب چه گریونه قاتل روی سینه خنجر پر از خونه روضه رسید به قتلگاه ببخشن سادات میاد صدای اشک و اه ببخشن سادات میاد صدای مادرش ببخشن سادات چه بی قراره خواهرش ببخشن سادات الشمر و جالس علی ببخشن سادات سر حسین به نیزه ها ببخشن سادات وای ای وای ______________________ پاره شده حنجر خونین شده پیکر حجنر شده خونین پیکر شده بی سر میان به سمت خیمه ها ببخشن سادات اتیش گرفته معجرا ببخشن سادات سیلی زدن به دخترا ببخشن سادات قیامتی شده به پا ببخشن سادات دارن جسارت میکنن ببخشن سادات خیمه رو غارت میکنن ببخشن سادات وای ای وای ______________________
. نمیگم مفصل شد اون کوچه یک لحظه مقتل گرفت راهمون و سر مادرم داد زد اول اهانت به من کرد جسارت به زن کرد جلو چشمای من روی مادرم دست بلند کرد مادر زمین خورد-حسن مُرد می میرم به زودی حسین خوش به حالت نبودی چنان زد که دیگه نمی ره رد اون کبودی نشست و نشستم شکست و شکستم تا این طور نلرزم باید که چشامو می بستم مادر زمین خورد -حسن مُرد دلم خون ِ از بس بزارید بگم این رو هم پس یه روزم بلند شد به روی رقیه همین دس شب سرد تنهاس نه بابا نه عباس رسید زجر نامرد باهاش حرف زد هر جور دلش خواس زد بی هوا زد-با پا زد @navaye_asheghaan
. 🏴 ۱۴۰۲ سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ جون به لب اومده دیگه حسن که چیزی نمیگه یعنی به غیر از مجتبی شاهدی نداشت کوچه‌ها؟! دیوار! تو بگو بگو دلیل بغض بی صدا چیه؟ علت خودخوری مجتبی چیه؟ قضيه‌ی سیلی بی هوا چیه؟ دیوار! تو بگو بهار که بی‌موقع بشه خزون چیه؟ رو خاک نشستنِ زن جوون چیه؟ رو خشت خاکیِ تو ردّ خون چیه؟ ۲ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ جون به لب اومده دیگه حسن که چیزی نمیگه چرا کسی از ماجرا نمی‌گه یک جمله با ما؟ کوچه! تو بگو دلیل بن بست شدن این راه چیه؟ ابر سیاه زیر چشای ماه چیه؟ جای لگد رو چادر سیاه چیه؟ کوچه! تو بگو دلیل اینکه چشما میشه تار چیه؟ راه رفتن ساده بشه دشوار چیه؟ ضربه به زخم قبلیِ مسمار چیه؟ ۲ .
. ۱۴۰۲ سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمرمه مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲ حوریه ی شکسته بال مرتضی بغض فروخورده ی در "ناد علی" دخیل چادر نماز تو بهشت قبله گه پنجره فولاد علی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ آتش زد شرر / به بهشت آستانه ی علی پشت در شکست / ناگهان قد جوانه ی علی ۲ این که زدند بین کوچه نور را جریحه دار میکند غرور را سوره کوثر است زیر دست و پا زدند جان واژه ی طهور را فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ افتاد از نفس / بین کوچه مادر امام‌ها آیینه شکست / در هجوم جمع بی‌مرام‌ها ۲ شکوه خاندان عرشی علی اسیر ضربه‌های تازیانه شد خون دل علی برای کوثرش ز چشمه غدیر خم روانه شد فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ . ........................ . 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمرمه مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲ حوریه ی شکسته بال مرتضی بغض فروخورده ی در "ناد علی" دخیل چادر نماز تو بهشت قبله گه پنجره فولاد علی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مشکات علی / بین کوچه ها شد ترک ترک تا که پاره شد / بین کوچه ها نامه ی فدک ۲ حرمت پوشیه ی او شکسته شد میان کوچه پیش روی مجتبی روضه ی گوشواره ی شکسته اش بغض همیشه ی گلوی مجتبی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ افتاده به خاک / آیه آیه ی سوره‌ی طهور در سوگش نشست / گوشواره و کودکی غیور ۲ بسته شده راه عبور آسمان بسته شده راه نفس های حسن خمید سرو قد مادر بهشت خمید سرو قد طوبای حسن فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ ⚫️ ............................ . 🏴 سلام الله علیها 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ "سربند" دُرّ این سخن / بر لب نجف گشته زمزمه مَن زارَ علی / فَکَانَّما زارَ فاطمه ۲ حوریه ی شکسته بال مرتضی بغض فروخورده ی در "ناد علی" دخیل چادر نماز تو بهشت قبله گه پنجره فولاد علی فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ صارت کالخیال / پیکر تو ذره ذره آب شد ای طوبای من / خانه بر سر علی خراب شد ۲ آب شدی چرا تو آبروی عرش پهن شده بستر تو به سوی عرش لحظه ی جان سپردن تو فاطمه روضه مخفیانه و مگوی عرش فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دست تو شکست / شد قنوت وِتر یادگار تو بسترت شده / بوسه چین زخم لاله دار تو ۲ چشم پرستار تو پر ستاره شد شبیه کوچه بسته راه چاره شد دل علی با تب پیکر تو سوخت مثل در خانه پر از شراره شد فاطمه یا فاطمه - جانم زهرا ۴
. به خاطر حسن مادر برای دل من مادر چقدر گریه چقدر ناله یه لبخندی بزن مادر خواهش میکنم ... پاشو و صفا به خونمون بده خواهش میکنم ... صورتت رو به حسن نشون بده وااماه وااماه ..... کسی نمیدونه اما حسن میدونه ای مادر رو صورتت جای دستِ کدوم ملعونه ای مادر دستش بشکنه ... تو رو پیش چشمای حسن میزد دستش بشکنه ... کاش یه دونه سیلی‌م به من میزد وااماه وااماه ..... یادم نمیره با چشمی که هم پرخونه هم تاره تو دنبال حسن بودی منم دنبال گوشواره ای وای مادرم ... با یه سیلی گوشوارت دوتا شده ای وای مادرم ... چرا اون صورتت‌م سیا شده وااماه وااماه @navaye_asheghaan
. 🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول ایشالا دروغه  که راه مادرشد  سد ایشالا دروغه  اومد جلو یک نامرد ایشالا دروغه   به مادرم سیلی زد ایشالا دروغه. که مادر بی گناه ایشالا دروغه.  جلو چش مجتبی ایشالا دروغه افتاد به روی خاکا ایشالا دروغه مادر زار و حزین ایشالا دروغه. از ضرب دست لعین ایشالا دروغه خورد با صورت رو زمین واویلا (2)مادرم ای مادرم 🔘〰〰〰〰🔘 ☑️بنددوم ایشالا دروغه    به پشت در غوغا بود ایشالا دروغه   هیزم و اتیش و دود ایشالا دروغه   ظلمای قوم نمرود ایشالا دروغه  که ناموس پیغمبر ایشالا دروغه  جلو چشای حیدر ایشالا دروغه. رد شدن از رو مادر        ایشالا دروغه      به مادرم شدجفا ایشالا دروغه.  لگد زدن بی هوا ایشالا دروغه  که محسنش شد فدا واویلا (2)مادرم ای مادرم 🔘〰〰〰〰🔘 ☑️بندسوم ایشالا دروغه  مادر زارو حزین ایشالا دروغه. از ضرب دست لعین ایشالا دروغه. خورد باصورت رو زمین ایشالا دروغه. که مادره  پا به ماه ایشالا دروغه. افتاده بود بین راه ایشالا دروغه شد پشت در قتلگاه ایشالا دروغه که رنگ مادر پرید ایشالا دروغه تا که مغیره  رسید ایشالا دروغه غلاف و بیرون  کشید ایشالا دروغه    چقد به پا کردن شر  ایشالا دروغه  از دست قوم کافر ایشالا دروغه   کتک میخورد هی مادر واویلا (2)مادرم ای مادرم @navaye_asheghaan