.
#شب_پنجم_محرم
#استاد_حیدرزاده
اگر که رعیت ارباب
رعیت حسن است
بدست سینه زنان
برگ دعوت حسن است
بساط گریه ی هیئت
ز برکت حسن است
تمام ماه مُحرم
روایت حسن است
حُسینیه حَسنیه ست
خانه ی دل ماست
مقام صلحِ حسن
همطراز عاشوراست
سپرده دست حسینش
اگر پسرهارا
برای معرکه
نذر کرده سرهارا ..
چه بهتر است نبندند
این گذرهارا
که شرمسار نسازند
خون جگرهارا
به دست های عقیله ست
دست عبدالله
امیدِ کُل قبیله ست
دست عبدلله ..
به سن و سالِ کمش
غیرت حسن دارد
خلاصه ای ز کراماتِ
پنج تن دارد ..
عجیب حال و هوایی
جمل شکن دارد
کفن برای چه وقتی ؟
که پیرهن دارد
نگاه میکند از تل
تمام قائله را
شنیده از سوی میدان
صدای هلهله را
دوید و دید به مقتل
سروصدا مانده
عموی بی کفنش
زیر دست و پا مانده
هزارو نهصد و پنجاه
زخم جا مانده
چقدر میزند اورا
سنان وامانده ...
عموش در ته گودال
پاره پاره تن شده است
برای غارت پیراهنش
بزن بزن شده است
کسی نشسته به سینه
که خنجری بکِشد
به قصد قرب
به رگ های حنجری بکِشد
درست در جلویِ
چشم خواهری بکشد
نشد حسین ،
نفس های آخری بکِشد
شاعر : #سید_پوریا_هاشمی
#شعر_دوم
حرامیان بی حیا
چند نفر به یک نفر ؟
عمو فتاده از نوا
چند نفر به یک نفر ؟
نفس کشیدنِ عمو
حسینِ من سخت شده
نیزه به حلقش شده جا
چند نفر به یک نفر ؟
شاعر : #محمود_اسدی
👇
2. قسمت اول.mp3
8.91M
#حضرت_عبدالله_بن_حسن
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
قسمت اول : شعرخوانی
اگر که رعیت ارباب ،
رعیت حسن (ع) است
شب پنجم محرم الحرام
۱۳۹۷ ، هیئت ثارالله ، قم
4. حضرت زهرا س.mp3
9.17M
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#استاد_حیدرزاده
قسمت سوم :
گریز به روضه حضرت زهرا
( سلام الله علیها )
.
3. شعر دوم.mp3
5.44M
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#استاد_حیدرزاده
قسمت دوم :
من یتیمم، ولی پدر دارم
دست لطف عمو به سر دارم
رفته میدان عمو و از دوریش
دل خون و دو چشمتر دارم
دست من را رها کنای عمه
به خدا نیت سفر دارم
نگرانم نباش من مَردَم
من کجا ترس از خطر دارم؟
در رگم خون فاتح جمل است
نوهی شیرم و جگر دارم
میروم تا فدای او بشوم
من برای عمو سپر دارم
سمت میدان دوید، اما، آه...
لشکر بی حیا و عبدالله
دید در انتهای یک گودال
گوییا رفته است عمو از حال
آمد و بر سر عمو افتاد
رجز عاشقانهای سر داد
این عموی من است ،
بی کس نیست
میزنیدش ، مگر گناهش چیست؟
بُرد پیش امام دستش را
تیغ یک بی مَرام دستش را...
باز دستی شکست ، یاالله
روضه را بُرد جای دیگر، آه ...
مادری در مصاف یک نامرد
دست مادر، غلاف یک نامرد
شاعر : #مجتبی_خرسندی
https://eitaa.com/emame3vom/28885
2. شعر اول.mp3
4.91M
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن
#استاد_حیدرزاده
قسمت اول : شعرخوانی
ای اشک اول و
نفس آخرم حسین (ع)
شب پنجم محرم الحرام
۱۳۹۶ ، هیئت ثارالله ، قم
👇
زمزمه۱؛ عزیزِ جونم.mp3
2.77M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#زمزمه
🔹وا اُمّاه🔹
میون خیمه ذکرم شده عبدالله
میون مقتل ذکرت شده وا اُمّاه
از نالۀ تو من فهمیدم
که با عموت حسین همدردی
اما یادت باشه با مادر
وداع نکردی
حالا که دیگه رفتی از آغوشم
به سینه میزنم سیاه میپوشم، ای نوجوونم
ببر سلام مادرت رو ای ماه
به محضر بابات حسن، عبدالله! آروم جونم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حال دلم رو تنها رباب میدونه
برامون دیگه خیمه مثه زندونه
با تیر حرمله، جا خوش کرد
زخم عمیقی رو دلهامون
زخم عمیقی که تا آخر
نمیشه درمون
دیگه تو آغوش عموت آزادی
بهشته جایی که الان افتادی، غریب و بیبال
اما مواظب خودت باش مادر
وقت هجوم مرکبای لشکر، میون گودال
شاعر: #رضا_خورشیدی_فرد
#شب_پنجم_محرم
نوحه؛ السلام علی الحسین.mp3
1.33M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#نوحه
🔹عموی من🔹
تنهای تنها شد عموی من
بر خاک افتاده رو به روی من
در خوف و خطر، مانده بیسپر
میمیرم اگر آبروی من...
مانده در سینهام نفس
آزادم کن از این قفس
باید مثل عون و جعفر یاورش شوم
مثل قاسم مثل اکبر پرپرش شوم
«مظلومِ کربلا حسین، یابن الزهرا»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از شوق تو پر درمیآورم
از آغوشت سر درمیآورم
تیری سمت تو، گردن کج کند
چون ششماهه حنجر میآورم
در راهت تا فدا شوم
هیهات از تو جدا شوم
چشم زهرا چشم بابا بر نگاه ماست
بعد از گودال عرش نیزه وعدهگاه ماست
«مظلومِ کربلا حسین، یابن الزهرا»
شاعر: #حسین_عباسپور
زمزمه۲؛ قُمِ اللَّیلَ.mp3
1.09M
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#زمزمه
🔹چگونه بمانم؟🔹
غمت آتشی زد به جانِ عمو
مرا میکشد بیقراریِ او
چگونه بمانم پس از تو علی
چگونه بمانم؟ چگونه؟ بگو!
حرم غرق آه و...، حرم بیپناه و...
عمو بیسپاه و...، عمو تنهاست
خزان گشته باغ و...، حرم غرق داغ و...
هوای فراق و...، جداییهاست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منم دلپریشان و دلنگران
شده سیل اشک از دو دیده روان
مبادا بگوید عمو، تو نرو
مبادا بگوید عمو، تو بمان
چگونه بمانم؟ مگر میتوانم؟
ببینم که جانم عمو تنهاست
دعا کن علی جان، که مثل تو عطشان
برایش دهم جان، عمو تنهاست
شاعر: #یوسف_رحیمی
زمینه؛ یادگار برادر.mp3
1.93M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#زمینه
🔹یادگار برادر🔹
یاورات همه رفتن و، روز خیمه شده سیاه
هیچکی نیست ببینه غریب، افتادی توی قتلگاه
آخه چرا من، ببینم افتادنت رو؟
چرا من، ببینم جون دادنت رو؟
چرا من، ببینم شیب الخضیبی؟
چرا من، ببینم خد التریبی؟
اگه بابام زمین خوردنِ مادرتو دیده عمو
حالا منم کسی که غمِ کوچه رو فهمیده عمو
«زمین خوردی، من با تو زمین خوردم
تو مقتل کنار تو، اسم مادرو بردم»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خیمهها شده رنگ غم، قتلگاه شده رنگ خون
اونجا بابا میگه بیا، اینجا عمه میگه بمون
آخه چه جوری، توی این خیمه بشینم؟
چه جوری، تو رو غرق خون ببینم؟
چه جوری، عموجون طاقت بیارم؟
چه جوری، کسی غیر از تو ندارم؟
نمیذارم عمو از سرت، یه تار مو هم کم بشه
نمیذارم تا من زندهام، دل حرم پر غم بشه
امام من، کی از تو جدا میشم
مثل مادرم زهرا، تو راهت فدا میشم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یادگار برادرت از حرم دیگه عازمه
جون میدم تو راهت عمو، این وصیتِ قاسمه
آخه چی میشه، نگو من کم سن و سالم
چی میشه، نذا بسته باشه بالم
چی میشه، توی این نهضت سهیم شم
چی میشه، نمیخوام بازم یتیم شم
اگه بذاری من هم میام، تو آغوشت پرپر میشم
خون گلوم جاری میشه، مثل علیاصغر میشم
تویی کعبه، من احرام خون بستم
مثل مادرم زهرا، نذر تو میشه دستم
شاعر و نغمهپرداز: #محمدرضا_رضایی
زمزمه۲؛ قُمِ اللَّیلَ.mp3
1.09M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#زمزمه
🔹الهی به حق حسن🔹
شاید زبانحال حضرت عبدالله بن حسن علیهالسلام، در شب عاشورا بعد از اینکه برادرش برات شهادت گرفت:
خدا ای خدا ای خدای حسین
دلم میتپد در هوای حسین
شنیدم که قاسم گرفته برات
مرا هم بگردان فدای حسین
دل نینوایی! برای رهایی،
از این شام غربت، قُمِ اللَّيلَ
شب اشک و زاری، اگر بیقراری
برای شهادت، قُمِ اللَّيلَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از این قافله جا نمان دل من!
شب است و یتیمانه ناله بزن
الهی الهی به حق حسین
الهی الهی به حق حسن
چه بیتابی امشب، نمیخوابی امشب
تو ای قلب مضطر! قُمِ اللَّيلَ
شب ماهتاب و، دعا مستجاب و
کنار برادر، قُمِ اللَّيلَ
شاعر: #حسن_بیاتانی
#شب_پنجم_محرم
واحدکند؛ حسینِ غریب.mp3
1.5M
#حضرت_عبدالله علیهالسلام
#واحد
🔹یتیمِ حسن🔹
چی تو دلت گذشت ناگاه
که دل بریدی عبدالله
از دست عمه دست کشیدی
کدوم صدا صدات کرده؟
کی از حرم جدات کرده؟
به سوی قتلگاه دویدی
حالا تو قتلگاه تویی و منم
شدی همسفرم دم رفتنم
روی سینۀ من شدی جوشنم
وای، یتیم حسن، رو سینۀ من، بذار سرتو
وای، دلم میسوزه، میبینم آخه، تا حنجرتو
«وای، یتیم حسن»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غمهات الان تموم میشه
دردات الان آروم میشه
تا چشماتو یهکم ببندی
میریم با هم از این دنیا
مهمونمون میشه بابا
وقتش میشه دیگه بخندی
الانه که بیان قوم نابکار
واسه تشییع ما ده نفر سوار
بیا تو بغلم بد به دل نیار
وای، چشاتو ببند، اگه اومدن، بالای سرم
وای، تمومه دیگه، کنار منی، نترس پسرم
«وای، یتیم حسن»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قاسم اومد به استقبال
از دیدنت شده خوشحال
بابات حسن در انتظاره
هم سن و سال تو بوده
دیده خونه پر از دوده
دیده که زهرا بیقراره
چشمو بسته، شنیده که... بگذریم
قد تو بوده دیده که... بگذریم
از غمای شهیده که بگذریم
وای، تازه میرسیم، به تنهایی و غمای علی
وای، میدونی بابات، چه حرفا شنید، برای علی
«وای، یتیم حسن»
شاعر و نغمهپرداز: #محمدجواد_الهی_پور
زمزمه۱؛ عزیزِ جونم.mp3
2.77M
#حضرت_قاسم علیهالسلام
#زمزمه
🔹داغ یتیم🔹
به روی جسمت داری نشون از این جنگ
هزار تا زخم از شمشیر هزار تا از سنگ
جا مونده از جمل، از صفین
این بغض و کینۀ دیرینه
داغ تو و یتیمیت خیلی
برام سنگینه
چه جوری بیزره دووم آوردی
دیدم که تو چهجور زمین میخوردی؛ آروم ندارم
چیکار کنم با قصۀ محزونت
چیکار کنم با این تن گلگونت؛ آروم ندارم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ببند چشماتو فکر کن رسیده بابات
تا که بگیره گرد و غبار از موهات
با گریههاش منم بیتابم
جای بابات برات میخونم
افتادی روی خاک صحرا
عزیزجونم
نکش به روی خاک غم پاهاتو
بیا عذاب نده من و باباتو؛ چشاتو وا کن
از داغ تو عمو داره میمیره
رسیدم اما دیگه خیلی دیره؛ چشاتو وا کن
شاعر: #رضا_خورشیدی_فرد