eitaa logo
کانال نوای عاشقان
16.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.4هزار ویدیو
381 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•خزون شد اول عمرم... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید امیر حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *مادر غصه ی بچه رو‌میخوره دید حسن داره دق می کنه..دید حسنش نمیتونه بلند گریه کنه...* خزون شد اول عمرم بهار آرزوهام دیگه تا آخر عمرم سیاهه رنگ دنیام میسوزه تار و پودم از اون داغی که دیدم شکست و رو زمین ریخت جلو چشمام امیدم کف کوچه ها با خون تر شد و صدای مادرم رفت خدا شاهده که جونِ منم برای مادرم رفت *شیخ علی عبدالزهرا خواب امام حسن رو دید. گفت: آقا چرا روضه کوچه اینقدر شما رو سوزونده؟ فرمود: مادرم رو از من شناخت. اگه من با مادر نبودم کسی نمی فهمید مادر منه ، مادر من به حجاب و عفاف معنی میده.. کسی مادرم من رو نمی‌شناخت تو کوچه...* میزدم داد که نزن نامرد کُشتیش پیش چشام نامرد جای مادر مرا بزن نامرد یک نفر بین چند تن نامرد از غرورم شکسته تر مادر.. اون زد و هر دو تا زمین خوردیم هر دوتا بی هوا زمین خوردیم پیش نامردها زمین خوردیم خنده کردند تا زمین خوردیم چادر و خون و خاک تر مادر در پیچ کوچه بود که ولگرد لعنتی با سنگ زد به آینه بی درد لعنتی دیدم به جنگِ مادر رنجورم آمدی فریاد میزدم برو نامرد لعنتی خونَت حلال خشم حسن میشود برو خونم به جوش آمده خونسرد لعنتی دیوارهای سنگی آن کوچه شاهدند با مادرم چه کرد کمر درد لعنتی۶ «آی مادرم ،مادرم،مادرم» @navaye_asheghaan
روضه2 (3).mp3
10.67M
|⇦خزون شد اول عمرم.... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه۱۴۰۲ به نفس سید امیر حسینی✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ رسول اكرم(ص) فرمود: ای سلمان، دوستی فاطمه در یكصدجا سود می‌دهد كه آسان‌ترین آنها به هنگام مردن و قبر و میزان و محشر و صراط و حساب است @navaye_asheghaan
|⇦•دلگرمی این روزهای سرد.. و توسل به امام زمان روحی له الفدا ویژه ایام فاطمیه اجرا شده به نفس حجت الاسلام علیرضا اشقری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم..السَّلامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّهَ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقُومُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْعُدُ السَّلامُ عَلَیْکَ حِینَ تَقْرَأُ وَ تُبَیِّنُ.." دلگرمیِ این روزهای سرد برگرد سرسبزیِ این روزگار زرد برگرد آسان نگردد بی تو هرچه سخت، بازآ درمان ندارد بی تو هرچه درد، برگرد اَشکوا اِلَیکَ از جهانِ خالی از مَرد با سیصد و با سیزده تا مَرد برگرد پای تو خواهم ماند و همچون اهل کوفه پشت تو را خالی نخواهم کرد برگرد می آیی آن روزی که شاید خاک باشم تا پر کشم بر دامنت چون گَرد، برگرد *آقاجان این روزا کجا روضه ی مادرت رو می‌خوانی؟ کجا برای مادرت عزاداری میکنی؟..* دنبال تو در کوچه های فاطمیه حیران شدم چون عابری شبگرد برگرد ای دست قهّار خدا تا که بگیری کفّاره ی سیلیِ آن نامرد برگرد زینب فقط می‌داند آن بلوای کوچه شبها چه بر روز حسن آورد برگرد *گریه های امام حسن با همه فرق میکنه، آخه یه صحنه هایی رو دیده که بقیه ندیدن...* من ایستاده بودم دیدم که مادرم را قاتل گهی به کوچه گه بین خانه میزد یک حرف می‌ماند برایم یابن زهرا برگرد جان مادرت برگرد برگرد «یابن الحسن..» *از مجلس مادرش صدا میزنیم مولامونو، این روزا روزای مظلومیت امیرالمؤمنینه، این روزا روزای غربت امیرالمؤمنینه، این روزا روزای خجلت امیرالمؤمنینه..* @navaye_asheghaan
|⇦•با غروب آفتاب طلعتت..‌ و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه اجرا شده به نفس حجت الاسلام علیرضا اشقری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ای ز دست و سینه و بازوی تو حیدر خِجِل هم غلاف تیغ هم مسمار در هم در خجل فاطمه جان! با غروب آفتاب طلعت نورانی ات گشته ام سر تا قدم از روی پیغمبر خجل هم صدف بشکست هم دردانه ات از دست رفت سوختم بهر صدف گردیدم از گوهر خجل همسرم را پیش چشم دخترم زینب زدند مُردم از بس گشتم از آن نازنین دختر خجل گاه گاهی مرد خجلت می‌کشد از همسرش مثل من هرگز نگردد مردی از همسر خجل *بمیرم برا درد و دلات علی...* همسرم با چادر خاکی به خانه بازگشت از حسن گردیده ام تا دامن محشر خجل خواست زینب را بغل گیرد ولی ممکن نشد مادر از دختر خجل هم دختر از مادر خجل باغ را آتش زدند مثل من هرگز نشد باغبان از غنچه و از لاله ی پرپر خجل *یه وقت حسنین آمدن وارد خانه شدن، دیدن مادرشون دراز کشیده، گفتن: اسما! این موقع موقع استراحت مادر ما نیست، اسما گفت: مادر شما نخوابیده، "ماتَت اُمُّکُم فاطمَه"مادر شما از دنیا رفته، روایت میگه امام حسن خودشو انداخت رو بدن مادر، صدا زد "یااُمّاه کَلِّمینی قبلَ اَن تُفارِقَ روحی بدنی" مادر با من حرف بزن قبل از اینکه روحم از بدنم جدا بشه. ابی عبدالله خودشو انداخت به پای مادر، "یااُمّاه أنا ابنُکَ الحُسَین" من حسینم "کَلِّمینی قبلَ اَن یَتَصَدَّعَ قَلبی" قبل از اینکه بمیرم مادر با من حرف بزن، دویدن اومدن سمت مسجد، امیرالمؤمنین رو خبر کنن، تا به آقا گفتن "ماتَت اُمُّنا فاطمه" روایت میگه امیرالمؤمنین فاتح خیبر، با صورت به زمین افتاد، فرمود: "لِمَنِ العزا یا بنتَ محمد" آمد بالا سر فاطمه هی صدا میزنه زهرا رو، ُفَلَمْ تُکَلِّمْهُ، فَنَادَاهَا: یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَی! فَلَمْ تُکَلِّمْهُ، فَنَادَاهَا: یَا بِنْتَ مَنْ حَمَلَ الزَّکَاةَ فِی طَرَفِ رِدَائِهِ وَ بَذَلَهَا عَلَی الْفُقَرَاءِ! فَلَم تُکَلِّمهُ، فناداها یا بنَتَ مَن صَلّی بِالمَلائِکَةِ فِی السَّماءِ مَثنی مَثنی، فَلَم تُکَلِّمهُ" اینجا دیگه امیرالمؤمنین صدا زد "یا فاطمَه کَلِّمینی"* یکمی حرف بزن علی نمیره حرف رفتن نزن علی میمیره *"فَاَنَا ابنُ عَمِّکَ علیُّ بنُ ابیطالب" تا گفت من علی ام، "قالَ فَفَتَحَت عَینَیها فی وَجهِه" چشمان نازنینش رو باز کرد، "وَ نَظَرَت اِلَیه" مولاش رو نگاه کرد، وَ بَکَت و بَکی، هر دو شروع کردن گریه کردن، تا دید علی داره گریه میکنه گفت....* ببر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا که برگیرم سِرِشک غم ز روی گونه ی مولا آنکه باید اینچنین باشد منم دل غمین و شرمگین باشد منم خواستم یاری کنم اما نشد ریسمان از دست‌هایت وا نشد *امیرالمؤمنین اشک میریزه، گفت: زهرای من.. * ماندنت چون شمع آبم می‌کند رفتنت خانه خرابم می‌کند ای کتاب عشق من بسته مشو مثل مردم از علی خسته مشو *فاطمه جان! کسی جواب منو نمیده، اگه تو بری من مظلوم و غریب میشم، فاطمه شروع کرد وصیت کردن. فرمود: "ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی" برا من گریه کن، هم برا این بچه یتیمام گریه کن، تا اون جمله که فرمود: "وَلَاتَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاق" تو این بچه یتیمام حسینو بیشتر از همه سفارش میکنم، هرجا نشستی ناله بزن یازهرا ...* در لحظه ی خلوت دل و وقت دعا آن دم که شدی ز خویش آزاد و رها گر خلوت عارفانه ای می‌خواهی نجوا کن و آهسته بگو یا زهرا @navaye_asheghaan
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1734.mp3
14.52M
|⇦•با غروب آفتاب طلعتت .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه فاطمیه به نفس حجت الاسلام علیرضا اشقری •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ حضرت فاطمه (س) را نمی توان با شعر یا نوشته توصیف کرد. فاطمه را باید حس کرد. دلت، رفتارت و گفتارت که مورد پسند فاطمه شد؛ قبر مخفی بانوی دو عالم آشکار می شود. دلتان که مملو از محبت فاطمه شد، قبر او را در دل مصفای خود می یابید. @navaye_asheghaan
|⇦•فاطمه دلواپسم... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه اجرا شده به نفس حاج احمد سلطانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ "السلام علیکِ يَا مُمتَحَنَةُ امتَحَنَکِ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَکِ قَبلَ أَنْ يَخْلُقَكِ،صَلَّى اللَّهُ عَلَيْكِ یا صِدّیقه الشَهیده" فاطمه دلواپسم، خیز و پریشانم مکن دست و پا گُم کرده ام بازی تو با جانم مکن بین مسجد گریه ام را دیده ای پس صبر کن پیش این نامرد مردم، باز گریانم مکن یک طرف تابوتِ خالی یک طرف تصویرِ تو بین این دو قاتلِ جان زار و حیرانم مکن هر نفس که میکشی زخم تو سر وا میکند بیش از این شرمندهٔ دار و ندرام مکن تو رشیده بودی و شعله تنت را جمع کرد با بهم پیچیدنت سر در گریبانم مکن روزای آخر فاطمه اس، حیدر چه می‌کشه بین خانه ؟؟ یه روز دید داره کار می‌کنه شاید امروز بود خانومم بعد مدتها بلند شدی داری کار ِخانه می‌کنی. اما وقتی نگات میکنم می‌بینم به سختی داری راه میری..به سختی دیگه جارو رو به دست میگیری. دیدم چطور موقع چرخش دستاس هی دستتو عقب می آوردی* خُب نخند اصلا اگر پهلو اذیّــــــت میکند استراحت کن از این خواهش پشیمانم مکن بر حصیر خانه چندین قطرهٔ خون دیده ام بین خانه زائرِ آیاتِ قرآنم مکن *هر چقدر بین خانه راه میری خونابه از بدنت میره.. قربون دلت برم.. زهرا جانـم! نیمه شبها وقتی میخوای پهلو به پهلو بشی خیلی درد داری... کار و به جایی رسوندن دیگه فاطمه یه گوشه ایستاده نگاه به تابوتش میکرد و لبخند میزد همه دلخوشیِ مادر همین شده خدا رو شکر تابوتی پیدا شد که بدنم دیده نشه.. مـــــــادر! اینجوری وقتی نگاه می‌کنی دل بچه هات ریش میشه. حالا کاش به همین ها ختم میشد .دستاش و بلند کرد بالا، بچه ها دلشون خوش شده که مادر میخواد دعا کنه..ای کاش از همه اول برا سلامتی خودش دعا کنه! اما این مادر اول برا همسایه ها دعا میکرد بعد اهل خانه رو دعا میکرد.. یعنی دعاش به من و تو هم رسیده آی رفیق..الان زیرِ پرِ چادرش نشستیم. حالا امیرالمومنین چی میگه..* @navaye_asheghaan
و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه اجرا شده به نفس حاج احمد سلطانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ فکرِ اینکه میروی خانه خرابم میکند یادِ ایام وصال،غرقِ هجرانم مکن *خبر رسوندن به امیرالمومنین، مسجد بود آقا. دید داره برمیگرده از مسجد گفت: آقا اگه میخوای فاطمه اتو ببینی عجله کن دیگه نفسای آخرا رو میزد فاطمه.. بسترش و بین اتاقش پهن کرد.هیچوقت این موقع روز فاطمه نمی‌خوابید. اسماء، من می‌خوابم بعد از دقایقی صدام کن اگه صدامو نشنیدی زودتر آقامو خبر کن. اسماء میگه اومدم هر چه صدا زدم:یا فاطمه! یا قرة العین الرســـول!دیدم صدایی نمیاد از این خانوم.زودتر حسنین رو خبردار کردم برید باباتون رو صدا بزنید.. ای وای ای وای قربون دلت برم یا علی.. امیرالمومنین تا خبر و شنید با صورت از منبر به زمین افتادتمام دار و ندارش داره از دستش میره..به کی بگم زهرامو کشتن، به کی بگم شبها پهلوش درد میکرد..به هر شکلی بود رسید تا خونه ..این به هر شکلی که من میگم دارم مخففش میکنما آنقدر بین راه، زمین خورده و بلند شد. تا رسید خانه اش دید صدیقه اش افتاده روی زمین.. علی اینطور نبیندت زهرا جــان..بلند شو ای همهٔ لشکر علی. شروع کرد با فاطمه اش حرف زدن صداش کرد.. فاطمه جان! دید صدایی نمیاد..عزیزدلم زهرای علی! دید صدایی نمیاد..یه وقت صدا زد کلّمینی، من علی ام فاطمه با من حرف بزن. یه وقت دیدچشمای فاطمه اش باز شد مگه میشه برا دل علی چشمای فاطمه باز نشه ؟؟؟ بغضش تو سینه ش حبس شده، چیزی نمونده بود جان از بدن مفارقت کنه.تا چشماش باز شد،تا نگاهش خورد به اشکای علی، اشکهای زهرا هم جاری شدهر دو گریه کردن با هم آنقدر با هم گریه کردن و حرف زدن.. عزیز دلم داری میری..حالات و حرفاشون رو من که نمیتونم تو این لحنم بیارم که..خودت بدون چه جوری با هم حرف زدن زن و شوهری عزیزم؛ ببخش منو زندگی خوبی نداشتم..یا زندگیمون خیلی خوب بود خرابش کردن چشممون زدن زهرا ..اینجا وقتی علی فاطمه شو صدا زد صدیقه طاهره چشماشو باز کرد با علی حرف زد وصیت هاشو گفت.امّا "لایوم ک یومک یا اباعبدالله.." کجا می‌خوام برم؟ اونجایی که رباب از گوشه خیمه صدا میزد حســــیـــــن..اما اینجا پیکر درهمه.. تمام بدن مقطعُ الاعضا شده بمیرم برات ..صدا بزن حسیــــن... لطفی که کرده ای تو بمن، مادرم نکرد ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حســیــن @navaye_asheghaan
روضه خانگی - حضرت زهرا(س) - 1371.mp3
11.75M
|⇦•فاطمه دلواپسم .. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه فاطمیه به نفس حاج احمد سلطانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ       ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ  ↻ زهرا تلاوت بیداری است. سایبان شوق است. تولد بالغ تاریخ است و بهار سرشار دل های آشنا. زهرا معّرف نهایت کمال زن است و اوج عروج انسانی. چشمه غدیر در باغ دستان پرتوان او به بلوغی رسید و غدیریان، از دامان عصمت او به رویشی رسیدند. @navaye_asheghaan
. بند چهارم چون بیایی محشری برپا کنی زندگی را بر همه زیبا کنی گنج ها را از زمین درآوری هر فقیری را چنین دارا کنی علم ِعالَم هست نزد تو فقط شیعه را با فضل خود دانا کنی نیست غیر از تو مفسّر در جهان آیه های نور را معنا کنی در کنار ذلّت هر دشمنت نوکرت را سرور و آقا کنی ظلم برچیده شود در عهد تو عدل حیدر را دگر اجرا کنی ای خدا کی با ظهور منتقم دولت تزویر را رسوا کنی؟ خواهشی داریم؛ او را زودتر راحت از آن محنت صحرا کنی کاش دیگر ای خدای مهربان بند غیبت را ز دستش وا کنی کاش ما را یاورش روز قیام موقع سوزاندن اعداء کنی کن غضب بر دشمنانت با ظهور نیست ما را حاجتی الّا ظهور ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن) . @navaye_asheghaan
اگر کشتند ما را حسبنَاالله ز خون گردیده دریا حسبنَاالله بلندست از جنایت‌های صهیون ز کشته پُشته دردا حسبنَاالله به نیل آورده‌اند از دیده‌ها اشک اذان در مأذنه‌ها حسبنَاالله فقط سر مانده تن‌ها زیر آوار که خوانده بر بلندا حسبنَاالله ز کودک تا کهنسالش به ناله به جان دارند مأوا حسبنَاالله به قطعه پیکری که مُثله گشته نماز آرند آیا حسبنَاالله رسول‌الله دَوّارٌ بِطِبِّه کند ذکرش مداوا حسبنَاالله امیرالمؤمنین تسکین نماید یتیمان را به نجوا حسبنَاالله زنان با فاطمه در بیت‌الاحزان به ویل آرند آوا حسبنَاالله حسن همراه عبدالله و قاسم چه خوش کرده‌ست معنا حسبنَاالله حسین الگوی والا در جهاد است بخوان لبیک تنها حسبنَاالله ابوفاضل به نصرالله یار است غریوش سوی اعدا حسبنَاالله فلسطینی و لبنانی! بخوانید ز قرآن نصر را با حسبناالله بدان ضربه به ظالم یک فریضه‌ست مسلمان! خیز از جا حسبنَاالله اگر خالی‌ست دستت غیرت‌افزا بکوبان مشت حالا حسبنَاالله بتاز از خویش (طاهر) غیر بگذار! به میدان‌ها به رقص‌آ حسبناالله ✍️مجیدطاهری @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بر رخ من دیــده وا کـن ،دختر خود را صدا کن شــد دلم تـنگ از سکـوتت مــادر من مــادر من چشم گریانت مرا کشت،دست لرزانت مرا کشت بر دل آتــــش زد قنـوتــت مـــادر من مــادر من مــادرا رحمـی به ما کـــن بلکه پیـــش ما بمانی بی تو دیگر قلب زینــب گــشته تنگ از زندگانی درد بی درمان یتیمــی ، خـــواری دوران یتیمی میکنــــم شـــبها نـهان از چشـــم بابا سـوگواری بعد تو در کــودکی شد قســمت من خـانه داری 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ جرم تومادرچه بودست،صورت ماهت کبودست با من این غــم را نگـــفتی مــادر من مــادر من از غـــم و درد شــــــــبانه ، از فشــــــار تازیانه تا ســحـر امشــب نخفـــتی مـادر من مـادر من ضربه ای کاری شکســته بازوی مشکل گشـایت در مـیان خـــانه قــدّ مجتــبی می شد عصایت بی توبابایم غریب است،برلبش اَمّن یُجیب است بر رخــت از غصـــه بابایم ســــرش را برندارد آمــده پیشت حسین ، صورت کف پایت گذارد 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:امیررضا فرجوند ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ @navaye_asheghaan
215.3K
ıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıılıı ⇆ㅤ◁ ❚❚ ▷ㅤ↻ بر رخ من دیده وا کن، دختر خود را صدا کن ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ آه غم علی،،، پيچيده در كفن علی، دست و بازوی خسته را با گريه می كند نظـر ، يـاس پهلو شكــستـه را غمش سنگين شده كفن خونين شده واويلتا،،، واويلتا علی مانده غريب (2) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گاهی اومی كنــد نگاه، برحال و چـشم زينبين ماتم گرفته مجتبی، خون گريه می كنـدحسين پُرازغم شد فلك شـده ذكــــرملـك واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ با آه سينه سوز خود ، درنيمه ی شبی خموش تابوت ياس خويش را، داردمولابه روی دوش فغـــان ازحال او شكــــسته بال او واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ امشـــــب آه غـم علی ، تا اوج آســــــمان رود تا قــــبر ياس پرپرش، با قامتی كــــــمان رود گلش را با فغان كند در گل نهـــان واويلتا،،،واويلتا علی مانده غريب (2) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ گريان افتـاده مرتـــــضی ، بر روی خاك فاطمه دارد سخــن به روی لب، باشو روحال و زمزمه شدم بی صبروتاب دلم گشـــته كباب واويلتا،،، واويلتا علی مانده غريب (2) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:حاج سید هاشم وفایی ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ . شعله ی آه علی (ع) با دل خویـــش ز داغ تو چنــــین می گـفتم تو نفــس می کشـی و من ز نـفس می اُفـتم می کشی سخـت نفس،در تــب و تابی زهـرا درد پهـــلو نگــــذارد کــــه بخـــــوابی زهـرا مصحف جــــان مــــرا داغ تریـــن تفـسـیری تو چرا دست به پـهلوی خــــودت می گیری چه شده هرنفس از زخـــم توخون می ریزد جا به جا می شـــوی و آهِ تو ،بر می خـــیزد خانه ی صــــــبر مـــرا فاطمه ویران کردی درد خــود را ز علی نیز تو پنهــــــــان کردی دســــت غــــــم های تــو از دیده گلابم ببرد تـو مپنــــــدار که از رنج تو خـــــــوابم ببرد دیـــده ی قلب علی از غم تو خـــونبار است بر تماشای تو زینـب همـــــه شب بیدار است شعــــله دارد به جگـر ،نور دو عین ات، زهرا به تماشــــای تو بنشســـــته حسین ات زهرا رفــــــته از دستِ تو، ای جـان علی، نیرویت چون شکسته ست ز کین قسمتی از بازویت گرچـــــه زین داغ، مصیـــبت زده باشـم بانو تو مخواه این هــــمه خجـلت زده باشم بانو ای گل باغ خــــــزانم که چنیـــــــن پـژمردی تو خـــزان گشـــــته ز تن تاب و توانم بردی سعــــی داری ز عــلی داغ بپــوشــــــانی تو بـه جگـــــر تلخـــی ایــام به نوشــــــانی تو غـــم پــــژمرده گی ات را به خزان می دانم خوب بنگر که ز غـم بی ســــر و بی سامانم «یاسـر» این داغ رها کن که جگر می سوزد شمع این خـانه همی تا به سحـــر می سوزد :حاج_محمود_تاری «یاسر» ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ پرســتوی آشـــیانه ، الا ای بانــوی خـــانه کشیدی پر ، دل تنگم ، گرفته بهرت بهانه (۲) ای یاس سیلی خورده ام نیـلوفــــــر پژمـــــرده ام رفتی و قلبم شعله ور گشت از داغت ای گل ارغوانم شیر یزدانم، فاتح خیبر ، در فــــراق تو ناتوانم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( اے واے من،،، اے واے من زهــراے من،،،، زهـــراے من )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ الا ای یـاس بهـــارم ، تمــــــــوم دارو نـــدارم غمت زد تا، شرر بر جان، نمانده صبر و قرارم (۲) ای یار هجده ساله ام بنگـــر که آه و ناله ام می رسد هر شب تا به گردون از غصه ی هجرانت مکرر بر مزار تو، می گذارم سر ، کن نگاهی بر حال حیدر 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( اے واے من،،، اے واے من زهــراے من،،،، زهـــراے من )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ الا ای آرام جــــــانم ، چــــــرا رفتی مهربانم ؟ ببین زینب ، به اشک خود ، شرر زد بر جسم و جانم (۲) پهلو شکسته همسرم آخر جوابی ! حیـدرم بعد از این باشد ، همدم حیدر ، چاه و نخلستان مدینه تا نفس دارم، هر زمان دارم ، کهنه زخمی از غم به سینه 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( اے واے من،،، اے واے من زهــراے من،،،، زهـــراے من )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ حسن محــزون است و خســته، به سوگ مادر نشسته حسین از غم ، پریشان است، شده زینب ، دل شکسته(۲) تنـها و بی یاور شدم ساقیّ بی کوثر شدم نام زیبایت ،گشــته (نجوا) یم ، هر سحر گه بعد از نمازم ناله ها دارم، بس غریبانه ، خیز و بنگر خود سوز و سازم 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ (( اے واے من،،، اے واے من زهــراے من،،،، زهـــراے من )) 𖠇࿐ྀུ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ شعر:غلامرضا ابوالقاسمی(نجوا) ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ زبان حال امام زمان(عج) با مادرش حضرت زهرا سلام الله علیها « آخــرین آئـینه » ای آفتـاب روشــــن و پر نـور خـلقت وی ماسـوا را معنی و منظــور خلقت یا فاطـمه ای آن کـــه تو ام الکتــابی دنیـــــا تمـامی ذرّه و تـو آفتــــــابی ای یازده آئینـــــه در آئیـــــنه ی تو وی منـــــبع نورخـــدایی سـینه ی تو من معنی ومنظور منـشــور توهستم من آخــــرین آئیـنـه ی نور تو هستم شد نام تو ذکــر لب هـر روز و شامم برتـو درود مــن ، نثــــار تو ســـلامم ای مادر غمگین وهجــده سـاله ی من نــذر تو باشــد تا قــیامت ناله ی من من مهـــدیم ماتـم نشــیـــن غربت تو تنـــهای تنــــهایـم کنـــــــار تربـــت تو سیل سـرشکم گر دهــد امـشـب امانم تنها مصـیبت خـــوان این قـــبر نهانم بغض نهــان من گـــره شـــد در گلویم بگـــذار تا درد دل خــــود را بگــــویم گـریم به یاد آن هـــمه صــــبر تو مادر هـرشــــب شدم پروانه ی قبر تو مادر صحن دل و جـــانم سیه پوش توباشد اشکـــم چراغ قـــــبر خاموش تو باشد اشک امیر المومنـــین این جـــا چکیده بر تــربـتت از اشک او لاله دمــیده من از خــــزان باغ تو آتـــــش گــرفتم درشـــعله های داغ تو آتــــش گــرفتم عمری است می سوزم ز داغ وماتم تو آتـــش گرفـــــته جـــــانم از عمرکم تو آنان که پهلوی تــو را مـــــادر شکستند دســـــتان بابای مرا پیــــش تو بسـتند در بیـــــن دود و آتــــش و دیوار خانه دشــــمن چـــــرا می زد تو را با تازیانه خون دل ازغم های توجن وملک خورد برگوشه ی چشمت چرازخم فدک خورد تو نخـل ایـــــثار ولی بازو شکـــســـته آســـوده باش ای مــادر پهلو شکـســته من وارث شمشـــــیر تیــــز انتـــقامم مـادر دعا کــن برظهــــور و برقــــیامم از بــس ز داغ تو قـــــریـن آه و دردم در هــــر نـمــازم قاتلــت را لعــن کردم عهد «وفایی»بسـته ام با دوسـت مادر حکم ظهــور مـن به دسـت اوست مادر شعر:حاج سید هاشم وفایی ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «بسم ربّ الفاطمــه» پیش چشمم گاه ، مــادر را تصور می کنم دست آتـش رویِ معجــر را تصور می کنم لحظه ای ردّ نفس درسینه ام گم می شود وقتــی آن مسمــار بر در را تصور می کنم قلب من مــانندِ در می لرزد و بی اختیــار چشمْ بسته ، یاس پر پر را تصـور می کنم آسمـان ، دورِ ســرم گویا سـیاهی می رود تـا درِ افتــاده بـر  ســر را تصــور می کنم در هجومِ بغـض ها از پا میفتــم ناگهـــان بســتنِ دستــانِ  حیــدر را تصور می کنم آیه آیه اشـک می بارد قلــم  آن لحـظه که غــــربت آیـــات کـوثـر را تصــور می کنم از غـــم و تنهـاییِ  زینـب دلـم می گیرد و خانه داریهــای دختـــر را تصـور می کنم می رود با این تصـورها قــرار از قلب من قلب نا آرام مــــادر را تصــــور می کنــم شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۰/۶ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «بسم ربّ الفاطمــه» با نــاله های فاطــــمه ، دیــوار می گرید بر داغ زخم سینــه اش مسمار می گرید آهِ دل زهـــرا ، شکـــسته بغــض دریا را امواج غم بر ساحلش ، خونبار می گرید پروانه می سـوزد به عشــق شمع کاشانه چشمان شمــع از این همه ایثار می گرید وقتی که دست آسمان را در زمین بستند از این جسارت ، ذوالفقارش زار می گرید از بس که سنگین است غم برشانهٔ حیدر آن کوه غیـــرت ، حیــــدر کــرار می گرید در نیمـــهٔ شب با یتیمانش علــی ، تنــــها هنـــگام غســــل پیکــــر  دلدار ، می گرید آب روان می ریزد اسمـــا و نمــی شـــویَد دست علـــی می لرزد از این کار می گرید آغـــاز مظلـــومیت مـــولاست از امـشب در حســــرتِ لبخـــند زهرا ، زار می گرید همناله هایش،چاه و نخلستان وعرشی که می لرزد ارکــانش ، علی هر بار می گرید امــروز هـــم مهـــدیِ زهرا گوشــهٔ غربت بر غــربت آن مـــادر  غمـخــوار می گرید رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۰/۷ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ @navaye_asheghaan
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «بسم ربّ الفاطمــه» پیش چشمم گاه ، مــادر را تصور می کنم دست آتـش رویِ معجــر را تصور می کنم لحظه ای ردّ نفس درسینه ام گم می شود وقتــی آن مسمــار بر در را تصور می کنم قلب من مــانندِ در می لرزد و بی اختیــار چشمْ بسته ، یاس پر پر را تصـور می کنم آسمـان ، دورِ ســرم گویا سـیاهی می رود تـا درِ افتــاده بـر  ســر را تصــور می کنم در هجومِ بغـض ها از پا میفتــم ناگهـــان بســتنِ دستــانِ  حیــدر را تصور می کنم آیه آیه اشـک می بارد قلــم  آن لحـظه که غــــربت آیـــات کـوثـر را تصــور می کنم از غـــم و تنهـاییِ  زینـب دلـم می گیرد و خانه داریهــای دختـــر را تصـور می کنم می رود با این تصـورها قــرار از قلب من قلب نا آرام مــــادر را تصــــور می کنــم شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۱۰/۶ ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌ @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. عشق است کربلای تو لبیک یا حسین جان و تنم فدای تو لبیک یا حسین گفتی به خلق: کیست که یاری کند مرا قربان آن ندای تو لبیک یا حسین با شور و اشک و زمزمه یک عمر گفته ام در خیمه عزای تو لبیک یا حسین کی میشود که آیم و از جان صلا دهم در صحن با صفای تو لبیک یا حسین احرام بسته، تلبیه گویان،کفن به تن آیم سوی منای تو لبیک یا حسین گویم میان صحن تو و صحن ساقی ات از مروه تا صفای تو لبیک یا حسین جان میدهم به عشق تو یا ایها الشهید سر مینهم به پای تو لبیک یا حسین جان دادنم به پای تو احلی من العسل شیرین بود لقای تو لبیک یا حسین این انقلاب جلوه لبیک ما به توست در جان ما ولای تو لبیک یا حسین در بیعت وفای ولی زمانه ایم در دست او لوای تو لبیک یا حسین شاعر: ✍ . @navaye_asheghaan
. 🍁 فراق آقا عج الله تعالی فرجه الشریف بند🍁 الا ماه مدینه دوای زخم سینه مراد قلب خسته امید دل شکسته الا شاه حجازی تویی که چاره سازی دمی بنشین کنارم تمنای تو دارم بیا آقای غایب شده دل بر تو راغب ندارد شیعه جز تو در این دنیا که صاحب بیا حلالِ مشکل که شد هِجرت غم دل بیا تا حق نشیند به زودی جای باطل اباصالح یا مولا بند🍁🍁 الا صاحب زمانم تویی روزی رسانم منم که عبد تو ای امام انس و جانم دلم در جستجویت لبم در گفتگویت کجایی ای نگارا شوم قربان رویت بیا ای آخرین ماه بیا ای یار دلخواه گدایت را ببین که نشسته بر سر راه بیا ای سرور ما یگانه دلبر ما بیا تا اینکه دنیا شود با تو مصفا اباصالح یا مولا بند🍁🍁🍁 تو را چشم انتظاریم به راهت سر سپاریم کسی را که به جز تو در این عالم نداریم الا شمس منور گل زهرای اطهر بیا با ذوالفقاره علی آن شاه خیبر بیا ای یار مظلوم بیا ای خصم ظالم بیا ای شاه عادل شود عدل تو حاکم بیا تا که زمین را کنی پاک از ستم ها بیا با پرچم حق بیا مهدی زهرا اباصالح یا مولا ۱۴۰۳/۰۷/۲۹ ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی 👇 @navaye_asheghaan