1_1209025018.mp3
373.5K
واحد امام رضا علیه السلام
#امامرضا_عزاداری
#تک_ضرب
شده دل کبوتر به صحن و سرات
قلوب همه عاشقان مبتلات
منم زائر مشهد باصفات
به قربان آن صحن و گلدسته هات
علی بن موسی رضا یا رضا...
__________
ولی نعمت ما امام ِ غریب
گل باغ زهرا امام ِغریب
جگر گوشه ی خاتم الاوصیا
به قربان تو یا امام ِ غریب
علی بن موسی رضا یا رضا...
__________
سیه رویم امام عتابم مکن
ز اهل شقاوت حسابم مکن
اگر چه بدم ای عزیز خدا
تو را جان زهرا جوابم مکن
علی بن موسی رضا یا رضا...
___________
دل پر غمم شد گرفتار تو
منم سیدی ننگ دربار تو
گنهکارم اما بُود دیده ام
تراب قدم های زوّار ت
علی بن موسی رضا یا رضا...
__________
به رنج و بلا مبتلا یا رضا
شده مشهدت کربلا یا رضا
ز زهر جفا پیش چشم جواد
به حجره زدی دست و پا یا رضا
علی بن موسی رضا یا رضا...
__________
شاعر:امیر عباسی
59970_139883190239_502095.mp3
502.1K
نوحه رحلت پیامبر(ص)
گریه مکن دختر بیقرارم،فاطمه فاطمه۲
طاقت گریه ی تو را ندارم،فاطمه فاطمه ۲
فاطمه جان فاطمه جان فاطمه،واویلا واویلا ۲
________________________
به چهره ام نقش فنا آمده،دخترم دخترم
برای تو وقت عزا آمده،دخترم دخترم
فاطمه جان...
________________________
کوتاه باشد بینمان جدایی،عزیزم عزیزم
تو اولینی که به پیشم آیی،عزیزم عزیزم
فاطمه جان...
________________________
برتو وبرعلی جفا میشود، بعد من،بعدمن
سقیفه فتنهها بپا می شود،بعدمن بعد من
فاطمه جان..
__________________________
ببینمت که پشت در فتادی، واویلا واویلا
محسن خود براه دین تودادی،واویلا واویلا
فاطمه جان...
_________________________
کنی زمرتضای خود حمایت،یا زهرا یازهرا
شهیده ای تو در ره ولایت، یا زهرا یا زهرا
فاطمه جان..
#امام_رضا_ع_شهادت
میتوان دید ز چشمانِ ترش...
چقدَر درد گرفته جگرش
خبر رفتن خود را آورد...
با عبایی که کشیده به سرش
صورتش خاکی خاکی شده بود
بس که افتاد میان گذرش
وسط حجره به خود میپیچید
غرق تب بود تن محتضرش
تشنه لب بود و میافتاد مدام
عکس گودال میان نظرش
او مگر گل پسر فاطمه نیست؟
پس چرا نیست کسی دوروبرش؟!
قبل از آنیکه کسی برخیزد...
به مدینه برساند خبرش...
با سر و پای برهنه حالا
پشت در آمده گریان پسرش
رسم این است پسر وقت وداع
مینشیند به کنار پدرش
سر اورا به بغل میگیرد
تا بیاید نفس مختصرش
جدّش اما به سر جسم علی
آنقدر سوخت که خم شد کمرش
هفت دفعه ولدی گفت ولی...
غیر خس خس نرسید از ثمرش
یک عبا بود و هزاران اکبر
کربلا پُرشده بود از اثرش
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
آنچه در چشم من از دوریِ تو محبوس است
قطرههاییست که در حسرت اقیانوس است
آمدن سمت حریمت همه رؤیای من است
دوری از صحن و سرای تو خودِ کابوس است
لحظهها در حرم، از عمر کسی کم نکند
حرکت ثانیهها در حرمت معکوس است
تو برای دل من خوب رفیقی هستی
از ازل نام تو با جان و دلم مأنوس است
آن بهشتی که خدا وعده به انسان داده
به خداوند قسم مرقد تو در توس است
گنبدت جلوهای از چشمهی نور ازلیست
پیش خورشید تو، خورشید چنان فانوس است
دوریات قلب مرا سخت بهدرد آوردهست
التیام دل بیچاره فقط پابوس است
به امید کرمت آمده با دست تهی
زائری که ز همه غیر خودت مأیوس است
خادمیِ حرمت حسرت یک عمر من است
ای که در دست غلام تو پَرِ طاووس است
قلم از وصف کمالات تو قاصر باشد
لکنتم در همه جای غزلم محسوس است
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
ما آبرو زِ درگه سُلطان گرفتهایم
سرمایهی محبت و ایمان گرفتهایم
ما سائِلانِ کوی امام کرامتیم
روزی، زِ دستِ شاهِ خُراسان گرفتهایم
دل را گره به پَنجره فولادِ او زَدیم
حاجاتِ خود به دیدهی گِریان گرفتهایم
دِل مُردهها کنار حرم زِندهدل شَوَند
با بوسه اَز ضَریحِ رِضا، جان گرفتهایم
حُکمِ ضمانت رضوی را به التماس
وقتِ سحر چو آهوی حِیران گرفتهایم
زمزم جوابِ مستی ما را نمیدهد
چون جام را زِ ساقیِ مَستان گرفتهایم
هَر سال ما، براتِ زیارت به کربلا
بعد از سفر به مشهدِ ایران گرفتهایم
✍ #رضا_رسول_زاده
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
با هر مقام و منصبی در چاه افتاد
هر کس که پیش پات با اکراه افتاد
شب غرق تاریکی شد از آن لحظهای که
دستش ز دامان رُخت کوتاه افتاد
تا گنبدِ نورت شبانه روز تابید
خورشید شرمنده ز چشم ماه افتاد
یک بی بضاعت خواست حاجی نام گیرد
ناگاه سمت شهر مشهد راه افتاد
حرفِ زیارتنامه خواندن بود در عرش
روی زبانها یا امین الله افتاد
حرف تفاوت نیست و نزد ضریحت
یک کنج، رعیت؛ کنج دیگر شاه افتاد
یاد لب عباس، باران گریه کردم
چشمم به سقاخانهات هرگاه افتاد
✍ #شهریار_سنجری
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
درد و دلهای من فراوان است
بگذریم از شما چه پنهان است
پیش تو هر کسی که مهمان است
دردهایش نگفته درمانست
پسری کور گنبدت را دید
دختری کر صدات را فهمید
با چه نازی در آسمان چرخید
کفتری که به روی ایوانست
بستهام دل به مهر تو تنها
جز تو من را کسی نشد مولا
شمسِ تبریز مالِ مولانا
شمس من ساکن خراسانست
نور تو میدرد سیاهی را
نچشم طعمِ بی پناهی را
بر سرش کرده تاج شاهی را
هر کسی که گدای سلطانست
باز هم آمدم پناهم ده
زائر مشهدم پناهم ده
من اگرچه بدم پناهم ده
دلم از کردهاش پشیمان است
* * *
در حرم تا که آب نوشیدم
لب خشک حسین را دیدم
مُردم از شرم تا که فهمیدم
گفته مقتل ذبیح العطشان است
خویش را باز سینه زن کردم
یاد ارباب بی کفن کردم
منِ نوکر سیاه تن کردم
شاه عالم به خاک عریان است
✍ #شهریار_سنجری
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
از عشقِ رضا، نبضِ زمان در نوسان است
از برکتِ عشقش، نفسم در هیجان است
وقتی که دلم محفلِ آشوب و هیاهوست
آغوش حرم، اَمنترین جای جهان است
از برکت عشق پسرِ حضرت موسیست
در سینه اگر قلب، چنین در ضربان است
از سمت حریمِ رضوی آمده گویا
وقتی "نفسِ باد صبا مشک فشان است"
هر چند حرم، ثانیه در ثانیه عشق است
خوشلحظهترین حالِ دعا وقت اذان است
در دست دعای همه از جنسِ اجابت
سیبِ تَر و سرخیست که از باغ جنان است
از گنبد و گلدستهی او هیچ نگویم
چیزی که عیان است، چه حاجت به بیان است
در مُلک سلیمانی سلطانِ خراسان
هر نیمهشبش هم، همه جا اَمن و اَمان است
از پنجرهی معجزهخیزِ حرم عشق
بخشندگیِ شاه به هر بنده، عیان است
دنیا و همه دار و ندارش به کف آید
بی عشقِ ولایت به خدا مفت...گران است
سرمایهی من نوکریِ حضرت سلطان
هر ثانیهاَش نابترین گَنجِ زمان است
وَالله که از سویِ گدا خدمتِ سلطان
کم مایهترین هدیه، همان بخششِ جان است
✍ #منصوره_محمدی_مزینان
#امام_رضا_ع_شهادت
سینهها پُر شده از غصه و تشویش، بمان
عالم آل محمد! نفسی بیش بمان
نفست گشته بریده، به خودت میپیچی
مثل یک مارگزیده به خودت میپیچی
نوکرت از غم و از غربت تو میمیرد
خواهرت نیست، سرت را روی دامن گیرد
نالهی یا ولدی با تن بی حال مزن
بین این حجرهی در بسته، پر و بال مزن
تو که نورت به زمین و به زمان میتابید
چه شده این همه خاکی شدهای، ای خورشید؟!
یک دو باری که نه، تکرار شده تا پنجاه
هی نشستی به زمین، ناله زدی "وا اُماه"
یاد یک کوچه دوباره، چه بههم ریختهای
خاکها را به سرت، تا به حرم ریختهای
خیره بر در شدی و سرخ شدی، میسوزی
چشم بر میخ درِ حجره چرا میدوزی؟!
خوب شد با همهی غربتت آمد پسرت
نیزهای زخم نزد بر جگر محتضرت
بین این حجرهی در بسته، بگو دشمن کیست؟
پیکر محترمت، زیر سم مرکب نیست
قاتلت پنجه بر این طرهی مویت نکشید
خنجری کند به اطراف گلویت نکشید
✍ #محمدجواد_شیرازی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
دامن آلوده و بار گناه آوردهام
گر چه آهی در بساطم نیست، آه آوردهام
هر که بودم، هر که هستم، با کسی مربوط نیست
بر امام مهربان خود پناه آوردهام
هر که آرد تحفهای در محضر مولای خود
من دو دست خالی و کوه گناه آوردهام
بر کبوترهای صحنت هدیهی ناقابلیست
گندم اشکی که در این بارگاه آوردهام
نالهام در سینه، اشکم در بصر، سوزم به دل
نامهای چون دود آه خود، سیاه آوردهام
ذرّه بودم، زائر شمس الشّموسم کردهاند
قطرهای بودم به این دریا پناه آوردهام
گر چه هستم قطرهای ناچیز، یک دریای اشک_
هدیه بر مولای خود روحی فداه آوردهام
هر فقیری هست دست خالیاش سرمایهاش
من فقیرم، دست خالی را گواه آوردهام
«میثما» مولا اگر پُرسد چه آوردی بگو
سر به خاک زائرت از گردِ راه آوردهام
✍استاد #غلامرضا_سازگار
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
#امام_رضا_ع_شهادت
کعبۀ اهل ولاست، صحن و سرای رضا
شهر خراسان بُوَد، کربوبلای رضا
در صف محشر خدا مشتری اشک اوست
هر که در اینجا کند، گریه برای رضا
کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟
چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟
بر سر دستش برند هدیه برای خدا
ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا..
نغمۀ قدّوسیان بود به آمین بلند
حیف که خاموش شد صوت دعای رضا
یاد کند گر دَمی، زآن جگرِ چاک چاک
خون جگر جوشد از، خشت طلای رضا
از در باب الجواد، میشنوم دم به دم
یا ابتای پسر، وا ولدای رضا
بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم
باز دلم در وطن، کرده هوای رضا
گر برود در جنان، یا برود در جحیم
بر لبِ میثم بُوَد، مدح و ثنای رضا
✍استاد #غلامرضا_سازگار
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
الا ای قبلهگاهِ آرزویم
نشسته بغض داغت در گلویم
اگرچه چشم خود را بستهای، باز
تبسّم میکنی بابا به رویم
* * *
پری بشکسته چون پروانه دارم
چو شمعم گریهی مستانه دارم
برای گریه از هجرانِ رویت
میان بیتالاحزان خانه دارم
✍ #سیدهاشم_وفایی
#پیامبر_اعظم_ص_شهادت
در سوگِ نبی جهان پُر از ماتم شد
زین داغِ گران قامت هستی خم شد
دیوار و درِ مدینه فریادزنان
میگفت دل فاطمه پُر از غم شد
✍ #سیدهاشم_وفایی
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
تو را در بین خود دیدند و رو به غیر آوردند
ببین در مردم دنیا کمال بی نصیبی را
✍ #حسن_زرنقی
#امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت
حقش نبود تیر به تابوت او زدند
این کعبه در عبادت مردم سهیم بود
✍حجتالاسلام #سیدرضا_جعفری
#امام_حسن_مجتبی_ع_مدح
کسی در صبر چون او مُمتَحَن نیست!
مُعزالمؤمنینی چون حسن نیست!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
#امام_رضا_ع_مدح_و_مناجات
تا شمع رضا نگردی، آبت نکنند
در زمرۀ عاشقان حسابت نکنند
اینجاست حریم مهربانی، یعنی
در هیچ شرایطی جوابت نکنند!
✍️ #سیدحسین_سیدی
#امام_رضا_ع_شهادت
باز این چه شورش است که در مشهد الرضاست؟!
امشب تمام کشور ما غرق در عزاست...
✍ #فاطمه_کرخی
1.07M
زمینه امام رضا(ع)
بند اول💚
دوست دارم آقا بی حد
کاشکی بودم الان مشهد
از عشق تو داره قلبم
میزنه آقا ممتد
موج پرچمت یه عمریه
خیلی حالمو عوض کرده
سایه ی لطف شماس آقا
کل عالمو عوض کرده
واسه شما/نداره یه ذره فرقی خوب و زشت
واسه زائر تو تضمین بهشت
خدا عشقت رو تو قلب ما سرشت
«یا امام رضا»
بند دوم💚💚
هستی آقا همه هستم
به پنجرت دخیل بستم
بعد دو ماه امید دارم
آخر میگیری دستم
آب سقا خونتوتم حتی
آهن و مثله طلا کرده
یه نگاه تو به ولله
این دلا رو کیمیا کرده
ای امیده/نوکرا توو روز محشر یا رضا
صاحب تموم کشور یا رضا
میمیرم از عشقت آخر یا رضا
«یا امام رضا»
شعر:علی اکبر غلام پور
#امام_رضا_ع_مدح_و_شهادت
امشب که غم شام غریبان تو داریم
چشم کرم از سفرهی احسان تو داریم
دل را همه بر پنجره فولاد تو بستیم
نور بصر از گنبد و ایوان تو داریم
با کاسهی دل بر سر راه تو نشستیم
ما خیل گدا، چشم به دستان تو داریم
لبهای تو خشکند چونان جد غریبت
در سینه عزای لب عطشان تو داریم
در حجرهی در بستهی خود فکر جوادی
ما هم هوس دیدن مهمان تو داریم
بر خوان کریمانهی معصومه نشستیم
یا فاطمه! ما دست به دامان تو داریم
یا حضرت معصومه سرت باد سلامت
ما بعد رضا گوش به فرمان تو داریم
گاهی دل تو مشهد و گاهی به مدینه است
ما نیز خبر از غم پنهان تو داریم
تا آمدن منتقم ضربه و سیلی
دیده به ره یوسف کنعان تو داریم
✍ #عباس_احمدی
#امام_رضا_ع_شهادت
بر سر کشیده است عبا حضرت رضا
بر لب گرفته ذکر و دعا حضرت رضا
آه از جگر بلند شد و مرثیه گرفت
تا سر کشید جام بلا حضرت رضا
دلشورههای خواهر خود را زیاد کرد
وقتی به زهر داد رضا، حضرت رضا
راهی نبود تا دم خانه که بارها
افتاد بین کوچه ز پا حضرت رضا
افتاد، گفت: یاعلی و وقت پا شدن
آورده اسم فاطمه را حضرت رضا
گونه گذاشتهست در این لحظههای سخت
بر روی خاک حجره چرا حضرت رضا؟!
دارد شبیه میکند اینگونه خویش را
با روضههای کرب و بلا حضرت رضا
تشنه کسیست که دود ببیند در آسمان
تشنه حسین بوده و یا ... حضرت رضا؟
✍ #علیرضا_وفایی_خیال
#نوحه_زمینه_شهادت_امام_حسن_مجتبی #علیه_السلام
در جنان فاطمه سینه زن شد
نوحه خوان در عزای حسن شد
دیده ای که بر او گشته گریان
در قیامت نباشد هراسان
سیدی سیدی ای حسن جان
خون طشت از دلش با خبر بود
قاتلش داغ دیوار و در بود
مثل مادر بود سوز و آهش
خانه ی او شده قتلگاهش
سیدی.....
روزه داری که هنگام افطار
گشته لبهای خشکش شرر بار
غربتش را چنین کرده تفسیر
داغ هفتاد و دو چوبه ی تیر
سیدی....
🏴#شهادت_امام_حسن_علیه_السلام
🏴#روضه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
در فضای كوچه آه مجتبی پیچیده بود
چادر ِ خاكی به زیر دست و پا پیچیده بود
تو رو به خدا سادات گوش خودشون رو بگیرند نشنوَن، آخه روضه مادر خوندن جلوی اولاد سخت ِ.
آنقدر گویم ز ظلم آن جنایتكار پست
ضربت سیلی صدایش در فضا پیچیده بود
بخدا الان اینجا به شما بگن:یه زن و بیرون مجلس دارن میزنند،همه میرید بیرون میگید:نامرد آدم با زن طرف نمیشه،تا افتاد بی بی رو زمین، امام مجتبی اومد زیر بغل مادر و گرفت، بلندش كرد،تا چشمش افتاد به چشم مادر،می دونی مادر چی گفت؟
مادرم گفت:حسن بر دلم آذر نزنی
حرفی از قصه ی امروز به حیدر نزنی
دید حالش منقلب ِ گفت:سریع برو داداشم رو خبر كن،بگو داری بی داداش میشی،زینبم رو هم خبر كن اما آروم آروم،نكنه به زینب یه دفعه بی هوا بگی، ابی عبدالله سراسیمه اومد،امام حسن داره از حال میره،سر رو گذاشت روی زانوش اینقدر اشك ریخت،آروم آروم امام حسن چشمش رو باز كرد،اما اینقدر حسین گریه كرد،امام حسن فرمود:
حسین گریه نكن آشنا رسید
آخر اجل به داد غریبی ِ ما رسید
چشم انتظار بودم و دیدی مادرم
آخر برای بردن غم نامه ها رسید
همچین كه داشت حرف می زد یه وقت دید در باز شد،زینب اومد تو
بس كن حسین زینبم از راه آمده
آی مردم برا امام حسن بلند بلند گریه كنید،آخه بعضی ها میگن:حسن گریه كن نداره،بخدا مادرش اینقده دعاتون میكنه، میگه:دلِ من ِ پهلو شكسته رو شاد كردید.
بس كن حسین زینبم از راه آمده
این تشت را نبر كه به غم مبتلا رسید
هر چی گفت:دید ابی عبدالله آروم نمیشه،فرمود:حالا كه می خوای گریه كنی بذار برات روضه بخونم.
بگذار روضه های مگو را بگویمت
از آن غروب تلخ كه شام عزا رسید
با مادرم كه یاس تر از هر فرشته بود
رد میشدیم تا که به ما بی حیا رسید
دیوار سنگ سطح زمین سنگ كوچه سنگ
نامرد سنگ با دل ِ سنگی به ما رسید
دستی سیاه از سر ِ من بی هوا گذشت
دستی به روی مادرمان بی هوا رسید
گفت:زیر بغل مادرم و گرفتم گفتم:بیا بریم،گفت:حسن جان تو بگو از كجا بریم،رسید در ِ خونه،امیرالمومنین فرمود:فاطمه جان چی شده؟فرمود:هیچ چی. گفت:فاطمه جان هیچ چی؟ فاطمه جان:
اگر چه ضرب سیلی را ندیدم
ولیكن من صدایش را شنیدم
تو که در ارض و سما از همه کس خوبتری
چه کنم با غم تو با غم بی بال و پری
به شب تیره من ماه تمامی تو رضا
سیرتت شمس شموس است و به صورت قمری
ای که از زهر شرربار جگر پاره شدی
چه کنم با تو که سهم ات شده خونین جگری
دیده واکن پسری آمده از راه وفا
آمده سوی خراسان تو با چشم تری
آمده تا که بگیرد سر زانوش سرت
آمده تا غم غربت ز دل خود ببری
روضه برپاست در این حجره خدایا تو ببین
روضهء وصل بخواند پسری بر پدری
خاک حجره شده گودال تو پس نیست عجب
که بگوییم رضا جان تو حسین دگری
تو حسینی و جوادت علی اکبر ، اما
تو ندیدی بدن غرقه به خون پسری
وسط هلهله ها گفت پدر بر پسری
خیز تا پیش عدو آبرویم را نبری
کربلا بود که زینب وسط معرکه دید
تشنه ای روضه گرفته است به لب تشنه تری
شکر حق نیست کنار تن تو خواهر تو
بعد تو بر سر نیزه نرود هیچ سری
شکر بعد از تو نشد سهم حریم تو رضا
بزم نامحرم و سیلی و غم دربدری
تو غریب الغربایی و رئوفی چه کنم
ز شب غربت من گر تو نگیری خبری
میروم نعره زنان تا به جنان سوی حسین
از سر تربت من گر که نمایی گذری
#داریوش_جعفری