eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦• روضه جانسوز ویژۀ شهادت اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی •✾• *امشب میخوایم بریم درِ خونۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها،مادرِ بزرگِ همۀ ما گریه کن هایِ حسین* دلم می‌خواست امشب اشک، چشمم را خبر می‌کرد دلم می‌خواست دستم خاکِ عالم را به سر می‌کرد دلم می‌خواست امشب پایم از ماندن حذر می‌کرد به قبرستانِ دلگیر ابوطالب گذر می‌کرد دلم می‌خواست خیس از گریه‌های ابرها باشم دلم می‌خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی باز هم از جنسِ خاکی نازنین آنجاست مزار پاره‌های قلب ختم‌المرسلین آنجاست یقیناً قطعه‌ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ‌اُم المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو سلام ای بی‌قرارت چارده معصوم، ای بانو سلام ای سنگِ خارا در کفت چون موم، ای بانو سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است الا یا کاشف‌الکَربِ محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت *همه این خانمُ تنها گذاشتن و رفتن .. دیگه هیچ کسی احوالِ این خانمُ تو این شهر نمی پرسید .. اما همچین که به فاطمه سلام الله علیها باردار شد پیغمبر میومد میدید خدیجه خوشحالِ .. داره حرف میزنه ، چی شده خانم ؟عرضه میداشت آقاجان بچه ای که در رحم دارم با من حرف میزنه .. منو دل داری میده .. میگه مادر جان اگه همه تنهات گذاشتن خودم انیسُ و مونستم .. اجاره میدید همین جا یه گریزی بزنم ؟ اینجا به مادرش دلداری میداد مادر خوشخال میشد یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه .. دخترم چی شده ؟عرضه داشت باباجان بچه ای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه .. پیغمبر فرمود خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی .. عرضه داشت آخه بابا جان پسرم دلداری به من نمیده .. هی داره صدا میزنه انا الغریب .. انا العطشان .. به جنت جز اینکه خواجۀ لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای تربت تو قبله‌گاه دیگر مکه الا ای سایۀ دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل، دلم را عاری از هر بی‌قراری کن کریمه، باز مهمان آمده پس سفره‌داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی‌تابیست بر لب‌هایِ خاموشت صدای گریه‌ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی‌تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه‌های واپسین دارد وصیت‌هایت امشب حرف‌هایی آتشین دارد *اسما میگه دیدم داره گریه میکنه عرضه داشتم خدیجه جان ، خانم جان مگه پیغمبر به شما نفرمودند که جاتون تو بهشت ؟! پس چرا گریه میکنید؟ فرمود اسما گریه م برا خودم نیست ، این لحظه هایِ آخر دارم برا دخترم گریه می کنم .. دارم برا اون لحظه ای گریه میکنم که شبِ عروسیش هیج کسی نیست بهش سر بزنه بغلش کنه .. میخوام عرضه بدارم بی بی جان نگرانِ چی بودی، چی شد .. اسما عرضه داشت خانم جان من از طرفِ شما براش مادری میکنم .. چرا ای باغبان از آتش گلشن نمی گویی چرا با فضه ات گفتی ولی با نمی گویی* گمانم در نگاه دخترت آزار می‌بینی و داری خانه‌ای با آتش بسیار می‌بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می‌بینی ببین که دست‌های تازیانه می‌رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش شاعر: اینجا قولی که پیغمبر به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛ وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت.. (یاد چی افتادی؟!) یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره‌‌... از امانت داری‌ام شرمنده‌ام دخترعمو همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان.. همه‌ی اینایی که برات گفتم کفن داشتن... پنج تا کفن فرستادن. پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچ‌کس بی‌کفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته میدونی چی...؟ کفنی داشت زِخاک و کفنی داشت زِخون تا نگویند شه کرببلا بی کفن است استخوانی اگر از سینه او باقی ماند آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است ___
روضه جانسوز ویژۀ شهادت اُم المومنین حضرت خدیجه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ *امشب میخوایم بریم درِ خونۀ حضرت خدیجه سلام الله علیها،مادرِ بزرگِ همۀ ما گریه کن هایِ حسین* دلم می‌خواست امشب اشک، چشمم را خبر می‌کرد دلم می‌خواست دستم خاکِ عالم را به سر می‌کرد دلم می‌خواست امشب پایم از ماندن حذر می‌کرد به قبرستانِ دلگیر ابوطالب گذر می‌کرد دلم می‌خواست خیس از گریه‌های ابرها باشم دلم می‌خواست امشب زائر آن قبرها باشم بهشتی باز هم از جنسِ خاکی نازنین آنجاست مزار پاره‌های قلب ختم‌المرسلین آنجاست یقیناً قطعه‌ای از جنت حق در زمین آنجاست چرا که مرقد خاکی ‌اُم المومنین آنجاست شدم سرمست از شهدی که شیرین کرد کامم را به بانویم خدیجه عرض کردم تا سلامم را سلام ای مادر اسلام، ای خانوم، ای بانو سلام ای بی‌قرارت چارده معصوم، ای بانو سلام ای سنگِ خارا در کفت چون موم، ای بانو سلام ای مظهر یا حَیّ و یا قَیّوم، ای بانو تو حی و زنده خواهی ماند تا وقتی که دین زنده است تو قیومی و با تو پرچم اسلام پاینده است الا یا کاشف‌الکَربِ محمد سیب لبخندت سلامت داده جبرائیل از سوی خداوندت به جنت هاجر و حوا و مریم آرزومندت تو را کافیست بشناسیم از اوصاف فرزندت *همه این خانمُ تنها گذاشتن و رفتن .. دیگه هیچ کسی احوالِ این خانمُ تو این شهر نمی پرسید .. اما همچین که به فاطمه سلام الله علیها باردار شد پیغمبر میومد میدید خدیجه خوشحالِ .. داره حرف میزنه ، چی شده خانم ؟عرضه میداشت آقاجان بچه ای که در رحم دارم با من حرف میزنه .. منو دل داری میده .. میگه مادر جان اگه همه تنهات گذاشتن خودم انیسُ و مونستم .. اجاره میدید همین جا یه گریزی بزنم ؟ اینجا به مادرش دلداری میداد مادر خوشخال میشد یه وقتم پیغمبر وارد شد دید فاطمه داره گریه میکنه .. دخترم چی شده ؟عرضه داشت باباجان بچه ای که در رحم دارم داره با من حرف میزنه .. پیغمبر فرمود خوشحال باش فاطمه جان تو هم که در رحم مادرت بودی حرف میزدی و دلداری به مادرت میدادی .. عرضه داشت آخه بابا جان پسرم دلداری به من نمیده .. هی داره صدا میزنه انا الغریب .. انا العطشان .. به جنت جز اینکه خواجۀ لولاک، احمد همسرت باشد گواه عصمتت این بس که زهرا دخترت باشد الا ای یاد تو آرامش پیغمبر مکه الا ای تربت تو قبله‌گاه دیگر مکه الا ای سایۀ دست کریمت بر سر مکه یتیمان تو از راه آمدند ای مادر مکه قرار دل، دلم را عاری از هر بی‌قراری کن کریمه، باز مهمان آمده پس سفره‌داری کن میان بستر افتادی و باری مانده بر دوشت پر از فریاد بی‌تابیست بر لب‌هایِ خاموشت صدای گریه‌ای گویا طنین افکنده در گوشت ببین زهراست که بی‌تاب افتاده در آغوشت نگاهت حس تلخ لحظه‌های واپسین دارد وصیت‌هایت امشب حرف‌هایی آتشین دارد *اسما میگه دیدم داره گریه میکنه عرضه داشتم خدیجه جان ، خانم جان مگه پیغمبر به شما نفرمودند که جاتون تو بهشت ؟! پس چرا گریه میکنید؟ فرمود اسما گریه م برا خودم نیست ، این لحظه هایِ آخر دارم برا دخترم گریه می کنم .. دارم برا اون لحظه ای گریه میکنم که شبِ عروسیش هیج کسی نیست بهش سر بزنه بغلش کنه .. میخوام عرضه بدارم بی بی جان نگرانِ چی بودی، چی شد .. اسما عرضه داشت خانم جان من از طرفِ شما براش مادری میکنم .. چرا ای باغبان از آتش گلشن نمی گویی چرا با فضه ات گفتی ولی با نمی گویی* گمانم در نگاه دخترت آزار می‌بینی و داری خانه‌ای با آتش بسیار می‌بینی کسی را آشنا بین در و دیوار می بینی میان پهلوی گل تیزی یک خار می‌بینی ببین که دست‌های تازیانه می‌رود سویش همینکه دخترت افتاد در افتاد بر رویش شاعر: اینجا قولی که پیغمبر به خدیجه(س) داده بود رو عملی کرد؛ وقتی میخواست غسل بده، کفن کنه خود پیغمبر عبا رو آورد، این بانو رو داخل عبا گذاشت، تنهایی داخل قبر گذاشت.. (یاد چی افتادی؟!) یه شبی هم امیرالمومنین تنهایی هی دوروبرش رو نگاه میکرد دید محرمی نداره‌‌... از امانت داری‌ام شرمنده‌ام دخترعمو همین جور که مستأصل بود، یه مرتبه دید دوتا دست از قبر بیرون اومد؛ امانتم رو تحویلم بده علی جان.. همه‌ی اینایی که برات گفتم کفن داشتن... پنج تا کفن فرستادن. پیغمبر، امیرالمؤمنین، فاطمه، حسن؛ همه کفن داشتن. تو این عالم هیچ‌کس بی‌کفن نمونده؛ اما آقای من و تو هم کفن داشته میدونی چی...؟ کفنی داشت زِخاک و کفنی داشت زِخون تا نگویند شه کرببلا بی کفن است استخوانی اگر از سینه او باقی ماند آن هم از ضرب سم اسب شکن در شکن است ___ کانال روضه ،نوحه وسخنرانی۱۴ معصوم ع (مطالب عالی) ایتا لینک👇 @nohevarozechahardahmasomsoghandi
. دل مرده ایم و یاد تو جان میدهد به ما قلبیم و بودنت ضربان میدهد به ما ماه خدا دومرتبه بی ماه روی تو دارد بشارت رمضان میدهد به ما برگرد ای که لحظه ی افطار عاقبت یک روز دستهای تو نان میدهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی کسی ست حسی که بی تو وقت اذان میدهد به ما این ماه فرصتی ست که باز عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان میدهد به ما امسال میهمان جد تو هستیم یا حسین نام که اشک های روان میدهد به ما حالا که سفره سفره ی عشق است پس خدا هر چه بخواهد این دل ما میدهد به ما بی شک حواله ی همه امسال کربلاست مزدی که آخر رمضان میدهد به ما @emame3vom شاعر : ..
|⇦• اربعین میهِمان نمیخواهی؟ .. مناجات و توسل به حضرت بقیه الله روحی له الفدا به امید دفع بلا و شفایِ همه مریضان به نفسِ سیدرضا نریمانی 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً دلتنگی غروب همه جمعه‌های من کی میرسد به صحن حضورت صدای من دیگر دلم برایِ شما پر نمیزند برگرد و بالِ تازه بیاور برای من *جانم به این زمزمه ها .. آقاجان .. ای عزیزِ فاطمه .. چقدر آقا خوشحال میشه اینطور صداش میزنی .. ای عزیزِ زهرا .. یابن الحسن ..* عمری اگر که می‌گذرد دلخوشم به این نزدیک‌تر شده‌ست به تو لحظه‌هایِ من غیر از ضرر برایِ تو چیزی نداشتم حتی نیامده‌ست به کارت دعایِ من اشکت اگر به نامۀ اعمال من نبود بخشش نبود شامل یاربنایِ من *چقدر برام گریه کردی آقا .. چقدر برام دعا کردی آدم بشم .. ای مهربان تر از پدر و مادر .. اینهمه مقدمه داری میچینی چی میخوای بگی ؟.. آقا کارمون گیر افتاده .. به چی ؟ آقا اربعین نزدیکه ... اگه نرم کربلا میمیرم ... یه کاری برامون کن گره کار باز بشه .. آی آقام .. آی آقام ..* یک روز محض خاطر این چند قطره اشک وا می‌شود به خیمۀ سبز تو پایِ من * الا ای دلبرِ صحرا نوردُم کجایی آیم شبی دورت بگردُم* امروز بین گریه به جد غریب خود مُهری بزن به تذکرۀ کربلای من شاعر: *ای حسین .. ای حسین .. کجای مجلس نشستی آقا .. گریه دار است عجب نام اباعبدالله جان فدایِ عطشِ کامِ اباعبدالله .. هرکجا پر بکشم سویِ حرم می آیم چون کبوتر شده ام رامِ اباعبدالله .. السلامُ عَلیک دلتنگم ای بمیرم که مایۀ ننگم .. به منِ خسته هم نگاهی کن دلِ من را دوباره راهی کن کجا می خوای بری :* من حرم لازمم دِلم تنگ است روزگارم ببین بهم خورده تو عراقی و من هم ایرانم سرنوشت اینچنین رقم خورده در شلوغیِ این فراز و نشیب نشد از دستِ تو جدا دستم از همه چهار گوشۀ دنیا من به شش‌گوشۀ تو دل بستم گرۀ کور دارم اما با ... گوشه چشمِ تو بهترم آقا نذر کردم درست شد کارم مادرم را بیاورم آقا چشمِ تر ، گردنِ کج آوردم رحمت اللهِ واسعه نظری جدّ سلطانِ طوس ادرکنی پیش تو آمد آهویِ زخمی منم آنکه زیارتِ مخصوص در خراسان هوایِ تو کردم اربعین میهِمان نمیخواهی؟ هوسِ کربلایِ تو کردم .. شاعر: 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴
. ۹۹ 🏴 علیه السلام 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند یا مَنِ الاجابَةُ تَحتَ قُبَّته جَعَلَ اللهُ الشِفاءَ فی تُربَته یا بابَ النجات یا عطشانَ عِندَ ماءِ الفُرات ای جان سینه زنهایت فدات می‌میرم برات یا مَن اسمُه دَوا / آخر می‌کشی مرا / ای مظلوم کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کوفه ندارد غیر نامردی حسین ای کاش از راه کوفه برگردی حسین قربان سرت می‌رود زندان کوفه خواهرت می شود پاره با تیر حرمله حلق اصغرت می‌روی به نیزه‌ها / جان مادرت میا / ای مظلوم کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ https://eitaa.com/emame3vom/27973 .
🏴 سلام الله علیها سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند یا مَنِ الاجابَةُ تَحتَ قُبَّته جَعَلَ اللهُ الشِفاءَ فی تُربَته یا بابَ النجات یا عطشانَ عِندَ ماءِ الفُرات ای جان سینه زنهایت فدات می‌میرم برات یا مَن اسمُه دَوا / آخر می‌کشی مرا / ای مظلوم کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ من کبوتر زخمی بام توام پیغمبر سه‌سالهٔ شام توام من با گریه‌‌هام نامت را می‌کوبم بر بام شام نیمه‌شب کار دشمن می‌شود با اشکم تمام من فرزند حیدرم / دارد قصد خون سرم / قربانی آخرم ۲ بابا جان خوش آمدی ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ صبر از دستم رفته مانند معجرم باید باشی این دقایق آخرم از طشت طلا امشب را سر کن بابا بین ما از شر این نامحرم‌ها بیا راحت کن مرا من با دست بسته‌ام / با قلب شکسته‌ام / در راهت نشسته‌ام ۲ بابا جان خوش آمدی ۳ ⚫️
. 🏴 #_به_کربلا سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند یا مَنِ الاجابَةُ تَحتَ قُبَّته جَعَلَ اللهُ الشِفاءَ فی تُربَته یا بابَ النجات یا عطشانَ عِندَ ماءِ الفُرات ای جان سینه زنهایت فدات می‌میرم برات یا مَن اسمُه دَوا / آخر می‌کشی مرا / ای مظلوم کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ روح کعبه تا به کربلا می‌رسد کاروان حجّ عاشورا می‌رسد معنای طواف کامل خواهد شد اینجا در مصاف حتی دشمن هم به مقامشان دارد اعتراف در این قافله همه / سربازان فاطمه / دور ماه علقمه ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ گریه پشت گریه شد کار خواهرش می‌بیند تشنگی‌ها را چشم ترش غرق اضطراب می‌بیند روزی را که قحط آب غوغا کرده و تیری می‌شود کابوس رباب می‌بیند به کربلا / در آشوب خیمه ها / داغ شیرخواره را ای مظلوم کربلا ۳ .👇
. ۹۹ علیه السلام سلام الله علیهم سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند یا مَنِ الاجابَةُ تَحتَ قُبَّته جَعَلَ اللهُ الشِفاءَ فی تُربَته یا بابَ النجات یا عطشانَ عِندَ ماءِ الفُرات ای جان سینه زنهایت فدات می‌میرم برات یا مَن اسمُه دَوا / آخر می‌کشی مرا / ای مظلوم کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ السلام ای انصار دین مصطفی با شما بودم ای کاش آن دم کربلا چون حُر و زُهیر می‌شد ختم کار من هم به خیر پای عشق اربابم میزدم دست رد به غیر هرکس جانش سپر است / ستارهٔ سحر است / تا فرمانده قمر است ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ الاَمرُ اَمرَک، آنچه باید میکنی قربانی هایم را چرا رد میکنی سرباز تواند مشتاق آغوش باز تواند فرزندانم بی تاب رخصتِ پرواز تواند می‌میرند اگر تو را / بینند آنچنان رها / روی خاک کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ ⚫️
۹۹ 🏴 علیه السلام سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند یا مَنِ الاجابَةُ تَحتَ قُبَّته جَعَلَ اللهُ الشِفاءَ فی تُربَته یا بابَ النجات یا عطشانَ عِندَ ماءِ الفُرات ای جان سینه زنهایت فدات می‌میرم برات یا مَن اسمُه دَوا / آخر می‌کشی مرا / ای مظلوم کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ پیشت نباشم هرجا باشم ناخوشم حتی شده تنهایی لشکر می‌کشم تنهایی چرا؟ مرده مگر فرزند مجتبی؟ آه ای زینت دوش مصطفی میبینی مرا؟ من سرباز آخرم / من از نسل مادرم / مولایم را سپرم ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ دق میکردم اگر می‌ماندم در حرم وقتی در قتلگاه افتاده رهبرم وقتی بی‌هوا دائما می‌زنند او را نیزه‌ها رنگ خون وقتی خاک صحرا شده از خون خدا روز دشمنت سیاه / دارم می‌رسم ز راه / می‌آیم به قتلگاه ۲ ای مظلوم کربلا ۳ ⚫️
علیه السلام سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند یا مَنِ الاجابَةُ تَحتَ قُبَّته جَعَلَ اللهُ الشِفاءَ فی تُربَته یا بابَ النجات یا عطشانَ عِندَ ماءِ الفُرات ای جان سینه زنهایت فدات می‌میرم برات یا مَن اسمُه دَوا / آخر می‌کشی مرا / ای مظلوم کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ السلام علیک ایها الرضیع اشفع لنا عند الله ایها الشفیع مولا الدخیل یا من یبکی علیه جبرئیل تُسمّی باب الحوائج معَ مولانا الکفیل یابن سادة الهداة / و السفینة النجاة / نرجوک علی الصراط ۲ لالایی علی علی ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ کار دشمن شد با کارَت درهم علی از اشکت بهم می‌ریزد عالم علی رفتی روی دست ارکان آسمان در هم شکست تیری که چشم سقا را درید بر حلقت نشست بردی آبروی آب / دور از دامن رباب / رفتی غرق خون به خواب ۲ لالایی علی علی ۳ ⚫️
. ۹۹ علیه السلام سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند یا مَنِ الاجابَةُ تَحتَ قُبَّته جَعَلَ اللهُ الشِفاءَ فی تُربَته یا بابَ النجات یا عطشانَ عِندَ ماءِ الفُرات ای جان سینه زنهایت فدات می‌میرم برات یا مَن اسمُه دَوا / آخر می‌کشی مرا / ای مظلوم کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ از رجزهایم می‌لرزد کرببلا ان تنکرونی فانا ابن المجتبی انا ابن الحسن منم مرد نبرد تن به تن باید دست از جان شوید هر کسی آمد سمت من از تبار حسنم / یادگار حسنم / ذوالفقار حسنم ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ مستم از جام از عسل شیرین‌ترم به سنگ عشق تو خورد عمو جان سرم سنگم می‌زنند از بغض جمل محکم می‌زنند نوجوان حسن را یک سپاه از دم می‌زنند هم افتادم از نفس / هم افتادم از فرس / به فریاد من برس ۲ ای مظلوم کربلا ۳ .👇
. علیه السلام سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند یا مَنِ الاجابَةُ تَحتَ قُبَّته جَعَلَ اللهُ الشِفاءَ فی تُربَته یا بابَ النجات یا عطشانَ عِندَ ماءِ الفُرات ای جان سینه زنهایت فدات می‌میرم برات یا مَن اسمُه دَوا / آخر می‌کشی مرا / ای مظلوم کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خورشید عالم حسین است و ماه منم سقای تشنهٔ طفلان شاه منم گفته مادرم نذر او جان و چشم و دست و سرم تا ابد مولای من باشد حسین من هم نوکرم از عشقش لبالبم / پرچمدار مکتبم / من سرباز زینبم ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ در نهر آبم و تشنه جان می‌دهم وفاداری را با خون نشان می‌دهم چشمم غرق خون زخم پیکرم شد از حد فزون تیر آخر با زانویم نشد از چشمم برون افتادم کنار آب / می‌میرم از اضطراب / فکر زینب و رباب ۲ ای مظلوم کربلا ۳ ⚫️
. 🏴 ۹۹ علیه السلام سبک: شعر: 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ سربند یا مَنِ الاجابَةُ تَحتَ قُبَّته جَعَلَ اللهُ الشِفاءَ فی تُربَته یا بابَ النجات یا عطشانَ عِندَ ماءِ الفُرات ای جان سینه زنهایت فدات می‌میرم برات یا مَن اسمُه دَوا / آخر می‌کشی مرا / ای مظلوم کربلا ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ شمشير بُرّان بنی‌هاشم منم دست دعای زینب شده جوشنم می‌لرزد زمین زیر پای این نجل یعسوب دین این منم نبی کربلا در این جنگ مشرکین من رکن ولایتم / دنبال شهادتم / شمشير امامتم ۲ ای مظلوم کربلا ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ بیا از خیمه به حال و روزم ببار اما عمه زینب را همراهت نیار این مرگ من است ببینم عمه بین دشمن است جان دهد اگر ببيند غرق در نیزه این تن است آمد زهرا به برم / وقتی نامت پدرم / شد فریاد آخرم ۲ ای مظلوم کربلا ۳ ⚫️
فقط نه صبح من از ابرهای تار پر است گلوی جاده هم از بغض انتظار پر است بیا که زردی پائیز با تو بی معناست چرا که عهد تو از سبزی بهار پر است اگر که دفترت از خاطرات من خالی ست میان دفتر من از تو یادگار پر است به خاک های مسیرت نگاه کن گاهی که زیر هر قدمت قلب بی قرار پر است مگیر خرده اگر منتسب شدیم به تو چرا که دور و بر گل همیشه خار پر است چگونه یاد تو از خاطرم گذر نکند که لحظه لحظه ام از لطف بی شمار پر است مرا خراب خودت کن به خلق وا مگذار دل خراب من از دست روزگار پر است پس از دعای فرج کربلاست حاجت ما ودر سر همه سودای آن مزار پر است ...
. حالا که دیگر جا نماندم اربعین را می بوسم از جان، جای جای این زمین را این خاک کہ، این روزها بوسیده در راه صحن کف پاهای یاری نازنین را آقا کجایی تا که ھم چون جاده؛ من نیز برخاک پاهای تو بگذارم جبین را بین کدامین موکب امشب با حضورت خوشحال کردی مردم جاده نشین را دیدم کہ با قصد شکار زائرانت موکب بہ موکب چشم های در کمین را بر دوش خود آورده ام بار سلامه جاماندہ ھای دلشکسته ،دل غمین را پا در مسیری مینِھم کہ قبل از آن بردند اهل بیت شاهنشاه دین را اینجاست آنجایی که پوشانده است زینب بر صورت خود جای معجر آستین را .@navaye_asheghaan
. سلام الله علیها ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ اگه ثمر داشتم - قرص قمر داشتم فدا سر حسین اگه چارتا پسر داشتم همیشه غم داشتم - قامت خم داشتم شرمندهٔ فاطمه‌ام قربونی کم داشتم همیشه غم داشتم - قربونی کم داشتم نگید شبش قمر نداره ام البنین پسر نداره فقط بگید عزیز زهرا / مادر نداره اولادی - و من تحت الخضری به فدای - ابی عبدالله ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ وقتی بشیر اومد - زینبِ پیر اومد هشتاد و چارتا زن و بچهٔ اسیر اومد قلبمو آزردن - تا مشکو آوردن فهمیدم از صورتاشون خیلی کتک خوردن قلبمو آزردن - دیدم کتک خوردن دیدم قدش خمیده زینب نمی‌دونم چی دیده زینب میگن که زیر دست و پا بود / امید زینب کاشکی زیر - شمشیرا بودم من به جای - ابی عبدالله به فدای - ابی عبدالله ۲ اولادی - و من تحت الخضری به فدای - ابی عبدالله ۳ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ خونه خراب میشم - بدجوری آب میشم وقتی که روبرو با چشمای رباب میشم با اینکه غم داره - به روم نمیاره تقصیر عباس منه نداره شیرخواره یه دنیا غم داره - نداره شیرخواره سکینه گفت عمو که جون داد خجالتش نرفته از یاد هر جا می دید من و رباب رو / از نی می افتاد روز و شب - می‌خونم از داغِ کربلای - ابی عبدالله ۳ اولادی - و من تحت الخضری به فدای - ابی عبدالله ۳ . @navaye_asheghaan
❣﷽❣ ♻️ ♻️ به این بغض پنهان شده در گلویم به این اشک های روان از سبویم بجز دیدنت آرزویی ندارم شب آرزوها تویی آرزویم بجز از تو خواندن بجز از تو گفتن چه دارم بخوانم چه دارم بگویم نسیمی ز کوی تو می آمد ای کاش که من هم گل نرگست را ببویم بیا تا که در آبشار نگاهت خودم، این دلآلوده را هم بشویم تو آنقدر خوبی که عمری بدی را نیاورده ای هیچ گاهی به رویم شب جمعه ها تیر دلتنگی آرد غم دوری از کربلا را به سویم شب آرزوها دعا کن ببینم که باقبرشش گوشه درگفت وگویم شاعر: 🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹 ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @navaye_asheghaan
عشق گاهی در جدایی، گاه در پیوندهاست عشق گاهی لذت اشکی پس از لبخندهاست عشق گاهی یک اجابت نزد حاجتمندهاست عشق گاهی بین باباها و تک فرزندهاست عشق می‌آید که بعد از شب سحر پیدا شود عشق گاهی می‌رسد تا یک نفر بابا شود ای زمین از عرش، بر فرش آسمانت را ببین ای پرستوی مهاجر آشیانت را ببین ای دل غمگین امام شادمانت را ببین امشب ای سلطان ولیعهد جوانت را ببین ای امام مهربان باب المرادت آمده میوه ی قلبت، دل آرامت، جوادت آمده مزد چل سال انتظار و چل شب احیای سحر می‌شود طفلی که از او نیست طفلی خوب‌تر سیب سرخ احمد است و باز هم داده ثمر کوثری دیگر عطا کرده به قرآن این پسر کوثر و یاس است جاری در رگ و در خون تو مردمان ری فدای روی گندمگون تو سبط موسی هستی و کار مسیحا می‌کنی مثل عیسایی که در گهواره لب وا می‌کنی بی‌عصا هم معجزه مانند موسی می‌کنی دیده ی کور «موفق» را تو بینا می‌کنی بر حقیری بنی‌عباس دامن می‌زنی پور اکثم را به تیغ علم گردن می‌زنی! @navaye_asheghaan
. ولیعهد اسدالله الغالب حسن بن علی بن ابی طالب مجنونم، لیلایی تو عبدم من، مولایی تو از بسکه، آقایی تو کعبهٔ آمال گداهایی تو حسن جان نوهٔ پیغمبری، حسن بن حیدری دل و جون مادری، نفسای خواهری تو پناه آخری، دل مارو میبری حسن جانم، حسن جانم جانم جانم مگه آقاتر از تو پیدا میشه تا که اسمت میاد گره وا میشه آبادم، ویرونم کن غرقم کن، بارونم کن بی سر و، سامونم کن اما سر سفره‌ت مهمونم کن و سلام الله علی، پسر خیرالنسا کریم آل عبا، بده در راه خدا یه سحرگاه نجف، یه سفر کرب و بلا ‏✍ ‌ @navaye_asheghaan
. درِ دنیا به روم، تا که بسته میشه دلم از زمونه، وقتی خسته میشه تو بدی خودم و، وقتی گم می‌کنم کبوتر میشم و، رو به قم می‌کنم بی بی جانم، مث فاطمه سایهٔ لطف تو رو سرمه بی بی جانم، سرپناه من و همه خستگیام حرمه بی بی جانم، حرم تو برام مث خونهٔ مادرمه آرومه دلم، تا دست تو خانومه یا سیدنی، یا حضرت معصومه —————— ای ملیکهٔ قم، خاک پای توام تو کریمه‌ای و، من گدای توام قم شبیه دمشق، شده با قدمات زینبیهٔ ما، شده صحن و سرات بی بی جانم، همه دردام و با یه اشاره دوا ‌میکنی بی بی جانم، زائرای برادرت و تو دعا می‌کنی بی بی جانم، میدونم مارو زائر کرب و بلا می‌کنی قبر فاطمه، تو صحن ت معلومه یا سیدتی، یا حضرت معصومه .👇 @navaye_asheghaan
4_5904465655490416626.mp3
7.26M
سلام ای روز ميلادت هم اشک چشم ها جاری سلام آموزگار عشق در آیین دلداری تلاطم داشت بين چشم هايت شوق ديداری و اين يعنی حسينت را تو خيلی دوست ميداری هنوز ای خواهر عاشق! نخوردی شیر مادر را که می خواند طپش های دلت نام برادر را كجا وصف كسی همچون تو در قاموس من باشد كه مداح مقامات تو بايد پنج تن باشد نگهبانان اجلالت حسين است و حسن باشد كدامين زن شبيه تو چنين مردانه زن باشد کدامین خشم در خود این همه احساس را دارد و در پای رکابش اکبر و عباس را دارد اگر در چشمت اقیانوسی از امواج غم داری اگر حال پریشان، دست بسته، قد خم داری همان دست کریمی که حسن دارد تو هم داری و این یعنی برای دوست و دشمن کرم داری به زیر دین الطاف تو و آلت همه سرهاست کرامت کمترین کار شما خواهر برادرهاست چنانکه جز علی نام پس از احمد روی لب نیست پس از نام حسین اسمی به غیر از اسم زینب نیست مثال عشق تو در هیچ دین و هیچ مذهب نیست دلی غیر از تو از عشق حسین اینسان لبالب نیست میان سینه ام شوری ز شعر منزوی برپاست که این آقا یک عاشق دارد آن هم زینب کبراست الا ای عقل مبهوتت! الا ای عشق حیرانت! چگونه از تو بنویسم، نگویم از شهیدانت شهیدانی که گردیدند بی پروا به قربانت که نگذارند بنشیند خطی بر کنج ایوانت و ای کاش این شهیدان کربلا دور و برت بودند در آن بی محرمی سربازهای معجرت بودند مبین که کاغذ شعر من از این بند نم دارد که مدح تو بدون روضه ات یک چیز کم دارد چنان نام حسین بن علی، نام تو غم دارد دگر بر عهدهٔ من نیست، از اینجا قلم دارد - دلم را می برد گویا دم دروازهٔ ساعات میان خنده ها می ریخت اشک عمهٔ سادات
4_5906527420181123109.mp3
3.34M
💠 نشستم یادی از زهرا کنم، دل گفت یا زینب () 🎙بانوای : حاج‌ 🌸 (س) نشستم عشق را معنا كنم دل گفت يا زينب نشستم ديده را دريا كنم دل گفت يا زينب نشستم يادی از زهرا كنم دل گفت يا زينب قيامت خواستم برپا كنم دل گفت يا زينب زنی عاشق که زهراگونه معنا شد قیامت را و معصومانه بر دوشش كشد بار امامت را همينكه لحظه ی از او نوشتن شد، قلم لرزيد از او خواندم، هوا در دم، نفس در بازدم لرزيد به خود گفتم به سويش گام بردار؛ قدم لرزيد حريمی محترم كز حرمتش صدها حرم لرزيد خداوندا حريمی اينچنين را كيست سلطانش هزاران جان فدای او؛ هزاران تن به قربانش نخوانش زينت بابا؛ بگو جان علی؛ زينب نگو دختر؛ بخوانش مرد ميدان علی؛ زينب سر و سامان مولا، روح و ريحان علی؛ زينب علی دستان الله است و دستان علی، زينب علی را آنچنان در پوست و در خون خود دارد كه گويا جسم زينب يک علی در كالبد دارد شاعر: @navaye_asheghaan
. 🏴 ۱۴۰۳ سلام الله علیها 🎼 ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ ‌ غم روی غمه / توی قلبم آشوب عالمه که هر روزم صدتا محرمه / وای وای وای مُردنم کمه / برا دردی که توی قلبمه زمین افتاد پیش چش همه / وای وای وای تو سینه‌م دارم نهفته هزارتا حرف نگفته الهی که مادرتون جلو چشماتون نیوفته دیدم که * دستاش و برده بالا من قد کشیدم اما * مادرم افتاد دیدم که * چادرشم شد پاره شکسته شد گوشواره * مادرم افتاد 〰️〰️〰️〰️〰️〰️ رو به را نشد / یه جور از پا افتاد که پا نشد از اون روز چشماش دیگه وا نشد / وای وای وای مادرم نشست / چجوری زد که با یه ضرب دست با هم دو تا گوشواره‌هاش شکست / وای وای وای تو راه برگشت به خونه دیدم چشماش رنگ خونه با گریه می گفت که این راز عزیزم! پیشت بمونه کاش می‌شد * چادر خاک آلود و که زیر پاها بودو * علی نبینه کاش می‌شد * زخمِ روی ابرومو کبودیای رومو * علی نبینه .👇 @navaye_asheghaan