eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
464 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
20230807_105203-AudioConverter.mp3
1.38M
▪️نوحه زبانحال امام سجاد علیه السلام در شهر شام ورد زبان من شده الشام الشام بلای جان من شده الشام الشام افتاده ام همچون شیری اینک در دام الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام... به شهر گردانده شدم با ارحامم من هدف سنگ ز روی هر بامم طعنه زده، شامی بر من،داده دشنام الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام... ز دست داده ام توان و بیمارم از غل و زنجیر خودم در آزارم زخم شانه،بگرفته از،این تن آرام الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام... تشت زر و راس پدر ای وای ای وای عمه ی خم گشته کمر ای وای ای وای خیزران و ضربه های مردی بدنام الشام الشام، الشام الشام، الشام الشام... ✍اسماعیل تقوایی
  چون حریم خسرو بطحا ز بیداد زمانه سوی شام از کربلا بهر اسیری شد روانه جملگی چون طایر پر بسته بی‌آشیانه در یکی منزل مکان کردند هنگام شبانه بر در دیر نصاری به افغان و اضطرابی راهبی می‌بود در آن دیر اندر کیش عیسی طالب طور تجلی سالها مانند موسی جا پی گنج حقیقت کرده در کنج کلیسا جذبه نور حسینی شد دلیل مرد ترسا دید شد بر پا به دور دیر شور و انقلابی لشگر خونخوار جراری بدد از حصر بیرون نیزه‌ها بر دست زیب نیزه‌ها سرهای پرخون هر سری از نور چهر آتش زده بر ماه گردون چند زن با دختر منتظم چون در مکنون در پی هر نیزه با دست بسته در طنابی رفت راهب را از این هنگامه هوش از سر ز تن تاب گفت یا رب این به بیداریست بینم یا که در خواب صبح محشر گشته ظاهر در جهان گویا از این باب آفتاب است از زمین یک نی بلند از امر وهاب ورنه هرگز بر سر نی کس ندیده آفتابی این زنان موپریشان غریب تیره کوکب کیستند و از برای چیست روز جمله چون شب از چه رو دارند ذکر واحسینا جمله بر لب هادی من شوبجاه و قرب روح الله یا رب برگشا از بهر من از سر این اسرار بابی پس از بام دیر نصرانی به قلب پرتلاطم بر زمین گردید نال چون مسیح ار چرخ چارم گفت ای قوم شده از راه و رسم مردمی گم این چه آشوبست این سیر کیست ای بی‌رحم مردم کس ندیده گوش نشنیده چنین ظلم و عذابی گفت با او ظالمی زان ناکسان زشت ابتر هست این سر از حسین بن علی سبط پیمبر بر امیر شام یاغی گشت و شد لب تشنه بی‌سر این اسیراناهل بیت او بود از بهر کیفر سوی شام آورده‌ایم از کوفه با چنگ و ربابی ریخت نصرانی به دامن گوهر از دریای دیده گفت ای قوم ز کف دین داده و دنیا خریده کز طمع پیوسته با شیطان و از یزدان بریده چند بدر زر ز میراث پدر بر من رسده می‌دهم این زر که سردار شما سازد ثوابی این سر ببریده را امشب نهد اندر بر من در زمان کوچ تسلیمش کنم بر وجه احسن مرغ روح شمر زد از وعده زربال بر تن داد سر زر را گرفت از راهب پاکیزه دامن دیده گریان برد سوی دیر سر را باشتابی هاتفی در گوش وی داد این ندای روح افزا کای مسیحا ساختی از خود رضا روح مسیحا سودها از بهر این سودا نصیبت شد ز یکتا راهب پاکیزه سیرت راس نور چشم زهرا شست و جا در معبد خود داد با مشک و گلابی رفت اندر گوشه‌ای آن مرد نصرانی نهان شد دید بعد از لحظه‌ای هنگامه کبری عیان شد از خروش واحسینا لرزه بر کون و مکان شد با ندای طرقوا سوی زمین از آسمان شد شش زن معجر سیه در ناله یا قلب کبابی ساره و مریم، صفورا، آسیه، حوا و هاجر حلقه ماتم زدند از گریه در اطراف آن سر عرش و فرش افتاد از نور در تزلزل بار دیگر از فلک آمد خدیجه بر سر آن راس انوار شد زمین از اشک وی چون بر سر دریا حبابی ناگهان آمدند ابر گوش آن راهب دوباره می‌رسد زهرای اطهر چشم بر بند از نظاره چشم حق بین را به هم بنهاد راهب زان اشاره لیک می‌آمد به گوش وی از آن دارالزیاره ناله زار و حزینی از دل پرپیچ و تابی با فغان می‌گفت ای شاهنشه بی‌سر حسینم از قفا ببرید سر سلطان بی‌لشکر حسینم زیب پیکر زینب آغوش پیغمبر حسینم کشته بی‌یار غمخوار و الم‌پرورم حسینم از چه‌ای مظلوم با مادر نمی‌گویی جوابی ای غریب کشته بی‌غسل و کفن کو پیکر تو کو علمدار و سپه کو اکبر و کو اصغر تو کو ستمکش زینب آواره غم‌پرور تو محنت دوران چه آورده است ای سر بر سر تو گه به مطبخ گه بنی گه دیرو گه بزم شرابی رفت نصرانی ز هوش از ناله جان‌سوز و زهرا چون به هوش آمد کسیر ازان زنان نادید برجا نزد آن سر گفت و در عین ادب استاد برپا ایهاالراس المبارک ای عزیز فرد یکتا تو کدامین سرفرازی سرور عالی جنابی گفت ای راهب من مظلوم سبط مصطفایم مادرم زهرای اطهر خود حسین سر جدایم در منای نینوا قربانی راه خدایم تشنه لب سر داده اندر راه حق در کربلایم نیست ای راهب غم و درد مرا حد و حسابی بر دل راهب دگر طاقت نماند از گفتگویش زد بسر دست عزا بنهاد روی خود برویش کرد روی خویشتن را سرخ از خون گلویش از ادب زد بوسه بر پمرده لبهای نکویش با تضرع نزد آن سر کرد عجز و اضطرابی گفت شاها بر ندارم دست امیدت ز دامن تا نگویی در قیامت شافع تو می‌شوم من گفت بیرون کن دگر زنا راهب ز گردن شو مسلمان تا شفیع تو شوم در پیش ذوالمن همچو (صامت) روز محر از وصالم کامیابی 🔸شاعر:
Delshooreye_Shirin 2.mp3
8.45M
دلشوره اربعین فارسی،عربی 🎤نوشه ور فصولی پویانفر. میدونی این روزا دلتنگم ، می دونم اشکامو می بینی اربعین هستم یا نه آقا ، چه دلشوره‌های شیرینی اشکامو میبینی... ... یاساکن گلبی تدری ابحالی ای ساکن در قلبم تو حال من را میدانی مجروح و بس انته اتداوینی که من مجروحم و فقط تو میتوانی مرا مداوا کنی کربلاء مشایه اربعین کربلاء مشایه اربعین شوگی و حبی و دنیایه و دینی همه ی شوق و عشق و دنیا و دین من است داوینی...داوینی مرا مداوا کن...مرا مداوا کن ... آقا بخدا خواب شبهامه کربلا ، هر جا که برم پیش چشمامه کربلا رویامه رویامه رویامه کربلا ، کربلا ... جانم به زوار آقای کربلا ، وعدمون اربعین مشایه کربلا دردامون درمون میشه با یه کربلا ، کربلا ... ... واللهِ احلى مافی الدنیا کربلاء بخدا همه زیبایی دنیا به کربلاست فوقَ الارضِ جنّةُ العلیا کربلاء بهش برین خدا روی زمین کربلاست لا واللهِ لن انساکِ یا کربلاء نه بخدا قسم هرگز فراموشت نخواهم کرد کربلا ... کی میتونه غیر تو بفهمه حالمو ، میدونم که میشنوی صدای قلبمو کاش من و ضریح تو بغل کنیم همو اربابم ... ... ضاقَ صدری بالهوى...لبینِ الحرمین سینه ام از شوق برای بین الحرمین به تنگ آمده فی الغروبِ یعتلی...اذانُ الحرمین وقتی که هنگام غروب صدای اذان از حرم ها بلند میشو قلبی مشتاقٌ الى...زیارةُ الحسین دلم برای زیات امام حسین تنگ شده ... آقا بخدا خواب شبهامه کربلا ، هر جا که برم پیش چشمامه کربلا رویامه رویامه رویامه کربلا ، کربلا
حسین جــــــــــان بین یک مشت بداَندیش، گرفتار شدم تو که رفتی همه دیدند که من زار شدم از تن بی سر تو، دست که زینب نکشید ضربه ها خوردم و دور از تو به اجبار شدم بی امان بر سر ما سوختگان، سنگ زنند بین هر کوی و گذر، دست به دیوار شدم حلقه ی تنگِ حرامیست به دورم، چه کنم؟! بی هوادارم و دلتنگ علمدار شدم زینبِ پرده نشین را غل و زنجیر زدند حال، انگشت نمای همه اغیار شدم گله ای نیست، فقط شرح دهم قصه ی خود من که بنت علی اَم،... راهی بازار شدم... @navaye_asheghaan
        👇تقویم نجومی چهارشنبه👇        👇👇👇کانال عمومی👇👇👇                    (تقویم همسران) (اولین و پرطرفدارترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی،اسلامی) ✴️ چهارشنبه 👈18 مرداد/ اسد 1402 👈22 محرم 1445👈 9 اوت 2023 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. ⚫️ وفات شیخ طوسی " 460 ه ". 🐪 رسیدن لشکر امیرالمومنین علیه السلام به صفین " 37 هجری ". 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. 🚘مسافرت:سفر مکروه و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 👶 زایمان خوب و نوزاد خوش قدم و خوشبخت و محبوب مردم باشد.ان شاءالله. 🔭 احکام نجوم . 🌗 امروز قمر در برج ثور و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است : ✳️خرید طلا و جواهرات. ✳️آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✳️جابجایی و نقل و انتقال. ✳️ارسال کالاهای تجاری. ✳️خرید املاک و مستغلات. ✳️مکاتبه و نامه نگاری. ✳️و شراکت و امور مشارکتی خوب است. 👩‍❤️‍👨 حکم مباشرت امشب ( شب پنج شنبه ) ، مباشرت برای سلامتی خوب و فرزند یا عالم گردد یا حاکم. 💉💉 حجامت. خون دادن فصد باعث قوت دل می شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت باعث فقر و بی پولی می شود. 😴🙄 تعبیر خواب: خوابی که (شب پنجشنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 23 سوره مبارکه " مومنون " است. و لقد ارسلنا نوحا الی قومه فقال یا قوم... و مفهوم آن این است که خواب بیننده را خیر و خوبی از جانب بزرگی برسد که باور نکند و یا نصیحتی به کسی کند و او باور نکند.ما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت ودوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن  وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد ┏━━✨🌹✨🌸✨━━┓ @navaye_asheghaan
کربلای معلی_۲۰۲۳_۰۷_۲۷_۱۱_۱۳_۲۴_۹۰۰.mp3
15.2M
زیارت عاشورا 🎙 🖤 محرم «لبیک یاحسین» ✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. گریه کن گریه، که احیای همه احکام است التیام جگر سوخته‌ی اسلام است گریه کن، سینه بزن، آه بکش، مرگ بخواه نوکر از روضه اگر جان ندهد ناکام است لب دلسوخته ها را همه شب دوخته اند گریه کن، گریه زبان همه ی ایتام است آن قتیل العبراتی که به ما گفت حسین گریه‌ی زینب، در حال عبور از شام است ای که باران به دعای تو می آمد...حالا سنگ می بارد و هر سنگدلی بر بام است نیستی تا که ببینی دم دروازه شام دل بی تاب رباب تو چه ناآرام است چوب میزد به دهانت پسر مرجانه چوب در دستی و در دست دگر یک جام است دختری داشتی ای شاه و کنیزش خواندند چه بگویم...همه‌ی روضه همان الشام است شاعر: .
برای دختر مظلومه امام حسن مجتبی (علیهما السلام) چه دردی آمده در این حرم دوا نشده؟ چه حاجتی به نگاه شما روا نشده؟ که بوده است گرفتارِ آبرومندی که در پناه تو از بندها رها نشده؟ که بوده است غریبی که سویت آمده و تمام عمر در این خانه آشنا نشده؟ که بوده است که گفته گره به کارش هست وبعد از آن گره از کارهاش وا نشده؟ که آمده‌ست به سوی طبیبه‌ی مظلوم که عاشقانه به این عشق مبتلا نشده؟ که آمده‌ست به کوی شریفه بنت حسن که جان تشنه‌ی او مملو از رضا نشده؟ که بوده است که حاجت به قلب او بوده و پیش از آنکه بخواهد به او عطا نشده؟ کسی که آمده و دیده است لطف تو را خودش جدا شده اما دلش جدا نشده کدام دست نیازی به سویت آمده است که بیشتر ز نیازش به او عطا نشده؟ رسیده‌اند به کوی تو حرف‌هایی که مجال گفتنشان نزد مجتبی نشده که شرطه‌ها همه آنجا به اشک حساسند وسال‌هاست که راهی بر اشک وا نشده چقدر پارچه‌های تشکر آوردند که وقت نصب به دیوار صحن جا نشده غریب تا که نماند سزاست گفتن از این حکایتی که روایت به شعرها نشده ز ماست کاهلی ای بانوی کریمه! یقین که ذکر نام شما سهم شعر ما نشده ✍ .
. ادامه فاطمه السلام علیک یا عقیله العرب ای که عقیله ی بنی هاشمی فخر قبیله ی بنی هاشمی فهیمه وعالمه ی اطهری ادامه ی فاطمه ی اطهری توکعبه ای وحجب وشرم وعفاف کند همه عمربه دورت طواف سپهر صبرو عشق را کوکبی جلوه ی ایمانی وزین ابی به عشق فریادرسی جزتونیست تالی فاطمه کسی جزتونیست هیبت مرتضاست درعزم تو خطبه ی توبود همان رزم تو زینت گلخانه ی مولاشدی هم نفس حسین زهرا شدی تویی مباهات بنی فاطمه عمه ی سادات بنی فاطمه عرش مقامی وفلک منصبی بشیر کربلائیان زینبی ای که به چشم حسنی نورعین آینه ی تمام قدحسین پنجه ی توحید به شور جهاد تا علم صبربه دست تو داد شور تو دم زعشق محبوب زد صبردلت طعنه به ایوب زد کویر ازاشک غمت باغ شد لاله ز داغ دل تو داغ شد چون تو کسی گلشن پرپر نداشت این همه لاله های بی سر نداشت گرچه زتاب غصه تب داشتی شکرخداوند به لب داشتی عدو زضعف تو نشانی ندید لحظه ای ازتو ناتوانی ندید کاخ ستم را که نگون ساختی چنان علی به ظالمان تاختی صحیفه عشق و وفاجزتونیست شیرزن کرب وبلا جز تو نیست ای که جهان غرق تحیات توست چشم «وفایی» به کرامات توست .