#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
مرثیه مرثیه در شور و تلاطم گفتند
همه ارباب مقاتل به تفاهم گفتند
واژه در واژه نوشتند و قیامت کردند
صاحبان نفس اینگونه روایت کردند
گرد و خاکی شد و از خیمه دو تا آینه رفت
ماه از میسره، خورشید هم از میمنه رفت
ناتوانم که مجسم کنم این همهمه را
پسر اُمبنین و پسر فاطمه را
پرده افتاده و پیدا شده یک راز دگر
سر زد از هاشمیان باز هم اعجاز دگر
گفتم اعجاز! از اعجاز فراتر دیدند
زورِ بازوی علی را دو برابر دیدند
شانه در شانه دو تا کوهِ سراسر محشر
حمزه و جعفر طیار، نه، طوفانیتر
شانه در شانه دو تا کوه، خودت میدانی
در دلِ لشکرِ انبوه، خودت میدانی -
که در آن لحظه جهان، از حرکت افتادهست
اتفاقیست که یکبار فقط افتادهست
ماه را من چه بگویم که چنین است و چنان
«شاه شمشاد قَدان، خسرو شیریندهنان»
رود، از بس که شعف داشت تلاطم میکرد
رود، با خاک کفِ پاش تیمم میکرد
ماه اگرچه همهٔ علقمه را پیموده
«غرقه گشتهست و نگشتهست به آب آلوده»
رود را تا به ابد، تشنهٔ مهتاب گذاشت
داغ لبهای خودش را به دل آب گذاشت
میتوانست به آنی همه را سنگ کند
نشد آنگونه که میخواست دلش، جنگ کند
دستش افتاده ولی راه دگر پیدا کرد
کوه غیرت، گره کار به دندان وا کرد
نه فقط جرعۀ آب است که بر شانۀ اوست
چشم امید رباب است که بر شانۀ اوست
چه بگویم که چه شد؟ یا که چه بر سر آمد؟
ناگهان رایحۀ چادر مادر آمد
بنویسید که در علقمه سقّا افتاد
قطره اشکی شد و بر چادر زهرا افتاد
از تماشای تو مهتاب پر از نور شود
چشم شوری که تو را چشم زده، کور شود
آسمانها همه یکپارچه بارانیِ توست
من بمیرم، عرق شرم به پیشانیِ توست
داغ پرواز تو بر سینه اثر خواهد کرد
رفتنت حرمله را حرملهتر خواهد کرد
عمق این مرثیه را مشک و علم میدانند
داستان را همهٔ اهل حرم میدانند
بعد عباس دگر آب سراب است، سراب
غیر آن اشک که در چشم رباب است، رباب
✍️ #سیدحمیدرضا_برقعی
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_ع_شهادت
دلی به وسعت پهنای عرش بالا داشت
لبی به وسعت مهریههای زهرا داشت
کنار علقمه در سجدهگاه چشمانش
نداشت هیچکسی را فقط خدا را داشت
اگرچه قطره آبی میان مشک نبود
ولی کرانهی چشمش هزار دریا داشت
هدر نرفت ز پرتاب چلهها، تیری
امیر علقمه ازبسکه قدّ و بالا داشت
همینکه در وسط گیرودار، گیر افتاد
عمودی آمد و فرقش شکست تا جا داشت
درست وقت نزولش، همه نگاه شدند
رشید بود و زمین خوردنش تماشا داشت
حسین بود و علیاصغر شهید شده
کنار علقمه اما هنوز سقا، داشت...
✍️ #علی_اکبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_ع_مدح_و_شهادت
عشاق چون به درگه معشوق رو کنند
با آب دیدگان، تن خود شستشو کنند
قربان عاشقی که شهیدان کوی عشق
در روز حشر رتبۀ او آرزو کنند
عباسِ نامدار که شاهان روزگار
از خاک کوی او طلب آبرو کنند
سقای آب بود و لبتشنه جان سپرد
میخواست آب کوثرش اندر گلو کنند
بیدست ماند و داد خدا دست خود به او
آنان که منکرند بگو روبرو کنند
گردست او نه دست خدائی است، پس چرا
از شاه تا گدا همه رو سوی او کنند
درگاه او چو قبلهی ارباب حاجت است
بابالحوائجش همهجا گفتگو کنند
✍️مرحوم #جودی_خراسانی
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#ام_البنين بودی اگر تا قبل آن روز
از بعد عاشورا دگر #ام_الشهيدی …
✍ #نفیسه_سادات_موسوی
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_ع_شهادت
شده تسبيحِ باران: يا اباالفضل
نوای چشمه ساران: يا اباالفضل
اگر که تشنگی جان بر لبت کرد
بگو با کام عطشان: يا اباالفضل
✍ #یوسف_رحیمی
@navaye_asheghaan
❣﷽❣
◾ #دوبیتی_حضرت_ام_البنین_س
🔘🔳⚫️🔘🔳⚫️
خبر آوردهام ای روحِ احساس
من از گلهای سرخ و از گلِ یاس
کنارِ علقمه با کامِ عطشان
به خاک افتاده است دستان عباس!
🔳
اگر سررشته ی حبلالمتینم
اگر یارِ امیرالمومنینم (ع)
همین بس افتخارم در دو عالم_
کنیز فاطمه(س) امالبنینم!
(#هستی_محرابی)
🔘🔳⚫️🔘🔳⚫️
عطرِ باغِ یاس دارد دامنِ امّ البنین(س)
یک جهان احساس دارد دامنِ امّ البنین(س)
عون و عبدالله و جعفر در رشادت جای خود
حضرتِ عباس دارد دامنِ امّ البنین(س)
(#هستی_محرابی)
🔘🔳⚫️🔘🔳⚫️
دلِ من در شبستانش دو تا عرشِ برین دارد
یکی عرشِ اباالفضل و یکی امّ البنین دارد
کرم می بارد از دامانِ این فرزند و آن مادر
وفاداریِ هر یک چون هزاران آفرین دارد!
(#هستی_محرابی)
🔘🔳⚫️🔘🔳⚫️
عباس اگر نامش حماسه آفرین است
چون از بهشتِ دامنِ امّ البنین است
هم کفوِ مولا بعدِ زهرا غیرِ او کیست
آن مادرِ عباس شاهِ مَه جبین است!
(#هستی_محرابی)
🔘🔳⚫️🔘🔳⚫️
امّ البنین عباسِ تو شَقّ القمر کرد
پای حسینش سینه ی خود را سِپر کرد
هر چند شد لب تشنه با دستِ بریده
امّا اساسِ کفر را زیر و زبر کرد!
(#هستی_محرابی)
🔘🔳⚫️🔘🔳⚫️
((زبان حال حضرت زینب س))
روی خوش تو جلوهای از مادرِ من
دستِ تو پناهِ من و شد یاورِ من
با اینکه تو جای مادرم آمده ای
آن مهرِ تو مادرانه در باورِ من!
(#هستی_محرابی)
🔘🔳⚫️🔘🔳⚫️
دیده ها باشد سوی احسانِ تو ام البنین
دستِ امّید است بر دامانِ تو ام البنین
ای که بنمودی به پا بزم شهیدان در بقیع
جان فدای دیده ی گریانِ تو ام البنین
▪️
ام البنین در کربلا گر بی بنین شد
آگه شد از آن، در مدینه دلغمین شد
تصویر کرد اندر بقیع او قبرهاشان
گریان بر آن ها با نوای آتشین شد
▪️
از جهان رفته است یار مرتضی ام البنین
مادر ساقی دشت نینوا ام البنین
چار فرزندش عطا فرمود ذات کردگار
بی بنین گردید اندر کربلا ام البنین
(#حسین_مقدم)
🔘🔳⚫️🔘🔳⚫️
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
هر روز غروب توی بقیع.mp3
6.68M
#زمینه #واحد_سنگین
#وفات_حضرت_ام_البنین_سلام_الله
هر روز غروب توی بقیع
می شکنه بغض آسمون
ستاره ها داد می زنن
ام البنین روضه نخوون
هر روز صدای گریه هاش
می رسه تا عرش خدا
از سوز روضه خوندنش
قیامتی میشه به پا
مدینه کربلا میشه
شهر فرشته ها میشه
آدم و یعقوبم میان
مدینة البکاء میشه
فرقی نمی کنه براش
کسی نیاد تو روضه هاش
عالمُ بر هم می زنه
بغض نشسته تو صداش
به سینه و سر می زنه
بقیع باهاش نوحه گره
دَم تمومِ نوحه هاش
"حسین غریب مادره"
رو خاکایِ سرد بقیع
صورت چار قبرکشیده
طوری-غریب حسین- میگه
انگارکه گودالُ دیده
پایِ بساط روضه هاش
عابرا گریه می کنن
بلند بلند فرشته ها
اون بالا گریه می کنن
از پسراش نشد یه بار
با کسی حرفی بزنه
زمزمه ی لبش شده
حسین من بی کفنه
طاقت نداره، کارشه
شبا می ره سئوال کنه
با گریه می خواد از رباب
عباسشُ حلال کنه
طفلی سکینه رو بگو
دل نداره نگاش کنه
روُش نمیشه مثل قدیم
ام البنین صداش کنه
مجیدرضانژاد✍
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_البنین علیهاالسلام
#غزل
🔹ام الادب🔹
ببین باید چه دریایی از ایمان و یقین باشی
که همراه امیری، چون امیرالمؤمنین باشی
ببین باید چقدر احساس باشد در دل شیرت
که در بین زنان، تنها تو عباسآفرین باشی
شجاعت را، شرافت را، بلاغت را، ولایت را
خدا، یکجا به تو بخشید، تا اُمّ البنین باشی
همه عالم، پسر دارند، تو قرص قمر داری
مگر بینور میشد، مادر زیباترین باشی؟
مگر بینور میشد، در دل خورشید بنشینی؟
تمام عمر با عباس و زینب همنشین باشی
گرفتی دستِ ماهی را که از ما دست میگیرد
رسیدی، باغبانِ غیرةٌ للعالمین باشی
رسیدند و فقط پرسیدی از زینب: حسینم کو؟
تویی اُمّ الادب؛ آری! تو باید اینچنین باشی
پسرهای تو را کشتند، اما اِرباً اِرباً، نه!
نبودی شاهد تکرار اکبر، بر زمین باشی
هوای پر کشیدن سوی حق داری و حق داری
پس از کرببلا سخت است که اُمّ البنین باشی
📝 #قاسم_صرافان
@navaye_asheghaan
#زمینه_لطمه_زنی_عباس_ع
#سبک_نوشته_مقتل
#بلندشوعباس
🔘🔘809🔘🔘
☑️بنداول
بلند شو عباس ای امیر لشگرم
بلند شو عباس ای پناهه خواهرم
بلند شو عباس دلخوشیه دخترم
بلند شو عباس«ع»
زمین میریزه همه ی بال و پرت
زمین میریزه بازوی اب اورت
زمین میریزه خونه چشمای ترت
زمین میریزه
خجل شداز تشنگی یات فرات
که نرسوندی آبی به لبات
همه دیدن که کمر حسین
شکست برادر من از عزات
ساقی العطشان یا ابوفاضل«ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بنددوم
بمیرم عباس ای یله ام بنین
بمیرم عباس خوردی گرز اهنین
بمیرم عباس که شدی نقش زمین
بمیرم عباس
بمیرم عباس توی اون شیون و شین
بمیرم عباس ای علمدار حسین
بمیرم عباس شدی مقطوع الیدین
بمیرم عباس
وقتی تو ازدحام وهمهمه
افتادی روی خاک علقمه
میگفتی که شنیدی که میاد
صدای مادر ما فاطمه«س»
ساقی العطشان یا ابوفاضل«ع»
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
☑️بندسوم
تو رفتی و رفت همه ی لشگرمن
تو رفتی و رفت توون از پیکر من
تو رفتی و رفت معجر دختر من
تورفتی و رفت
تو رفتی و رفت دلخوشی ازاین حرم
تورفتی و رفت روی نیزه ها سرم
تو رفتی و رفت توو بازارا خواهرم
تورفتی و رفت
بعد تومن چی کار کنم بگو
می شه با زینب خولی روبرو
بعد تو سیلی میخوره می گه
رقیه با گریه عمو عمو
ساقی العطشان یا ابوفاضل«ع»
💠💠💠9⃣0⃣9⃣💠💠💠
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
#شعرای_آیینی
#کربلایی_رضا_نصابی
#کربلایی_مجیدمرادزاده
@navaye_asheghaan
🍃🌷﷽🌷🍃(غلام قنبرم)
#واحد_زمینه_شور_روضه #وفات_حضرت_ام_بنین_س
🎼#سبک_ایران
#ای_وای_با_حال_زار
🔘🔘🔘🔘
☑️بنداول واحد
ای وای
با حال زار و قلب مضطر
شنیدم از حضرت حیدر
همسرشو کشتن نامردا
مابین اون دیوار اون در
ای وای
ام البنین بی بی بنیم
کنیز بانوی مدینم
عمریه که سنگ صبوره
غصه های حبل المتینم
ای وای
ام البنین مو سپیدم
من مادر چهارشهیدم
مادر عون و جعفر و هم
عثمان و عباس رشیدم
عباس عباس ابوفاضل اباالفضل (ع)
🔘➖➖➖➖🔘
☑️بنددوم زمینه شور
ای وای
این لحظه های آخره من
سوخته همه بال و پره من
گریه کنی کنارمن نیست
کجایی قرص قمره من
ای وای
کجایی ای نور دوعینم
ساقی طفلانه حسینم
شیرم حلالت باشه مادر
عباس مقطوع الیدینم
عباس(ع)
گفتن که نامردا رسیدن
مشک پر از آب و دریدن
نا نجیبا با بعض وکینه
دستاتو از بدن بریدن
عباس عباس ابوفاضل اباالفضل (ع)
🔘➖➖➖➖🔘
☑️بندسوم روضه ای
عباس(ع)
بعد تو شد حسین بی یاور
بدون سقا و بی لشکر
حرمله زد تیرسه شعبه
به حنجر نازک اصغر(ع)
عباس(ع)
بعد تو غوغا شد تو گودال
تو اون شلوغیا و جنجال
سر حسینم و بریدن
شد جسم اطهرش لگد مال
عباس (ع)
بعد تو شد خیمه ها غارت
زینب و بردن باحقارت
سهم نوامیس خدا شد
بعدتو شلاق اسارت
حسین من حسین مظلوم
💠💠5⃣9⃣3⃣💠💠
🔘➖➖➖➖➖🔘
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
⛈ 🦋
@navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆 چه به زبان شعر ،چه در روضه...
#دکتر_محمد_فراهانی
💠دروس یکشنبه ها
#اجتماع_عمومی_شعب
@navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗣اگه صداتون گرفت و دو هفته باز نشد چکار کنیم ❓
#صداسازی
#دکتر_محمد_فراهانی
💠دروس یکشنبه ها
#اجتماع_عمومی_شعب
@navaye_asheghaan
#زمزمه_وفات_حضرت_ام_بنین_س
#یه_عمره
یه عمره با غصه عجینم من
خادمه ی خونه نشینم من
ام بنینه بی بنینم من
ام البنینم
خادمه ام توو خونه ی حیدر
عجین شدم با روضه های در
دری که افتاد روی یک مادر
ام البنینم
یه عمر چشام به در و دیوار بود
دری که روش جای یه مسمار بود
مسماری که باعث آزار بود
ام البنیم
هر دفه با قلبه برافروختم
تا چشمام و به سمت در دوختم
شبیه زینب و حسن سوختم
ام البنیم
اخه چرا این قوم لا کردار
لگد زدن این در و با تکرار
فشار دادن رو یه زن بار دار
براش بمیرم
من بودم و بارون اشکه غم
بچه هامو با دله پردردم
نذر حسین فاطمه کردم
براش بمیرم
به آرزوهام رسیدم آخر
که بچه هام همه شدن پرپر
شدن فدای کشته ی بی سر
براش بمیرم
شیرم حلالت باشه ای مادر
افتادی بین لشکر کافر
شدی تو مقطوع الیدین آخر
با لب عطشان
شیرم حلالت افتادی سقا
توو علقمه کنار اون دریا
با مشک پاره میون اعدا
با لب عطشان
عمود زدن روی سرت مادر
فرق سرت وا شد مثه حیدر
جلو چش حسین زدی پرپر
با لب عطشان
زمونه میزنه عجب تیرم
از زندگانی بخدا سیرم
یه مادره خسته و دلگیرم
آه و واویلا
خدانگهدار ای مصیبتها
دارم راحت میشم ازین دنیا
با ذکره یا فاطمه الزهرا(س)
آه و واویلا
💠💠💠1⃣1⃣7⃣8⃣💠💠💠
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
@navaye_asheghaan
#شورحضرت_ام_بنین_س
#یه_عمریه_که_من_به_نامتم
🍁🍁129🍁🍁
☑️بنداول
یه عمریه که من
به نامتم بی بی
مثل یه یاکریم
تودامتم بی بی
این افتخارمه, مادراربابم
مدد ام البنین غلامتم بی بی
❤️
شه بانوی کرم
سایه ت روی سرم
بی بی ام بنین
منم یه نوکرم
❤️
بی بی ام البنین
🍀🍀🍀🍀
☑️بنددوم
زبعدفاطمه توبهترین همسر
خانوم روزهای بی کسیِ حیدر
خداروشکرکه من سینه زنت هستم
خدارو شکر میشه
بهت بگم مادر
🌹
بانوی ادبی
صاحب منصبی
ازبعدفاطمه
تو ام زینبی
بی بی ام البنین
🍀🍀🍀🍀
☑️بند3
از ازلم اقا دل و به توبستم
آخرش میده, عشق توکاردستم
هرجوری شده کربلاییم کن
میدونی که چقد, من به تووابسته م
🍀
میگم همیشه تاابد
من به تو بدهکارم
من تواین دنیافقط
حسین و دوست دارم
اقام اقام حسین
💎💎💎1⃣2⃣9⃣💎💎💎
#شاعرسبکسازڪربلایے_مجیدمرادزاده
@navaye_asheghaan
#زمینه_وفات_حضرت_ام_بنین_س
#یه_مادرم
یه مادرم که
خوشی یه عمر به من حروم بود
یه عمره بغض رو گلوم بود
همون دری که روبروم بود
یه مادرم که
شنیدم از لبای حیدر
از اتیش و هیزم و اون در
که افتاده روی یه مادر
نمیره یادم
اون ناله ها و شور و شین و
اشک حسین و زینبین و
بغض یتیمیِ حسین و
نمیره یادم
یه روزی توو همین مدینه
شراره زد عدو به سینه
حسن میسوخت از زهر کینه
یا فاطمه جان
نمیره یادم
نفس نفس زنون دویدم
کنار کاروان رسیدم
ولی حسینم و ندیدم
دیدم رباب و
با قد خم اشک دو دیده
که خیلی قامتش خمیده
زینب و با رنگ پریده
نمیره یادم
گفتم با این شیون و شینم
چی شد ضیاء هر دو عینم
بشیر بگو چی شد حسینم
نمیره یادم
گفتن حسین و تشنه کشتن
با صبر و زجر و فتنه کشتن
به زیر تیغ و دشنه کشتن
گفتن که مادر
وقتی که عباست حزین شد
سهمش عمود آهنین شد
بدون دست نقش زمین شد
نمیره یادم
گفتن که مادر
حرومیا بهش رسیدن
موی سرش رو میکشیدن
سرش رو از قفا بریدن
گفتن که مادر
خوب شد ندیدی کربلا رو
ندیدی داغ بچه هارو
خولی و شمر بی حیا رو
خوب شد نبودی
ببینی سنگ از روی بام و
شلوغیا و ازدحام و
مصیبتای شهر شام و
💠💠💠1⃣1⃣8⃣1⃣💠💠💠
#مجید_مرادزاده
@navaye_asheghaan
#حضرت_عباس_ع_شهادت
روزِ محشر دستهايش دستگيری میكند
دستِ خود را داد، دستِ دوستانش را گرفت
✍سروده گروه #یا_مظلوم
با خطِ خانم #شبنم_فلاحی
@navaye_asheghaan
#حضرت_ام_البنین_س_مصائب
#محاوره
یه مادر داره از احساس میگه
داره از روضهی حساس میگه
گمونم روضهخون ام البنیه
داره از قامت عباس میگه:
قد و بالای عباسم نظر خورد
به چشم شیر من تیر سه پر خورد
خودِ من از بشیر اینو شنیدم
عمود آهن دشمن به سر خورد
شنیدم کوفیا دورش رسیدن
شنیدم دست عباس و بریدن
شنیدم بچمو شرمنده کردن
شنیدم مشکشو تیرا دریدن
تا وقتی روضه خون ام البنینه
ربابم گوشهی مجلس میشینه
تا وقتی حرف مشک پاره میشه
رو لب گل میکنه داغ سکینه:
همین قد میگم از داغ زیادم
نگاهِ مهربونش مونده یادم
الا ام البنین! شرمندهام من
خودم دستِ عموجون مشک دادم
شدیم آواره با زخم و تب و درد
سر ما نعره میزد شمر نامرد
پایینِ نی رد خونو میدیدم
عمو بالای نی خون گریه میکرد
میگه ام البنین، غم بی حسابه
جلو چشمام یه مشکِ پاره قابه
میسوزه قلبمو آروم نمیشم
دلیل شرم من اشکِ ربابه
خدایا پُر اگه پیمونه میشد
علیِ اصغرم گریون نمیشد
حسینِ من با طفل شیرخوارش
میون هلهله حیرون نمیشد
همین که روضه میره سمت گودال
رباب و زینبان که میرن از حال
امون از تیغ و تیر و سنگ و نیزه
امون از غارت پیراهن و شال
چرا تشنه تو رو کشتن حسینم
سرت رو روی نی بردن حسینم
همه رفتن... یه گوشه دم گرفته:
حسینِ من، حسینِ من، حسینم...
✍ #مرضیه_نعیم_امینی
@navaye_asheghaan