eitaa logo
کانال نوای عاشقان
20هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼💚🌼امام علی علیه السلام: مَن رَجاكَ فَلا تُخَيِّب أمَلَهُ کسی را که به تو امید دارد، ناامید نکن! 📒غررالحکم حدیث 422
مناجات با امام رضا علیه السلام ای رئوفِ بیکران پشتِ مرا خالی نکن ای امامِ مهربان مشتِ مرا خالی نکن هرکسی با گویشی عرضِ ارادت می کند آمدم با این بیان ..پشتِ مرا خالی نکن خاطرت مانده که من گریه کُنِ صدّیقه ام پس تو هم زهرا نشان پشتِ مرا خالی نکن طاقتم رفته ز کف در زیرِ بارِ معصیت این من و قدّ کمان پشتِ مرا خالی نکن آبرویم رفته و بدجور درهم ..برهمم.. جاری است اشکِ روان پشتِ مرا خالی نکن دل شکسته آمدم جانِ جوادت یک نگاه دیدگانم دُر فشان پشتِ مرا خالی نکن خواهشی دارم به حقّ ِ مادرت ..گر می شود نوکرت از در نران پشتِ مرا خالی نکن درد دل آورده ام قدری تحمّل کن عزیز.. گشته ام بی همزبان پشتِ مرا خالی نکن شاعر:،محسن راحت حق 🍃🍂🌱🍃🍂🌱🍃🍂🌱🍃🍂🌱
﷽؛ 1⃣ شك بین دو و سه بعد از سر برداشتن از سجده‌ي دوم . ✅ بنا بگذارد سه ركعت خوانده و يك ركعت ديگر بخواند و نماز را تمام كند و بعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته به‏ جا آورد . 2⃣ شك بین دو و چهار بعد از سر برداشتن از سجده‌ي دوم . ✅ بنا بگذارد چهار ركعت خوانده و نماز را تمام كند و بعد از نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده بخواند . 3⃣ شك بین دو و سه و چهار بعد از سر برداشتن از سجده‌ي دوم . ✅ بنا بر چهار بگذارد و بعد از نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو ركعت نشسته به ‏جا آورد . 4⃣ شك بین چهار و پنج بعد از سر برداشتن از سجده‌ي دوم . ✅ بنابر چهار بگذارد و نماز را تمام كند و بعد از نماز دو سجده سهو به‏ جا آورد . 5⃣ شك بین چهار و پنج در حال ايستاده . ✅ بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته به‏ جا آورد . 6⃣ شك بین سه و چهار در هر جاي نماز ✅ بنا را بر چهار بگذارد و نماز را تمام كند و بعد از نماز يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته به ‏جا آورد . 7⃣ شك بین سه و پنج در حال ايستاده . ✅ بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو ركعت نماز احتياط ايستاده به ‏جا آورد . 8⃣ شك بین سه و چهار و پنج در حال ايستاده . ✅ بنشيند و تشهد بخواند و بعد از سلام نماز دو ركعت نماز احتياط ايستاده و بعد دو ركعت نشسته به ‏جا آورد . 9⃣ شك بین پنج و شش در حال ايستاده . ✅ بنشيند و تشهد بخواند و نماز را سلام دهد و دو سجده سهو به‏ جا آورد . تعداد ركعتهاي نماز احتياط (كه براي شك در ركعتهاي نماز به جا آورده مي‌شود) به تعداد كمبود احتمالي رکعتهای نماز بستگی دارد ، بنابراين ـ مثلا ـ در شك بين دو و چهار ، دو ركعت نماز احتياط و در شك بين سه و چهار ، يك ركعت نماز احتياط ايستاده يا دو ركعت نشسته واجب است . 🎆💎{ کارشناس احکام و مسائل شرعی حجت الاسلام والمسلمین سیدشمس الدین جوانمردی لنگرودی } 🌧أَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌧
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تکثیر عشق_کانال روضه خون.mp3
1.62M
نگاه دار دلی را که برده‌ ای به نگاهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. 📖 🔊 درد و دل با علیه السلام 🕌 برات کربلا در روز 🔻 ** از آسمان هفتم اگر سر بر آورم اعلام می کنم که فقط خاکِ این درم مهر تو بود شیرۀ جان در وجودِ من از لحظه ای که شیر به من داد مادرم *حرف برا امروز،دیروز نیست،همه ی کَسُ کارم دم خونت پیر شدن ، ما افتخارِ خانوادگی مون اینه مثلاً میگه من بابا بزرگم خادمِ سیدُالکریم بوده ، من فلان کَسم تو حرم بی بی حضرت معصومه سلام الله نوکری کرده،جد ما فلان رواق خاکه،ما به اینا مینازیم آقا ... هوامو داشته باش ... شبِ شهادتیِ اومدم بگم اگر بدردت نمی خورم،خرابم نکن،مادرِ شما اینو یادِ ما داده ... اول بدرد نخورا رو خریده* با دشمنِ تو تا ابدُ الدهر دشمنم *آقا،مردم میدونن خطِ قرمزِ من تویی، من سرِ شما با هیچ کسی شوخی ندارم،انقدِ سرِ شما دعوا کردم،انقدر بهم ریختم ... بالاخره یه جا به کارت میام ... منم بردار ... به هیچ درد که نخورم ، مدافع که میتونم بشم ... برم حرم عمه جانِ امامِ زمان* با دشمنِ تو تا ابدُ الدهر دشمنم حتی اگر بود پدرم یا برادرم من از درِ سرایِ تو جایی نمی روم حتی اگر جواب کنی ، باز نوکرم *عرضم رو جمع کنم و التماسِ دعا،دیدی یه جا یه بزرگی،صاحب منصبی بره همه جا می پیچه ... حالا اگه صاحبِ مجلس بیاد چه غوغایی بشه ... یعنی میشه یه روز بیای قدم رو چشمام بزاری ... دلم برات تنگ شده،آقا ... محرم داره میاد ... ما کربلا نریم،می میریم ... حسین ... بزار شعر بخونم ...*| گیرم که خاکِ پایِ مرا کیمیا کنن (یعنی چی ؟...) *عصرِ تاسوعا داشت حرف میزد قمربنی هاشم با ابی عبدالله ، یهو اون حرامی تا نزدیکایِ خیمه ها اومد ، کجان بچه هایِ خواهرم ؟؟ .. عباس بیا ببینم ، یه نگاه بهش کرد برگشت رو به ابی عبدالله ، گفت به جانِ تو من با اینا کاری ندارم ... آقا فرمود عباس جان میدونم ، برو ببین چی میگه " با غضب اومد جلوش چیه ؟(نامرد طعنه زد ...) گفت شنیدم آب آور شدی ... منصبی نبود آب آوری ... بعدِ عباس این منصب آقا شد،لذا هرکی توانِ جنگ نداشت می گفتن یه آبی به این خلق الله بده،عباس بیا این طرف،فرماندهی لشکرُ بهت میدم،عباس بیا اینطرف تا رکابِ اسبتو طلا میگیرم،وسط حرفش اومد،گفت برو تو هنوز عباس رو نشناختی ... من مادرم ام البنینِ ... من پسرِ اون خانمی ام که گفت نشنوم بچه هایِ زهرا نشستن تو هم بشینی ... لذا شبِ عاشورا عمۀ سادات اومد دستِشو گرفت گفت بشین،گفت اصلا،مادر بشنوه ، واویلا ... گفت برو خدا تو و اون امان نامه ت رو لعنت کنه* گیرم که خاکِ پایِ مرا کیمیا کنن خاکِ درت اگر نشوم،خاک بر سرم *ان شالله کربلا همدیگه رو ببینیم،یا نه ان شاالله مدینه،رواقِ امام حسن،ان شالله یه روز حرم برا مادرت بسازیم، ان شاالله یه روز برا امام حسن حرم بسازیم ... ایوانِ حسین ...* بگو امشب اگر قرار شده چیزی به ما بدن،بچه ها ، رفیقا کاراشونم کردن،عرفه کربلا ... فلانی عرفه کجایی؟ما که کربلاییم ... جیگرِ ما رو سوزوندن ... ان شالله عرفه کربلا با شما گریه کنا،بگی یادته اون شب آرزو کردیم دستِ جمعمون رو آقا خرید عرفه* آدم مگر نه نامِ تو را بردُ گریه کرد *گفت جبرائیل هر کاری می کنم،خدا نمی بخشتم،گفت میخوای ببخشتِت؟؟ گفت آره،گفت هرچی من می گم تو هم بگو(کیا رفتن مسجدِ کوفه؟) یه مقام داره،مقامِ حضرتِ آدم ... یه مقام هم هست مقامِ بخشیده شدنِ حضرتِ آدم ...گفت بشین اینجا مودب هرچی من می گم تو هم بگو، گفت باشه ... الهی یا حمیدُ بحقِ محمد (آدم گفت ...) الهی یا عالیُ به حقِ علی(آدم گفت ...) الهی با فاطرُ یحقِ فاطمه(آدم گفت ...) یا محسنُ بحقِ الحسن (آدم گفت ...) یاقدیمَ الاحسان بحقِ الحسین ... تا اینو گفت،گفت جبرائیل این آخریِ کی بود؟ جبرائیل تا اسمشُ آوردم کمرم لرزید ... جبرائیل این آخریه کی بود ؟؟تا اسمشُ آوردم عالم جلوم تیره شد،ندا اومد جبرائیل براش روضه بخوان،صدا زد آدم حسین از اولادِ توست،یه روز میاد کربلا ... بینِ دو نهرِ آب ... جلویِ چشمِ دخترا ... خواهرا ... مادرا .... میشینن رو سینه ش ... یک ضربه ؟ نه والله ... دو ضربه ؟ نه والله ... (بگم ...) دوازده ... حسین ... 🎤 حاج حيدر خمسه 🏴
. اشعار به مناسبت هفته و پیمانهٔ پاکی و سعادت پُر شد سنگِ دل من تراش خورد و دُر شد بال و پرِ پرواز به من بخشیدند تا پیلهٔ پروانگی ام شد! شاعر: .
. اشعار هفته عفاف و ▶️ به هوش باش و از این دست دوستی بگذر به هوش باش که از پشت می‌زند خنجر به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند عجوزه‌های هوس، مطربان خُنیاگر چنان مکن که کَسان را خیال بردارد که بازهم شده این خانه بی در و پیکر بدا به ما که بیاید از آن سر دنیا به قصد مصلحت دین مصطفی کافر به این خیال که مرصاد تیر آخر بود مباد این که بشینیم گوشه‌ی سنگر که از جهاد فقط چند واژه فهمیدیم چفیه، قمقمه، پوتین، پلاک، انگشتر بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد در آن رکاب نباشم سیاهی لشگر بدا به حال من و خوش به حال آن که شده‌ست شهید امر به معروف و نهی از منکر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی‌وضو نتوان خواند سوره‌ی کوثر زبان وحی، تو را پاره‌ی تن خود خواند زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟ چه شاعرانه خداوند آفریده تو را تو را به کوری چشمان آن هو الابتر خدا به خواجه‌ی لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر چه عاشقانه، چه زیبا، چه دل‌نشین وقتی تو را به دست خدا می‌سپرد پیغمبر علی‌ست دست خدا و علی‌ست نفس نبی علی قیام و قیامت، علی علی محشر نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند همین که قافیه‌ی این قصیده شد حیدر عروسی پدرِ خاک بود و مادرِ آب نشسته‌اند دو دریا کنار یک دیگر شکوهِ عاطفه‌ات پیرهن به سائل داد چنان که همسر تو در رکوع انگشتر همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست چنان که وصله‌ی چادر برای تو زیور یهودیانِ مسلمان ندیده‌اند آری از این سیاهیِ چادر دلیل روشن‌تر حجاب روی زمین طفل بی‌پناهی بود تو مادرانه گرفتی‌ش تا ابد در بر میان کوچه که افتاد دشمنت از پا در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر میان آتشی از کینه، پایمردی تو نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر کنون به تیرگی ابرها خبر برسد ‏که زیر سایه‌ی آن چادر است این کشور رسیده است قصیده به بیت حسن ختام امید فاطمه از راه می‌رسد آخر
. . متن: (س) دوباره عھد می بندند، پیروان راه زینب با خون سرخ حسین و، سیاه زینب کاخ ظلمت مگه دیده، اشک چشمای ترش، نه جسمش از حسین جدا شد، ولی چادر از سرش نه ھل من ناصر حسینو، خوب زینب داده جوابش وقتی توو اوج مصائب، زینب بوده و حجابش "عفیفة النساء، عقیلة العرب شریکة الحسین یا زینب" توو سکوت شھر فتنه، نور خطبه ھاش درخشید تانشون بده توو ظلمت، مثل خورشید میشه تابید عاشقی توو اوج روضه، درسی از زینب کبراست حتی سر رو نیزه دیدن، ما رأیت الّا جمیلاست راه ما راه حسینه، راه ما ادامه داره تا که صبر زینبی ھست، کربلا ادامه داره "حماسه آفرین، و حیدری نسب تمام فاطمه، یا زینب" "عفیفة النساء، عقیلة العرب شریکة الحسین، یا زینب" میشه یک تنه شفا داد، ھمه ی دلای کورو میشه با سرِ شکسته، سرشکسته کرد عدو رو میشه "لا سَیف" تو باشی، گرچه این نثار مولاست آخه کار خطبه ی تو، کار ذوالفقار مولاست خورشید صبح حسین و، نور چشمان اباالفضل در عمق کلام تو بود، تیغ برّان اباالفضل "حماسه آفرین، و حیدری نسب تمام فاطمه، یا زینب" "عفیفة النساء، عقیلة العرب شریکة الحسین یا زینب" 👇
در ظلّ روزگارِ شما یا ابالحسن هستیم ریزه خوارِ شما یا ابالحسن در جمعِ جان نثارِ شما یا ابالحسن ماییم هَمجَوارِ شما یا ابالحسن از خیلِ دوستدارِ شما یا ابالحسن مشهد زمین نیست ولی آسمان که هست مشهد بهشت نیست ولی بیش از آن که هست مشهد کَرانه نیست ولی بی کَران که هست شُکرِ خدا برای سَرَم آسِتان که هست شُد قبله ام دیارِ شما یا ابالحسن باید گرفت زیرِ پرِ جبرئیل را باید که پا برهنه ببینی خلیل را در صحنِ انقلاب،مِیِ سَلسَبیل را لطفِ کثیرِ حضرت و ظرفِ قَلیل را چشمِ من و غبارِ شما يا ابالحسن عالم علی و در همه جا سَر به سَر علی آئینه شد خدا و علی ضَرب در علی دل گفت علی و دیده علی و جگر علی هشت است روبرویِ من و جِلوه گر علی جانم فدایِ چارِ شما ابالحسن خوش گفته است تا به قیامت بایستَد هر کس که رو بروی ضریحت بایستد کوه هم مقابل تو به زحمت بایستد خورشید قد کشیده به حیرت بایستد دنیا شده است بارِ شما یا ابالحسن وقتی که چشمهام سحر خیز میشود شبها حرم عجیب دل انگیز میشود از بس عنایت است سرازیر میشود حج مشهد است،قسمتِ ما نیز میشود حاجی شدم کنارِ شما یا ابالحسن بعد از حرم تو هستی و حالِ خُماری اش دل تنگِ لحظه‌ لحظۀ شادی و زاری اش مبهوتِ شَمسه هایِ طلا ، نقره کاری اش حِسِ وداع با همه یِ بی قراری اش ماییم بی قرارِ شما یا ابالحسن یک ذره کَم نمیشود این اشتیاق ها شکرِ خدا دوباره من و این رواق ها امشب نشسته ام بنوسيم به طاقها اینجا پر از شفاست از این اتفاق ها کارِ خداست کارِ شما یا ابالحسن پیری رسید و پنجره فولاد را گرفت یک گریه باز صحنِ گوهرشاد را گرفت یک اشکِ چشم جامِعُ الاَضداد را گرفت عطری وزید و یک دلِ آباد را گرفت از سَمتِ کَفشدارِ شما یا ابالحسن امشب حرم قُرُق شده دِل تا خدا رَوَد مادر رسیده است به ایوان طلا رَوَد بالایِ سر نشیند و پایینِ پا رَوَد تا که زیارتی کُنَد و کربلا رَوَد مُردیم در جوارِ شما یا ابالحسن امشب زیارتِ تو اگر مادر آمده عباس آمده است و علی اکبر آمده عمه دوباره با دو سه تا دختر آمده حتی رباب آمده و علی اصغر آمده جَمع اند در مَدارِ شما یا ابالحسن دارُالکِرامه است اگر با حبیبها دارُالاِجابه است برای غریبها دارُالهِدایه و شبِ ابنِ شبیبها مانند کربلاست حرم بویِ سیب ها می آید از مزارِ شما یا ابالحسن نون و قلم نَبی است و ما یَسطُرون حسین طاقِ فلک علیست به عالم ستون حسین خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین هستی تمام ظاهر و ما فِی الْبُطون حسین ذکر حسین کارِ شما یا ابالحسن حسن لطفی تا بدون به استقبالِ غدیر و محرم بروم.