#مرثیه_جانسوز_فاطمیه_گریز_بکربلا
#آذر۱۴۰۲
ذکر و وِرد دل غمدیده ی من این شبها
گِرد هر هیات و هر روضه شده یا زهرا
روزیَم گشته در این فاطمیه از غم او
نالم از ناله و از غربت و از ماتم او
بر تَنَم رخت سیاه ، ذکر لبم یا مادر
مادری که شب و روزش شده بین بستر
بستر فاطمه و پر زدن یار علی
چه کند با غم زهرا دل خون بار علی
آه از آن ساعت و آن روز که مادر افتاد
وای از آن لحظه که با ضربه لگد در افتاد
روزگار علی آن لحظه شده تیره و تار
محسنش رفت ز دست و شده مولا بی یار
پیش چشم علی از ساقه گلش را چیدند
وای طفلان علی کشتن مادر دیدند
در مدینه نه فقط ، یاس علی را چیدند
کربلا هم لب عطشانِ حسین را دیدند
بر غریبیِ ابوالفضل و حسین خندیدند
پای سرهای بُریده ، زدن و رقصیدند
بار الها برسان مُنتقمِ خونِ حسین
روزیَم کن نجف و مشهد و بین الحرمین
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@navaye_asheghaan
#زمزمه_سنگین_واحد_فاطمیه_حضرت_زهرا
#آذر۱۴۰۲
#سبک_وقتی_قفس_از_هر_طرف_کم_کم
فاطمیه از راه رسید ، شکرِ خدای زهرا
بر سر و سینه میزنیم ، تو روضه های زهرا
بر دل نشسته ماتم باز گریه ی دَمادم
از روضه ی جانسوز زهرا
یا فاطمه یا زهرا (۲) یا فاطمه یا فاطمه جان
عالم همه فدای اون ، درد و غم دل تو
کاشکی بمونیم تا ابد ، ما همه سائل تو
بر ما بکن عنایت ای صاحب شفاعت
ای همسر مولا یا زهرا
یا فاطمه یا زهرا (۲) یا فاطمه یا فاطمه جان
یا فاطمه با ما بگو ، گشتی چرا شهیده
در سن هجده سالگی ، شد قامتت خمیده
ای مهربون حیدر ای قد کمون حیدر
جانها بقربان تو زهرا
یا فاطمه یا زهرا (۲) یا فاطمه یا فاطمه جان
فدای اون دمی که تو ، از علی رو گرفتی
از کوچه ها نگفتی و ، با غصه خو گرفتی
یاس کبود زهرا بود و نبود زهرا
روی تو نیلی گشته زهرا
یا فاطمه یا زهرا (۲) یا فاطمه یا فاطمه جان
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@navaye_asheghaan
#ام_الائمه
اثرِ دستِ ستم ،
از رخ نیلی نرود
هرگز از یاد علی
ضربتِ سیلی نرود ...
#تک_بیت_شهادت
@navaye_asheghaan
1. ماجرای تیغ.mp3
738K
گلچین
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
ماجرای تیغِ زَهرآلود را
باور مکن ...
قهرمان بَدر را
یک میخ کوچک کُشته است
#محفل_اشک_حرم_مطهر
3/2/1401
@navaye_asheghaan
#ام_الائمه
مجلس ختم گرفتیم
برایت زهرا
روضه ات را حسنت خواند ،
حسینت غش کرد...
#تک_بیت_شهادت
@navaye_asheghaan
2. ای کاش.mp3
2.37M
گلچین
#روضه_حضرت_زهرا
( سلام الله علیها )
#استاد_حیدرزاده
ای کاش من حسن را
با خود نبرده بودم
تا پیشِ چشمِ این طفل
سیلی نخورده بودم ...
شکست از ضرب سیلی ،
گوشواره
که شد با گوشواره
گوش پاره ...
#محفل_اشک_حرم_مطهر
10/2/1401
@navaye_asheghaan
9113.mp3
423.1K
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زهرا__س__زمینه
زندگیم بهم میریزه فاطمه با رفتنت
انقده گریه نکن فدای این تاب وتبت
بچه هات سنی ندارن خانومم کجامیری
زوده بی مادر بشن یه رحمی کن به زینبت
بین بستر میسوزی تبداری
دوسه ماهه خانومم بیماری
این شب وروزا زهرابیقراری
بمیرم که زخمیه مسماری
وای؛
سه ماهه که زمینگیری
اززنده موندنت سیری
دست به کمر میگیری راه میری
وای مرومرومرومرو قرارحیدر
وای مرومرومرومرو بهارحیدر
التماست میکنم کنار حیدرت بمون
قسمت میدم که عجل لوفاتی ونخون
حال وروز بچه هامون روبه راه نیست فاطمه
واسه صبرمون تورو خدا یکم دعا بخون
پر میکشی ازخونه خانومم
حسنینت دارن بهونه خانومم
حال زینب پریشونه خانومم
میبینی که گریونه خانومم
وای؛
خیبر شکن خونه نشین شد
تاهمسرش نقش زمین شد
این شب وروزا حیدر باغم عجین شد
وای مرومرومرومرو قرارحیدر
وای مرومرومرومرو بهارحیدر
واسه دلخوشیه ماخونه رو جارو میزنی
رنگ صورتت پریده میدونم در محنی
اینو از نگات میخونم نگرون زینبی
این شبارو دائما فکر حسینو حسنی
حسن انگار ازچیزی دلگیره
ناخوش احواله بهونه میگیره
تاکه تابوت ساختم براتوزهرا
داره از فکروغصه می میره
وای؛
رو قلبمه زخم کاری
چشام شده ابر بهاری
چادر خاکیت میمونه بین ما یادگاری
وای مرومرومرومرو قرارحیدر
وای مرومرومرومرو بهارحیدر
عباس قلعه قزوین
@navaye_asheghaan
💐✨⭐️✨🌟✨⭐️✨💐
#بحارالاشعار
#حضرت_زهرا__س__روضه
بادِ پاییز پی گلشنِ راز آمده بود
گرگِ بیرحمِ اجل سمت حجاز آمده بود
آفتابِ نبوی .. بر لبه ی بام رسید
آخرین ثانیه ها نیز به اتمام رسید
شمع آشفته و پروانه حزین بود .. ولی ...
جسمِ بی جانِ نبی روی زمین بود .. ولی ...
عدّه ای بی بته مشغولِ خیانت بودند
وسطِ سینه زنی فکرِ خلافت بودند
اشکهای به زمین ریخته را گِل کردند
موقع غسل و کفن تعزیه را وِل کردند
این جماعت ز توّلای علی بیزارند
از همان روزِ ازل .. در صددِ آزارند
سرزمینِ دلشان بُخل فراوان دارد
جای خون در رگشان تفرقه جریان دارد
یادشان هست جهاز شتر و دستِ امیر
سوره ی مائده و آیه ی ابلاغِ غدیر ...
یادشان هست ولی فطرشان آلوده ست
هم سخن گشتنِ با این سه نفر بیهوده ست
شک ندارند علی از همه درویش تر است
عزّتش پیش خدا از همگان بیشتر است
گوی حق را که ز دستان ولی دزدیدند
تکیه بر تخت قضا داده به حق خندیدند
خنده کردند .. ولی آتش شان سرد نشد
چون علی یاورِ آن حاکمِ نامرد نشد
اگر این شیرِ قلندر نشود دست آموز ...
میشود شعله حقّانیتش خرمن سوز
باید این قافیه ی باخته را بُرد کنند
غرض آنست علی را پس از این خُرد کنند
روزها میگذرد .. حادثه بر می آید ...
صبرِ این قومِ به حج رفته به سر می آید
حاجیان گوش به لفّاظی رندان دادند
به خبیثانِ بنی ساعده میدان دادند
بوذر و جابر و عمّار زمین گیر شدند
بعد از آن روز شغالان همگی شیر شدند
سُرخ شد صورتِ زهرا ز کُتک .. امّا باز ...
غصب شد ارثیه ی باغِ فدک .. امّا باز ...
دیوِ دیوانه به سر وقتِ غنیمت آمد
دزد این مرتبه با حربه ی بیعت آمد
خصم یکبارِ دگر رو به تحکُّم آورد
ظالمی آمد و یک عالمه هیزم آورد
دادرس نیست به شکوایِ علی گوش کند
آتشی را که فراهم شده خاموش کند
کوچه لبریز ز دلواپسی و واهمه بود
آنهمه مَرد .. ولی شیر فقط فاطمه بود
گفت : ای آنکه نگاهت غضب آمیخته است
پشتِ دروازه ی خیبر جَنمت ریخته است
تو که باشی که وقیحانه به این در بزنی
نمکم خورده .. نمکدانِ مرا می شکنی !؟
تو و آن پیر که در سفسطه میرِ عربید
نانجیب .. آمده بیعت ز علی می طلبید !؟
جاهلانید و به جهلِ خودتان می نازید
نقلِ ما نیست .. شماها به خدا می تازید
او رَجز خواند و عدو یکسره سیلی میزد
تا نفس داشت به آن صورتِ نیلی میزد
عرقِ شرم ز رخساره ی دین می افتاد
هی عدو میزد و او روی زمین می افتاد
میزد از دور علی بود و تماشا می کرد
دستِ او بسته و با درد مُدارا می کرد
بُردباری وسطِ تفرقه بی جانش کرد
تازیانه زدنِ فاطمه داغانش کرد
آخرین ضربه چنان بر شکمِ مادر خورد
که جنین با لگدی در شکمِ مادر مُرد
اثرِ ضربه ی شلّاق .. به صورت مانده ست
فاطمه گوشه ی در اشهدِ خود را خوانده ست
رنگ از چهره ی او رفته .. خدا رحم کند ...
میخ در سینه فرو رفته .. خدا رحم کند ...
علّتِ خلقِ جهان از نفس افتاد .. ولی ...
همه دیدند دراین فاصله جان داد علی
آنکه میسوخت دلش از اثرِ میخ علی ست
آه ... مظلوم ترین آدمِ تاریخ علی ست
روی این در که پیَش خون خدا ریخته است
تا ابد بیرقِ یا فاطمه آویخته است
عاقبت قسمت ما نیز ظفر می گردد
یک نفر مانده از این قوم که بر میگردد
مهران ساغری
@navaye_asheghaan
#نوحه_زیبا_سنتی_حضرت_زهرا(س)
(سبک:یاحسین یاحسین گفتن ومُردن خوش است)
فاطمیه آمد ، دل همه غم گرفت
جِن و اِنس و مَلَک شیون و ماتم گرفت
به یاد مدینه ، بزنید به سینه
فاطمه جان (۴)
در عزای زهرا به سینه و سر زنید
ناله در روضه ی گل پیمبر زنید
بیقرار حیدر ، جان نثار حیدر
فاطمه جان
دشمنان شکستند حُرمت مصطفی را
از غضب داده اند پاداش مرتضی را
غنچه در خون نشست ، محسنش رفت ز دست
فاطمه جان
صبر شیر خدا رشته ی او پاره شد
از غم و فِراق فاطمه بی چاره شد
یاس مولا شکست ، حیدر از پا نشست
فاطمه جان
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@navaye_asheghaan