eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
352 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🥀🥀🥀 ‍ ⚫️⚫️⚫️⚫️🌹🌹🌹⚫️⚫️⚫️⚫️🔴🔴🔴🔵🔵🔵🔵🔵📣 عمر بشر دو روزه کم میشه و میسوزه دنیا یه آزمونه بپّا نشی رفوزه قدر همو بدونیم کینه ها رو برونیم تا دیر نشد رفیقا سرود عشق بخونیم دست همو بگیریم برای هم بمیریم واسه دو روز دنیا کینه به دل نگیریم دنیا وفا نداره عمرت بقا نداره یه روز اسیره مرگی شاه و گدا نداره غره مشو به دنیا بکن تو فکر عقبا نمیبری تو باخود جز کار خیر وتقوا بدون اجل کمینه واسه همه همینه خونهٔ آخرِ ما تنگه زیره زمینه مسافریم از اینجا مقصد ماست عقبا نمیمونه به جز حق همه میریم ز دنیا مرده پرستی زشته خوبا جاشون بهشته هرکی یه جور میمیره میگن که سر نوشته (صفا) بگو دو باره اجل در انتظاره دنیائی که فناهه منم منم. نداره🌹🌹🌹 شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۳۵   بیا تا قدر یکدیگر بدانیم که تا ناگه ز یکدیگر نمانیم چو مؤمن آینه مؤمن یقین شد چرا با آینه ما روگرانیم کریمان جان فدای دوست کردند سگی بگذار ما هم مردمانیم فسون قل اعوذ و قل هو الله چرا در عشق همدیگر نخوانیم غرض‌ها تیره دارد دوستی را غرض‌ها را چرا از دل نرانیم گهی خوشدل شوی از من که میرم چرا مرده‌پرست و خصم جانیم چو بعد از مرگ خواهی آشتی کرد همه عمر از غمت در امتحانیم کنون پندار مردم آشتی کن که در تسلیم ما چون مردگانیم چو بر گورم بخواهی بوسه دادن رخم را بوسه ده کاکنون همانیم خمش کن مرده‌وار ای دل ازیرا به هستی متهم ما زین زبانیم
آروم جونم فاطمه دل نگرونم فاطمه گمون ندارم بعد تو زنده بمونم فاطمه میبینی که خیس چشام داره میلرزه دست و پام پشت من و خالی نکن تنها دلیل خنده هام فقط با تو میشم آروم بمون پیشم نرو خانوم مرو زهرا * دنیا به ما وفا نکرد از پدرت حیا نکرد هیچکی به اندازه تو برا اینا دعا نکرد جاری اشکت مثه رود یاد در و اتیش و دود هنوز شبا تو خواب میگی گناه محسنم چی بود سخت برام تنها بشم همدم غصه ها بشم دلم پُرِ از میخ در نزاشت بازم بابا بشم نه سال تموم شد خیلی زود ولی قرارمون نبود اتیش گرفتم که میری با صورت سرخ و کبود فقط با تو میشم آروم بمون پیشم نرو خانوم مرو زهرا
ای كه میگی به روضه خون روضه ات رو اینجوری نخون منم میگم با دلِ خون خدا كنه دروغ باشه میگن كه گوشواره شكست میگن روی زمین نشست مونده هنوز جایِ یه دست خدا كنه دروغ باشه به زخم تو نمک زدن به خاطر فدک زدن مادرمُ کتک زدن خدا كنه دروغ باشه دنیا به ما وفا نکرد دردامونُ دوا نکرد قنفذ چرا حیا نکرد خدا كنه دروغ باشه جاریِ اشکش مثه رود بینِ در و آتیش و دود گناهِ محسنش چی بود خدا كنه دروغ باشه تو کوچه هایِ بی سپر تنها میونِ رهگذر چهل نفر به یک نفر خدا كنه دروغ باشه *از اینجا وصل شیم علقمه، از اونجا روضه بخونم،علقمه هم همین اتفاق افتاد،چهل نفر نه،چهار هزار نفر به یک نفر،اما اون یک نفر عباس بود،اون یک نفر پسرِ امیرالمؤمنین بود،چهارهزار نفر رو کنده ی زانو همه هدف گرفتن عباس رو،الله اکبر،اول دست هارو قطع کردن،وقتی بازوش رو زدن،ابی عبدالله داشت رجز میخوند،تا این اتفاق افتاد،ابی عبدالله،از اون ورِ میدان صدا زد: ” اَنَا بنُ فاطِمه” یعنی عباس یادت نره،بازوی مادرِ من رو هم تو کوچه ها زدن…تو مَردی،تو پهلوانی،تو عباسی،اما مادرِ من یک زنِ هجده ساله…مگه دستش چقدر توان داشت،چهل نفر دورش حلقه بزنن….امام باقر فرمود: سبب شهادت مادرِ ما همون ضربه های غلاف بود…یه جوری زد… علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت دری شکست در آن دَم، فتاد بر رویت شرار آتش ظلم زمان زبانه کشید رسید آتشِ نمرودیان به گیسویت جراحتی است به روی پرت از آن ایام نشانه ای ز ملاقات میخ و پهلویت هوا ز جور مخاف چو قیرگون گردید نشست سایه ی دستی سیاه بر رویت *مدینه با غلاف زدن،کربلا هر کی هرچی داشت دور حسینش حلقه زد،” فرقةٌ بالسیوفِ وفرقةٌ بالرماحِ وفرقةٌ بالحجارةِ”  امام باقر فرمود:جدِّ مارو به پنج وسیله کشتن،یه عده شمشیر زدن،یه عده تیرزدن،یه عده نیزه زدن،یه عده سنگ زدن….{ اما این آخری رو تا قیامت نمیشه باورش کرد…خیلی باورش سخته} امام باقر می فرمایند:” وفرقةٌ بالخَشَبِ والعصا؛” پیرمردها با چوب و عصا میزدن…بگو:حسین….
به   خدا   می ترسم من  از   این   فتنه  دوران بخدا می ترسم من  از  این  سستی ایمان بخدا می ترسم عمر   آدم  شده   بر   باد  فنا  یار کجاست من  از این حیله شیطان به خدا می ترسم دشمن  ما  شده   ویروس جهالت  به یقین من  از این دشمن مهمان به خدا می ترسم شک  میان  من  و تو  آمده  از  سوی  عدو من  از  این دشمن  قرآن به خدا می ترسم مکتب   ما   علوی   تیغ   علی  در   کف  ما من  ز  بِِن  مُلجم  پنهان  به  خدا می ترسم خون   سرخ  شهدا   ضامن    آزادی‌   ماست من  از  این خون شهیدان به خدا می ترسم شد  منافق  به سر سفره  دشمن چو شریک من  از   این  دشمن نادان   بخدا  می ترسم نیست  کس را خبر از کس مگر هنگام ممات من از این قحطی وجدان به خدا  می ترسم (بیقرارم)       نگران        پسر   فاطمه ام من  از این ظلم  به ایشان به خدا می ترسم بیقرار  اصفهانی
ای جانسوز (دشتی)  آرزومه ای خدا،پرواز از این خونه كنم قبل رفتن گیسوی،زینبم و شونه كنم می روم از این دنیا می شود علی تنها من میگم رفتنیم،زینب میگه بازم بمون ای پرستو بمون و ،بازم برای من بخون می روم از این دنیا می شود علی تنها تا پای جون دادنم،من واسه جونت سپرم تار مویی نشه كم،از سر تو تاج سرم بشكند اگر دستم یاور علی هستم بین زهرا و علی،آتش در فاصله شد محسنم اصغر شد و ،دومی هم حرمله شد می كشه منو آخر داغ غربت حیدر دشمن هیزم آورده فاطمه مگه مُرده
یا اباالفضل ع 🍃🍃🍃🍃 صفای بزم عرفانی اباالفضل عزیز شاه مردانی اباالفضل به قربان یدمشگل گشایش طبیب درد مندانی اباالفضل چراغ روشن کانون هستی کلید قفل ایمانی ابا الفضل گل خوش بوی بستان ولایت امید شیر یزدانی اباالفضل یل ام البنینی ای دلاور مثال ماه تابانی اباالفضل علمدار رشید لشگر دین شهید راه قرآنی اباالفضل گرفتی رتبه باب ا لحوائچ به هردردی تودرمانی اباالفضل جداشدهر دوبازویت ز پیکر لب دریا لب عطشانی اباالفضل به خون آغشته شدمشگ ولوایت گل جنات ورضوانی اباالفضل شب وروزذکر(شاکر)گشته نامت عزیز جان جانانی اباالفضل (شاکر ) 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌┅─ «فاطمیه و آتش دل» بریز اشک از بصــر در فاطمیه بزن بر دل شـــرر در فاطمیه زمین را لاله گون لاله گون کن به خوناب جگـــر در فاطمیه رسان در کاروان اشک خود را به یثرب کن سفر در فاطمیه محب فاطمـــه ســــوی مدینه بینــدازد نظـــر در فاطمیه به یاد تربــت گمگشــــته ی او بقیع اش را نگــر در فاطمیه میان کوچـه های شــــهر بگذر بگیر از غـــم خبر در فاطمیه دلی گر سوخت از اندوه زهرا نمی بـــیند ضــرر در فاطمیه شود گنجــینه ی عشق ولایت دلی خون بود اگر در فاطمیه ارادتمـند زهـــــرای مطــهــــر بگــرید تا سحــــر در فاطمیه منم تفســـیر سـرخ ابر و باران که دارم چشــم تر در فاطمیه درخت جانم ازهستی ثمرداشت جدا شـــد این ثمر در فاطمیه ز ماتم طایـر بشکــسـته ی دل شـده بی بال و پر در فاطمیه میان کوچه هانیلی شداز کین رخ همچون قمـــر در فاطمیه اگر سیلی خورد زهرا-ز حیدر کند رفــــع خطــر در فاطمیه زدند آتش ســــرای مرتضی را شد آتش شعله ور در فاطمیه گل ســرخ و ســـفید باغ احمد خزان شدپشت در در فاطمیه بسوزم از شــــرار داغ مــــادر و یا بــهـر پســــر در فاطمیه برای حفـــظ مـــولا ، آه زهرا گذشت ازجان و سر درفاطمیه برای دفع غم سینه ســپر کرد شکست اما ســـپر در فاطمیه علی افـــــتاد از پا و ببــینـید شکسـت از او کمر در فاطمیه ازآن رو شعله برجان علی شد که داد از کف گهر در فاطمیه ز اندوه گران "یاسر" در اینجا بگوید مختـــصر در فاطمیه شعر: حاج محمود تاری "یاسر" ─‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅༅༅࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇༅༅༅═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌─‌
238.3K
🖤🍃💔🍃🖤 از لاله زار توحید آتش زبانه می زد گل گشته بود پرپر، بلبل ترانه می زد در گلشن ولایت، یک نوشکفته گل بود گر می گذاشت گلچین، آن گل جوانه می زد من ایستاده بودم دیدم که مادرم را دشمن گهی به کوچه، گاهی به خانه می زد گاهی به پشت و پهلو گاهی به دست و بازو گاهی به چشم و صورت گاهی به شانه می زد گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره او با غلاف شمشیر این تازیانه می زد وقتی که باغ می سوخت، صیاد بی مروت مرغ شکسته پر را در آشیانه می زد با چشم خویش دیدم جان دادن پدر را از ناله ای که مادر در آستانه می زد این روزها که می دید موی مرا پریشان با اشک دیده می شست با دست، شانه می زد هنگام شرح این غم، از قلب زار (میثم) مانند خانه ی ما آتش زبانه می زد 🖤🍃💔🍃🖤   بانوای مداح اهل بیت ع🎧 🎤👌
428.2K
مدح علی علیه السلام 🌴🌴🕊🕊🌴🌴 شاعر ✍ حریم خانه ی کعبه اگر قلب زمین باشد یقینا قلب این خانه امیرالمومنین باشد بها می گیرد این دنیا ، رها می گردد از غم ها اگر که چند روزی آسمان خاکی نشین باشد علیُّ حبُّه جُّنَّه قَسیمُ النّار والجَنَّه امامَ الانس و الجِنّه امام المتقین باشد جهانی بر سر خوانش عوالم تحت فرمانش همان شاهی که هم شان ملِک‌بانوی دین باشد علی بن ابی طالب امیر فاتح غالب همان که قدرت دست خدا در آستین باشد امید زندگی حیدر ، دلیل بندگی حیدر خدایم آن خداوندی که حیدرآفرین باشد شب معراج ، ابالزّهرا علی را دید در هرجا تعجّب نیست از حیدر مقامش اینچنین باشد مسیر هر دل عاشق ، میان خلق با خالق رسیده تا که در این رابطه حبل المتین باشد علی یعنی همانی که ، دقیقاً در زمانی که به راه افتاد سیل فتنه سدّ آهنین باشد دوباره روز خواهد شد ، علی پیروز خواهد شد شب تاریک حتی در یسار و در یمین باشد هجوم لا فرار ِ او ، طلوع ذوالفقار او غروب ناکثین و مارقین و قاسطین باشد فراتر از زمینی ها ، کلینی ها امینی ها هر آنچه گفته شد در مدح مولا بیش از این باشد رجز با ذکر یا حیدر مدد شیر خدا حیدر همیشه بر لب شیر نر امّ البنین باشد اگر باده به کف دارم به سر شوق نجف دارم که صحن روشنش همسایه با عرش برین باشد من آن مجنون بی لیلی ، دل بی تاب من خیلی هواخواه نجف تا کربلای اربعین باشد امیر بی گزند آمد زبان شعر بند آمد پس از این زحمت شعرم به دوش نقطه چین باشد.. 🌴🌴🕊🕊🌴🌴 بانوای مداح اهل بیت ع🎧 🎤👌
241.6K
▪️ ▪️ زبان حال حضرت زینب 🖤🥀🖤🥀🖤 چرا درد مادر ، ندارد دوا خدایا بده ، مٰادرم را شِفا الهی الهی ،تواز ما گواهی خدا یا خدا 😭💔 خدا مادر ما ، شده نا توان به سنِّ جوانی ، شده قد کمان الهی الهی ،،،،، 😭💔 دل من بود خوش ، بر این مادرم مکن کم خدا ، سٰایه اش از سرم الهی الهی ،،،،، 😭💔 شبان تا سحر ، او بود در نوا نمی خوابد هرگز ز درد ای خدا بگوید خدایا ،،رسان مرگ زهرا خدا یا خدا 😭💔 پدر در کنارش ، کند گفتگو که هر دم رسد جان او بر گلو دو چشمان حیدر ،،بدوزدبمادر خدا یا خدا 😭💔 دعایش نکرده ، اثر ای خدا شده مادر زینب از او جدا نشیند شبانه ،،کند آه و ناله بگوید خدا ،،، 😭💔 خدایا ببین ، من ، شدم دیده تر که تابوت مادر به دوش پدر بگویم پدر را ،،مبر مادرم را امان از جدائی ،،، 😭💔 ز چشمم بود اشک غم بیشمار زنم ناله هر دم شوم بیقرار کجائی کجائی ،،(مادر) بخانه نیائی امان ازجدایی 🖤🥀🖤🥀🖤 بانوای ذاکربااخلاص اهل بیت ع🎧 🎤👌
نوحه حضرت زهرا علیها سلام آروم آروم، اسما بریز آب روون یه طور بریز نشکنه این برگِ خزون پهلو کبود، صورت کبود، بازو کبود پس بگو از من چرا رو گرفته بود؟ فاطمه ام، قسم می‌دم تو رو این سفرو، با مرتضی برو یه گوشه ای با گریه زینبت بغل گرفته چادر و ای دنیا، علی بی زهرا، غریبه آروم آروم، داری میری از این خونه شکایتام ولی با این در می‌مونه سجاده بی قرار و دل شکستته چشم به راه نمازای نشستته نگاه من، نگاه بی کسی دلم پره، از آه بی کسی غصه هامو، بعد تو فاطمه میگم به چاه بی‌کسی ای دنیا، علی بی زهرا، غریبه موضوع: علیها سلام سبک: شاعر:
(۵غسل و کفن و دفن) فاطمه نور خدای داور است فاطمه سر تا به پا پیغمبر است فاطمه آیینه دار کبریاست گلبن بستان سرای مصطفاست فاطمه نوری ز انوار جلی است همدم و همسنگر و یار علی است فاطمه منصوره و معصومه است در دو عالم فاطمه مظلومه است دخت ختم المرسلین است فاطمه حامی قرآن و دین است فاطمه مرتضی را او بود نور دوعین مادر مظلومه ی مولا حسین جمع آل الله را او مادر است ام پیغمبر که زینب پرور است زینت عرض و سماوات است او شیعیان را باب حاجات است او فاطمه محبوب حی لایزال چون نبی در عصمت و خوی و خصال عالم هستی بود در دست او عالم و آدم همه پا بست او فاطمه با اذن حق مشکل گشاست کوی او بهر همه دارالشفاست مادر سادات فخر ما همه است شافع امت به روز واهمه است بر همه عالم کرامت می‌ کند در کرامت او قیامت می کند مهر و حبش رهگشای جنت است همسر حیدر شفیع امت است شیعه سوزد تا ابد بر غربتش بهر آن گمگشته قبر و تربتش فاطمه پشت و پناه حیدر است کشته ی ما بین دیوار و در است حق پیغمبر پس از او شد ادا از ستم خانه‌نشین شد مرتضی دشمنانی که دم از طاها زدند آتشی بر خانه ی مولا زدند آبروی خود ز کینه ریختند نانجیبان آتشی افروختند فتنه ی نامردمان آغاز شد با لگد بیت ولایت باز شد پشت در غنچه ز شاخه شد جدا محسن ششماهه ی او شد فدا حرمت پیغمبر و حیدر شکست پهلوی زهرا به پشت در شکست همسرش را وحشیانه می‌زدند پیش چشمش تازیانه می زدند همسرش را پیش‌ او سیلی زدند بر رخ او جوهر نیلی زدند فاطمه در بستر بیماری است در کنارش اشک حیدر جاری است همچو شمعی ذره ذره آب شد همسر مظلوم او بی تاب شد فاطمه آماده ی پرواز شد روز آخر با علی دمساز شد فاطمه آن گلبن خوش رنگ و بو با علی گردید گرم گفتگو ای که گشته قامتت همچون هلال یا علی زهرای خود بنما حلال سوخت حیدر زین سخن سر تا به پا گفت ای مرآت حی کبریا با علی تو هرچه می خواهی بگو سوخت قلب من حلالم کن مگو بار دیگر گفت زهرا یا علی ای که عالم از وجودت منجلی نیمه شب بنما مرا غسل و کفن غسل ده اما ز زیر پیرهن الغرض ماه علی خاموش شد مرتضی با غم، هم آغوش شد نیمه ی شب دور از چشم همه ناله زد حیدر کفن شد فاطمه ام کلثوم و حسن در شور و شین زینبش هم ناله با اشک حسین سوی جنت فاطمه شد رهسپار پر کشید از لانه سوی کردگار همسر خونین دلش در تاب و تب پیکرش بردند مخفی نیمه شب در کنار قبر تا حیدر رسید قامتش از داغ زهرایش خمید مرتضی با گریه و با قلب چاک بر روی زهرای خود می ریخت خاک کم شده هم طاقت و هم صبر او ناله می زد در کنار قبر او این چنین گفتا به خلاق مبین هستی زهرا امیرالمؤمنین هستی ام رفته ز دستم ای خدا از غمش از پا نشستم ای خدا یا رب از روی نبی شرمنده‌ام فاطمه جان داده و من زنده ام ای امید اهل عالم ای خدا بگذر از جرم و خطای این (رضا) سوخت قلب شیعیانم زین رثا من شفیع او شوم روز جزا
(۵غسل و کفن و دفن) دخت ختم الانبیا یا فاطمه کفو شاه اولیا یا فاطمه یار پیغمبر، خدیجه مادرت زینت ارض و سما یا فاطمه دخترت ام المصائب زینب است مام شاه کربلا یا فاطمه مادر جمله امامان هدی محور آل عبا یا فاطمه خلقت عالم ز یمن روی توست نور حی کبریا یا فاطمه گلشن هستی ز تو خوش رنگ و بوست ای گل باغ ولا یا فاطمه در تمام طول عمر کوتهت محو در ذات خدا یا فاطمه تا به محشر اولیا پابست تو نور چشم انبیا یا فاطمه جود و ایثار و وفا شرمنده ات منشاء جود و سخا یا فاطمه شهر یثرب از تو شد خلد برین کوی تو دارالولا یا فاطمه شیعیان مرتضی را تا به حشر مهر تو داده بها یا فاطمه مهر وحبت رهگشای جنت است همسر شیر خدا یا فاطمه جمله خوبان جهان از مرد و زن بر سر کویت گدا یا فاطمه داروی درد همه عالم تویی دردمندان را دوا یا فاطمه بوده ای نه سال از لطف خدا همنشین مرتضی یا فاطمه فاطمیه بر لب اهل ولاست نغمه ی واویلتا یا فاطمه از سقیفه مسلکان دین فروش دیده ای آزارها یا فاطمه آن ستمکاران نمودند از جفا حق پیغمبر ادا یا فاطمه دشمنان دین و قرآن کرده اند غصب حق مرتضی یا فاطمه جای عرض تسلیت آتش زدند بر در بیت شما یا فاطمه تا در بیت الولا آتش گرفت شور محشر شد به پا یا فاطمه پشت در از کینه با ضرب لگد گل ز شاخه شد جدا یا فاطمه از خجالت پیش چشم مرتضی فضه را کردی صدا یا فاطمه محسن آن در یگانه بی گناه در ره دین شد فدا یا فاطمه پشت در پهلوی تو از کین شکست ای گل درد آشنا یا فاطمه بسته شد در پیش چشم کودکان دست های مرتضی یا فاطمه بر غریبی علی شیر خدا گریه کردی بارها یا فاطمه زد عدو با تازیانه تا کند از علی دستت جدا یا فاطمه وای من بر دست و بازو می‌زدند دشمن دور از خدا یا فاطمه زینبت می سوخت با سوز حسین ناله می زد مجتبی یا فاطمه کودکان بی پناهت دیده‌اند گریه ی شیر خدا یا فاطمه با نثار جان پاکت کرده ای یاری از دین خدا یا فاطمه مرتضی در وقت غسل پیکرت شد قدش از غم دو تا یا فاطمه داغ تو ای اسوه ی صبر و رضا زد شرر بر ماسوا یا فاطمه بی تو ای عطر بهشت شیعیان شد مدینه بی صفا یا فاطمه تا به کی ای دخت ختم المرسلین قبر تو مخفی زِ ما یا فاطمه کن کرم از مرحمت دستم بگیر نوکرت هستم (رضا) یا فاطمه یک نگه گر بر من مسکین کنی حاجتم گردد روا یا فاطمه دیدن شهر نبی و مکه را قسمت و روزی نما یا فاطمه
(۵غسل و کفن و دفن) الا ای همسر مظلومه ی من گل من یار من محبوبه ی من دگر رفته ز جان صبر و قرارم چگونه من جدا گردم ز یارم کنار پیکرت از پا نشستم به یاد تو دخیل گریه بستم چه گویم بی تو از حال خرابم غم داغ تو زهرا کرده آبم صفای خانه ام یار شهیدم کنار پیکر پاکت خمیدم نگه کن دیده ی دریای ایم را دل خون، غربت و تنهای ایم را تو راحت گشته ای از رنج و غم ها علی بی تو شده غمگین و تنها تو رفتی و صفا از خانه ام رفت ز پیکر روح من، ریحانه ام رفت چه سازم بی تو ای بانوی خانه شده اشکم ز داغ تو روانه دلم خون شد تنت روی زمین است علی سوزد ز داغ تو غمین است بسوزد از غم تو، تار و پودم شدی پرپر گل یاس کبودم همیشه بوده ای تو همزبانم بهار من، تو رفتی، شد خزانم خجالت می کشم از روی ماهت به یاد ناله و افغان و آهت به جای من چه پشت در کشیدی به جز رنج و غم از دنیا ندیدی گلم را از ستم پژمرده کردند تو را پیش علی آزرده کردند به پشت در گل از شاخه جدا شد گل شش ماهه ات محسن فدا شد چگونه من بشویم پیکرت را رخ نیلی چنان نیلوفرت را چگونه من دهم غسلت شبانه به اشک دیده جای تازیانه چگونه من بشویم روی نیلی به رخسار تو جای ضرب سیلی منم آن همسر جان بر لب تو پریشانم برای زینب تو بسوزد مجتبی نور دو عینت کند گریه برای تو حسینت چگونه من فراموشت نمایم چگونه من کفن پوشت نمایم کنم غسل و کفن جسمت شبانه برم از خانه جسمت مخفیانه بسوزم از برای غربت تو که مخفی باشدت آن تربت تو روی سوی جنان نزد پیمبر روی سوی بهشت حی داور صفای خانه ام، آرام‌ جانم دعا کن بعد تو دیگر نمانم
(۵غسل و کفن و دفن) الا ای همسر پهلو شکسته تو رفتی و علی گریان نشسته امید خانه ام بودی تو زهرا گل گلخانه ام بودی تو زهرا چرا از همسر خود دیده بستی دل مظلوم عالم را شکستی الا ای بانوی پاک شهیده ز داغت قامت حیدر خمیده ز داغت فاطمه خون شد دل من شرر زد داغ تو بر حاصل من زِ تو زهرای من شرمنده هستم تو رفتی از برم من زنده هستم الا ای دختر ختم رسالت کشد از روی تو حیدر خجالت به پیش من زدند آتش به خانه تو را می زد عدو با تازیانه به زخم این دلم دشمن نمک زد تو را آن دشمن جانی کتک زد جدایی از تو بر حیدر چه سخت است برایم غسل تو همسر چه سخت است شده گریان داغت همسر تو چگونه من بشویم پیکر تو فدای ناله ها و اشک و آهت چگونه شویم آن روی چو ماهت چگونه شویم آن رخسار نیلی کبودی رخت از ضرب سیلی الا ای مونس و یار غریبم به وقت غسل تو من بی شکیبم کنار تو بود جان بر لب من کند گریه برایت زینب من پریشان حسن نور دو عینم صفای خانه گریان حسینم صفابخش دلم یار خموشم چگونه من کفن بر تو بپوشم چگونه من کنم دفنت شبانه برم جسم تو را شب مخفیانه دگر بعد از تو تنها و غریبم غم عالم شده زهرا نصیبم غمت یا فاطمه جان کرده پیرم دعا کن بعد تو دیگر بمیرم
🌈شکر نعمت، نعمتت افزون کند ◼️مرحوم شیخ صدوق، با سند مذکور از حسین بن عمر بن یزید از مردی از حضرت امام جعفر صادق صلوات الله علیه روایت کرده که فرمود: هر کس در هر روز هفت مرتبه بگوید: ✨✨اَلْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی کُلِّ نِعْمَةٍ کَانَتْ أَوْ هِیَ کَائِنَةٌ . های گذشته و آینده را نموده باشد. 📚ثواب الأعمال و عقاب الأعمال ج 1 ص 9 ح 1
💠 و ، اند «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زِینَةُ الْحَیَوةِ الدُّنْیا وَ الْبَقِیَتُ الصَّلِحَتُ خَیْرٌ عِندَ رَبِّکَ ثَوَاباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً» فرزند و مال ، زینت زندگی دنیاست؛ و باقیات صالحات [= ارزش های پایدار و شایسته] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش تر است! 💠 از های دنیا استفاده کنید «وَ ابْتَغِ فِیمآ ءَاتَیکَ اللَّهُ الدَّارَ الْأَخِرَةَ وَ لَا تَنسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا وَ أَحْسِن کَمآ أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَیْکَ وَ لَا تَبْغِ الْفَسادَ فِی الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ» قصص/77 و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد! 💠 نعمت های خدا را یاد کنید «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» ضحی/11 و نعمت های پروردگارت را بازگو کن! 📚دستوراتي از قرآن: امر و نهي هاي خدا در قرآن / گردآورنده احمد سعيدي،ص،363
زبانحال امام حسن (ع) چه میشد گر مرا مادر ، از آن کوچه نمیبردی من آن جا را نمیدیدم ، تو هم سیلی نمیخوردی اُوزوم گُوردوم کی اَهریمَن ، سَنه چارَه یُولون کَسدی اُوزوم گُوردوم سَنه سیلی ، دَیَندََه لَبلرون اَسدی اِشیددیم سَس گَلور گُویدَن ، کی اِی ظالِم اُوتان بَسدی دِمَم طوفانلی مَعبَردَه ، باشوننان قارَه دوشموشدی اُوزوم گُوردوم کی تُوپراقَه ، قَباله پارَه دوشموشدی اُوزوم گُوردوم قولاقوننَن ، یِرَه گوشوارَه دوشموشدی شعر شهادت حضرت زهرا (س) ای تاج سر عالم و آدم زهرا از کودکیم دل به تو دادم زهرا آن روز که من هستم و تاریکی قبر جان حسنت برس به دادم زهرا خانم بهروزی
. یا اَباصالِحَ الْمَهدي اَغِثْني! چه می‌شد مثلِ اِسحاقِ بْنِ یَعقوب... به من هم یک سلامی از تو مکتوب... به همراهِ جوابِ نامه هایم... ز کویت می‌رسید ای میرِ محبوب! شبیهِ صاحبِ مِکیال، اى كاش... مرا می‌کرد خَطّت محو و مجذوب چه می‌گردید چون شیخ مفیدم... به خود می‌داشتی در نامه، منسوب برادر، نه، مُحِب، نه، یک گدایی... مرا می‌کرد چشمانِ تو محسوب بُوَد خارِ بیابان، ارزشش بیش! نشد چشمم به یک گام تو مطلوب به حالِ سیّدِ رَشتی بَرَم رَشک... که شد حالِ دلش با دیدنت خوب چه می‌گردید چون حاجی‌فَشَندی... بگیرم از کفِ تو چای مرغوب تمام ِ زندگانیّ اَم تو هستى شدى غایب، شدم پا تا سر، آشوب تویی قاهر به هر بندِ وجودم بُوَد قلبم به رؤیای تو مغلوب دخیلِ ناله‌ی " هَلْ مِنْ جَزوع... " اَم صدایت می‌زنم با چشم مرطوب خيالت هر خیالی را به ذهنم... نموده نیست و نابود و مَنکوب هزاران یوسفِ طاووس‌ْوارند... ز زیباییّ ِ رُخسارِ تو مَربوب قیام ِ خاطر تو در سرِ من... همه‌اندیشه ها را کرده سرکوب گذشت از غیبتِ تو یازده قرن بُوَد مبهوتِ صبرت، صبرِ ایّوب فراقت خسته اَم می‌دارد امّا... به مدحِ تو خوشم یا خَیرَ مَصْحوب! بمیرم خون به جای اشک، باری... برای کُشته‌ی عطشان و مَسلوب سری که رفت بر سرنیزه‌ها هست... تو را هنگام صبح و شام، مَندوب دم ِ " ...حتّی اَموت... " اَت کشته من را برای خواهری که گشت مَضروب برای دختری که دید در شام... خورَد بر روی لب‌های پدر، چوب کُشَد این صحنه‌اَت كه زاده‌ی هند... کنار تَشت ِ زر می‌ریخت مَشروب " اَلا  وَ  لَعنةُ اللّهِ  عَلَيهِم " بُوَد لعنِ خدا بر قوم مغضوب شنیدم سیّدِ بَحرُ الْعُلوم اَت... میانِ دسته دید و گشت مرعوب عِمامه از سرش انداخت این مرد، دلش را کرد همرنگِ تو جاروب امان از کوریِ قلب و نگاهم... شدند از غفلتم مخروب و معیوب! حجابِ چشم من با چشم‌هایت... گناهانم بُوَد ای مِهر مَحجوب! یکشنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۱
. اَللّهُمّ عجّل لوليّكَ الْفَرَج ما را چراغِ راه‌، کلام ِ خدا بُوَد ما را دلیل، آیه‌ی " ...لَوْلا دُعا... " بُوَد برهانِ ما حدیثِ " ...یَرُدُّ الْقَضا... " بُوَد کم غیرتی به حرفِ ائمّه، خطا بُوَد در دستخطّ ِ صاحبمان، امرِ مُندَرَج... اِکثارِ در دعاست به تعجیلِ در فَرَج حالا که می‌کنید تحمّل، دعا کنید بَر رَب زنید دستِ توکّل، دعا کنید از عُمقِ جان، برای تحوّل، دعا کنید بهر رسیدنِ به تکامل، دعا کنید راه نجاتِ اُمّت بیچاره و فلج... اِکثارِ در دعاست به تعجیلِ در فَرَج باید دعا کنید که هجران رسد به سر باید دعا کنید بیاید به سر، سحر باید دعا کنید که روشن شود نظر باید دعا کنید ولیکن، زیاد تر در دستمان سلاح، به پیکارِ با عِوَج... اِکثارِ در دعاست به تعجیلِ در فَرَج سوزِ دعا مقدّمه‌ی هر دعا بُوَد پاکیّ قلب، شرط ادب در دعا بُوَد در این زمانه، لنگر و سنگر دعا بُوَد اوّل دعا بُوَد به لب، آخر، دعا بُوَد بالاتر از ثوابِ نماز و جهاد و حج... اِکثارِ در دعاست به تعجیلِ در فَرَج باشد دعا برای فرج، کار فاطمه کرده‌ حسین در تهِ گودال، زمزمه توفیقِ در دعا نشود قسمت همه این امر می دهد به مُصیبات، خاتمه باعث به شادیِ دل زهرا، دل حُجَج... اِکثارِ در دعاست به تعجیلِ در فَرَج ✍ شنبه ۲۱ آبان ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا