eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.6هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
355 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. عید نوروز ما ظهور شماست جشن ما لحظه ی حضور شماست و عج سال نو با بهار می آید جشن سرو و چنار می آید باغ در باغ ، گل جوانه زند بلبل از شوق گل ترانه زند غنچه ها خنده می کنند از شوق دشت را زنده می کنند از شوق آفرینش لباس نو پوشد چشمه در چشمه از زمین جوشد لحظه ها لحظه های تحویل است فرصت انتقال و تبدیل است هفت سین سلام گستردیم آب و آئینه نور آوردیم ذکر تحویل سال می خوانیم به تمام و کمال می خوانیم یا مقلب قلوب ما خسته است در شادی به روی دل بسته است چشمها گریه خیز هجران است بی تو این سال رو به پایان است سال نو شد غمی کهن داریم سوز هجران به جان و تن داریم سیصد و شصت و پنج روز فراق باز هم مثل شمع سوز فراق سوختیم آه بی تو آب شدیم در لهیب غمت کباب شدیم جمعه ها یک به یک غروب شدند رودها چشمه ها رسوب شدند یابن یاسین بهار یاس تویی سند اعتبار یاس تویی پسر طور و عادیات بیا یابن طاها و محکمات بیا تا نیایی بهار پائیز است عید نوروزمان غم انگیز است عید نوروز ما ظهور شماست جشن ما لحظه ی حضور شماست حال ما با تو احسن الحال است با نگاه تو دل خوش اقبال است @emame3vom کمیل کاشانی .
4_5796532233988735025.mp3
19.55M
بسیار زیبای حاج عبدالله داداشی دلنشین حضرت (ع) موسی بن جعفر(ع) 1387 و ترکی
25126.mp3
837.6K
شده این دل بی قرارم ثناخوان موسی بن جعفر چرا حال زارم نباشد پریشان موسی جعفر همان که به زندان بغداد شده کشته از ظلم هارون به یاد غم بی حد او دل عاشقانش بُود خون به مرثیه هایش زند ناله زهرا واویلا واویلا واویلا واویلا واویلا واغربتا... چو آباء و اَجداد پاکش بتابد ازو نور ایمان بَرد دل ز کُلّ ملائک مناجات او بین زندان بُوَد وارث داغ مادر همان بی قرین ِ یگانه شده رزق او وقت افطار رطب هایی از تازیانه به جانش رسیده شراری ز غمها واویلا واویلا واویلا واویلا واویلا واغربتا... ولیّ خدا را به زندان نبوده اُمید نجاتی یهودی شده قاتل او وَ زنده شده خاطراتی اسیران دلخون و شام و عُبور از محلی پر از شر خورَد سنگ ِ کین از روی بام سر ِ پاک فرزند حیدر بسوزم چو شمعی که جان گشته بر لب دگر من نگویم چه ها دیده زینب واویلا واغربتا.. علیه السلام امیر عباسی .
Rasoli.mp3
3.74M
هنگام وداع با ناله شده گویی غم دل صد ساله شده غرقِ محنم این ثانیه ها هستم به خدا دلتنگِ رضا گشته وقت رهایی از دستِ زنجیر با دست تقدیر .. سر شد شب من دارم شوق پریدن سوی مدینه از زهر کینه .. خون شد لب من «وای وای خَلِّصني يا رَب ...» روشن شده دل در این ظلمات یارم نشده جز صوم و صلات بودم شب و روز در حال سجود شد همدم من از اهل یهود بین زندان غمها شد پیکرم زخم از بس که بی رحم .. زد تازیانه از بغض کینۀ خصم رفته قرارم چشمان تارم .. دارد نشانه «وای وای خَلِّصني يا رَب ...» دنیای غمم این آخر کار بارد نظرم چون ابر بهار بی و تابم و زار در وقت سفر شد نذر حسین این اشک بصر می خوانم من دوباره از کربلا و از سر جدا و .. از تیغ و دشنه دارم بر سینه داغِ یک قتلگاه و دست سیاه و .. لبهای تشنه «وای وای خَلِّصني يا رَب ...» سینه زنی
🎙 4️⃣ في دربك ماضون📃 في دربِكَ ماضونْ نُجددُ الآمالْ لقادمِ الأجيالْ ▪️▪️▪️ أنتَ الصبرُ في كلِّ بلاءِ يا كاظمُ يابنَ الأنبياءِ مهما ازدادَ هذا الدهرُ ظُلْماً تبقى مشعلاً للكبرياءِ يمضي اللَّيلُ مُرّاً في السُّجُونِ ما بَينَ دُمُوعٍ وشُجُونِ لكنَّكَ تقضي اللَّيلَ عِشقاً في اللهِ أيا نُورَ العيُونِ جَسَدٌ تسكُنُهُ روحٌ نبيلة الله أكبر إنهُ القلبُ الذي نبكي رحيلَه الله أكبر أنصارُكَ باقُون وقلبُهم ما مال عن خطِ سيرِ الآل ▫️▫️▫️ جِئنا لكَ مِن كلِّ المسافاتْ والعزمُ بِنا واللهِ ما ماتْ جِئنا ودُموعُ الشوقِ قالَتْ يا مُوسَى لنا عِندَكَ حاجاتْ أنتَ العدلُ في كلِّ الميادين لا ما غبْتَ يا صوتَ المضحين هذا الصوتُ كالأزهارِ ينمو حُرّاً بينَ اصداءِ البساتين كتَبَتْ رُوحُكَ إنَّ النصرَ آتي الله أكبر يا ضياءً مُشرِقاً في كلِّ ذاتِ الله أكبر قد نادَى المضَحُّونْ إباءُنا ما زال يحطمُ الأغلال ▪️▪️▪️ يا بحراً عميقاً ضَمَّ بَحرا مِن أينَ منحتَ الصَّبْرَ صَبرا؟! للهِ بوجدانِكَ شمسٌ قد رتَّلْتَها آياً وذِكرا تبدو وظلامُ الليلِ حالِكْ بدراً حيثُ نُصغي لابتهالِكْ هذي أدمعُ الأرضِ تُنادي كم آذاكَ في السِّجنِ ابنُ شاهِكْ غضبٌ من وحيهِ سوفَ يثورُ الله أكبر وعلى الظلمِ اللَّيالي ستدُورُ الله أكبر عشاقُكَ آتون ودمعُهم قد سَال حُزناً لهذا الحَال @emame3vom 🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅سپاه اسلام، قلعه‏ های یهودیان را يكى پس از ديگرى فتح كردند تا به آخرين قلعه، خیبر كه از همه محكم‏تر بود و فرمانده معروف يهود، «مرحب» در آن قرار داشت، رسيدند. حضرت(ص) دستور حمله عمومى را به فرماندهى ابوبكر صادر كرد. از طرفی مرحب، برای تقویت نیروهای خودی و تضعیف نیروهای اسلام، در حالی‌ که رجز می‌خواند، از قلعه خارج شد و هماورد می‌طلبید. اما ابوبکر نتوانست، در مقابل پهلوان یهود عرض اندام کند و در نهایت فرار کرد. فردای آن روز رسول اکرم(ص) عمر بن خطاب را به فرماندهی گروهی به نبرد با یهودیان فرستاد. حاکم نیشابوری می نویسد : 📋《أَنَّ النَّبِيَّ(ص) دَفَعَ الرَّايَةَ يَوْمَ خَيْبَرَ إِلَى عُمَرَ فَانْطَلَقَ، فَرَجَعَ يُجَبِّنُ أَصْحَابَهُ وَ يُجَبِّنُونُهُ》 ♦️حضرت رسول اکرم(ص) پرچم را به عمر داد او نیز به میدان رفت و سپس ترسید و بازگشت و فرار کرد.(۱) در این هنگام، پيامبر اکرم(ص) فرمود : 📋《لَأُعْطِيَنَّ الرَّايَةَ غَدًا رَجُلاً يُحِبُّ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ، وَ يُحِبُّهُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ یَفَتَحَ اللَّهُ عَلَى یَدیَهِ لَیسَ بفَرَّار(کَرَّارَاً غَیرَ فَرّارٍ)》 ♦️همانا فردا این رایت را به مردی که خدا و رسولش را دوست دارد و نيز خدا و رسول او دوست دارند، خواهم داد که او حمله كننده‏ ى است كه فرار نمى‏ كند. فردا همگى آماده بودند، تا بار ديگر فرمان حمله بگيرند. ياران شب را به صبح رساندند، در حالى كه در اين فكر بودند كه پرچم فتح سر انجام به چه كسى واگذار مى گردد. هنگامی که صبح شد، رسول اکرم(ص) امام علی(ع) را خواست و فرمود : 📋《أَيْنَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)؟》 ♦️علی(ع) کجاست؟ گفتند : علی(ع) به درد چشم مبتلا شده و استراحت می‌کند. پیامبر(ص) فرمود : علی(ع) را بیاورید! پس؛ 📋《فَلَمَّا جَاءَ بَصَقَ فِي عَيْنَيْهِ وَ دَعَا لَهُ، فَبَرَأَ حَتَّى كَأَنْ لَمْ يَكُنْ بِهِ وَجَعٌ》 ♦️وقتی امام علی(ع) آمد، حضرت رسول اکرم(ص) برای شفای چشم او دعا کرد و به برکت دعای رسول خدا(ص)، امام علی(ع) بهبود یافت. آنگاه رسول اکرم(ص) فرمود : 📋《خُذْ هَذِهِ الرَّايَةَ فَامْضِ بِهَا حَتَّى يَفْتَحَ اللَّهُ عَلَيْك‏َ》 ♦️این پرچم را بگیر و آن را با خود ببر تا خدا خیبر را بر تو بگشاید. آنگاه پرچم را به دست علی(ع) داد. امام علی(ع) عرضه داشت : 📋《یا رَسُولَ اللَّه(ص)! أُقَاتِلُهُمْ حَتَّى يَكُونُوا مِثْلَنَا!》 ♦️ای رسول خدا(ص)! آنقدر با آنان می‌جنگم تا اسلام بیاورند! پیامبر اکرم(ص) فرمود : 📋《انْفُذْ عَلَى رِسْلِكَ حَتَّى تَنْزِلَ بِسَاحَتِهِمْ، ثُمَّ ادْعُهُمْ إِلَى الإِسْلاَمِ ، وَأَخْبِرْهُمْ بِمَا يَجِبُ عَلَيْهِمْ مِنْ حَقِّ اللَّهِ فِيهِ، فَوَاللَّهِ لَأَنْ يَهْدِيَ اللَّهُ بِكَ رَجُلًا وَاحِدًا ، خَيْرٌ لَكَ مِنْ أَنْ يَكُونَ لَكَ حُمْرُ النَّعَمِ》 ♦️به سوی آنان حرکت کن و چون به قلعه آنان رسیدی، ابتدا آنان را به اسلام دعوت کن! به خدا سوگند! اگر خدا یک نفر را به دست تو هدایت نماید، بهتر از آن است که دارای شتران سرخ موی باشی.(۲) سپس امام علی(ع) رهسپار میدان نبرد شد. نخستين كسى كه از يهوديان همراه با كاروان خود بر مسلمانان حمله كرد، حارث، برادر مرحب بود. مسلمانان پا به فرار گذاشتند؛ ولى امام على(ع) به تنهايى پايدارى فرمود و ضرباتى به يكديگر زدند و سرانجام حارث به ضربت شمشير امیر المومنین(ع) كشته شد. ياران حارث به سوى حصار گريختند و وارد آن شدند و در را بستند. در اين هنگام مرحب بيرون آمد و اين رجز را خواند : 📋《قَدْ عَلِمَتْ خَيْبَرُ أَنِّي مَرْحَبٌ شَاكِي السِّلَاحِ بَطَلٌ مُجَرَّبُ إِذَا السُّيُوفُ أَقْبَلَتْ تَلَهَّبُ أَطْعَنُ أَحْيَانًا، وَحِينًا أَضْرِبُ》 ♦️در و ديوار خيبر مى داند كه من مرحب هستم؛ سراپا سلاح و پهلوان كار آزموده، غالبا ضربه مى زنم و گاهى هم ضربه مى خورم!(۳) امام على(ع) پيش آمد و رجزى در برابر او سرود و چنين گفت : 📋《أنا الَّذِي سَمَّتْنِي أُمِّي حَيْدَرَةْ، كَلَيْثِ غَابَاتٍ كَرِيهِ الْمَنْظَرَةْ، أُوفِيهِمُ بِالصَّاعِ كَيْلَ السَّنْدَرَةْ》 ♦️من همان كسى هستم كه مادرم مرا حيدر خوانده ؛ مرد دلاور و شير بيشه ها. بازوان قوى و گردن نيرومند دارم و در ميدان نبرد همانند شير بيشه صاحب منظرى مهيب هستم.(۴) رجزهاى دو قهرمان پايان پذيرفت. صداى ضربات شمشير و نيزه هاى دو قهرمان اسلام و يهود وحشت عجيبى در دل ناظران به وجود آورد. حاکم نیشابوری می نویسد : 📋《فَضَرَبَ مَرْحَبًا فَفَلَقَ رَأْسَهُ فَقَتَلَهُ، وَكَانَ الْفَتْحُ》 ♦️ناگهان شمشير برنده و كوبنده قهرمان اسلام بر فرق مرحب فرود آمد و سپر و كلاه خود و سنگ و سر را تا دندان دو نيم ساخت و مرحب کشته شد و سپاه اسلام پیروز شد.(۵) مرحب به زمین افتاد، فریاد خوشحالی مسلمین در فضا طنین‌انداز شد. @emame3vom ادامه مطالب :👇
Banifateme Shahadat Emam Kazem 97-01-2.mp3
4.53M
🎼زیر سنگینی زنجیر ... و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ «حضرت موسی ابن جعفر علیه السلام »: مَنْ تَعَظَّمَ فِي نَفْسِهِ لَعَنَتْهُ مَلَائِكةُ السَّمَاءِ وَ مَلَائِكةُ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَكبَّرَ عَلَى إِخْوَانِهِ وَ اسْتَطَالَ عَلَيهِمْ فَقَدْ ضَادَّ اللَّهَ. فرمود: هر که خود را بزرگ بیند، فرشتگان آسمان‌ها و زمین لعنتش کنند، و هر که بر برادرانش تکبر کند و بزرگى فروشد، با خدا ضدیت کرده است. نباشیم امشب ساعت ۲۰ دعای توسل
. 🎼زیر سنگینی زنجیر ... و توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج امام موسی ابن جعفر علیه السلام به نفسِ سید مجید بنی فاطمه •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ @emame3vom ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *گفت: زندان بان می اومد،سر میزد؛ میدید موسی بن جعفر یه گوشه غُل و زنجیر به دست و پا و گردن، گاهی زیر لب یه چیزی میگه، هی صدا میزنه: پسرم رضاجان!گاهی زیر لب میگه:دلم برات تنگ شده معصومه جان!... من بی مقدمه میخوام برم تو روضه...یا امام رضا!شبِ شهادت باباتونِ... امشب یه نگاه ویژه به ما بکن...* زیر سنگینی زنجیر سرش افتاده خواست پرواز کند دید پرش افتاده می شود گفت کجا تکیه به دیوار زده ست بسکه شلاق به جان کمرش افتاده آدمِ تشنه عجب سرفه ی خشکی دارد چقدر لخته ی خون دور و برش افتاده گریه پیوسته که باشد اثراتی دارد چند تاری مژه از پلک تَرَش افتاده هر کس ایام کهنسالی عصا میخواهد پسرش نیست ببیند پدرش افتاده آنکه از کودکی اش مورد حرمت بوده است سر پیری به چه جایی گذرش افتاده به جراحات تنش ربط ندارد اشکش حتم دارم که به یاد پسرش افتاده حسین رستمی گفت:آقا روزها روزه بود،شب ها عبادت می کرد... توی سیاه چالی انداختن آقارو که به علم امامت روز و شب رو تشخیص میداد،موسی بن جعفر زندان زیاد رفته،زندانبان زیاد دیده،خیلی هاشون عوض شدن،اما این زندانبان آخری جگر موسی بن جعفر رو خون کرد،آخه این سندی بن شاهک یهودی بود، وقتی برا آقا افطار می برد، اول با تازیانه اینقدر آقارو میزد...الهی دستت بشکنه...کار به جایی می رسید موسی بن جعفر می گفت: هر چی دوست داری منو بزن...اما دیگه اسمِ مادرم رو نیار... امشب ما اومدیم با امام رضا و حضرت معصومه گریه کنیم...امشب اینقدر داد بزن،مادرش نگه بچه ام غریبِ...بچه ام مظلومِ...مادر جان ببین موسی بن جعفر چقدر گریه کن داره... خبر دادن گفتن: مردم! فردا موسی بن جعفر رو آزاد میکنن،شیعیان همه جمع شدن جلو زندان،همه به هم خبر میدادن آقارو میخوان آزاد کنن بعدِ چهارده سال... همه جلو زندان نشستن،با هم حرف میزنن،یکی میگه:اگه آقارو ببینم،میگم: آقا! بچه بودم دست محبتت رو سرم بود،یکی میگفت:اگه آقارو ببینم میگم،بابام خیلی دوست داشت ببینه شمارو،خیلی انتظار کشید از زندان آزاد کنند شمارو،به من سفارش کرد،گفت: اگه من مُردم سلامِ من رو به موسی بن جعفر برسون... همه ی مردم چشم انتظارن،الان آقامون میاد،یه وقت دیدن درهای زندان داره باز میشه،مردم از جا بلند شدن،لبخند رو لبشون بود،یه وقت دیدن چهارتا حمّال یه لنگه ی دری رو گرفتن، از اون لنگه ی در یه سری آویزانه،هی میگن: "هذا امامُ الرَّفَضَه" این امام شیعیانه،مردم به سر و صورت زدن،اومدن زیر بدنِ آقارو گرفتن،همه باتعجب به هم نگاه کردن،چی شده؟ گفتن چرا این بدن که اینقدر نحیف و لاغر شده چرا سنگینی میکنه،همچین که عبارو کنار زدن دیدن هنوز غل و زنجیر به دست و پای موسی بن جعفرِ... یا باب الحوائج! غریبی میدونم،چهارده سال اذیت و آزار، فراق بچه ها، تا آخرین لحظه غل و زنجیر رو از پاهات جدا نکردن، اما آقاجان! شیعیان اومدن،بهترین تشییع جنازه رو گرفتن،یه عده ای ثروت مند بودن کفن جور کردن،گفت: ما نمیذاریم آقامون رو اینجوری ببرن،گُل ریختن زن و مرد رو بدن ِ آقا...کفن براش آوردن...به امام رضا دلداری دادن...اما یه آقایِ بی کفن تو گودال افتاد،عوض اینکه گُل هارو کنار بزنن،خواهرش اومد هی این تیرهارو از بدن بیرون می آوُرد، همچین که خواهرش این تیرهارو از بدن بیرون میکشید دید یه دستی رو شونه اشِ،عمه! بلند شو بریم دنبال بابام بگردیم...گفت: عزیزم! این،بدنِ بابات حسینِ... میدونی چرا شناخته شده نبود؟ بدنی که تیر بخوره،بدنی که سنگ بارون بشه،بدنی که زیر سُمِّ اسب ها...حسین....* به شب نشینی زندانیان خورم حسرت که نُقلِ مجلسشان دانه های زنجیر است *خدایا به عظمت باب الحوائج، آقا موسی بن جعفر، فرج امام زمان را معجل بفرما.... .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_239923224.mp3
9.16M
🌹 🎤 حاج مهدی سماواتی امشب راس ساعت 20 شبکه قرآن شبکه های ۳،۲ حدادیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. تو را بردند نامردان؛ از این زندان به آن زندان 🏴 نذر شهادت مظلومانۂ باب الحوائج 🍃🏴 -لطفا حقّ روضه ادا شود- تو را بردند نامردان؛ از این زندان به آن زندان شدی با خونِ دل مهمان؛ از این زندان به آن زندان شنیدم در غل و زنجیر با توهین ِ پی در پی تو را انداخت زندانبان از این زندان به آن زندان مناجاتت دو چندان شد! پس از هر سجده ات میرفت... صدای جذبۂ قران؛ از این زندان به آن زندان به جای آه و نفرین ذکر میگفتی و جاری شد- دعای بارش ِ باران؛ از این زندان به آن زندان عبایت را کشیدند و امان از هتک حرمت ها شدی حیران و سرگردان؛ از این زندان به آن زندان سرِ افطار خوردی تازیانه های محکم را به جای آب و قدری نان؛ از این زندان به آن زندان به دست سِندی بن شاهِک ملعون زمین خوردی بمیرم! با تنی لرزان؛ از این زندان به آن زندان سکوت و کظم غیظَت، زهرِ دشمن را دو چندان کرد چه مظلومانه دادی جان؛ از این زندان به آن زندان به یادِ جدّ لب تشنه گلویَت سوخت و خواندی- چه روضه با لبِ عطشان؛ از این زندان به آن زندان! .
4_6021781480294843918.mp3
274K
  🕊﷽🕊 ◼️ ما جان به کف در راه عشق توایم ماسائل باب المراد توایم تو شاه وفایی ، تو بحر عطایی باب الحوائج در دو دنیا نور دل و فرزند زهرا ◼️یا سیدی موسی ابن جعفر موسی ابن جعفر شد شهید کینه زهرا زند در ماتمش به سینه تمام پیکرش ، شبیه مادرش سیلی زدست کینه خورده از زهر دشمن جان سپرده یا سیدی موسی ابن جعفر در آن دم آخر به چشم گریان گوید کجایی دلبرم رضاجان بیا نور دیده ، به آخر رسیده عمر من ای آرام جانم ای راحت روح و روانم ◼️یا سیدی مولا رضاجان یا ثامن الحجج سیه به تن کن بر قامت بابا خودت کفن کن فدای غربتت ،  نثار تربتت دسته گل اشک محبان بنما نظر از لطف و احسان ◼️یا سیدی مولا رضاجان ◼️هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)◼️
4_6021781480294843921.mp3
409.4K
🕊﷽🕊 🖤 ع زندان شده نورانی از ماه جمال تو ‍ دشمن به غل و زنجیر بسته پروبال تو  دلها از داغ  تو گردیده مضطر جانم فدایت یا موسی ابن جعفر 🖤یا باب الحوائج موسی ابن جعفر نور بصر  زهرا از چه شده زندانی در بند غل و زنجیر آن جلوه ربانی  با بغض و کینه میزد بی بهانه   دشمن بر پیکر تو  تازیانه 🖤یا باب الحوائج موسی ابن جعفر  این زهر ستم آخر آتش زده بر جانت زهرا به جنان گرید برحال پریشانت برلب داری دم آخر نوایی ای رضا ای رضاجانم کجایی 🖤یا باب الحوائج موسی ابن جعفر  لب تشنه دم آخر یاد شهدا بودی  باذکر حسین جانم در کرببلا بودی  در تشییع پیکرت شد جسارت  اما نرفته دخترت اسارت 🖤یا باب الحوائج موسی ابن جعفر  شوری دگر اندازد یاد حرمت در دل   ما را بطلب یکشب مارا تو بدان قابل  ما زنده از فیض نام حسینیم  عاشق و دلداه کاظمینیم 🖤یا باب الحوائج موسی ابن جعفر 🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
4_6012823071868585665.mp3
5.99M
🕊﷽🕊 💔 🖤 گره گشای عالمینی آقا به فاطمه تو نور عینی آقا امام آسمون امام دریا غریب شهر کاظمینی اقا دارم به سر هوای کاظمین تنگ دلم برای کاظمین تو ایوونت دوباره این شبا میدم سلام اقای کاظمین 💔وای ...(غریب اقا)3 مریض دارا گرفتارا بسم الله تموم حاجت دارا بسم الله سجیتکم الکرم این آقا باب الحوائج بیا بسم الله تا بزم روضه تو پا گرفت چقدر مریض اومد شفا گرفت مادر من حاجت سالشو تو روضه ابالرضا گرفت 💔وای ...(غریب اقا) 🖤هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا