eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦• روضه جانسوز ویژۀ شهادت اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی •✾• *امشب میخوایم بریم درِ خونۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها،مادرِ بزرگِ همۀ ما گریه کن هایِ حسین* دلم می‌خواست امشب اشک، چشمم را خبر می‌کرد دلم می‌خواست دستم خاکِ عالم را به سر می‌کرد دلم می‌خواست امشب پایم از ماندن حذر می‌کرد به قبرستانِ دلگیر ابوطالب گذر می‌کرد دلم می‌خواست خیس از گریه‌های ابرها باشم دلم می‌خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی باز هم از جنسِ خاکی نازنین آنجاست مزار پاره‌های قلب ختم‌المرسلین آنجاست یقیناً قطعه‌ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ‌اُم المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو سلام ای بی‌قرارت چارده معصوم، ای بانو سلام ای سنگِ خارا در کفت چون موم، ای بانو سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است الا یا کاشف‌الکَربِ محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت *همه این خانمُ تنها گذاشتن و رفتن .. دیگه هیچ کسی احوالِ این خانمُ تو این شهر نمی پرسید .. اما همچین که به فاطمه سلام الله علیها باردار شد پیغمبر میومد میدید خدیجه خوشحالِ .. داره حرف میزنه ، چی شده خانم ؟عرضه میداشت آقاجان بچه ای که در رحم دارم با من حرف میزنه .. منو دل داری میده .. میگه مادر جان اگه همه تنهات گذاشتن خودم انیسُ و مونستم .. اجاره میدید همین جا یه گریزی بزنم ؟ اینجا به مادرش دلداری میداد مادر خوشخال میشد یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه .. دخترم چی شده ؟عرضه داشت باباجان بچه ای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه .. پیغمبر فرمود خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی .. عرضه داشت آخه بابا جان پسرم دلداری به من نمیده .. هی داره صدا میزنه انا الغریب .. انا العطشان .. به جنت جز اینکه خواجۀ لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای تربت تو قبله‌گاه دیگر مکه الا ای سایۀ دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل، دلم را عاری از هر بی‌قراری کن کریمه، باز مهمان آمده پس سفره‌داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی‌تابیست بر لب‌هایِ خاموشت صدای گریه‌ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی‌تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه‌های واپسین دارد وصیت‌هایت امشب حرف‌هایی آتشین دارد *اسما میگه دیدم داره گریه میکنه عرضه داشتم خدیجه جان ، خانم جان مگه پیغمبر به شما نفرمودند که جاتون تو بهشت ؟! پس چرا گریه میکنید؟ فرمود اسما گریه م برا خودم نیست ، این لحظه هایِ آخر دارم برا دخترم گریه می کنم .. دارم برا اون لحظه ای گریه میکنم که شبِ عروسیش هیج کسی نیست بهش سر بزنه بغلش کنه .. میخوام عرضه بدارم بی بی جان نگرانِ چی بودی، چی شد .. اسما عرضه داشت خانم جان من از طرفِ شما براش مادری میکنم .. چرا ای باغبان از آتش گلشن نمی گویی چرا با فضه ات گفتی ولی با نمی گویی* گمانم در نگاه دخترت آزار می‌بینی و داری خانه‌ای با آتش بسیار می‌بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می‌بینی ببین که دست‌های تازیانه می‌رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش شاعر: اینجا قولی که پیغمبر به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛ وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت.. (یاد چی افتادی؟!) یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره‌‌... از امانت داری‌ام شرمنده‌ام دخترعمو همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان.. همه‌ی اینایی که برات گفتم کفن داشتن... پنج تا کفن فرستادن. پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچ‌کس بی‌کفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته میدونی چی...؟ کفنی داشت زِخاک و کفنی داشت زِخون تا نگویند شه کرببلا بی کفن است استخوانی اگر از سینه او باقی ماند آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است ___
دلم نموده دوباره، هوایِ حضرت مهدی . رحیم فیضی اردبیلی . دلم نموده دوباره، هوایِ حضرت مهدی تمام دار و ندارم، فدای حضرت مهدی . غزل اِفاقه نکرد و نشد خبر زِ ظهورش که صد قصیده نوشتم، برای حضرت مهدی . اگر که دیده براهی، بخوان دعایِ فرج تا ظهور او بِرِساند، خدای حضرت مهدی . چه گویم از جبروت و مقام و جاه وجلالش که گشته حاتم طایی، گدای حضرت مهدی . خدا کند برسم من، به آرزوی مَحالم شوم چوخاک و بریزم، بِپایِ حضرت مهدی . زَنَد چو تکیهٔ غیرت، به بیت اَمْنِ الهی به گوش جان رسد آنگه، نوای حضرت مهدی . تمامِ عالَم هستی بِلَرزَد از جبروتش رسد زِمکّه به عالم، صدای حضرت مهدی . شَوَد جهان مُتَحیّر، زِ صوت مُنجی عالم شُکوهِ معجزه باشد، نِدای حضرت مهدی . به دربِ کاخِ سفید و به سازمانِ مللها به اهتزاز درآید، لوای حضرت مهدی . غزلسرا شده (فیضی)، که تا همیشه بگوید… به حدّ وسعت طبعش، ثنای حضرت مهدی
4_5854846138837894914.mp3
2.92M
🎙نوا آهنگ بسیار زیبای تنهاترین 👌 🌟🍃اومدم تنهای تنها، من همون تنهاترینم😔 🔉با صدای مهدی رسولی
Taheri-Shab11Ramazan1396[03].mp3
8.06M
🎼نظم را نام تو لبریز از .. |⇦• مدح و توسل ویژۀ شهادت ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس حاج محمد طاهری •✾
salam_030517062206.mp3
4.85M
🌺 پیشنهاد ویژه لحظات غروب 🎧🎧 علی فانی
وقتی نانوا خمیر نان سنگک را پهن می‌کند و درون تنور می‌گذارد را دیدی که چه اتفاقی می‌افتد؟ خمیر به سنگها می‌چسبد... اما نان هر چه پخته‌تر می شود، از سنگها جدا می‌شود!! حکایت آدم‌ها همین است... سختی‌های دنیا، حرارت تنور است... و این سختی‌هاست که انسان را پخته‌تر می‌کنند... هر چه انسان پخته تر می‌شود سنگ کمتری بخود می‌گیرد... """سنگها تعلقات دنیایی هستند... ماشین من... خانه‌ی من... من... من!!""" آنوقت که قرار است نان را از تنور خارج کنند سنگها را از آن می‌گیرند!! "خوشا بحال آنکه در تنور دنیا آنقدر پخته می‌شود که به هیچ سنگی نمی‌چسبد!!" *ما در زندگی به چه چسبیده‌ایم؟ سنگ ما کدام است؟!
🎼نظم را نام تو لبریز از .. |⇦• مدح و توسل ویژۀ شهادت ام المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس حاج محمد طاهری •✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ نظم را نام تو لبریز از فصاحت می کند شعر زیر سایه ات کسب سعادت می کند از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین بر درت پیک خدا عرض ارادت می کند مادر صدیقه و صدیقه امت تویی طاهری و دین زِ تو کسب طهارت می کند در هجوم وحشی زخم زبان ابتران دامن پاک تو کوثر را روایت می کند در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای خاک راهت سرمه در چشمان جنت می کند قافله در قافله سرمایه دادی عاقبت کاروانِ تو محبت را تجارت می کند چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول در عوض سیبِ بهشتی با تو قسمت می کند پیش تر از دیگران دین تو کامل گشته بود تا که قلبت با غدیر نور بیعت می کند بر سر سجادۀ اسلام تو اول زنی که نمازی آسمانی را اقامت می کند شمع سان لب بسته می سوزد ز داغ غربتت قبر ویران تو را هر کس زیارت می کند در رثایت شعر می گوید امیرالمومنین اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت می کند مجلس ختم تو را ای برترین امهات با دلی محزون به پا ختم رسالت می کند داغ تو مرگ ابوطالب شده غم روی غم چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت می کند رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن حمله با آتش به سوی بیت عصمت می کند رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در دخترت خود را مهیای شهادت می کند رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها سوره فجر شما قرآن تلاوت می کند رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش کودکِ شش ماهه ای اتمام حجت می کند رفتی و دیگر ندیدی خیمه هایِ تشنه را سیلی و کعب نی و بیداد ، غارت میکند رفتی و دیگر ندیدی دست هایِ بسته ای با عزیزان تو صحبت از اسارت می کند رفتی و یک روز می آیی و خواهی دید که طالب حق شما بر پا قیامت می کند شاعر: میثم مومنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مداحی آنلاین - نروم از سر کویت چه برانی چه بخوانی - حاج حسن خلج.mp3
4.02M
🌙 ویژه 🍃نروم از سر کویت چه برانی چه بخوانی 🍃به خداییت قسم برتر از آنی که برانی 🎤حاج
@Eshgh_Aliii.mp3
13.44M
🎧 فراز هایی از دعای ابوحمزه 👌ان شاءالله خدا توفیق بده هر شب نیم ساعت به اذان صبح بلند شیم. 🔥 دلا بسوز که سوز تو کارها بکند دعای نیمه شبی، دفع صد بلا بکند
نُه شب گذشت و بنده ز رویِ تو رو گرفت بیراهه رفت و جایِ تو، با غیر خو گرفت این نفسِ تیره بخت، که شد صاحبِ دلم تقوا هر آنچه بود ز من، مو به مو گرفت شیطان نشست در دلم هنگامه‌ی سحر از من دوباره فرصت هر گفتگو گرفت عصیان، امید و آرزویم را به باد داد پیشِ تو هر چه داشته‌ام آبرو، گرفت عمری است تر نگشته دو چشمانِ تارِ من سنگینیِ گناه ز من آبِ رو گرفت صحبت ز تشنگیِ قیامت شد و دلم در گوشه‌ای ز اشک، وجودم وضو گرفت العفو گفتم و نفسم تازه شد دمی دیدم تمامِ پیکر من شستشو گرفت بینِ دعا و ذکرِ مناجاتِ هر شبم گفتم حسین و زندگیَم رنگ و بو گرفت آتش گرفتم از نَفَسِ دختری که گفت ( یک مشک از قبیله‌ی ما یک عمو گرفت )
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. سنگین وفات خانم حضرت خدیجه سلام الله علیها گریه نکن عزیزم گریمم میگیره مادر نفس برام نمونده بیا کناره مادر دیگه وقتش رسیده نوبت به من رسیده دلتنگ نشی عزیزم ای نور هر دو دیده سخته میدونم تنها میشی به دردو غم مبتلا میشی مرحمه دل بابا میشی ای جان مادر ای جان مادر فاطمم برام آرامشی دخترم دلتنگه من نشی با عدو نکن تو سازشی ای جان مادر ای جان مادر یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا دلگیرم از زمونه بدجور نامحربونه اون روزی رو میبینم رو صورتت نشونه نشون یه بی حیا که با سیلی گذاشته رو صورتت عزیزم رنگ نیلی گذاشته خون جلو چشات ای وای من میگیره صدات ای وای من بمیرم برات ای وای من ای جان مادر ای جان مادر میکنه نگات ای وای من حرامیه لات ای وای من میزنه به پات ای وای من ای جان مادر ای جان مادر یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا ببخش عزیز مادر دل نگرون شدی تو مادر میشی یه روزی به مادر حق میدی تو یه روز جلو دخترت بازوت قلاف میخوره واسه همینه مادر انقدر دارم دلهره حق بده اگه دلواپسم بند داره میاد این نفسم نیستم اون روز که فدات بشم ای جان مادر ای جان مادر درد من اینه همه کَسم فاطمم به جان تو قسم واسه تو من دلواپسم ای جان مادر ای جان مادر یازهرا یازهرا یازهرا یازهرا شعر و سبک از سائل حضرت زینب سلام الله علیها کربلایی حسن رضا محمودی تعجیل در امر ظهور آقا امام زمان (عج) سلامتی رهبرون صلوات .
همینکه مادر زهرا شدی، تو یکتایی نشانِ بندگیِ توست، ٱم زهرایی ز دامن تو چو حَوراءُالانسیه آمد دلیل شد که تو هم خود، ز جنسِ حورایی که میتوان به مقام تو دست یابد که تو زوجةُ النَّبوي ، رازدار طاهایی تویی تو مادر کوثر، تویی تو شاهد وحی تو افتخار زمین، فخر آسمانهایی تو مَحرم همۀ آیه های قرآنی تو اولین زن مؤمن به ماه بطحایی چه میتوان ز شباهات تو به مولا گفت تو سِرّ ٱم ابیها تو یارِ مولایی به کوری دگران ٱم مؤمنین هستی تو مادر همۀ شیعیان دنیایی به اوج غربت اسلام و غربت احمد تو پشتوان رسول خدا به غمهایی میان آن همه دشمن ز مشرکین قریش تو یار دین پیمبر شدی به تنهایی دلت به شِعب ابیطالب آزمایش شد نشان به فاطمه دادی که اصل تقوایی تمام کرب و بلا را به تجربه دیدی تو آشنای عطش، غصه دارِ فردایی تمام هستیِ خود را نثار دین کردی براستی که کنیز خدای یکتایی به وقت رفتن تو، دستِ خالی اَت میگفت: نیازمندِ عبای رسول عظمایی کفن برای تو از جانب بهشت آمد حسین، شد کفنش بوریای صحرایی کنار پیکر پاره نبودی، ای مادر که داشت زمزمۀ یابُنَیَّ غوغایی هزار و نهصد و پنجاه زخم را زینب در آن قیامت گودال، دید زیبایی محمود ژولیده
زیارت نامه حضرت خدیجه سلام الله علیها بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ رَسُولِ اللَّهِ سَیِّدِ الْمُرْسَلینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا زَوْجَهَ خاتَمِ النَّبِیّینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ فاطِمَهَ الزَّهْراءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ سَیِّدَىْشَبابِ اَهْلِ الْجَنَّهِ اَجْمَعینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْأَئِمَّهِ الطَّاهِرینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ المُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّ الْمُؤْمِناتِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا خالِصَهَ الْمُخْلِصاتِ،اَلسَّلامُعَلَیْکِ یا سَیِّدَهَ الْحَرَمِ وَ مَلائِکَهَ الْبَطْحآءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اَوَّلَ مَنْ صَدَّقَتْ بِرَسُولِ اللَّهِ مِنَ النِّساءِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ وَفَتْ بِالْعُبُودِیَّهِ حَقَّ الْوَفآءِ،وَ اَسْلَمَتْ نَفْسَاً وَ اَنْفَقْتَ مالَها لِسَیِّدِ الْأَنْبِیآءِ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا قَرینَهَ حَبیبِ اِلهِ السَّمآءِ، اَلْمُزَوَّجَهِ بِخُلاصَهِ الْأَصْفِیآءِ، یَا ابْنَهَ اِبْراهیمَ الْخَلیلِ،اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ سَلَّمَ عَلَیْها جَبْرآئیلُ، وَ بَلَّغَ اِلَیْهَا السَّلامُ مِنَ اللَّهِ الْجَلیلِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا حافِظَهَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا ناصِرَهَ رَسُولِ اللَّه اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَنْ تَوَلّى‏ دَفْنَها رَسُولُ اللَّهِ، وَ اسْتَوْدَعَها اِلى‏ رَحْمَهِ اللَّه، اَشْهَدُ اَنَّکَ حَبیبَهُ اللَّهِ وَ خِیَرَهُ اُمَّتِهِ، اِنَّ اللَّهَ جَعَلَکِ فى‏ مُسْتَقَرِّ رَحْمَتِهِ فى‏ قَصْرٍ مِنَ الْیاقُوتِوَ الْعِقْبانِ، فى‏ اَعْلى‏ مَنازِلِ الْجَنانِ، صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکِ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکاتُهُ .
ای سلام آورده جبریل از خداوندت، سلام وی محمّد برده نامت را به لب با احترام همسر و همسنگر و همگام با خیرالانام سایه‌ات تا صبح محشر بر سر دین مستدام ای شده وقف خداوند تعالی هست تو وی تمام هستی خالق به روی دست تو پاک‌تر از پردۀ بیت الهی دامنت خلعت زیبای اُم‌المؤمنینی بر تنت بوی عطر عصمت مریم دهد پیراهنت نقش لبخند نبی در «یا محمّد» گفتنت کیست تا مثل تو بانو کُفو طاهایش کنند؟ کفـو طاهـا، مـادر ام ابیهـاش کنند؟ این بوَد شأنت که حق روح مطهر خوانَدت می‌سزد پیغمبر اسلام، همسر خواندت نی عجب گر حیدر کرار، مادر خواندت یا که جبریل امین زهرای دیگر خواندت بین امت با وجود آن همه نعت و سپاس ناشناسی ناشناسی ناشناسی ناشناس ذات حق، دانندۀ اسرار داند کیستی هر که هستی احمد مختار داند کیستی بعد احمد، حیدر کرار داند کیستی فاطمه، آن عصمت دادار داند کیستی ای درود آفرینش بر تو و بر شوهرت وی سلام الله بر دامان زهرا پرورت در مقام زن ولی مردانگی قانون توست تا قیامت هر کجا مؤمن بوَد، ممنون توست بردباری، صبر، دینداری همه مرهون توست هر که از اسلام دارد بهره‌ای، مدیون توست مصطفی زآغاز، یاری جزتو وحیدر نداشت در مقام و منزلت مانند تو همسر نداشت این سه اصل آمد از اول باعث ترویج دین هست تو، خُلق نبی، تیغ امیرالمؤمنین از تمام هست خود یکسر فشاندی آستین راستی این است در اسلام، دین راستین با علی همگام در احیای قرآن بوده‌ای پیشتر از بعثت احمد مسلمان بوده‌ای مؤمنین از چون تو مادر تا قیامت سرفراز مسلمین آرند بر خاک درت روی نیاز بر تو می‌بالد محمّد، بر تو می‌نازد حجاز با محمّد خوانده‌ای پیش از شب بعثت، نماز مـادر زهرا سلام الله بر جان و تنت یازده خورشید سر زد از سپهر دامنت کرد در ماه خدا روح تو پرواز از بدن گشت مهمان در جوار قرب حی ذوالمنن بود سال رحلتت سال غم و رنج و محن جامۀ ختم رسالت شد بر اندامت کفن گشت عام الحزن بر ختم رسل، سال غمت شد روان از دیده‌اش بر چهره اشک ماتمت ای در امواج بلاها با محمّد رهسپر در هجوم سنگ‌ها جان محمّد را سپر بر محمّد از همه زن‌های عالم خوب‌تر مصطفی را سوز داغت ماند عمری بر جگر بارها زین غصه چشم سید بطحا گریست بلکه در شـام زفاف حیدر و زهرا گریست مابه توگریان، تورا لب درجنان پر خنده باد همچوجان درقلب یاران خاطراتت زنده باد شوکت و جاه و جلال و عزتت پاینده باد منطقت تا حشر بر بوجهل‌ها کوبنده باد جان شیرین محمّددرلب خندان توست میوه‌های نخل«میثم» مدح فرزندان توست
نظم را نام تو لبریز از فصاحت میکند شعر زیر سایه ات ، کسب سعادت میکند از خدا بر تو سلام آورد جبرئیل امین بر درت پیک خدا عرض ارادت میکند مادر صدیقه و صدیقه ی امت تویی طاهری و دین ز تو کسب طهارت میکند در هجوم وحشی زخم زبان ابتران دامن پاک تو کوثر را روایت میکند در بهشت از قصر مروارید داری خانه ای خاک راهت سرمه در چشمان جنت میکند قافله در قافله سرمایه دادی... عاقبت کاروان تو محبت را تجارت میکند چله ای خرما رساندی در حرا اما رسول در عوض سیب بهشتی با تو قسمت میکند پیشتر از دیگران دین تو کامل گشته بود تا که قلبت با غدیر نور بیعت میکند بر سر سجاده ی اسلام تو اول زنی که نمازی آسمانی را اقامت میکند شمع سان ، لب بسته، میسوزد ز داغ غربتت قبر ویران تو را هر کس زیارت میکند در رثایت شعر میگوید امیرالمومنین اشک پیغمبر ز داغ تو حکایت میکند مجلس ختم تو را ای برترین امهات با دلی محزون به پا ختم رسالت میکند داغ تو ، مرگ ابوطالب ، شده غم روی غم چشم قرآن گریه بر این دو مصیبت میکند رفتی و دیگر ندیدی دشمن پیمان شکن حمله با آتش به سوی بیت عصمت میکند رفتی و دیگر ندیدی بین آن دیوار و در دخترت ، خود را مهیای شهادت میکند رفتی و دیگر ندیدی کربلا بر نیزه ها سوره ی فجر شما قرآن تلاوت میکند رفتی و دیگر ندیدی زیر باران عطش کودک ششماهه ای اتمام حجت میکند رفتی و دیگر ندیدی خیمه های تشنه را سیلی و کعبه نی و بیداد ، غارت میکند رفتی و دیگر ندیدی دست های بسته ای با عزیزان تو صحبت از اسارت میکند ....رفتی و یک روز می آیی و خواهی دید که طالب حق شما بر پا قیامت میکند میثم مومنی نژاد
🍃 سه دفتری که خداوند اعمال بندگان را در آن‌ها ثبت می‌کند 🍃 ✅ پیامبراکرم(ص) فرمود: برای اعمال بندگان سه دفتر هست؛ ❶ دفتری که خدا چیزی از آن را نمی آمرزد. ❷ دفتری که خدا به آن اهمیت نمی دهد. ❸ دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمی گذرد. سپس فرمود: 🔸دفتری که خدا چیزی از آن را نمی‌آمرزد، است. 🔸دفتری که خدا به آن اهمیت نمی‌دهد، ستمی است که بنده میان خود و خدا به خویشتن کرده است. مانند روزه‌ای که خورده یا نمازی که ترک کرده و خداوند اگر بخواهد آنرا می‌بخشد و از آن می گذرد. 🔸 و اما دفتری که خداوند از هیچ چیز آن نمیگذرد ستمهائی است که بندگان به یکدیگر کرده‌اند که ناچار باید تلافی شود. 📚 نصایح، نوشته مرحوم آیت الله مشکینی احادیث الطلاب ‌