هر شب جمعه بیاید فاطمه در کربلا
زائر کوی حسین گردد به اشک و گریه ها واحسینا واحسین💚
هر شب جمعه بیاید با دوصد شور و نوا
یاد اکبر گریه دارد در حرم پایین پا
واحسینا واحسین💚
سوزد و ناله زند یاد رباب و اصغرش
یادآن لحظه که تیر کین خوردبرحنجرش واحسینا واحسین💚
هر شب جمعه بیاید درکنارعلقمه
گریه دارد بهر عباس علی با زمزمه
واحسینا واحسین 💚
هر شب جمعه بیاید فاطمه در قتلگه
سوزد و ناله زند اندر کنار خیمه گه
وا حسینا وا حسین💚
هرشب جمعه بیاد سوزاشک زینب است یاداشک زینبش درقتلگه جان برلب است
واحسیناواحسین💚
هر شب جمعه بگرید یاد شاه سر جدا
یاد جسم غرق خون وسر بروی نیزه ها واحسینا
واحسین💚
#تنظیم خدادادی
#حاج_قاسم_یاد_شیرینش_بخیر
#جان_فدا_شهید_سلیمانی
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
«حاج قاسم»یادشیرینش بخیر
خـــاطـرات بـرگ زَرّینـش بخـیر
ای به قربان دل شـیدایی اش
شد شهادت قله ی زیبایی اش
«حاج قاسم»جایش این دنیانبود
چون در این دنیا برایش جانبود
لحظه ای که طعمه ی شیادشد
چون پرستو از قفس آزاد شـد
بهر تجدید قوا شد سوی نـور
تـا که بـرگـردد به هنگام ظهور
«حضرت مهد» بـر او کرده نـظر
تا شود از«سیصدو سیزده» نفر
مـرگ او آغـاز زنـدگــانی اسـت
مکتب او پاک وجاودانی است
غیر «رهبر» که به او دلباخته
«حاج قـاسم» را کسی نشناخته
اِربَـاً اِربـا شـد سبکـتر پر کشد
پَـر بسـوی خـانه ی دلبـر کِشـد
«حاج قـاسم»داشت بس رنگ خدا
شـد مدال افتخارش «جان فدا»
#جان_فدا آن است جان وسر دهد
چون«سلیمانی» دلش را پـر دهـد
#جان_فدا یعنی که پاک و بی ریا
پـای تـا سـر محـو در عشـق خـدا
#جان_فدا یعــنی فــداییِ امــام
در مسیرش بـا«ولایـت» مستدام
#جان_فدا یعنی«سلیمانی»شدن
عـاشقـانه در خــدا فــانـی شـدن
#جان_فدا یعنـی چهل سال انتظار
بـا شهـادت رفتـن انـدر کـوی یـار
#جان_فدا یعنـی تَعَبُّـد بنـدگـی
چـون«سلیمانی» شدن در زندگی
#جان_فدا درخون خودرقصیدن است
#جان_فدا غیر ازخدا بُبریدن است
#جان_فدا بـا عزت وبا شوق وشور
هـر کجـا درد است می یابد حضور
#جان_فدا یعنی کـه با مردم شدن
خـود نـدیدن بین آنـان گم شـدن
#جان_فدا یعنی که سرباز وطن
اربــاً اربــا پــاره پـاره در کفـن
#چان_فدا یعنی یتیمان را پدر
هـر دم از احوال آنـان بـا خبـر
#جان_فدا یعنی «ولایت»بـاوری
بـا دل و جـان در مسیـر«رهبری»
#جان_فدا یعنـی کـه سرباز«ولی»
چـون «سلیمـانی» جـانبـاز«ولـی»
نـاله زد بـس در عـزای فـاطمـه
#جان_فدا گشته بـرای فاطمه
حاج قاسم چـون طلای ناب بود
بهــر دیـدار خـدا بـی تـاب بـود
باید همچون«حاج قاسم»مست بود
بــه خـدا و اهل بیت پیـوست بــود
بـاید همچـون«حـاج قاسم»پاک شد
در اطـاعت از «ولی» بی بـاک شـد
عـاقبـت بخیـر گـر خـواهی شـوی
بـا «ولایت» بـاید ایـن ره را رَوی
در خـدا«مـداح» اگـر فـانی شوی
#جان_فدا همچـون«سلیمانی»شوی
🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷🥀🇮🇷
شعر:علی اکبراسفندیار«مداح»
زمینه، لا تخف لا تحزن.m4a
1.92M
زمینه امام حسین علیه السلام
با مضامین مناجاتی
می خورم غم روضه تو
عشقه پرچم روضه تو
دوست دارم خدایی آقا
بیشتر از همه روضه تو
بهت قول می دم توو این سختیا
نمیشم ازت تا ابد من جدا
تو هم ساعتی که همسایه ها
می گیرن زیر تابوتم رو بیا
وقتی که بندای/کفنو می بندن
ساعتی که راه/دهنو می بندن
تو بیا کنارمو بهم بگو
لا تخف لا تحزن
لا تخف لا تحزن
نوکریت برام عزته
خونه ی دلم هیئته
بهترین شب زندگیم
یا حسین شب روضته
توی روضه و توو تاریکیاش
شده گریه واسه تو کارم آقا
تو هم قول بده به این نوکرت
توو تاریکی قبرم آقا بیا
ساعتی که توو قبر/هی تکونم میدن
وقتی که تلقینو/واسه من می خونن
توی گوش من فقط یه بار بگو
لا تخف، لا تحزن
لا تخف لا تحزن
زندگیم حسین جان فدات
جون میدم برا کربلات
عشقمه همین که دارم
پیر میشم پای روضه هات
بدون تو و همین روضه ها
جهنم میشه زندگی واسمون
کنار تو ام آقا تا ته اش
تو هم تا ته خط کنارم بمون
وقتی که سنگای/لحدُ می ذارن
وقتی که می مونم/بی کس و تنها من
توی اوج بی کسی صدام بزن
لا تخف لا تحزن
لا تخف لا تحزن
وحید محمدی
۱۷ آبان ۱۴٠۱
#امام_حسین_زمینه
#زمینه_مناجاتی
#زمینه_احساسی
.
|⇦•شب بود وچشم خفتگان...
#روضه_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج #مهدی_سماواتی
●━━━━━━───────
"اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ"
شب بود وچشم خفتگان در خواب خوش بود
بيدار مردي اشک چشمش آب خوش بود
در بي کَسي تنها امیدش را داده از دست
نخل و نهالِ نارسش را داده از دست
در خاک پنهان کرده خونين لاله اش را
آزرده جسمِ يار هجده ساله اش را
اشکش به رُخ چون اَنجم از افلاک ميريخت
بر پيکر تنها عزیزش خاک ميرخت
گويي که مرگِ يار را باور نمي داشت
از خاکِ قبر همسرش سر بر نمي داشت
می رفت کم کم گُم شود در آسمان ماه
چون عُمر يارش عُمر شب را ديد کوتاه
بوسيد در دريايِ اشکِ ديده گِل را
برداشت صورت از زمين بگذاشت دل را
*دید شب داره به آخر میرسه، به زحمت از کنارِ قبر فاطمه برخواست، دست و دامنش رو از خاکِ قبرِ فاطمه تکان داد، صدا زد: زهرا جان! "فَإِنْ أَنْصَرِف فَلَا عَنْ مَلَالَةٍ" یعنی زهرا اگه دارم میرم از روی خستگی نیست، قبرت باید مخفی بمانه*
بگذاشت جانش را در آن صحرا شبانه
با پيکرِ بي جان روان شد سوي خانه
آن خانه اي کز دود آهش بُد سيه پوش
در آن چراغ عُمر يارش گشت خاموش
آنجا که خاکش را به خون آغشته بودند
هم آرزو هم شاديش را کُشته بودند
آنجا که جز غمهاي عالم را نميديد
در هر طرف ميگشت زهرا را نميديد
صبح آمد وشب خفتگان جَستند از جا
آماده بعد از دفن بر تشييع زهرا
در بین ره مقداد آن پیر جوانمرد
همچون علی در غیرت و مردانگی مَرد
فریاد زد کی چشم دلهاتان همه کور
در ظلمت شب دفن شد آن آیت نور
#دفن_شبانه
*دیشب علی بدنِ فاطمه اش رو غریبانه برداشت، دفن کرد...*
او بود از جمع شما بیزار بیزار
او دید از خیلِ شما آزار آزار
*آی نانجیبا! تا تونستید زهرا رو اذیتش کردید، جسارت کردید، حالا برا تشییعِ جنازه اش اومدید؟*
ثانی دوباره زخم مولا را نمک زد
مقداد را چون بانویش زهرا کتک زد
*مقداد روی زمین افتاد، شروع کرد گریه کردن، گفتن: مقداد! تو مردِ جنگی، پهلوانی، چرا با یک سیلی خوردن گریه میکنی؟ مقداد فرمود: برا خودم گریه نمی کنم، برا اون خانومی گریه می کنم که از این نانجیب سیلی خورده، عجب دستِ سنگینی داره...*
خون بر دلِ زار امیرالمؤمنین شد
زیرا غلامِ پیر او نقش زمین شد
#شاعر حاج غلامرضا سازگار
*امیرالمومنین تو خونه نشسته، اومدن گفتن: یاعلی! چرا نشسته ای؟ میخوان قبر فاطمه رو نبش کنند، به بدنِ فاطمه ات نماز بخونن، خدا میدونه این خبر با دلِ علیِ مرتضی چه کرد، پارچه ای که توی جنگ به سر می بست، به سرِ مبارکش بست، شمشیرِ برهنه برداشت، مثل شیرِ غضبناک اومد، گریبانِ دومی رو گرفت زمین زد، نوشتن چیزی نمونده بود جان از بدنِ نحسش بیرون بیاد، علی فرمود: چه کنم مأمورِ به صبرم، رهاش کرد، فرمود: اگه دست به یکی از این صورتِ قبرها بزنید، زمین رو از خونِ شما رنگین میکنم، دیدن این علی، علیِ میدانِ بدرِ، علیِ میدانِ اُحُدِ، علیِ امروز، علیِ خیبر گشاست، دیگه اون آقایی نیست که مقابل چشمش فاطمه اش رو بزنن، دستش بسته باشه چیزی نگه... همه برگشتن و رفتن، علی از دور یه نگاه به قبرِ فاطمه اش انداخت، فاطمه جان! علی زنده باشِ و به قبرت هم جسارت کنند؟ نه!
آی حسینیا! امروز شماها بگید: علی جان! نتونستید ببینی یه عده جسارت کنند به قبرِ فاطمه ات، حق هم همین بود آقا! اما کجا بودی کربلا؟ حُسینت رو کُشتن، بعد از شهادتش به بدنش هم جسارت کردن"وَ بِجَرد الخَیْـلِ بَعْد القَتْلِ عَمْداً سَحِقُونی" با سُمِ اسبان بدنش رو پایمال کردند. ای حسین!...
ــــــــــــــــــ
#حاج_مهدی_سماواتی
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
#روضه_بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.👇
roze - fatemiye_samavati.mp3
4.46M
|⇦•شب بود وچشم خفتگان...
#روضه_شهادت_حضرت_زهرا سلام الله علیها اجرا شده در ایام فاطمیه به نفس حاج مهدی سماواتی
#روضه_بعد_از_شهادت
#بعد_از_شهادت
📋 با حال مضطر آمدم آقا گدایی
#سبک_مناجات
بانوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــ
با حال مضطر آمدم آقا گدایی
شاید کنارت جا بگیرم با گدایی
سرگرم معصیت شدم در طول هفته
با بال زخمی آمدم حالا گدایی
ای کاش هر شب بر در این خانه بودم
چون میبرد افتاده را بالا گدایی
هرشب دعایم کردی و هی غصه خوردی
گفتی بیا روضه، نرو هرجا گدایی
گر اشک و سوز ناله میخواهی همیشه
باید بیایی نیمهی شبها گدایی
با دست خالی رو زدم تا که ببینی
امشب امید من شده تنها گدایی
بیآبرو بودم تو دادی آبرویم
خیلی به دردم خورده در دنیا گدایی
آقا بده اذن زیارت تا بیایم
یک گوشه صحن حضرت سقا گدایی
*شاعر: #روح_الله_پیدایی
ــــــــــــــــــــــــــــــ
⬇️
fadaeian-haftegi961210 (2).mp3
11.49M
#مناجات
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
🎤سیدرضا نریمانی
🏴#شب_های_جمعه_زیارتی
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
سلام می کنم اینبار هم به لهجه خویش
که باز یک دو قدم پای خود گذارم پیش
سلام می کنم و شکر از سلام خودم
که گشته ذکر سلامم فقط به کام خودم
قبول عاشقم آقا چنین که خودخواهم
اجازه ام بدهی دائما در این راهم
ردیف نیست دل و نظم... شعر دیوانه است
نگیر سخت به این خط خطی که مستانه است
عزیز ، نیم نگاهی زیاد از سرم است
"دلم خوش است که نامم کبوتر حرم است "
بگیر دست مرا جان خواهرت ارباب
نشسته بر دل من رد پنجه های عذاب
برای گریه فقط یک بهانه می خواهم
دوباره یک خبر از یک نشانه می خواهم
#زینت_کریمی_نیا
۱۴۰۱/۸/۱۹پنج شنبه
آقا! تو را «آقا» مرا «نوکر» نوشتند
یعنی تو را اوّل مرا آخر نوشتند
روی سیاه من یقیناً حکمتی داشت
شکر خدا نام مرا قنبر نوشتند
روزی که نام «بهتران» را می نوشتند
نام تو را از هر کسی بهتر نوشتند
آری تو را حتی میان پنج تن هم
در روز خلقت گریه آورتر نوشتند
این قسمت ما بوده که سردار باشیم
امّا تو را در کربلا بی سر نوشتند
این اشک دیده ... نه ... چراغ برزخ ماست
از برکت تو اشک را گوهر نوشتند
ترسی ندارم از قیامت چون شنیدم
نام تو را هم شافع محشر نوشتند
🌹 السلام علیک یا اباعبدالله🌹
عالم همه برمدار عشق💫 است و دایره دار ان حسین♥️علیه السلام است.
شبی ز داغ تو سردار! کل عالم سوخت
خدا گریست برایت، نبیِ خاتم سوخت
خبـر رسـیـد تو را نانجـیبها کشتند!
دوباره روضه مُجسّم شد و مُحرّم سوخت
تو رکن امنیت و صلح در جهان بودی
شبی شکسته شدی و جهان خُرّم سوخت
چقدر داغ تو سنگین و سخت بود عزیز!
درین مصیبت جانسوز دشمنت هم سوخت!
نمـاد عـزّت هـر کشـور است پرچم او
تو جانفدا شدی، انگار کل پرچم سوخت!
#جان_فدا #حاج_قاسم
#جواد_محمدی_دهنوی✍
#سپهبد_شهید_قاسم_سلیمانی
چهارشنبه ۷ دی
با الهام از بیت زیر
..............................................
#تک_بیت
اگرچـه شعـلهٔ حسنت تمـام عالم سوخت
به مهربانی من در جهان کسی کم سوخت
#فیاض_لاهیجی✍
......................................................................