4_5852841097780269638.mp3
4.49M
مناجات امام زمان
عجل الله تعالی فرجه
حاج محمدرضا طاهری
دستگاه ماهور
نظر به رویِ تو شد
قبلگاهِ آمالم
تَرَحُمی بنما
کن نظر به احوالم
من آن کبوترِ بامم
که هرکجا رفتم
به سنگِ تهمتِ مردم
شکسته شد بالم
فقط ضمانت تو
گشته مُهرِ تمدیدی
به توبه نامه یِ
بی اعتبارِ هرسالَم
نه پایِ رفتنی هست و
نه رویِ آمدنی
بگو چه چاره کنم
من زدستِ اعمالم ؟
آقا جانم
( قسم ها خودش ،
یه دریا روضه است ... ؟ )
قسم به مویِ پریشانِ
عمه جانِ شما
به گریه ، دلنگرانِ
حسین و گودالم
صدازد از تَهِ گودال
خواهرم برگرد ...
مگر نگفتم عزیزم
نیا به دنبالم ... ؟
برو به خیمه
نبینی ، بریدنِ سر را
وگرنه پیر شوی
پایِ جسمِ پامالم
@navaye_asheghaan
آستان بوس خود خطابم کن
بد حسابم ولی حسابم کن
برکه ی خشکم و گل آلودم
کوثر معرفت ، گلابم کن
قَسَمت می دهم به جان جواد
بعد اگر خواستی جوابم کن
کرمت گر اجازه داد آقا
پیش چشم همه خرابم کن
من شبیه دعای بی روحم
روح ادعیّه ، مستجابم کن
ای خداوند عشق ، یا احساس
نظری کن به خاطر عباس
✍️: #علی_زمانیان
#امام_رضا #مشهد #چهارشنبه_های_امام_رضایی
@navaye_asheghaan
وابسته ام به نان و نوایت هنوز هم
می میرم عاشقانه برایت هنوز هم
سلطان تویی و شاعر درباری ات منم
هستم در آروزیِ عبایت هنوز هم
دعبل که نیستم ولی افتاده ام ببین
از عجز و التماس به پایت هنوز هم
در گوشِ آهوانِ به صیاد مبتلا
می پیچد انعکاس ِ صدایت هنوز هم
هفت آسمان مجاورِ باب الجوادِ(ع) توست
خورشید محو آینه هایت هنوز هم...
نقاره خانه، پنجره فولاد، خادمان
شاهانه است صحن و سرایت هنوز هم
شکرخدا که میشود از عشق مُنقلب
در صحن انقلاب، گدایت هنوز هم
محتاجم و کنار ضریحت نشسته ام
در انتظارِ خیرِ دعایت هنوز هم
با سردی و گلایه و با دلخوری که نه...
با رأفت است لطف و عطایت هنوز هم
از راه دور عرض سلام دو قطره اشک
پر میکشد دلم به هوایت هنوز هم
✍: #مرضیه_عاطفی
#امام_رضا #چهارشنبه_های_امام_رضایی
@navaye_asheghaan
ای که دل غریب من، با تو شد آشنا، رضا
اشک من است پنجه در پنجرۀ تو یا رضا
من که کبوتر دلم انس گرفته با رضا
میشنوم ز قدسیان زمزمۀ رضا رضا
ای به فدای جان تو، جانِ به لب رسیدهام
من که گل بهشت را از حرم تو چیدهام
من به بهای هستیام، مهر تو را خریدهام
عشق تو میبرد مرا، تا حرمِ خدا، رضا
ای که به باغ مکرمت، گل تویی و گلاب، تو
ذکر تویی، دعا تویی، اجر تویی، ثواب، تو
علم تویی، حلم تویی، فاتحة الکتاب، تو
میدمد از ضریح تو جلوۀ ربنا، رضا
آنکه وجود را به خود، از عدم آوَرَد تویی
بارقۀ امید ما روز نشاط و غم تویی
مروه تویی، صفا تویی، قبله تویی، حرم تویی
تویی شمیم سورۀ کوثر و هلاَتی، رضا
فدای خاک پای تو، خدای را ولی تویی
تداوم ولایت مطلقۀ علی تویی
مراد اهل بینش از ذکر «سینجلی» تویی
بیتو کسی نمیبرد ره به سوی خدا، رضا
شبی که سر زد از افق جمال ماهت آمدم
پناه ماسوا تویی، که در پناهت آمدم
کبوترانه پر زدم، بر سر راهت آمدم
اگر ز در برانیام، کجا روم، کجا رضا؟
به پیشگاه قدس تو اگر چه دستخالیام
اگر کسی نمیخورد، غم شکستهبالیام
هست اگرچه اشک من، گواه خستهحالیام
خوشم که دارم از جهان ولایت تو را رضا
ای که به این شکستهدل فرصت آه دادهای
ای که مرا به این حرم خوانده و راه دادهای
اگرچه در جوار خود مرا پناه دادهای
بخوان مرا به دیدن روضۀ کربلا، رضا
✍: #محمدجواد_غفورزاده #شفق
#امام_رضا #مشهد #چهارشنبه_های_امام_رضایی
@navaye_asheghaan
4_208332508293497748.mp3
1.54M
#حاج حسن خلج
#مناجات با امام زمان عج الله
ابر بهارم یابن الزهرا
تا کی ببارم یابن الزهرا
ای اخرین مسافر دنیا کجایی
ای یوسف صحرایی زهرا کجایی
شاها نظر به ما کن
لطفی بر این گدا کن
در یک قنون وترت
آقا ما رو دعا کن
یابن الجسن کجایی
دلم هوای دیدنت کرد
یا طلعه الرشیده برگرد
ای روشنی بخش دلم تو آفتابی
کی می شود بی پرده بر دنیا بتابی
یه سر اگه شد آقا بیا به روضه ما
تا از شرار آهت، آتیش بگیره اینجا
همراه خود ای بی قرینه
یه شب ببر ما رو مدینه
شاید مرا یک شب کنار خود نشانی
بالای قبر مادرت روضه بخوانی
روضه از آن جوانی که شد قدش کمانی
هم شد مویش سپید هم رویش ارغوانی
@navaye_asheghaan
9056.mp3
352.2K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زینب__س__سرود
ذکر ملائک شده قدر و تبارک
ولادت عمه ی سادات مبارک
دختر مولا آمد،ثانیِ زهرا آمد
خواهر سلطانِ عشق،زینب کبریٰ آمد
صلّی علیٰ محمد،دخت علی خوش آمد
صلّی علیٰ محمد،زینب کبری آمد
عصمت حقّ و گلِ گلشن احمد
دلبر شاه عالمین آمد خوش آمد
جلوه ی نورِ خدای حیّ سرمد
خواهرِ اربابم حسین آمد خوش آمد
به چشم آل عبا،گریه شادی آمد
گلِ بهشتِ حق در،ماهِ جمادی آمد
صلّی علیٰ محمد،دخت علی خوش آمد
صلّی علیٰ محمد،زینب کبری آمد
ازین توسّل،به زیر عَلَمِ تو
فیض ببرن مدافعان حرم تو
یا زینب از این،عطا و کرم تو
فیض ببرن مدافعان حرم تو
فیض ببرن شهدا،همّت و باکری ها
آتش نشان ها و هم،عبداللهْ باقری ها
صلّی علیٰ محمد،دخت علی خوش آمد
صلّی علیٰ محمد،زینب کبری آمد
@navaye_asheghaan
#روضه حضرت زهرا سلام الله علیها
واذان بلال
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الصِّدّیقَةُ الشَّهیدَه،
اَلسَّلامُ عَلَیْكِ اَیَّتُهَا الْمُضْطَهَدَةُ الْمَقْهُورَه
کیستی تو بهشتِ بابایی
کوثر و قدر و نور و طاهایی
دو جهان ذره و تو خورشیدی
همگان قطـره و تـو دریایی
هم صدا با تمامی سادات
شیعه گوید تو مادرِ مایی
مَطلعُ الفجرِ بامدادِ ازل
لیلةُ القدرِ حقتعالایی
برتر از درک و دانشِ همه ای
چه بخوانم تو را که فاطمه ای
ای مَقامت ز وَهمها برتر
قدر و جاهت ز وصفِ ما برتر
مدح تو بر لبِ رسولِ خدا
ذکر نابی است از دُعا برتر
رتبه ی توست از زنانِ بهشت
به خداوندیِ خدا برتر
جز محمد که دستبوسِ تو بود
تویی از کلِّ انبیا برتر
حجرهات کعبه ی دلِ حیدر
بیتت از بیت کِبریا برتر
(پیغبر فرموده بود:" إِنَّ فَاطِمَهَ بَابُهَا بَابِی وَ بَیْتُهَا بَیْتِی فَمَنْ هَتَکَهُ فَقَدْ هَتَکَ حِجَابَ اللَّه" دَرِ خونه ی فاطمه،دَرِ خونه ی مَنِ، خانه ی فاطمه،خانه ی منِ...)
دیگه اهل روضه بخونن حدیث مفصل رو...چه کردن با این خانه؟...*
خانه ای روشن از کلامُ الله
سر زد از آن،دو آفتاب و دو ماه
______
ای بهشتِ خدا گُلِ رویَت
ای رسولِ خدا ثنا گویت
سورۀ نور، خطِ پیشانی
لیلۀ قدر، تارِ گیسویت
شبِ معراج مصطفی می دید
باغِ جنت پُر است از بویت
روحِ بینِ دو پهلویِ احمد!
به چه جرمی شکست پهلویتگر جسارت نبود میگفتم
هُرمِ آتش چه کرد با رویت
*حالا بزن تو سینه و تو صورتت،بگو: آخ مادر!...به چه جُرمی زدن مادرِ مارو...*
از علیدوستی نشان مانده
هم به رخسار هم به بازویت
شاعر:حاج غلامرضاسازگار
*این روزها خبر دادن به بلال،مؤذنِ پیامبر،گفتن: زهرا ازت گِله کرده،
گفته: همه ی مدینه به من پشت کردن،از بعضی ها توقع نداشتم،
چرا بلال نمیآد یه سری به ما بزنه؟...بلال متوجه شد زهرا ناراحتِ،
اومد مدینه،اومد ملاقاتِ بی بی،اجازه گرفت از امیرالمؤمنین برم زهرا رو ببینم،
همچین که اومد تو خانه،اول نگاش به دَرِ خانه افتاد...چرا در سوخته؟
چرا دیوار خونی شده؟ چرا بچه ها اینجوری زرد و لاغر شدن؟
چی شده،من چند سال مگه نبودم؟من دو ماه مدینه نبودم...
اومد محضر بی بی شرفیاب شد،دو زانو با ادب نشست،
خانوم یه گِله ی مادرانه کرد،صدا زد: بلال تو چرا زهرا و علی رو تنها گذاشتی؟
صدا زد:خانوم جان!من بعد از پیغمبر دیگه دلم نیومد مدینه بمونم...
وقتی فهمیدم حقِّ علی رو غصب کردن،
به نشانه اعتراض گفتم دیگه اذان نگم،
جایی که پیغمبر و علی نباشن دیگه نمیخوام اذان بگم...اذان واسه کی بگم؟
بی بی فرمود:می دونم بلال،
اما حالا که دختر پیغمبر دلش برا صدایِ اذانِ تو تنگ شده،
دلم میخواد یه بار دیگه بری بالای مأذنِ،
تا بی بی فرمود: یه بار دیگه صدایِ اذانت رو بشنوم،مکث نکرد،بلند شد،
گفت: چشم،از تو به یک اشاره/از ما به سر دویدن...
من چقدر خوشبختم که فاطمه دلتنگِ صدایِ منِ...
رفت بالای مأذنِ،مدینه ساکتِ،یکدفعه دیدن یک صدایِ آشنا داره میاد..
"الله اکبر" یهو مدینه لرزید... "الله اکبر" همه از خونه هاشون بیرون اومدن،
صدای بلالِ،از کجا داره صدا میآد...از پشت بامِ خانه ی فاطمه...
این صدا چند وقتِ تو مدینه نمیآد"أشهد أن لا إله إلا الله" یک مرتبه بچه ها دیدن مادر بلند شد،
اسماء بیا زیر بغل هام رو بگیر،فضه بیا جانمازم رو پهن کن،
زینب آبِ وضو بیار... "أشهد أن لا إله إلا الله" سجاده رو پهن کردن،
زینب خوشحال شد،حسنین خوشحال شدن،مادرِ ما میخواد ایستاده نماز بخونه،
یه مرتبه صدای بلال بلند شد" اَشهدُ انَّ محمّداً رسولُ الله" تا اسم پیغمبر رو شنید،
تا اسم پدر رو شنید،با صورت خورد زمین،فاطمه بیهوش شد،
بچه ها تو صورت هاشون میزدن،بلال دیگه بس کن،بلال اذون نگو...
یه دختر اسمِ باباشو بالا مأذنِ شنید بی هوش شد،
اسمِ باباش رو فقط شنید،اما یه دختر سَرِ بُریده بغل کرد،رگ هایِ بریده بغل کرد...*
بابا! دخترت از دنیا بُریده
بِدونِ تو خوشی ندیده
ببین همه موهام سفیده
بابا!خوشی به قلبم دستِ رَد زد
یه بی حیا بهم لگد زد
*مدینه...فضه و اسماء اومدن،آب ریختن تو صورتِ فاطمه،
بی بی، بهوش اومد،اما خرابه ی شام،هر چی زینب رقیه رو تکون داد...
پاشو دختر! پاشو عمه!...پاشو چشات رو باز کن...حسین...*
فراق یار و سنگ اهل شام و خنده ی دشمن
من آخر کودکم، این بار سنگین است بر دوشم
*به نیتِ فرج سه مرتبه بگو: یازهرا...*
@navaye_asheghaan
«بسم رب المهدے»
#عطرظهور
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
مردی از جنــس نـور می آیـد
از کـران هــای دور می آیـد
سبزپوشی پر از طراوت عشق
مهـــربـان ، بی غـــرور می آید
پا به پای نسیـــم روح افـــزا
عطــــر ناب ظهـــور می آیــد
می دمد نرگس از نگاه چمــن
اشک شـوقم به شور می آیـد
در هوایی که نام او جاریست
آســـمان در ســــرور می آیــد
از "محمـــد" گرفته نامـش را
از دل کــوه نـــور مـی آیــد
ذوالفـقــار علیست در دستش
مثــل مــولا غیــور می آیــد
با عصایی که در ید بیضاست
از بلنـــدایِ طـــور می آیــد
هــر نفــس با دَمِ مسیـــحـایی
غمگســـاری صــــبور می آیــد
جـام کوثــر به دست خود دارد
با شـــراب طَهـــــور می آیـد
حشـمت و شوکتش سلیـمانــی*
شاه دین ، سمتِ مور می آیــد
صوت داوودی اش چه روح افزا
بـــا کــــلام زبـــور می آیـــد
غصــه پر می کشد از این عالم
وقت شــادی و شـــور می آیـد
می رسد فصـــل آخرِ غیبـــت
فصل ســبز حضــور می آیــد
باغ نرگس ، شمیـــم نو دارد
عطر ناب ظهـــور می آیــد
─━⊰••❃❀❃••═⊱━─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
۱۴۰۱/۱۲/۱۷
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#بحق_زینب_کبری_سلام_الله_علیها
@navaye_asheghaan
4_5852871102421799573.mp3
2.57M
.
#شور
#امام_حسین ۱۴۰۲
پیچیده توکل عالمین
آوای قشنگ یا حسین
عاقبت به خیره هرکسی
که باشه همیشه با حسین
با حسین باش و
بیخیال حرفای مردم دنیا شو
با حسین باش و
توی قلب حضرت فاطمه جاشو
با حسین باش و
توی آغوشش ببین گرمی دستاشو
به هر کجا نگاه میکنم حسین
نظر به لا اله میکنم حسین
وقتی که حال من بده؛ با ذکر تو
حالمو رو براه میکنم حسین
اربابم حسین اربابم
اربابم حسین دریابم
مشتاق زیارتم حسین
محتاج عنایتم حسین
انگاری تو صحن کربلام
هر وقتی توو هیاتم حسین
بی تو میمیرم
گره خورده با غمت ؛ کل تقدیرم
بی تو میمیرم
از همه به غیر تو بخدا سیرم
بی تو میمیرم
حاجتم رو از خود رقیه میگیرم
همین که رو به ماه میکنم حسین
نظر به ما به ماسواه میکنم حسین
تا روضتو میشنوم اقا این دلو
راهی قتلگاه میکنم حسین
حسین اقام حسین ...
سیلاب سوم تضمین از شعر «به هر کجا نگاه میکنی حسین» است
شعر و نغمه
#حسین_فتحی مهر ۱۴۰۲ ✍🎼
@navaye_asheghaan
به مناسبت سالروز #صلح_امام_حسن مجتبی علیه السلام
دارم خبری ز احمد آن شاه عِظام
در مدح حسین و حسن از بهر انام
فرمود که هستند به امت دو امام
گر صلح کنند و یا نمایند قیام
گویم ز حدیث در جلال حسنین
این نکته که فرمود رسول ثقلین:
باشد دو ستون محکم خیمه دین
صلح حسن و قیام خونین حسین
✍: مرحوم #سید_رضا_مؤید
#امام_حسن #بقیع #مدینه
@navaye_asheghaan
#ترحیم_خوانی #متن_روضه #کاربردی_برای_مجلس_ختم
#برادر #پدر
روضه امام حسن(ع)
پرورش یافتۀ راه اویس قرنم
گرچه بی تاب و اسیر همۀ پنج تنم
همه دم ذکر من این است و همه شب سخنم
من غلامی زِغلامان امام حسنم
روزیم میرسد از سفرۀ احسان کریم
نام ما را بنویسید گدایان کریم ....
کریم کاری بجز جود و کرم ندارِ
آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره ....
رکن ایمان شده در بند تولای حسن
شک ندارم به کرم کردن فردای حسن
کربلایی شده ماندیم همه پایِ حسن
دل سپردیم به الطافِ پسرهای حسن
عقل وامانده ز توصیف مقام و جاهش
عشق حیران شده در محضر عبدالله ش
لطف مولایِ کرم بندنواز است هنوز
دست عالم سر این سفره دراز است هنوز
خانه اش کعبۀ حاجات و نیاز است هنوز
این در خانۀ عشق است که باز است هنوز
نقش باید بشود در همه جا چون دلِ من
هر دردی بسته شود جز در پر فیض حسن
*روز محشر که همه گریانند
اشک ریزان حسن خندانند ...*
جان به قربان مقامش چه غریب است این مرد
بی سپاه هست قیامش چه غریب است این مرد
غصه دار است کلامش چه غریب است این مرد
بی جواب است سلامش چه غریب است این مرد
خاکساران درش بر در دیگر نروند
گریه کن هایِ حسن کور به محشر نروند
سفره داری که سر سفره او نعمت هاست
دل او مصحَف پر صفحه ای از غربت هاست
سرخیِ کنج لبش شرح همه محنت هاست
پاره هایِ جگرش مرثیۀ تهمت هاست
چه شد !؟زهر چه کرد!؟ بدنش سبز شده
تن او هم شبیه پیرُهَنش سبز شده ...
* عبدالزهرا خود امام مجتبی(ع) رو خواب دید چرا روضه ما رو نمیخوانی؟... گفت آقاجان من یه عمر روضه خوان شمام روضه های که از شما به من رسیده من همه رو خواندم ... اونی که شنیدم شما رو مسموم کردن .. پاره های جگرتون داخل تشت بوده .. بدنتون رو تیربارون .. فرمود عبدالزهرا اما روضۀ واقعی منِ حسن اینه اگه خواستی برای گریه کنا بخونی اینو بخوان ... روضۀ من اون لحظه ای بود که دستم تو دست مادرم بود ... تو کوچه های بنی هاشم ...*
با دو چشم تر و یک قد کمان از کوچه
روز و شب روضه گرفته ست امانت کوچه
تب و لرز بدنش داشت نشان از کوچه
گفت در روضۀ من باز بخوان از کوچه
روضه خوان از غم ناموس و دل چاک بگو
از تکان دادن یک چادر پر خاک بگو ...
*ابی عبدالله اومد باخبرش کردن، عباس اومد ... زینب اومد ... همه اومدن کنار بستر ؛ حالا حسین داره التماسش میکنه داداش بازم نمیخوای حرف بزنی؟ حرف بزن! *
حسن جان، یه کم حرف بزن تا سبک شی برادر
حسن جان، چهل سالِ که هی تو خواب میگی مادر
حسن جان، میری کوچه میشه غمت چند برابر
حسن جان ...
چی دیدی ، مگه کی باهات اون در افتاد
چی دیدی ، نمیگی چطور مادر افتاد
چی دیدی ، مگه مادرم با سر افتاد ...
حسن جان
یه کوچه، همه زندگیِ منو زیر و رو کرد
یه کوچه، که ما رو با نامرد شهر رو به رو کرد
یه کوچه، که یادش باید مرگ و باز آرزو کرد
یه کوچه ...
یه نامرد ، به ما تویِ این کوچه بد کرد
یه نامرد ، رسید راه و رویِ ما سد کرد
یه نامرد ، گل یاسمون و لگد کرد ...
حسین جان، شکست دلم تو غمت مثل شیشه
حسین جان، میدونی که اینو میگم من همیشه
آخه روزی مثل روز تو نمیشه ...
حسین جان ...
برادر ، میشینن رو سینت تو گودال
یه نیزه ، میاد و دیگه میری از حال
به زیر ، سم اسبا میشی لگد مال
*گفت حسین ، همه دارن گریه میکنن عباس سر به دیوار گذاشته ، زینب ، ام کلثوم ، داداشای عباس همه دارن گریه میکنن .. اما امام حسن به هیچ کدومشون ایراد نگرفت تا نگاه کرد دید ابی عبدالله داره اشک میریزی فرمود تو دیگه گریه نکن .. حسین جان من درسته دارم تو غربت از دنیا می رم اما کنار بدنم تو هستی سرم رو پای زینبِ ، عباس کنارم .. الهی برات بمیرم یه ساعتی میاد هیچ کسی نیست سرتو از رو خاک برداره ...
یا امام حسن دل نگران بودی کسی نیست سرشُ از رو خاک بردار ... الهی بمیرم برا زینب ، فقط این صحنه رو زینب دید .. همه دل نگران بودن پیغمبر ، امیرالمومنین ، مادرش زهرا حتی عباس تو علقمه .. همه دل نگران بودن اما هیچ کدوم این صحنه رو ندیدن ، فقط زینب بود بالا تل زینیه ... نگاه کرد دید نانجیب داره نزدیکِ گودال...وَ شِمرُجالِسُ
@navaye_asheghaan
.
#طوفان_الاقصی
در راه آزادی قدس
ای جوشش فریاد و توفان ای فلسطین
ای تندر در حال طغیان ای فلسطین
ای آسمان شعله افشان ای فلسطین
آتش بزن بر جان بُحران ای فلسطین
دشمن زمین گیر از دلیران تو باشد
این غُرش توفنده شیران تو باشد
ای سرزمین نخل و زیتون ای فلسطین
ای وارث چشمان گلگون ای فلسطین
ای سرو سرخ وادی خون ای فلسطین
داری تو بر تن زخم افزون ای فلسطین
ای پیکر مجروح ، مرهم خواهد آمد
بر روی گلبرگ تو شبنم خواهد آمد
ای ماه من تابیدنت گردید نزدیک
چون چشمه ها جوشیدنت گردید نزدیک
جان بر جهان بخشیدنت گردید نزدیک
روز رها گردیدنت گردید نزدیک
ما در رهت لبریز ایثاریم آری
عزم رهایی تو را داریم آری
ای جسم ما ، ای جان ما بیت المقدس
ای جلوه ی ایمان ما بیت المقدس
ای شاهد توفان ما بیت المقدس
ای گوهر غلتان ما بیت المقدس
اینک تویی در موج تیغ و موج خنجر
افتاده ای در دست ناپاک ستمگر
آری فلسطین ای همیشه جاودانه
تابیده صبح روشنت از هر کرانه
زد روی خاکت نخل آزادی جوانه
از خشم امت می کشد آتش زبانه
افتاده این آتش به جان دشمنانت
سوزاند او را عاقبت آتش فشانت
اکنون پیام امت ما این چنین است
مهر فلسطین در دل اهل یقین است
دل های هر آزاده با آن سرزمین است
فریاد آزادی قدس اش در طنین است
ما عزم خود را در جهان مشهود سازیم
باید که اسراییل را نابود سازیم
اینک طلوع تندر دریا و رود است
سجاده ایثار را وقت سجود است
گرچه ز هر سو فتنه ی آل یهود است
بازار استکبار در حال رکود است
در خاک گلگون ولایت ریشه ی ماست
آزادی قدس شریف اندیشه ی ماست
ما از عراق و سوریه ، وز خاک ایران
از وادی سرخ یمن تا مرز لبنان
همراه با خیل سلحشوران دوران
نیروی جان بر کف گرفته بهر قرآن
آماده ی محو رژیم غاصبانیم
ما لشکر جان بر کف صاحب زمانیم
ما در تقابل با ستمکاران دهریم
ما ترجمان آیه های سرخ نصریم
ما وارثان روز عاشورا و بدریم
ما حامل تیغ ظفر از بعد صبریم
دشمن بداند سازشی با او نداریم
زیرا به جز خون خدا الگو نداریم
اینک فلسطین ؛ آمده فصل بهارت
فصل سرافرازی و فصل اقتدارت
حق داده با خون شهیدان اعتبارت
روشن شود چون صبح صادق روزگارت
پیچیده بوی عطر پیروزی ز خاکت
نقش لب آزادگان شد نام پاکت
ما را تجلای شهادت روز قدس است
معنایی سرخ استقامت روز قدس است
روز حمایت از ولایت روز قدس است
زیباترین روز صلابت روز قدس است
ای روز قدس ، ای روز لبریز از حماسه
گردد بهاری فصل پاییز از حماسه
ما بر کتاب عاشقی شیرازه داریم
ما شوق حق در سینه بی اندازه داریم
ما در رشادت نام پر آوازه داریم
با حاج قاسم ها حیاتی تازه داریم
«یاسر» اگر ماندیم پا بر جا به میدان
داریم با خیل شهیدان عهد و پیمان
. . . . . . . .
حاج محمود تاری «یاسر»✍
.
@navaye_asheghaan
.
یا فارس الحجاز ادرکنی
دم روح القدس آید ، مگر جبریل می آید
دمی که پرده بگشایی ، گل از تمثیل می آید
تویی آن مصحف عشقی ، که بهر شرح و تفسیرت
هزاران آیه ی قرآن ، پی تفصیل می آید
زنی چون تکیه بر کعبه ، انا المهدی بگویی و
ندای بیعةٌ لِله ، ز جبرائیل می آید
شود چون محشر کبری ، ز شور و جنبش عالم
تو گویی صور پر شوری ، ز اسرافیل می آید
بگو قابیلیان اینک ، چنین دست زمان آخر
برای انتقامی از ، غم هابیل می آید
به دستان ذوالفقار است و ، به سان بغض از تاریخ
به نابودیِ یک لشکر ، ز هر قابیل می آید
رسد ایام شادی از ، شکوفای گل نرگس
به حجم ماتم و غم ها ، دگر تقلیل می آید
برای امر یاری ات ، ز اوج آسمان بنگر
به صف خیل ملک باشد ، که میکائیل می آید
تو آن زیبارخی هستی ، که هنگام تماشایت
هزاران یوسف مصری ، پی تجلیل می آید
به امّیدی که روح و جان ، بگیرد از دَمت هر دم
مسیحا هم به دنبالت ، به صد انجیل می آید
ز بعد سیصد و اندی ، به گِردت جمعی از خوبان
چو پروانه به سوی گل ، چه با تعجیل می آید
زمین آخر به امر حق ، شود بر صالحان میراث
نوای یوسف کنعان ، ز سمت نیل می آید
چو آیی می رود باطل ، که تو نور خدایی و
به حکم ذکر جاء الحق ، دگر تأویل می آید
الا ای مردم دنیا ، به زودی یوسف زهرا
پس از نابودی حتمی اسرائیل می آید
۲۵ ربیع الاول ۱۴۴۵
چهارشنبه ۱۹ مهر ۱۴۰۲
#محمدعلی_شهاب ✍
#طوفان_الاقصی
.
....┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
@navaye_asheghaan
هرشب با بیقرار اصفهانی
(پند حکایت مدح شماره ۲۰۸)
از خدا خواهم که بیدارت کند
#################
از خدا خواهم که بیدارت کند
تا نگشته دیر هشیار ت کند
تا که باشی دست گیر این و آن
از برای خلق غمخوارت کند
یار مردم باش در وقت نیاز
در محبت خوش گرفتارت کند
درد مردم را بخر بر جان خود
تا خدا از جمله ابرارت کند
پهن بنما سفره بذل و کرم
تا که از انعام سرشارت کند
خاک باش و راد مردی پیشه کن
تا خدا الگوی رفتارت کند
بیقرارا پند شیوا گفته ای
تا خدا لطفی به اشعارت کند
بیقرار اصفهانی
التماس دعا
❣#سلام_امام_زمانم ❣
🔅 السَّلاَمُ عَلَى بَقِيَّةِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَى عِبَادِهِ...
🌱سلام بر مولایی که زمینیان، عطر خدا را از وجود او استشمام می کنند؛
سلام بر او و بر روزی که حکومت خدا را روی زمین برپا خواهد کرد.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت پنجم حضرت بقیة الله
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
برای امام حسن مجتبی علیهالسلام
مظلومترین قهرمان تاریخ در سالروز نهضت #صلح_امام_حسن
حُسن کربلا
ای روشنای شمع شبافروز کربلا
صلح تو بود نهضت پیروز کربلا
امروز حُسن کرببلا ماند، چون که بود
مرهون التفات تو دیروز کربلا
باید که با اشارهی تو سر درآوریم
از رمز و راز عالم مرموز کربلا
از کینهی غدیر به قربان رسید و شد
رخت عزا به قامت نوروز کربلا
دشت تن تو کان عقیق یمن شده است
آنجا که بوده معدن فیروزه کربلا
از پای منبر تو بصیرت گرفتهاند
شد غمزهی تو مسئلهآموز کربلا
از کوچههای تنگ بنیهاشم آمده
تا روضهی تو داغ جگرسوز کربلا
#مجتبی_خرسندی✍
⚜️شب جمعه ست هوای حرمت را دارم
✨اشتیاق حرم محترمت را دارم
⚜️جلوهٔ سبز خدا سرخ ترین لالهٔ عشق
✨در حسینیهٔ دل سوز دمت را دارم
🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🌷 #شب_جمعه است هوایت نکنم میمیرم
#مناجات_امام_زمان_علیه_السلام
#روضه_امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه
قسمت اول 👇
▪️آقا سلام ، ای که به دردم دوا تویی
▪️بی آشنا تویی و به دل آشنا تویی
▪️پا تا به سر بلا من و دفع بلا تویی
▪️بر این دل گناه گرفته ،صفا تویی
▪️دست مرا بگیر در این عمر پر گناه
▪️یا صاحب الزمان به تو آورده ام پناه
▪️بی تو صفا میانِ دلِ روزگار نیست
چندساله اینجوری شدی
دیگه اون نشاطه نیست
اون خوشحالیه نیست
هرچی به ظهور نزدیکتر میشیم این حالت داره بیشتره
دلبستگی ها ، تعلقات قیچی میشه ، تازه می فهمی که اون بهاره حقیقی دلها که باید بهش دل می بستیم کیه
▪️بی تو صفا میانِ دلِ روزگار نیست
▪️بی تو میان سینه ی عالم قرار نیست
▪️بی تو به چهار فصل خدا هم، بهار نیست
▪️جز تو کسی برای دل شیعه ، یار نیست
▪️ما را ببر ز روی زمین تا به آسمان
▪️عَجّلْ عَلیٰ ظُهُورِکَ یٰا صٰاحِبَ الزَّمٰان
همه بگند
▪️عَجّلْ عَلیٰ ظُهُورِکَ یٰا صٰاحِبَ الزَّمٰان .....
▪️عالم فدای سینه ی در تاب و در تبت
▪️ای کاش نام بشود ذکر ، بر لبت
▪️ما غافلیم از تو و از ذکر یا ربت
▪️تقصیر ماست خیمه نشینی هر شبت
▪️دنیای ما کجا و کجا رنگ و بوی تو
▪️یک گوشه چشم تا که بیایم به سوی تو
میدونم ازم گلایه مندی
همونطور اکه از علی بن مهزیار گلایه مند شدی
همینکه گلایه کرد ، آقاجان، بیست سفر حَجِّ دارم میام چرا سفر آخر ، سراغم فرستادی؟!
فرمود : کُنّٰا نَتَوَقَعُکَ لَیلاً و نَهٰاراً
تو شبانه روز منتظر ماهستی
ما دیر کردیم آقاجان
▪️امشب دلم به لطف شما با صفا شده
به خدا اینجوریه ها
اونایی که حتی تعبدی هم نمی خواهند قبول کنند ،
تجربه کنند
وقتی با حضرت حرف می زنی
نمازش رو میخونی
دعاهاش رو میخونی
توسل میکنی
ولو برای چند دقیقه ، حواست رو از دیگران پرت میکنی و به حضرت جمع می کنی ، دلت با صفا میشه
مخصوصا سحر
اونم سحر شب جمعه
او صاحب العصر و الزمانه
دلت به این صاحب عالم وقتی متوجه بشه، آقا هم دلش متوجه تو میشه
▪️امشب دلم به لطف شما با صفا شده
▪️ویرانه ی دلم پر نور خدا شده
▪️لطف کریم شامل حال گدا شده
▪️این سینه زائر حرم سامرا شده
▪️بیراهه رفته ام ، تو مرا رو براه کن
▪️امشب به حُرمت پدرت یک نگاه کن
▪️ای آنکه دل ز جهانی بریده ای
▪️بار غم گناه خلائق کشیده ای
▪️تو یادگار فاطمه ی قد خمیده ای
▪️شب های جمعه زائر رأس بریده ای
▪️با آه تو شراره ی غم کنج سینه است
▪️در قتلگاه سوز صدای سکینه است
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@navaye_asheghaan
قسمت دوم👇
خیلی باید قدر بدونیم
ابی عبدالله از گودال به تک تک ما سلام کرده
حسین جان
ازت ممنونیم آقا جان
اون روز تو به سلام کردی که ما الان میتونیم باهات حرف بزنیم
از اون رگ های بریده یه پیغام به دخترت دادی
به شیعیانم بگید
مَهْما شَرِبْتُم ماءَ عَذْبٍ فَاذْکُرُونی
اَوْ سَمِعْتُم بِغَریبٍ اَوْ شَهیدٍ فَانْدُبُونی
آخرین روضه خوان شاهد عینی کربلا
▪️او دیده بود قافله ی بی پناه را
▪️بر روی خاک یک نفر و یک سپاه را
▪️جسم برهنه در وسط قتلگاه را
▪️بر روی نیزه ها سر خورشید و ماه را
▪️در قتلگاه روضه ی مکشوفه دیده بود
▪️بازار شامی و گذر کوفه دیده بود
▪️او دیده بود تشنگی و قحط آب را
سکینه بود اومد مشک رو داد به دست عمو جانش
بابا به عمو بگو بره آب بیاره
سهمیه آب بچه ها تموم
▪️او دیده بود تشنگی و قحط آب را
▪️او دیده بود داغ عزیز رباب را
خدا رحمت کنه شهید غلامعلی
می گفت اولین کسی که توی برگشت ابی عبدالله از میدون وقتی رفت علی اصغرش رو سیراب کنه ، جلو حسین رو گرفت سکینه بود.
این شعر رو ماله همینجا گفت
🔹بچه ها دست بابا خونی شده
🔹گمونم شش ماهه قربونی شده
انقدر این دختر باهوشه
اینجوری تا حالا روضه گوش ندادیا
میدونه بابا اگه چشمش به رباب بیفته خجالت میکشه
جلوتر اومد کاری کنه ابی عبدالله کمتر خجالت بکشه
عبایش رو طوری روی علی اصغر کشیده
به خدا خیلی خجالت کشید
اما روضه ای که خود حضرت سکینه توی مدینه خونده رو اشاره کنم
▪️او دیده بود تشنگی و قحط آب را
▪️او دیده بود داغ عزیز رباب را
▪️او دیده بود شام سراپا عذاب را
▪️او دیده بود بزم یزید و شراب را
زنان مدینه دورش رو گرفتند
جرأت نکردند این سوال رو از خانم زینب بپرسند
دیدند زینب یه پیراهنی رو بغل گرفته
چنان داره ضجّه میزنه
کنار قبر پیغمبر
هی میگه
هٰذا قَمیصُ أَخِی الحُسَین
رفتند از حضرت سکینه پرسیدند
خانم از کربلا تا اینجا کجا بیشتر به شما سخت تر گذشت
فرمود هیچ جا مجلس یزید نمی شد
مجلسی که عمه ام گریبان پاره کرد
از بین این همه روضه ،
امام رضا روضه مجلس یزید رو کامل خوانده
فرمود
شرابش رو جامش رو گذاشت روی میز
میز شراب و قمارش رو پهن کردی روی تشت طلا
اول تشت طلا رو زیر پا گذاشت
اضافه ی جام شرابش رو توی تشت طلا روی سر ابی عبدالله خالی کرد
بعضیا نوشته اند قریب یک ساعت با چوب دستیش .....
به ها دیدند تشت طلا پر از خون شد....
أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیب
نه لبی مانده برای تو ....
می ترسم اونطرفی برم
اما نوشته اند
عقیله ی بنی هاشم کاری کرد
دوست و دشمن به گریه افتادند
شَلَّت یَمِینُک
دستت بشکنه یزید
یه بار ابن زیاد چون زده ، دیگه بسه
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
@navaye_asheghaan