eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
463 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
Mehdi Rasoli - Ya Khademal Hossein (128).mp3
6.17M
🏴💔🏴 🎧 #سبک_زمینه👆 🎤حاج مهدی #رسولی👌 🚩یاخادم الحسین🚩 📝 #متن_نوحه👇 ــــــــــــــــــــــــــ یا خادم الحسین و یا ناصر الحسین حی علی الحسین و سلام علی الحسین یا سیدی سلام علیک قلبی دمی و مالی لدیک قتل الله قوما (قتلوک)3 و من الماء عذب (منعوک)3 ای مستجات توبه های آدم ای نور خانه ی رسول خاتم ای کشتی نجات اهل عالم 🚩➖اباعبدالله➖🚩 این بانگ الرحیل سپاه سعادت است بر خون خود تپیدن عاشق عبادت است دنیا نه جای ماندن اهل شهادت است ما سربلند روز جهادیم ما سرباز ره اعتقادیم سر ما میرود اما (ره ما نه)3 تن ما میشکند باور ما نه (ره ما )نه3 ای مستجات توبه های آدم ای نور خانه ی رسول خاتم ای کشتی نجات اهل عالم 🚩➖اباعبدالله➖🚩 کیم ایستیه تاپا شرف روز نشآتین کیم عاشقانه سسلنه ذکر شهادتین ذکرین قبولینه دیر اولده یا حسین ذکر حسین ملاک عبادت ذکر حسین کلید شهادت ویروب اسلامیانه (آدی غیرت)3 یو‌لوغیرت سوزی‌عزت‌ئوزی عترت(آدی غیرت)2 ای مستجات توبه های آدم ای نور خانه ی رسول خاتم ای کشتی نجات اهل عالم 🚩➖اباعبدالله➖🚩 #امام_حسین ع🏴 ♻️ #پیشنهاد_دانلود 💯 ╭┅───────┅╮ 🎤 @emame3vom 🎤 ╰┅───────┅╯
Taheri Shab 29 Safar 97-05.mp3
2.12M
|⇦• سینه زنی زمینه زیبا ویژۀ شهادت حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام به نفسِ حاج محمد طاهری اجرا شده ، ماهِ صفر سال ۱۳۹۷ •✾• •┄┅═══••↭••═══┅┄•
1398080502.mp3
14.39M
۱ مـراسم #شهادت #پیامبر و امام مجتبی حـاج ســیدمـهدی میـردامــاد یکشنــبـه ۵ آبــان مــاه ۹۸ هيأت مکتـب الصادق (عليه السلام)
1398080503.mp3
20.1M
۲ مـراسم #شهادت #پیامبر و امام مجتبی حـاج ســیدمـهدی میـردامــاد یکشنــبـه ۵ آبــان مــاه ۹۸ هيأت مکتـب الصادق (عليه السلام)
seyedmahdimirdamad-@yaa_hossein.mp3
3.56M
شهادت #امام_رضا علیه السلام 🎵خدارو شکر که هر کی بپرسه ازم کجاییم؟ جواب من همیشه همینه امام رضائیم 🎤سیدمهدی میرداماد
. با زمزمی به وسعت چشم تر آمدم تا محضر زلال‌ترین کوثر آمدم قسمت نشد که بال و پری دست‌وپا کنم اما به شوق دیدن تو با سر آمدم گفتند زائر حرمت زائر خداست مُحرم‌تر از همیشه بر این باور آمدم اینک مدینةالنبی‌ام، مشهدالرضاست با نام تو به محضر پیغمبر آمدم از حس و حال روشن معراج پُر شدم وقتی به خاکبوسی «بالاسر» آمدم حسی کبوترانه گرفته‌ست جان من پایین پای تو شده هفت آسمان من در این حریم قدسی سرتاسر آینه روشن شده به نور تو چشمم هر آینه گرد و غبار صحن تو را می‌خرد به جان همواره بوده است بر این باور آینه پر می‌کشد از این همه قلب شکسته: آه سر می‌زند از این همه چشم تر: آینه عکس ضریح توست که‌درقاب چشم‌هاست یا عکسی از بهشت نشسته بر آینه گم کرده دارم، آمده‌ام با نگاه تو پیدا کنم تمام خودم را در آینه لبریز روشنی‌ست تمام رواق‌ها آیینگی‌ست جان کلام رواق‌ها شب‌های گریه تا به سحر حرف می‌زنم با واژه واژه خون جگر حرف می‌زنم شمعم که گریه می‌کنم و گریه می‌کنم با قطره قطره آتش تر حرف می‌زنم روح لطیف تو شده سنگ صبور من گویی که با نسیم سحر حرف می‌زنم گاهی کنار پنجره‌های ضریح تو گاهی در آستانهٔ در حرف می‌زنم شب‌های بارگاه تو را درک کرده‌ام از «لیلة الرغائب» اگر حرف می‌زنم بر لب رسیده از قفس سینه، آه من حرف دل است روی زبان نگاه من روی تو را ستارهٔ اشراق خوانده‌اند خوی تو را «مکارم الاخلاق» خوانده‌اند دست تو را که خالق لطف و کرامت است روزی‌رسان انفس و آفاق خوانده‌اند باران مهربانی بی‌وقفهٔ تو را شأن نزول سورهٔ انفاق خوانده‌اند در مذهب نگاه تو غم حرف اول است چشم تو را پیمبر عشاق خوانده‌اند هفت‌آسمان و رحمت شمس‌الشّموسی‌ات ذرّات خاک و لطف انیس النفوسی‌ات «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 خاک باران خورده
. باید به قدّ عرش خدا قابلم کنند شاید به خاک پای شما نازلم کنند دل می‌کنم از آن‌که دل از تو بریده است دل می‌دهم به دست تو تا بی‌دلم کنند امشب کمیت شعرم اگر لنگ می‌زند فردا به لطف چشم شما دعبلم کنند ایمان راستین هزاران رسول را آمیخته اگر که در آب و گلم کنند شاید خدا بخواهد و با گوشه‌چشمتان بر رتبۀ غلامی‌تان نائلم کنند وقتی سرشت آب و گلم را ازل خدا بر آن نوشت رعیت سلطان ارتضی در هشتمین دمی که خدا بر زمین دمید بوی بهشت هفتم او ناگهان وزید از شش‌جهت نسیم خبر داد و بعد از آن از پنجره صدای اذان خدا رسید چار عنصر از ولادت او جان گرفته‌اند یعنی زمین به یمن وجودش نفس کشید از هشت بی‌خود این همه پایین نیامدم یک حرف بیشتر چه کسی از خدا شنید توحید، حرف محوری دین انبیاست شرط رضا به حکم «أَنا مِن شُروطها»ست از برکتت نبود اگر، نان نداشتیم باران نبود غیر بیابان نداشتیم سوگند بر تو ای سر و سامان زندگی بی‌تو نه سر که این همه سامان نداشتیم این حوزه‌ها نفس به هوای تو می‌کشند لطفت اگر نبود، مسلمان نداشتیم ای آرزوی هر سفر دل! از ابتدا ما قبله‌ای به غیر خراسان نداشتیم ما رعیت ری‌ایم که سلطان به جز رضا ارباب جز حسین در ایران نداشتیم خون حسین در رگ و در ریشۀ من است علم رضا معلّم اندیشۀ من است چشم امید بر در لطف تو بسته است هر زائری که گوشۀ صحنت نشسته است بارانی است حال و هوای دو دیده‌ام اینجا همیشه کاسۀ چشمم شکسته است از باب جبرئیل به پابوست آمدن از آسمان‌رسیده و رسمی خجسته است آن پیرمرد تشنه در آن گوشۀ حرم از راه دور آمده و سخت خسته است با صد امید حاجت این‌بار خویش را با پارچه به پنجره فولاد بسته است وا شد گره ز پارچه، حاجت روا شده‌ست یعنی که زائر حرم کربلا شده‌ست با یاد خاطرات سفر با عشیره‌ام بر عکس یادگاری با صحن، خیره‌ام از بس دلم شکسته برای زیارتت با اشک شوق گرم وضوی جبیره‌ام یاد غروب‌های زیارت هنوز هم گاهی پی دو جرعۀ جامع کبیره‌ام «یا قادة الهداة و یا سادة الولاة» «مستبصرٌ بشأنکم» این است سیره‌ام فرموده‌اید «فعلکم الخیر» یا رضا ای هشتمین «کلامکم النور»، تیره‌ام از بس گناه دور و برم را گرفته است چون تک‌درخت خشک میان جزیره‌ام ما هم شنیده‌ایم که فرموده‌ای شما هستم در انتظار ظهور نبیره‌ام دعبل کجاست تا بنویسد در این فراز عجّل عَلی ظُهورِکَ یا فارسَ الحِجاز «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» .
. بخوان هشتمین جلوۀ ربّنا را امام قدر را امیر قضا را تبسّم تبسّم رضای خدا را علی‌ّبن موسی‌الرّضاالمرتضی را امام رئوفی که سلطان طوس است که سلطان طوس و انیس‌النّفوس‌ست انیس‌النّفوس‌ست و شمس‌الشّموس‌ست ببین لطف والشّمس را والضّحی را چه اذن دخولی؛ یَرَونَ مَقامی بخوان زیر لب: یَسمَعونَ کَلامی اگر بی قرار جواب سلامی به آهی بلرزان دل مبتلا را چه دوری دل من چه دیری دل من ز خوف و رجا ناگزیری دل من فقیری یتیمی اسیری دل من بخوان هَل‌اَتی هَل‌اَتی هَل‌اَتی را سلامً عَلی آلَ یاسین بخوان و دو رکعت از آن شورشیرین بخوان و دعا در شبستان آمین بخوان و بخوان زیر لب یا سَریع‌الرِّضا را که شب‌های شوروشعف روزی‌ات باد سحرهای نور و شرف روزی‌ات باد و پرواز مشهد- نجف روزی‌ات باد زیارت کنی بعد از آن کربلا را گواهی تو ای شعر روز قیامت که سیّد محمد جواد شرافت سروده به شوق شفا و شفاعت نگاه علی‌بن موسی‌الرّضا را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 عشق زلال
. دل را نظر لطف تو بی‌تاب کند مس را به خدا، طلا کند، آب کند اشکم که چکیدپشت این پنجره گفت: «فولاد» که دیده، درد را آب کند آیینه‌دلان از تو صفا می‌گیرند آیین محبت و وفا می‌گیرند باور کنم این پنجره از فولاد است؟ اینجا که شفاعت و شفا می‌گیرند این روضه، محل بار عام دل‌هاست این صحنِ مبارک امام دل‌هاست «فولاد» اگر آب شود نیست عجب این «پنجره» محو ازدحام دل‌هاست «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 آیه ۸۸ .
. اگر باران نمی‌رویاند، نامت در نگاه من کجا حُرمت نگه‌می‌داشت آتش،بر گناه‌من؟ دخیلِ غرفه‌های استجابت می‌شود عمری به امّید شفاعت، دست‌های بی‌پناه من به پابوسِ ضریح مهربانی‌هات می‌آیم غریبی می‌کند امّا، دلِ غرق گناه من امیری کن،مگر بالاکند روزی سرِ خود را دلِ حسرت‌نصیب و چشم‌های روسیاه‌من تمام شعرهایم نذرِ نامِ مادرت، شاید شود بر آستان‌بوسیِّ درگاهت گواه من «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 آینه گردانی
شب گذشت از نیمه امّا با تو صحبت‌می‌کنم تا که بگذارم نماز عشق، نیت می‌کنم ای ولایت! شرط توحید تمام عاشقان با تولّای تو، من تجدید بیعت می‌کنم در حریم حضرت خورشید،جای ذرّه نیست از حضور خود در این درگاه حیرت می‌کنم تا نگاهم می‌کنند آیینه‌ها از هر طرف شرم از آیینۀ قرآن و عترت می‌کنم من که سنگین‌بارم از بسیاری جرم‌ و گناه خواهش بال کبوتر با چه جرأت می‌کنم؟ نعمت قرب جوارت را به من بخشیده‌اند در بهشت آرزو کفران نعمت می‌کنم ای شنیده با صبوری درد دل‌های مرا اشک اگر بگذارد امشب باتوصحبت‌می‌کنم من که با فرمان‌بری از نفس عادت کرده‌ام کی به خود می‌آیم آخر، کی عبادت می‌کنم؟ خط نزن اسم مرا با صد خطا پشت خطا من دلِ هر جاییِ خود را نصیحت می‌کنم سورۀ یوسف‌که‌خواندم،آیه‌شدهشتادوهشت بارها این آیه را با خود تلاوت می‌کنم شک‌ندارم«با کریمان کارها دشوار نیست» گر نشد کامم روا، خود را ملامت می‌کنم این خریداران یوسف‌، دست پُر آورده‌اند من تهی‌دستم چرا بیهوده قیمت می‌کنم؟ تا نسوزد بی‌گناهی از شرار آهِ من می‌روم از جمع بیرون،باتوخلوت‌می‌کنم تا نصیب من شود توفیق ترک معصیت چشم خود را چشمۀ اشک ندامت‌می‌کنم تا نگردد در مقام عرض حاجت، ‌ناامید با دل خود بعد از این اتمام حجّت‌می‌کنم یک‌قدم تا آسمان مانده‌ست از شهر بهشت من زغفلت آرزوی باغ جنّت می‌کنم گر که زنگ ساعتِ صحن تو بیدارم کند توبه در باقیِّ عمر ازخواب غفلت می‌کنم گر که دستم را بگیری، مثل خُدّام حرم بعد ازاین خدمت به‌قدر استطاعت‌می‌کنم @emame3vom بس که تو زود آشنایی ای امام مهربان من کجا درمحضرت احساس غربت‌می‌کنم؟ «یک سلامم را اگر پاسخ بگویی، می‌روم لذّتش را با تمام شهر، قسمت می‌کنم» تا بریزم گاهگاهی سرمه در چشم غزل من به گرد راه زوّارت قناعت می‌کنم تا بماند قصّۀ صیّاد و آهو جاودان بی‌پناهان را به پابوس تو دعوت می‌کنم در کنار پنجره فولادتان با اشک چشم می‌نویسم «یا علیّ» و رفع زحمت می‌کنم «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» 📚 آیه ۸۸
بر شانه‌های ضریحت،تا می‌گذارم سرم را انگار می‌گیری از من،غوغای دور و برم را حرفی ندارم بجز اشک،نه‌حاجتی نه‌دعایی دست شما می‌سپارم، این چشم‌های ترم را من از جوار کریمه، از شهرِ بانو می‌آیم آقا! بگو می‌شناسم،همسایهٔ خواهرم را عطر هوای رواقت ،آهنگ هر چلچراغت نگذاشت باقی بماند،بغضی که می‌آورم را حتّی اگر دانه‌ای هم،گندم برایم نریزی جایی ندارم بریزم،جز صحن‌هایت پرم را هربار مشهد می‌آیم،انگار بار نخست است هی ذوق دارم ببینم،گلدسته‌های حرم را «اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّک‌َالفَرَج» @emame3vom