مداحی آنلاین - بزار که یکم نگات کنم عزیز دلم - حسین سیب سرخی.mp3
4.04M
🔳 #زمینه #عاشورا #محرم
🌴بزار که یکم نگات کنم عزیز دلم
🌴غم تو چشاتو میبینم میریزه دلم
🎤 #حسین_سیب_سرخی
3. مناجات امام زمان ع.mp3
3.17M
#استاد_حیدرزاده
#مناجات_امام_زمان (عج)
کسی که روی تو را دید
یک نظر چون خضر
چگونه آرزویِ
عمر جاودانش نیست
کسی که درک کند
فیض با تو بودن را
به حقِ حق که عنایت
به دیگرانش نیست ..
بهار زندگیم
در خزان نشست ، بیا
بهار نیست به باغی که
باغبانش نیست ..
#مولای_من
اسیر عشق تو
این غم کجا برد که دلش
محیطِ غم بود و
طاقت بیانش نیست ..
#محمد_جواد_غفورزاده
به همت جواد افشانی
مداحی آنلاین - ﺩﯾﺸﺐ ﺑﺮﺍی ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ - محمود کریمی.mp3
5.58M
.
💥سبک: #مناجات #امام_زمان
🎤مداح: #محمود_کریمی
🏴 #مناجات_امام_زمان(عج)
ﺩﯾﺸﺐ ﺑﺮﺍی ﺣﺎﻝ ﻭ ﻫﻮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺻﺎﺣﺐ ﻋﺰﺍ، ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺰﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺭﻭﺿﻪ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺑﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺁﺳﻤﺎﻥ
ﻣﻦ ﻫﻢ ﺷﺒﯿﻪ ﺍﺑﺮ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﮐﺎﺳﻪ ﯼ ﺩﻝ ﻣﻦ ﭘﺮ ﮔﻨﺎه ﺑﻮﺩ
ﮐﺮﺩﯼ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﻭﺑﺎﺭه ﻋﻨﺎﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﮔﻮﯾﺎ ﮐﻤﯽ ﺯ ﺍﺷﮏ ﺷﻤﺎ ﺭﺯﻕ ﻣﺎ ﺷﺪه
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﭼﻨﯿﻦ ﺑﺪﻭﻥ ﻧﻬﺎﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺍﺯ ﻓﺮﻁ ﺁه ﻭ ﻧﺎﻟﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
ﺗﺎ ﮐﻪ ﺷﻮﻡ ﻓﺪﺍﯼ ﺻﺪﺍﯾﺖ، ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
"ﺍﯼ ﻭﺍﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ" ﺷﺪه ﺫﮐﺮ ﻣﺪﺍﻡ ﺗﻮ
ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﭘﺎ ﺑﻪ ﭘﺎﯼ ﻧﻮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺩﺭ ﺭﻭﺿﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺨﺖ ﻭ ﻧﻔﺲ ﮔﯿﺮ ﻣﺎﺩﺭﺕ
ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﻭﻻﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺣﺮﻑ ﮐﻔﻦ ﺷﺪ ﻭ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﺭﻓﺖ ﮐﺮﺑﻼ
ﺑﺎ ﺭﻭﺿﻪ ﻫﺎﯼ ﮐﺮﺏ ﻭ ﺑﻼﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
ﺑﺎ ﭼﺸﻢ ﻣﺮﺣﻤﺖ ﮐﻢ ﻣﺎ ﺭﺍ ﻗﺒﻮﻝ ﮐﻦ
ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺳﻪ ﻭﻋﺪه ﺑﺮﺍﯾﺖ ﮔﺮﯾﺴﺘﻢ
مصطفی هاشمی نسب
https://eitaa.com/emame3vom/30529
#امام_زمان_عج
#مناجات_محرمی
دو چشم تو مُحَرّم در مُحَرّم
پر از اندوه و اشک و حزن و ماتم
فقط یک حرف از غمهات کافیست
ز یادم میرود غمهای عالم
بُوَد ذکر سوارانت: اباالفضل
شود لبیک یارانت: اباالفضل
فرات خون شده چشمان عالم
بیا جان عموجانت اباالفضل
بیا تا قلب خسته جان بگیرد
بیا تا غصهها پایان پذیرد
بیاور با خودت مشک عمو را
بیا تا کودکی عطشان نمیرد
ببین از دست رفته، صبر و چاره
صدای مادری آید دوباره
شده لالایی اش: «برگرد آقا
به حق این گلوی پاره پاره»
بیا آرام کن چشم تری را
نگاه نیمه جان و پرپری را
شده چشمان مقتل حلقهٔ اشک
بیا و پس بگیر انگشتری را
فدای اشکهای بیامانت
چه بارانیست امشب آسمانت
بیا ای التیام روی نیلی
بخوان از غصههای عمهجانت
یوسف رحیمی
شمرین الینده صبح و شام ، ای بابا داده گلمیشم
نیزده گورموشم باشون ، شامه پیاده گلمیشم
بسکه وفا خُمینده من ، رنگِ غمه بویانمیشام
پای پیاده چوللری شام و سحر دولانمیشام
سیلی ووروبلا دوزموشم ، قمچی دگوب دایانمیشام
مژدهء وصلون آلموشام ، صبرِ جفاده گلمیشم
نیزده قانلی باشوی ، گوردوم اوجالدی شیونیم
آغلادیم آغلادی منیم حالیمه یاندی دشمنیم
اولمادی باغریما باسام ، قالدی بو حسرتیم منیم
حسرتِ دل گوتورماقا ، من بو بِلاده گلمیشم
گر چه جفای زجره من ، باخمیوب ایتمیشم نوا
لیک گوزیمده گوز یاشیم قانه دونوبدی برملا
دختِ ولیّ حق هارا؟ کنجِ خرابه لر هارا؟
ویرماقا جان خرابه ده ، راهِ خداده گلمیشم
دوتدی جِداده صورتون ، گَرد و غبار و خاک و خون
زلفمیله توزون سیلَم ، ویرمدی نیزه دارِ دون
قرخ گون او رنج و غصّه دن درد و غمیم اولوب فزون
قرخ گجه گوزلریم قالوب ، نوکِ جداده گلمیشم
آگهیدیم که عاقبت ، شام اولاجاقدی منزلیم
شامه دوننده گوندوزوم ، حلّ اولاجاقدی مشگلیم
قانلی محاسنون بابا ، ایمدی گرک توزین سیلیم
شامه ایدوب بو مقصدی دلده اراده گلمیشم
گر چه جفای زجردن ای بابا جانه یتمیشم
هر نه گلوبدی باشیمه لیک تحمّل ایتمیشم
هر یره کیم گیدوب باشون منده دالنجا گلمیشم
شهرِ دمشقه عاقبت راهِ وفاده گلمیشم
کرب و بلاده اوندا کیم ، عازمیدون شهادته
وعدهء وصل ، شامده ، ویردون اوزون بو ساعته
بیر او سوزیله دوزموشم ، مین غمِ بی نهایته
هجر غمینده سالموشام ، وصلوی یاده گلمیشم
قولّاری باغلی دلده سوز ، زحمتِ بی شماریله
کوفه و شهرِ موصلی ، گزمیشم آه و زاریله
آبله دور ایاقلاریم ، گور نجه زخمِ خاریله
خورداجا سِنّیله دوزوب ، جور و عِناده گلمیشم
سهلیدی شمرِ کافرین سیلی و تازیانه سی
سوگلوُون ئولونجه وار آغلاماقا بهانه سی
قانیله تللریمده وار اکبریمون نشانه سی
دردیم اولوب او قانیله ، دلده زیاده گلمیشم
اکبریمون جنازه سین ، یرده گورنده بی کفن
روحیمی قانلی جسمینه ، ایلمیشم سپرده من
شامه بو قدر یولّاری بیر قوری جسمدور گَلَن
روحیمی قویموشام بابا ، کرب و بلاده گلمیشم
چشمِ بصیرت ایستوری گورماقا دلده یاره می
پاره لیوبله اهلِ کین ، بو دلِ پاره پاره می
کاش گوریدون اوندا کی آلدیلا گوشواره می
باخمادیلار که نِی کیمی ناله و داده گلمیشم
قمچی دگنده شیونیم اوج ایدوب عرش طاقینه
رحم ایدن اولمیوب منیم ناله مین اِحتراقینه
قولّارینی بی بیم ویروب قمچلرین قباقینه
سایهء حفظِ زینبِ بی اقرباده گلمیشم
نوکروم (حسینیَم) ، ای شهِ کشورِ وجود
گَل سنی فاطمه آنان ، ایله منه سخا و جود
رسمِ جهاندی بو ، ایدر ، کِبر ، گداده بَد نُمود
درگهیوه امیدیله ، زار و فتاده گلمیشم
📝مرحوم حسینی
﷽🍁
✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫
1020.mp3
521.5K
🌴روز چهارشنبه روززیارتی
🍁امام کاظم علیه السلام
🍃 امام رضا علیه السلام
🍂 امام جوادعلیه السلام
🌾 امام هادی علیه السلام
ترجمه خطبه حضرت زینب (س) در دروازه کوفه این چنین است:
ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش.
اما بعد: ای مردم کوفه،ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه میکنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم میگسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید. آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینههای آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت میشود؟ یا همچون سبزههایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شدهای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟ چه بد توشهای برای آخرت فرستاده اید؛ توشهای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود. گریه میکنید؟ زار میزنید؟ آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست. و چگونه میتوانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خدا(ص)، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟ کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود. چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است. وای بر شماای مردم کوفه! آیا میدانید چه جگری از رسول خدا دریدهاید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشاندهاید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریختهاید؟! و چه حرمتی از او شکستهاید؟! شما این جنایت فجیع را بیپرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است. آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب میکنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کنندهتر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد. پس مهلتهایی که خدای متعال به شما میدهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمیکند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.
آنگاه حضرت زينب(س) اين اشعار را خواند: اگر پيامبر از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت [پيامبرِ] آخر الزمان بوديد [و بر ديگر امتها شرافت داشتيد]، چه پاسخ خواهيد داد؟ شما چه كرديد با اهل بيت و فرزندان و عزيزان من؟! جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد. اين پاداش من نبود ـ با آنكه من خيرخواه شما بودم ـ اينكه در حق خويشاوندانم اينگونه به من جفا كنيد. من مى ترسم همان عذابى كه قوم «اِرَم» را به نابودى كشاند، بر شما نيز فرود آيد.
زينب كبرى(س) پس از اين خطابه جانسوز، روى از آنان برگرداند. در اين حال، مردم را ديدم كه حيرتزدهاند و از اندوه و پشيمانى، دست به دندان مى گزند. حِذْيَم مى افزايد: به كنارم نگريستم، پيرمردى را ديدم كه اشك مىريزد و محاسنش با قطرات اشكش تر شده بود. در همان حال دستان خود را به آسمان بلند كرد و گفت: پدر و مادرم فداى شما باد! پيرانتان بهترين پيران، زنانتان بهترين زنان و جوانانتان بهترين جواناناند. دودمان شما كريم و بزرگوار و فضل و منزلت شما بزرگ و عظيم است. آنگاه اين بيت را خواند: پيران شما بهترين پيران و دودمان شما نيز بهترين دودمانند و در ميان همه تبارها و نسلها، هرگز تبار شما نابود و بى اعتبار نخواهند شد.
امام زين العابدين(ع) رو به عمه اش كرد و فرمود: «عمه جان آرام بگير، سرگذشت گذشتگان براى آنان كه ماندهاند مايه عبرت است. خداى را سپاس كه تو عالمه تعليم نديده و خردمندِ خرد نياموزيدهاى. گريه و زارى، آنان را كه رفتهاند به ما باز نمى گرداند» با اين سخنِ امام چهارم(ع)، زينب(س) آرام گرفت و حرفی نزد.
حضرت زینب (س) پس از واقعه کربلا از هر فرصتی برا روشنگری و معرفی حق و باطل تلاش کردند و برای خارج کردن مردم از توهم دینداری ، خطبه های استوار و مستحکم ارائه می کند. ایشان علاوه بر کوفه، در شام و در مجلس یزید ملعون هم بر طبل ظلمت، غفلت و تزویر و جهل مرکب آنها می کوبد تا شاید چشم ها کور نشود و گوش ها کر نگردد. اما این جماعت همان اهل «صم و بکم و لا یعقلون» هستند و فقدان بصیرت.
منبع:
بحارالانوار، علامه مجلسی