.
بسم الله الرحمن الرحیم
بالا
صدای گریه از عرش معلّی میرود بالا
همین که نیمهشبها دست زهرا میرود بالا
یکی از پلکهای زخمیأش با دیدن حیدر
به زحمت _تا کند او را تماشا_ میرود بالا
گمانم مرکز ثقل زمین را شعلهها سوزاند
که آتش از در و دیوار دنیا میرود بالا
هنوز از ماجرای کوچهها شرمندهاش هستند
اگر دیوارها کج تا ثریا میرود بالا
تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار
که روی شانهها تابوت مولا میرود بالا
سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن
فقط هر آینه دیوار حاشا میرود بالا
شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند
که دود آتش امروز، فردا میرود بالا
به لب در هر قنوت آوای "أَینَالمُنتَقِم؟" داریم
که دست لطف مادر نیز با ما میرود بالا
#مجتبی_خرسندی
#حضرت_زهرا_سلاماللهعلیها
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
#فاطمیه #حضرت_زهرا
......................................................................
@navaye_asheghaan
.
#شام_غریبان_حضرت_زهرا
... و این داغ دل مولا علی ست
------
بشویم زخم پهلو یا که بازو یا که هر دو
بگریم بهر بازو یا که پهلو یا که هر دو
درین شام غم انگیز فراق از داغ جانسوز
کنم دل را پریشان یا که گیسو یا که هر دو
غم طفلان به یک سمت و غم زهرا به یک سو
بسوزم بهر طفلان یا که بانو یا که هر دو
نمی داند کسی حال منِ دل خسته امشب
که از کف می دهم گل یا که نیرو یا که هر دو
نمی داند کسی از پا فتادن را ... ، نداند
که خم شد قامت من یا که زانو یا که هر دو
به یک سو کودکان گریان ، به یک سو جسم زهرا
بسوزم من درین سو یا که آنسو یا که هر دو
ز دستم رفت زهرا ، مانده ام تنها ، مردّد
بگریم یا که با او یا که بی او یا که هر دو
ز غم سوزد دلم "یاسر" ازین داغ جگرسوز
بریزم اشک بر دل یا که بر رو یا که هر دو
**
حاج محمود تاری «یاسر» ✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
#زبان_حال_مولا_علی
.....................................................................
@navaye_asheghaan
.
#حضرت_زهرا
حریم محترم
در گلشنِ سبزِ آلِ طاها
ماییم و ارادتِ به زهرا
زهرا که فروغِ چشمِ طاهاست
زهرا که نسیمِ عطرِ طوباست
بانوی همیشه جاودانه
در عشق و امید بی کرانه
بانوی همیشه غرقِ در نور
پیدای جهان و گشته مستور
بانوی حجاب و بُردباری
لبربزِ امید و غمگساری
این آینه بَضعَةُالرَّسول است
مرضیه و راضیه ، بتول است
زیبنده بود زنِ مسلمان
گیرد ز بتول درسِ ایمان
در حُجب و حیا نظیرِ وی نیست
جز راه خدا مسیرِ وی نیست
ای زن مرو جز مسیرِ او را
در عرش ببین سریر او را
در خاتمِ آسمان نگین شد
الگوی زنان اهل دین شد
زهرا که ازوست این حکایت
گردیده فدایی ولایت
با آن که بدید صدمه بسیار
زد تیر بلا به قلبِ اغیار
می داشت فروغِ منجلی را
نفروخت ولایتِ علی را
جان باخته ی رهِ ولی بود
همواره مدافعِ علی بود
در راهِ دفاعِ از ولایت
ایثار نموده بی نهایت
از آتش عشق شعله ها خواست
در پیشِ ستمگران بپا خاست
نگذاشت علی بماند و غم
اِستاد به پیش خصم محکم
آنگونه ستاد پیشِ دشمن
کز خصم نماند روح بر تن
در کوچه ی شعله ها قدم زد
تا جبهه ی فتنه را به هم زد
ای وای چه کرده اند اغیار
با فاطمه آن عزیز دادار
آتش زده اند بی محابا
در خانه ی وحیِ حق تعالا
آن خانه که هجمه ی ستم دید
در شعله حریمِ محترم دید
می سوخت چو دل در آن کشاکش
یاسِ نبوی میانِ آتش
بر لب نفسش رسید ای وای
شد محسنِ او شهید ای وای
آنها که ز دین گسسته بودند
پهلوی ورا شکسته بودند
ای شهرِ مدینه چشم وا کن
فکری تو برای مرتضیٰ کن
این خانه حریمِ وحی بوده ست
گلزارِ عظیمِ وحی بوده ست
جان را عطشِ نسیم سخت است
این هجمه بر این حریم سخت است
این آمده شعله در نفس کیست
این هجمه ی ظالمانه از چیست
صبری که گل پیمبر اینجاست
شیرازه ی سبزِ کوثر اینجاست
اشک از رخِ آسمان پریده
زهراست که پشتِ در رسیده
این خانه حریم عشق و شور است
آتش نزنید بیتِ نور است
oo
محمود تاری "یاسر"✍
#هجوم_به_بیت_وحی
....................................................................
@navaye_asheghaan
.
#دکلمه
#فاطمیه
چلچراغ عشق
ای تو اسلام مجسّم فاطمه
پیش پیغمبر مکرّم فاطمه
برگی از روی تو را شبنم ندید
تاری از موی تو نامَحرم ندید
جان فدای جلوه ی افلاکی ات
آیه ی قرآن گواه پاکی ات
چلچراغِ عشق تنها نام توست
آیه ی تطهیر نورِ بام توست
ای وجودِ تو بَری از هر خطا
عطر یاسِ باغسارِ هَلْ اَتیٰ
ای معطّر جان ز عطرِ جاری ات
ای علی خُرّم ز خانه داری ات
شورِ یثرب در حجازِ تو نبود
جز علی کس همتَرازِ تو نبود
آسمان محوِ نمازِ هر شب ات
از مَلَک دل بُرده یارب یارب ات
ای بهشتِ مصطفی یا فاطمه
جان به جسمِ مرتضی یا فاطمه
قطره را آئینه ی دریا کند
هر که فرهنگِ تو را احیا کند
بهترین الگویِ زن در جامعه
با تو روشن می شود هر جامعه
زن اگر در راهِ تو برداشت گام
پیشِ اهلِ عرش دارد احترام
در مسیرِ حفظ ارزش های دین
داشتی چون لاله قلبِ آتشین
گوهرِ دین ایمن از ایمان توست
نسلِ احمد جاری از دامان توست
بر نبی هم دختر و هم مادری
افتخار عترتِ پیغمبری
حاملِ وحیِ خداوند وَدود
بارها در خانه ات آمد فرود
ای کَرامتگاه انسان کوی تو
ای منوّر آسمان از روی تو
زهره ی زهرایِ آفاقِ وجود
وسعتِ روشنگرِ غیب و شهود
هاله ی مهتابِ چشمانِ رسول
راضیه ، مرضیّه ، زهرایِ بتول
دامنت مَهدِ ولایت پرور است
بیتِ تو ، بیتِ امامت پرور است
ای ولایت را پذیرفته به جان
وی امامت را تجلّی در جهان
گلشن ات ناگه خزانی شد چرا
یاسِ رویت ارغوانی شد چرا
از چه ناگه یک جهان شیون شدی
این چنین پژمرده در گلشن شدی
ای ز اندوه تو خون چشمِ مَلک
داسِ دشمن چیده گندم از فدک
داشتند ای آفرینش را بها
سنگفرشِ کوچه ها نقشِ تو را
در میانِ کوچه ای عطرِ بهار
بر زمین افتاده بودی بی قرار
در تلاطم شد نسیمِ آب آه
پنجه ی شب بر رخِ مهتاب آه
اشکِ خود را نیلگون افشانده ای
چهره از آئینه ها پوشانده ای
تا که رویِ ماهِ تو مصدوم شد
آسمان از دیدنت محروم شد
oo
حاج محمود تاری "یاسر"✍
#کوچه_بنی_هاشم
#حضرت_زهرا
....................................................................
@navaye_asheghaan
.
#فاطمیه
آخرین وداع
علی با گلِ ارغوانش خدا حافظی می کند
وَ با یاسِ گشته خزانش خدا حافظی می کند
غریبانه بر دوشِ خود می برد ماهِ گلگونِ خود
چنین با مهِ آسمانش خدا حافظی می کند
تکان می خورد شانه هایش ز غمناله های فراق
که با همسرِ مهربانش خدا حافظی می کند
کمان شد ز سنگینیِ بارِ هجران تمامِ قدش
که با یارِ قامت کمانش خدا حافظی می کند
توان داده از کف به هنگام تدفینِ زیبا گلش
که با این غمِ بی کرانش خدا حافظی می کند
کنارِ مزاری که زهرای اطهر در آن خفته است
خمیده دگر زانوانش ، خدا حافظی می کند
جوان بود و جان را فدای امامش علی کرده است
علی با شهیدِ جوانش خدا حافظی می کند
فقط نُه بهار آمد و میهمان علی بود و رفت
علی با گلش ، میهمانش ، خدا حافظی می کند
شکسته پر و بالِ این طایر و مرتضی بی قرار
که با طایرِ آشیانش خدا حافظی می کند
ز یادِ علی کی رود یادِ زهرای اطهر ، کنون
علی با گلِ جاودانش خدا حافظی می کند
غمِ بی امان داشت "یاسر" ز هجران او مرتضی
علی با غمِ بی امانش خدا حافظی می کند
oo
حاج محمود تاری "یاسر"✍
#حضرت_زهرا
....................................................................
@navaye_asheghaan
.
گل در آتش
خانه شد ویرانه و گلخانه ام آتش گرفت
شمع چشمم سوخت و پروانه ام آتش گرفت
بوی عطر سیب آمد از میان شعله ها
بر زمین افتاد گل ، ریحانه ام آتش گرفت
تا به روی شانه ام زینب سر خود را گذاشت
ناگهان احساس کردم شانه ام آتش گرفت
در عزای فاطمه ویرانه شد کاشانه ام
قبل ویران گشتنش کاشانه ام آتش گرفت
از لسان فاطمه بنویس روی برگ گل
شاخ و برگم سوخت و دُردانه ام آتش گرفت
خانه ی بی فاطمه ویرانسرایی بیش نیست
در فراق روی او ویرانه ام آتش گرفت
از دل آئينه ام خون می چکد «یاسر» ببین
جام دل بشکسته و پیمانه ام آتش گرفت
**
#مرثیه #واحد_سنتی
محمود تاری «یاسر»✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
@navaye_asheghaan
.
#سیمای_بهشتی
خانه ات گلشن ز طوبای بهشتی فاطمه
حجره ات عرش معلای بهشتی فاطمه
حجره ای داری معطر از مناجات و نماز
گوشه ای از آن ، مصلای بهشتی فاطمه
از دعایت می رسد دلهای یاران در بهشت
ای مناجات تو نجوای بهشتی فاطمه
برترین ذکر تو یا الله ، یا قدوس بود
کمترین یار تو حورای بهشتی فاطمه
چادرت زیباتری تصویر در چشمان ماست
چادرت یعنی که سیمای بهشتی فاطمه
ریشه های چادرت در تار و پود ما نشست
بانوی امروز و فردای بهشتی فاطمه
رنگ پائیزی نداری ای بهارستان عشق
چون تویی باغ شکوفای بهشتی فاطمه
قطره ای از اشک خود را هدیه کن بر ما که هست
اشک تو از جنس کالای بهشتی فاطمه
کی جدا می گردی از مولای هستی مرتضی
چون علی داری تو همتای بهشتی فاطمه
جرم تو این بود بت ها را شکستی بی تبر
ای خلیل الله زن های بهشتی فاطمه
می روی اما نه از قلب علیِ مرتضی
این تویی؛ جانانِ مولایِ بهشتی، فاطمه
«یاسر» از دنیا و عقبا جز ولایت را نخواست
بانوی دنیا و عقبای بهشتی فاطمه
**
#حاج_محمود_تاری «یاسر»✍
#فاطمیه #حضرت_زهرا
....................................................................
@navaye_asheghaan
#واحد امام زمانی
شماره 193
کانال نوحوا علی الحسین
▪️▪️▪️▪️
دل پر از غصه ی بی امان
چشم به راه تو پیر و جوان
عجل الله تعالی فرج
فرج روی صاحب زمان
چشم منتظرم همیشه مونده به در
عشق فاطمه پس کی میرسی از سفر
بیا آغا مدینه رو با سپاه ت پس بگیر
پرچم انتقام مادر تو بر دست بگیر
⏪ السلام عشق من
یا حجة بن الحسن
عشق تو گرمی پشتمه
با تو دنیا توی مُشتمه
گردش آسمون و زمین
با تو روی سر انگشتمه
هیئت میرم اگه نه به صِرف هیئته
اشک و سینه زنی یه جورایی بیعته
مشرق و مغرب به نور خودت روشن بکن
زره حیدری رو با ذکر حیدر تن بکن
⏪ السلام عشق من
یا حجة بن الحسن
یابن الآیات و البیّنات
یابن طاها و المحکمات
ای گل نرگس و فاطمه
یابن یاسین و الذاریات
زیرِ پرچم تو بگیرم شور و نوا
أین الطالب بالدم شاه کربلا
نصف دین انتظاره و نیمه ی کامل حسین
روی دست تو پرچم یا لثارات الحسین
⏪ السلام عشق من
یا حجة بن الحسن
#شعر حضرت زهرا سلام الله علیها
ز بس که هست به جسمم جراحتی تازه..
ز لاله ساخته ام باغ جنتی تازه.
به دست لاغر من لقمه نیز سنگین است
کشیدم از علی امشب خجالتی تازه
زنی به نیت خنده عیادتم آمد
خدا کند که نباشد عیادتی تازه
مگر که گریه ی یک زن چه اذیتی دارد؟!
رسیده باز به حیدر شکایتی تازه
علی به حجره ی من هرزمان که سر بزند
به غیر گریه نداریم صحبتی تازه
نفس کشیدن پهلو شکسته آسان نیست
مصیبتی است وَ پشتش مصیبتی تازه
دوماه پیش چنان سیلی بدی خوردم
که هست بررخم انگار ضربتی تازه
لباس های قدیمی بزرگ شد به تنم
بیار جامه ی نو بهر قامتی تازه
سه چهار مرتبه مردم ولی به عشق علی..
خدا به فاطمه اش داد فرصتی تازه!
🔸شاعر: سید پوریا هاشمی
@navaye_asheghaan
۳۴
(حضرت زهرا س)
(۲آمدن حضرت زهرا س بر سر قبر پیغمبر)
پس از تو در سقیفه،چو نامردان نشستند
پدرجان نانجیبان،همه از تو گسستند
مدد یا رسول الله۲
میان خانه ی من،دو دستش را ببستند
به پیش چشم حیدر،مرا پهلو شکستند
مدد یا رسول الله۲
پس از تو ای پدرجان،زدند آتش به خانه
مرا از ظلم و کینه،زدند با تازیانه
مدد یا رسول الله۲
ز ضرب کین دشمن،به پشت در فتادم
پدرجان محسنم را،به راه حق بدادم
مدد یا رسول الله۲
نگر تاب و تب من،بود جان بر لب من
برای حال مادر،بسوزد زینب من
مدد یا رسول الله۲
به حال من پدرجان،بنالد نور عینم
حسن نور دو چشمم،بگرید با حسینم
مدد یا رسول الله۲
#رضا_یعقوبیان
#حضرت_زهرا #کنار_قبر_پیامبر
#حضرت_زهرا
جان خودم قسم که همین چند روز پیش
گفتم که کج کنم سر این میخ را نشد
پهلوی و روی موی و وضوی جبیره ات
چون من بساط قتل کسی رو به را نشد
محمد سهرابی👆
#حضرت_زهرا
به سینه ام چه گذشته که دختر خود را
بغل گرفته و زود از خودم جدا کردم
.
.
علی در آن همه دشمن مرا صدا می زد
ولی من از پس در فضه را صدا کردم
ز پا فتادم و قنفذ شکست دستم را
ولی ز دست امامم طناب وا کردم
استاد حاج غلامرضا سازگار👆
#حضرت_زهرا
چه خوابی؟تا سحر پهلو به پهلو می شود اما
مگر با درد پهلو می توان پهلو به پهلو شد؟
.
.
همه دیدند دست او دگر بالا نمی آمد
به هر زحمت ولی در روز آخر خانه جارو شد
جواد محمد زمانی👆
#حضرت_زهرا
ماندهام با کودکانِ از غذا اُفتادهام
باز بالایِ سَرَت با بچهها اُفتادهام
بسترت را جمع کردم بسترم را پَهن کُن
دردِ پهلو میکشم من هم زِ پا اُفتادهام
گرچه پُختی خانمم نانی برایِ چند روز
من سهماهی میشود از اشتها اُفتادهام
موی خاک و روی خاکی و محاسن غرقِ خاک
آه میبینی مرا که در کجا اُفتادهام
حسن لطفی👆
#حضرت_زهرا
هر چه کردم سینه ام نگذاشت،جان فاطمه
چند بار این بچه هایم را بغل کن جای من
من نمیدانم چرا هر وقت خوابم می برد
استخوان من میفتد روی هم،ای وای من
علی اکبر لطیفیان👆
#حضرت_زهرا
کار تنش زیاد ولی وقت من کم است
یک شب برای شست و شوی این بدن کم است
بانوی من نحیف نبود،اینچنین نبود
وقتی نگاه میکنمش ظاهرا کم است
علی اکبر لطیفیان👆
#حضرت_زهرا
او دختر است حسرت آغوش می خورد
این سینه ی شکسته،بمان،جوش می خورد
دستت شکسته است که بالا نمی رود؟
این شانه ات چه دیده چرا جا نمی رود؟
حسن لطفی👆
@navaye_asheghaan
4_5874973158745833540.mp3
1.61M
▪️🎤زبانحال حضرت زینب(ویژه فاطمیه)
محلی مازنی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
تاریکِ شو مه ماره سوی بقیع بوردنه
کی و کی بوردنه
مقداد و سلمان و عمار و علی بوردنه
بعو چتی بوردنه
فاطمه ره به سوی قبر نبی بوردنه
بعو چتی بوردنه
بمیرم مه ماره با روی نیلی بوردنه
بعو چتی بوردنه
ــــــــــــــــــــ
نصف شو شهر مدینه بیه خاموش بی صدا
بَیبوم شه ماره فدا
مدینه سو دکته ماه بیمو سر بالا
بیه پر نور همه جا
دنبال تابوت مه مار مه برار دکته راه
با امام مجتبی
مه جانه ماره ونه پرِ پلی بوردنه
کی و کی بوردنه
ــــــــــــــــــــ
هر ده برار سینه زونه اون تابوت پشت سر
مثل دتا کبوتر
مثل چلچلا وچه سر بشتنه به زیر پر
در غم اون خوش سیَر
داغ زهرا هکرده هردتا برار ره اثر
هر ده با دیده تر
گل باغ مصطفی ره بعو چتی بوردنه
کی و کی بوردنه
ــــــــــــــــــــ
ونه حق ره غصب هکرده دشمن بی آبرو
مه پر چشم جلو
سیلی و تازیانه بزو وره قوم عدو
بشکسه ونه پهلو
میون اون در و دیوار بورده ونه تن رو
بورده ونه چشم سو
بانوی دین ره چتی سوی بقیع بوردنه
کی و کی بوردنه
شاعر:مرحوم فخرایی
ــــــــــــــــــــ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
• ﷽ •
سبک:شور
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#درخواستی
متن:مادر بزار تا سپرت باشم...
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
مادر بزار تا سپرت باشم
پروانه وار دور و برت باشم
یه دنیا ممنونم ازت مادر
اجازه دادی نوکرت باشم
دعا کن تا نوکری خَلَف شم
نزار با بار گناه تلف شم
مطمئنم که تو خواستی مادر
سگ دربار شَه نجف شم
بهترین یاوری سورهی کوثری
خاک پاتم با حفظ سِمَت نوکری
شفیعهی همه صحنهی محشری
دخت پیغمبری فاطمهی اطهری
ام ابیها یا زهرا
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
ازم نگیر نگاهتو مادر
قد کشیدم پناه تو مادر
بها دادی به من ولی هستم
بندهی رو سیاه تو مادر
شده شاملم دعای مادر
اومدم تو روضه های مادر
جنتِ همین جا فاطمیه
چون بهشته زیر پای مادر
مونس مرتضی یا سیدة النسا
به محضر تو زانو میزنن انبیا
مادر عشق منی حسن مجتبی
مادر زینبین و سیدالشهدا
ام ابیها یا زهرا
☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️☘️
خدا رو شکر که کلب العباسم
از کَرَمِت رو روضه حساسم
روز قیامتم بیاد مادر
یک نخ چادرت بسه واسم
مریم و آسیه فِضّه اَسْما
هاجر و سُمَیِّه و زُلِیخا
تموم زنان اهل جنت
حتی حورالعین کنیز زهرا
آیت اللهی مادر ثاراللهی تو
عصمت الله و انسیة الحورایی تو
مطهره و صدیقه کبرایی تو
راضیه مرضیه حضرت زهرایی تو
ام ابیها یا زهرا
کربلایی وحید شکری
4_6005882391833349490.mp3
20.43M
#نوحه_فاطمیه
#انقلاب_اسلامی
من پای تو هستم، حتی اگه هیچکس،
پای تو نمونه
قدرتو میدونم، حتی اگه هیچکس،
قدرتو ندونه
حق تویی حتی اگه؛دور توخلوت بشه
حتی اگه توی شهـــر، بهت اهانت بشه
عاشقتم؛ هرچن که بشم محکوم
عاشقتم؛ ای مقتــــــــدر مظلوم
راه حق برا من، اون مسیریه که،
یاورش تو باشی
اولش تو باشی، آخرش تو باشی،
رهبرش تو باشی
کعبه طوافم نشـــه؛ روزشو ســر میکنه
هرکی جدا شه ازت؛خودش ضرر میکنه
عاشقتم؛ ای عشق غیور من
عاشقتم؛ تنهــای صــبور من
میدونم عزیزم، طعنهها دروغا،
غم به دل میذاره
نعــــرههای باطل، رفتنیـــه اما،
حق ادامــــه داره
عینِ گلستون میشه،خونۀ پر دود ما
میرسه آخر یه روز،مهدیِ موعود ما
عاشقشم؛ جــولان میـــده تُـو خیبــر
عاشقشم؛ وقتـــی میگـــه یاحـــیـدر
#حمید_رمی 👋🔰
🇮🇷اگر دغدغۀ انقلاب اسلامی رو دارید، این نوحه رو که حرفهای دلِ فاطمه و پیروان فاطمهست #منتشر_کنید.🇮🇷
السلام علیکِ
ایتها السیدة الجلیلة
ایتها السیدة الجمیله
ذات الاحزان الطویلة
فی المدت القلیلة
المجهولة قدرها، المخفیة قبرها
فدای عمر کمت مادر، فدای قد خمت مادر
میگن قبرت تو دل مولاست، فدای اون حرمت مادر
ای مادر ای مادر
—————-
ما رو یادش نمیره
اونیکه همسایه رو هم دعا کرد
حتی لباس عروسشم عطا کرد
وقتی دید علی غریبه، محسنشم فدا کرد
المظلوم بعلها المقتول ولدها
تو خونه غنچهت و میچیدن، تو کوچه با تو میجنگیدن
تا که افتادنت و دیدن، به اشکای علی خندیدن
ای مادر ای مادر
—————-
قد مولا رو خم کرد
غصهٔ قامت کمون مادر
دیگه به لب رسیده جون مادر
این روزا که درد پهلو، برده امون مادر
المغصوب ارثها، المکسور ضلعها
اونا که حق تو رو خوردن، با نامردی فدک و بردن
میگن آب ارث تو بود مادر، گلات تو کربلا پژمردن