eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
[WWW.FOTROS.IR]ma96063109.mp3
9.9M
#امام_زمان بگو کجایی تاب دوری و هجران ندارم ... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
mansourarzi-@yaa_hossein.mp3
6.93M
#شب_جمعه 🎵گرچه از دنیا فقط دو چشم تر دارم حسین 🎤منصور #ارضی #روضه 🏳️
mohamadhosseinpouyanfar-@yaa_hossein.mp3
4.76M
#جمعه 🎵سلام زندگیم... 🎤محمدحسین #پویانفر #زمینه 🏳️
▶️ روضه از اين ديگه بدتر نمي شه غنچه با شعله برابر نمي شه هر چي سعي مي كنم امشب براتون كه نگم از ديوار و در نمي شه حرفي از مردونگي پيش نكشيد هيچ جا زن حريفِ لشكر نمي شه وقتي آتيش بياد از جلو بخواي از عقب نيوفتي با سر نمي شه درِ خونه رو مادر افتاده بود اوضاع از اين ديگه بدتر نمي شه هر چي كه مي زندش بازم مي گفت برا من هيچ كسي حيدر نمي شه *** كي مي دونه نوكِ مِسمار يعني چي؟ كي مي دونه مردم آزار يعني چي؟ @emame3vom به خدا خيلي بَده اگر بگم يه عزيز كرده بشه خار يعني چي؟ مي دونم هيچ كسي باور نداره گريه­ي حيدرِ كرار يعني چي؟ بريد از چَشمِ علي سوأل كنيد خجالت كشيدن از يار يعني چي؟ بچه اي كه تازه چار سالش شده نمي دونه يك سگِ هار يعني چي؟ اونكه با لگد در و وا مي كنه چي مي فهمه زنِ باردار يعني چي؟ ⏹
0-narimani komeil980803-96.mp3
50.5M
🔊 صوت جلسات #دعای_کمیل 🔊 ⭕️قرائت دعای #کمیل ، سحر جمعه ٣ آبان ۹۸ ، حرم زینبیه اصفهان 🔻بانوای: سیدرضا #نریمانی
. ❣️ کاشْ دَرْ صَدْرِ خَبَرْهایِ جَهانْ گُفتِه شَوَدْ عاقِبَتْ جُمعه شُد و حَضرَتِ مَهدی آمَدْ انشاالله❤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
178.4K
#محسنیه #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
❖﷽❖ 📜٢٨٥-و عنه عن أحمد بن محمّد عن ابن محبوب عن يعقوب السّرّاج قال: قلت لأبي عبد اللّه عليه السّلام:متى فرج شيعتكم‌؟قال:فقال:إذا اختلف ولد العبّاس و و هى سلطانهم و طمع فيهم من لم يكن يطمع فيهم و خلعت العرب أعنّتها و رفع كلّ‌ ذي صيصية صيصيته و ظهر الشّاميّ‌ و أقبل اليمانيّ‌ و تحرّك الحسنيّ‌ و خرج صاحب هذا الأمر من المدينة إلى مكّة بتراث رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم. فقلت:ما تراث رسول اللّه صلّى اللّه عليه و اله و سلّم‌؟قال:سيف رسول اللّه و درعه و عمامته و برده و قضيبه و رايته و لامته و سرجه حتّى ينزل مكّة فيخرج السّيف من غمده و يلبس الدّرع و ينشر الرّاية و البردة و العمامة و يتناول القضيب بيده و يستأذن اللّه في ظهوره فيطّلع على ذلك بعض مواليه فيأتي الحسنيّ‌ فيخبره الخبر فيبتدر الحسنيّ‌ إلى الخروج،فيثب عليه أهل مكّة فيقتلونه و يبعثون برأسه إلى الشّاميّ‌ فيظهر عند ذلك صاحب هذا الأمر فيبايعه النّاس و يتّبعونه. و يبعث الشّاميّ‌ عند ذلك جيشا إلى المدينة فيهلكهم اللّه عزّ و جلّ‌ دونها و يهرب يومئذ من كان بالمدينة من ولد عليّ‌ عليه السّلام إلى مكّة فيلحقون بصاحب هذا الأمر. و يقبل صاحب هذا الأمر نحو العراق و يبعث جيشا إلى المدينة فيأمن أهلها و يرجعون إليها. 📝يعقوب سرّاج گويد:از امام صادق عليه السّلام پرسيدم:فرج و راحتى شيعيان شما چه وقت است‌؟ 💠فرمود:وقتى‌كه بنى عباس باهم اختلاف نمايند و پادشاهى آنان سست گردد و كسى در آن چشم طمع دوزد كه در ايشان طمع نداشته و زمام امور از دست عرب برود و هر نيرومندى نيرو و قدرت خود را در معرض نمايش گذارد 💠 و مرد شامى(سفيانى)ظاهر گردد 💠 و مرد يمانى بيايد 💠و مرد حسنى به جنبش درآيد ✅ و صاحب اين امر(حضرت مهدى عليه السّلام)از مدينه بيرون آيد و با تراث رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم به مكه آيد.گفتم:تراث رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم چيست‌؟ فرمود:شمشير،زره،عمامه،برد،عصا، پرچم،جوشن و زين اسب‌سوارى رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله و سلّم است وقتى‌كه در مكه آمد شمشير را از غلاف بيرون مى‌آورد و زره را مى‌پوشد و پرچم را برمى‌افرازد و برد را به تن مى‌كند و عمامه را بر سر مى‌گذارد و عصا را به دست مى‌گيرد و از خدا اذن خروج مى‌خواهد 🔶 يكى از موالى حضرت از اين كار اطّلاع پيدا مى‌كند نزد حسنى مى‌رود و به او خبر مى‌دهد حسنى پيش‌دستى مى‌كند و خروج مى‌كند. 🔶اهل مكه بر او يورش مى‌برند و او را مى‌كشند و سر او را براى شامى(سفيانى)مى‌فرستند 🔶در اين وقت صاحب اين امر(حضرت مهدى عليه السّلام)خروج مى‌كند و مردم با او بيعت مى‌نمايند و از او پيروى مى‌كنند. 🔶و شامى لشكرى را به طرف مدينه مى‌فرستد پيش از رسيدن به مدينه خداى عزّ و جلّ‌ آنها را نابود مى‌سازد، 🔶در آن روزگار هركس از فرزندان على عليه السّلام در مدينه است فرار مى‌كند و به مكه مى‌آيد و به حضرت مهدى عليه السّلام ملحق مى‌گردد 🔶 و حضرت به سوى عراق حركت مى‌نمايد و لشكرى را به مدينه مى‌فرستد از جانب آن حضرت به اهل مدينه امان مى‌دهند و به سوى حضرت باز مى‌گردند. 📘الروضة من الکافی، صفحه 468 محمدبن یعقوب کلینی .
🔸مراسم هفتگی 📆 زمان: 👈 پنج شنبه ۲ آبان ماه ۹۸ 🔷 با مداحی: 👈 کربلایی 🚩مکان: 👈 زینبیه، حرم حضرت زینب بنت موسی بن جعفر 🔊 بخش اول | کوله بار معصیت دارم ببین دلواپسم 🔊 بخش دوم | دیده بگشا و ببین زینبت آمد مادر 🔊 بخش سوم | اگه دلبر تویی عاقل باید عاشق بشه 🔊 بخش چهارم | به لطف زهرا رسیدم به خیمگات
. بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ دلش را داد دست آسمان ها که نامش زنده مانده در زمان ها بده یک جرعه از صبر سکینه خداوندا به ما در امتحان ها ⏹ .
. بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ اول ناگاه کتاب گریه را وا می کرد آن قدر که پشت ناله را تا می کرد در مجلس روضه ی امام صادق یاد لب خشکیده ی بابا می کرد دوم بانو! بنشین، بخوان، بگو حرف بزن از تیر نشسته بر گلو حرف بزن بانو! دم آخری کمی آب بخور از خاطره دست عمو حرف بزن سوم از سایه سنگ رد شده لشگر من زنجیر نشسته روی زخم پر من این غصه، شبانه، بی صدا پیرم کرد: تشت و سر و چوب و گریه خواهر من چهارم چوبی که به لب اشاره می کرد آن روز از عمه جگر پاره می کرد آن روز ترسیدم از آن چشم حرامی ناگاه... وقتی که مرا نظاره می کرد آن روز ⏹
. بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بعد روز دهم به هر مجلس راوی و روضه خوان شدی بانو من چه گویم؟ که در کلام حسین "بهترینِ زنان" شدی بانو عمه ی تو عقیله ی هاشم و به اهل قریش عقیله تویی "کرم الوافری" و " عقل التّام" صاحب "سیرة الجمیلة" تویی پدرت که حسین، جای خودش تو و اصغر چه مادری دارید! غصه ی هر دوتان رباب شده حسِّ خواهر برادری دارید از همان لحظه ی تولد، تو خوش نشستی به سینه ی بابا محض روی پدر تبسم کن راحت جان! سکینه ی بابا! پاشو از پیش پای این مرکب پدرت را نکش، کنار بایست غم ناموس قاتل مرد است اشک دختر عذاب هر پدریست عصر روز دهم به بعد خودت جای اصغر بمان کنار رباب مادرت را ببر ازین صحرا بعد اصغر تویی قرار رباب ⏹ .
. بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ نیست یارای زبان تا که کند مدح تو را ای که آرامش هر روز و شب مولایی ای که مستغرق فی الله تو را خوانده حسین مدح تو بس که تو بانو نوه ی زهرایی ای سراپای تو یاد آور زهرای بتول اثر نطق تو بر کون و مکان غالب بود همچو زینب ز لبت نطق علی می ریزد نطق تو تیغ علی بن ابیطالب بود آنچه زینب همه دم کرد تماشا دیدی همره زینب خود کوچه به کوچه رفتی بر روی ناقه ی عریان به کنار اسرا تا دل شام بلا تا دل کوفه رفتی لیک ای راحت جان و تن ارباب حسین بفدای دل پر غصه و احساسی تو روضه هایت همه از علقمه دارد صحبت عالمی دیده دل و دیده ی عباسی تو از در خیمه ی طفلان حرم تا به فرات رفت آن ماه ولی تا به حرم بازنگشت آری آری که علمدار حرم رفت که رفت از بر علقمه سقا به حرم باز نگشت ⏹
. بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ تو کیستی؟ چراغ بهشت مدینه ای آیینه دار حُسن حسینی، سکینه ای باید به رتبه زینب ثانی بخوانمت چون عمه ات به صبر نداری قرینه ای در آسمان صبر فروزنده کوکبی بین تمامی اُسرا رکن زینبی دشمن ذلیل عزّ و وقار سکینه است فریاد کربلای حسینی به سینه است در مکتب مجاهدت و صبر و ابتلا ایثار و استقامت و ایمان گزینه است هر چند درد و رنج اسارت کشیده ای تو خصم را به بند حقارت کشیده ای روی تو آفتاب تماشای باب بود آئینه تمام نمای رباب بود در منطق تو معجزه نطق مرتضی پیغام تو حیا و عفاف و حجاب بود از سنگ و تازیانه که در شکوه نیستی در قتلگه ز بردن چادر گریستی در مجلس یزید که قلبت کباب بود دیدی میان طشت طلا آفتاب بود نامحرمت به دور و غمت بی حساب بود بر چهره آستین و دو دستت حجاب بود فریاد و آه و اشک و غم از گریه تو سوخت حتی دل یزید هم از گریه تو سوخت گاهی صدای گریه اصغر شنیده ای گه ناله در شهادت اکبر کشیده ای گاهی به روی خار مغیلان دویده ای گه حنجر بریده به گودال دیده ای در هر بلیّه حمد الاهیت بر لب است الحق تو را مقاومت و صبر زینب است ای یادگار فاطمه، ای دختر حسین همگام زینبینی و هم سنگر حسین در راه شام راهنمایت سر پدر منزل به منزلی تو پیام آور حسین هر خانه ای که هست رباب و سکینه اش باشد صفای روضه شهر مدینه اش تو مصحف حسین و بهشت است دامنت بر صفحه جمال فروزنده احسنَت پامال حرمتت شده از جور دشمنان با تازیانه آیه نوشتند بر تنت تو راز ناشنیده ز بابا شنیده ای تو قاصد پیام گلوی بریده ای ای پاکی و عفاف و حیا شرمسار تو دشمن حقیر منزلت و اقتدار تو پیوسته باد باغ شهادت بهار تو تا روز حشر گریة "میثم" نثار تو قلب حسین و چشم و چراغ مدینه ای سر تا قدم جلال و وقار و سکینه ای ⏹
. بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ بار دیگر عزای عاشوراست از غمی بی قرینه باید گفت دو سه خط سوگواره ی غربت در عزای سکینه باید گفت قطره از وصف بحر درمانده من کجا، مدح دختر ارباب ای که بوده حسین مداحت السلام ای سکینه بنت رباب در کرامات حضرتش کافیست شیر او را رباب داده، همین در غریبی او فقط بنویس به عمو مشک آب داده، همین کربلا بود دشتی از روضه او بلاهای خویش را دیده در عبایی پر از علی اکبر روح بابای خویش را دیده روضه می خواند دور دارالحرب نعش ها را یکی یکی که شمرد دید بابا علیِ اصغر را به امیدی گرفت و با خود برد پدر آمد ولی چه آمدنی! غرق خون کرد چشم قافله را دید دور جنازه ی اصغر همه گفتند لعن حرمله را از وداع سکینه و ارباب جگر کائنات خون شده بود آه از آن دم که دید این دختر زین باباش واژگون شده بود با تنی خون گرفته از گودال آمدی ذوالجناح بی بابا کاش می شد رها نمی کردی وسط تیر و نیزه ها او را پدرم را غریب بین دو نهر نحر کردند با لب عطشان السلام علیک ای بی سر السلام علیک ای عریان ⏹
بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ ماهی که یادگار ز پنج آفتاب بود بر چهره اش ز عصمت و عفت نقاب بود پیوسته داشت جلوه در او صبر فاطمه آیینۀ تمام نمای رباب بود نامش که بود آمنه مادر سکینه خواند که آرام بخش جان و دل مام و باب بود پیوند بست عشق حسین و رباب را یعنی سکینه حاصل این عشق ناب بود این دختر حسین به میدان کربلا با دختر بزرگ علی همرکاب بود در کربلا حماسۀ اشک و پیام داشت گلواژۀ قیام و گل انقلاب بود او را اگر حسین به همراه برده است نِی حُسن اتفاق که یک انتخاب بود در پاسخ عطش زدۀ نوگلان عشق آب ار نداشت دامن او پر گلاب بود لب های خشک و تشنۀ او را به هر سوال یک مدّ آه، فاصله، وقت جواب بود می کرد ناله اش جگر سنگ را کباب از بس دلش ز آتش غم ها کباب بود دشمن اگرچه معجر او برده است باز در پردۀ جلال خدا در حجاب بود از یاد قتله گاه و شهیدان سر جدا نقش ضمیر او شب و روز التهاب بود در یاد داشت آن شب و روزی که از عطش طوفان خیمه زمزمۀ آب آب بود در یاد داشت آن شب و روزی که اصغرش از آب و شیر مانده و در پیچ و تاب بود در یاد داشت آن که رخ شیرخواره را آهسته بوسه می زد و او گرم خواب بود در یاد داشت آن که به مقتل دوید و دید خورشید پاره پاره به روی تراب بود آن ناز پروریدۀ دامان افتخار کی جای او خرابه ی شام خراب بود در آفتابِ گرمِ بیابانِ راه شام سرهای روی نیزه سرش را سحاب بود ⏹
. بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ هر کسی گوشش به حرفای منه دیگه از تشنگی فریاد نزنه هر چی مرد تو ماها بود، فدا شده بچهها بابا دیگه تنها شده بابای ما دیگه سقا نداره بره آب برای ماها بیاره من از این گوشهی خیمه میدیدم حرفا شو با قوم کافر شنیدم بچهها دست بابا خونی شده گمونم شش ماه قربونی شده عبا رو طوری رو اصغر کشیده معلومه خیلی خجالت کشیده به خون فرق داداش اکبرمون به تمام گلهای پرپرمون دیگه از خیمهها بیرون نریزید جلوی چشم بابا اشک نریزید نذارید بابا خجالت بکشه هر چه از دشمن کشیده بسشه ⏹ .
33-mirdamad-L.mp3_107650.mp3
2.85M
🎧 #مولودی_خوانی👆 🎤حاج مهدی #میرداماد👌 🔸او خــــــواهــــد آمــــد🔸 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #متن_شعر🔻🔻 ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مردی می آید که از دور بی قراره، تک سواره دل رو غارت می کنه با یک اشاره ذوالفقاره علی رو داره شهریاره، آروم نداره در وفا، غیرت، شجاعت مقتداش فقط علمداره او خواهد آمد دلا رو بی سامون کنید او خواهد آمد جاده رو گل بارون کنید او خواهد امد سفر به جمکرون کنید 🌸یا ابا صالح مدد ,یا ابا صالح🌸 مردی می آید زمحتاب در نقابه ،عشق نابه به زمین و، به آسمون و، فلک می تابه ازتبار قوم آبه، مستجابه، اربابه ذکر لبهاش کنار کعبه ،یا حیدر ابوتراب او خواهد آمد عالم و با صفا کنید اوخواهد آمد براش خدا خدا کنید او خواهد آمد برا فرج دعا کنید 🌸یا ابا صالح مدد ,یا ابا صالح🌸 مردی می آید زخورشید نور العینه، شور و شینه پرچم دوشش لثارات الحسینه عیدی زهرا و حیدر یه سفر بین الحرمینه او خواهد آمد کربلا با صفا میشه او خواهد آمد خاک بقیع طلا مییشه او خواهد آمد اونجا حرم به پا میشه 🌸او خواهد آمد🌸 #نهم_ربیع #ربیع_الاول 👌 #امام_زمان عج #ولادت #امامت •┄┅══••↭••══┅┄• 🎤 @emame3vom 🎤 •┄┅══••↭••══┅┄•
✨﷽✨ 💠ملاقات با ملک الموت چگونه است؟💠 ✍یکی از حالات میّت، چه مؤمن و چه کافر، روبرو شدن با فرشته مرگ است. اما این ملاقات به صورت یکسان صورت نمی‌گیرد. کافر ملک الموت را به صورت مرد سیاهی که موهایش سیخ شده و با بویی بسیار بد و با لباس‌هایی تیره می‌بیند، در حالی‌که از دهان و بینی او آتش و دود بیرون می‌آید به گونه‌ای که حضرت ابراهیم(ع) با دیدن این حالت فرشته مرگ (که به درخواست خود ایشان این جریان اتفاق افتاد) به او گفت: «اگر گناهکار فقط همین صحنه را ببیند برای جزای اعمالش کافی است». اما انسان مؤمن ملک الموت را به شکل جوان زیبارویی که لباس‌های زیبا پوشیده و هیئت زیبایی دارد می‌بیند، در حالی‌که بویی خوش از او به مشامش می‌رسد. این منظره آن‌قدر خوش آیند مؤمن است که حضرت ابراهیم به فرشته مرگ گفت: «اگر مؤمن فقط این چهره نیکوی تو را به عنوان پاداش نیکی‌هایش ببیند، برایش کافی است». 📚 ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین، محقق و مصحح: عراقی، مجتبی، ج ۱، ص۲۴۷ ‌‌‌‌✅ استاد دانشمند ┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅┅