eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.3هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
370 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
|⇦•دل شب گریه ها... وتوسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *آه ای عزیزم... بَستر پهنه بی بی از دنیا رفته، تابوتم یه طرف خونه است بچه هام این طرف، علی هم نشسته...* دلِ شب گریه های بی صدا شو با آستینِ لباسش پاک می کرد علی تنهایی با دست خودش داشت تموم زندگیش رو خاک می کرد با این زانوی بی قوّت چه جوری میتونه از کنار قبر پاشه؟کجا داره بره؟ *من نمیدونم‌ علی کجا رفت..خونه؟ خونه ای که هرجاش رو نگاه می کرد یاد فاطمه اش می افتاد....دیدی یه وقتی غم دلتو میگیره میخوای از خونه بیرون بزنی، بری یه جایی که تو خونه نباشی، حالا علی بچه هاشم هستن. خودشم میخواد جلو بچه ها گریه نکنه از دیشب که این بدن رو شسته خسته شده نتونسته جلو بچه ها گریه کنه. هی به بچه ها میگفته تو رو خدا گریه نکنید. هی دست سر حسن میکشیده حسن جونِ بابا! قول دادی به بابا، ولی نمیدونه که تو دل حسن چه خبره، حسن تو دلش میگه بابا نمیخواد منو آرومم کنی.. دل من آروم نمیشه، من یه چیزی تو کوچه ها دیدم آروم نمیشم بابا! با این زانوی بی قوت چه جوری میتونه از کنار قبر پاشه کجا داره بره وقتی قراره تو اون خونه دیگه زهرا نباشه به هم زد دستای خاکیشو امّا نِمیره، آخه تنها میشه زهرا اگه تنها نمیموندن یتیما خودش هم خاک میشد پیشِ زهرا *ابی عبدالله کنار عباسش نشست گفت: داداش! میخوام بمونم خیمه ها رو میبرن، میخوامم از کنارت برم میان سر تو میریزن عباسم!..* باحسرت زیر لب میگفت زهرا علی داره میره خونه نشینی یه کاری کن دلم آروم نمیشه عزیزم کلمینی کلمینی علی بی تو شبا بیداره تا صبح علی بی تو شبا رو کوچه گرده نشونم میدن از فردا و میگن امانتداری خوبی نکرده علی رو حلال کن واسه زخم بازوت علی رو حلال کن واسه درد پهلوت علی رو حلال کن واسه دست بسته اش نتونست که اون در و برداره از روت *نمیدونم فاطمه اش رو خاک کرد محسنش رو چیکار کرد...* علی رو نیگاه کن چی از من گذاشتی تو قلبم غم و داغ رفتن گذاشتی *زهرا جان به من که نگفتی...* چرا تو اون بقچه که دادی زینب کنار کفنها یه پیرهَن گذاشتی؟ حسین!... با یارب یارب کشتی مادرو با مادر مادر کشتی خواهرو با بیرحمی زد تیر آخرو حسین جانم!.... آه ای مادر! من بمیرم میکشی آه با فرودِ هر نیزه من بمیرم دیگه جا نیست شده نیزه در نیزه گلوتو میبوسم رگاتو میبوسم تو رو خدا دست و پا نزن ای حسین....
4_5866375742320807688.mp3
32.15M
|⇦•دل شب گریه ها ... وتوسل به حضرت زهراسلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۱ به نفس سید رضا نریمانی ✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شهید حاج قاسم سلیمانی: « هر وقت در سختی‌های جنگ فشارها بر ما حادث می‌شد و به صورت بسیار مضطری هیچ‌کاری از ما برنمی‌آمد، پناهگاهی جز حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها نداشتیم...»
. آسمون (بارونیه) ۲ هوا چه غمباره دل پُر از (درد و غمه) ۲ علی عزاداره دختری گریونه نگاهش دل می سوزونه سوز و آهش دختری که می خونه روضه واسه بابای بی پناهش روی دیوار و در خشکیده رَدّ خون زهرا یل خیبر شده خونه نشین بدون زهرا میره هرشب کنار قبر بی نشون زهرا علی جانم علی جانم علی علیِ مظلوم زندگی (واسه علی) ۲ به رنگِ پاییزه دنیای (بی فاطمه) ۲ براش غم انگیزه مجتبی خیلی سر به زیره زینبش آروم نمی گیره ترسِش اینه داداش حسینِش دق کنه از غصه بمیره خونه زندون میشه وقتی که توش مادر نباشه الهی هیچ دلی خون از غمِ دلبر نباشه الهی هیچ کسی اینجوری خون جگر نباشه علی جانم علی جانم علی علیِ مظلوم وایِ من(ای کاش کسی) ۲ نبینه این صحنه بسترِ (خونی هنوز) ۲ روی زمین پهنه فاطمه رفته زار و مضطر مونده مولا بدون یاور تنها گوشواره ای شکسته یادگار مونده واسه حیدر غم محسن مُضاعف کرده داغ مرتضی رو بادل خون تحمل می کنه فراق یارو میکِشه روی دوشش سختی های روزگارو علی جانم علی جانم علی علیِ مظلوم ✍بهمن عظیمی ....... ..‌...................... روزای (عشق و جنون) ۲ تموم شدن آخر این شب (آخر برام) ۲ دعایی کن مادر خسته ام از تموم دنیا کربلام و بزن یه امضا ممنونم که اجازه دادی نوکریت و کنم یازهرا توی این روضه ها حال دلم چه روبراهه خدا رو شاکرم روضه ت برام یه سرپناهه همه داروندار من همین پیرن سیاهه بی بی یافاطمه ۲ جانم یازهرا عمریه (جای توئه) ۲ دل پریشونم می کنم (شکر خدا) ۲ براتو گریونم می گذره با تو روزگارم هرچی که دارم از تو دارم نه فقط زندگی مو مادر... هستیم و پای تو می زارم تا نفس می کشم من پای پرچمت می مونم تا نفس می کشم واسه شما روضه می خونم خدا رو شاکرم جاریه عشق تو توو خونم بی بی یافاطمه ۲ جانم یازهرا ما همه (سینه زنیم) ۲ نگاه مون دریاست روزیِ (دنیامون از) ۲ عنایت زهراست شکر حق که به غم اسیریم پای این خونواده گیریم حتی نونِ توو سفره مونو از بی بی فاطمه می گیریم تا نفس می کشیم جز هیئتش جایی نمیریم بی نیازیم تا اون وقتی که توی این مسیریم الهی پای این پرچم بشیم پیر و بمیریم بی بی یافاطمه ۲ جانم یازهرا ✍
YEKNET.IR - monajat - hafteghi 99.03.29 - mehdi rasouli.mp3
7.4M
با (عج) 🍃در امتحان محبت منم که رد شده‌ام 🍃بیا ببین گل نرگس چقدر بد شده‌ام 🎙
1_2305805581.mp3
82.5K
بسم الله الرحمن الرحيم (؏ج): بسم الله الرحمن الرحیم شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها ____ سبک.. ،حسین جان ای آبروی دوعالم چرا زهرا،رنگ و رویت پریده درآن کوچه،قامت توخمیده به رخسارت،رنگ غم بنشسته بگوازچه ، ابروانت شکسته خودم دیدم،یار در خون تپیدہ زمین خورده،یاور قد خمیدہ خودم دیدم، یار پهلو شکسته زمین خورده، زخم بر دل نشسته تویی زهرا، رونق آشیانم تویی تنها، قوت زانوانم تویی بانو، حسرت مردخسته مکن پنهان،دنده های شکسته تویی‌زهرا، مونس شب تارم بدان غیراز،توکسی وندارم مرو زینجا، همسرمهربانم مروزهرا،قوت زانوانم تومیخوردی، مشت وضربت سیلی درآن کوچه،روی توشده نیلی به پیش من، حرمت تو شکسته به رخسارت،تازیان بنشسته زمین افتاد،جسم بی جان زهرا ببین حیدر، ماندہ در کوچه تنها مکن زهرا،گریه های شبانه دهم غسلت،بانوی بی نشانه تومیدیدی، داغ در دل نهفته به پشت در مویت آتش گرفته گواهم بر، خاطرات غم یار که می بینم، خون ماندہ به دیوار مروزهرا، یاور مهربانم بمان پیشم، مادر کودکانم مکن زهرا،گریه های شبانه دهم غسلت،بانوی بی نشانه آرمین غلامی(مجنون کرمانشاهی)_
📖 تقویم شیعه🥀 ☀️ امروز: شمسی: دوشنبه - ۱۳ آذر ۱۴۰۲ میلادی: Monday - 04 December 2023 قمری: الإثنين، 20 جماد أول 1445 🌹 امروز متعلق است به: 🔸سبط النبي حضرت امام حسن مجتبی علیه السّلام 🔸سیدالشهدا و سفينة النجاة حضرت امام حسین علیهما السّلام ❇️ وقایع مهم شیعه: 🔹امروز مناسبتی نداریم 📆 روزشمار: ▪️13 روز تا شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها (روایت 95روز) ▪️23 روز تا وفات حضرت ام البنین سلام الله علیها ▪️30 روز تا ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️39 روز تا وفات حضرت ام کلثوم علیها السلام ▪️40 روز تا ولادت امام باقر علیه السلام ✅ با ما همراه شوید...🥀
امشب دلم گرفته برای دلت حسن قربان بیقراری و چشم ترت حسن یک گوشه ای نشستی و هی آه میکشی تصویر کوچه آمده در خاطرت حسن هربار وقت ضربه ی سیلی که میرسد خود را گذاشتی عوض مادرت حسن اوپیش چشم تو به زمین خوردوناله زد این داغ تا ابد نشود باورت حسن تو بهر گوش پاره ی او ناله ها زدی اوگفت زیرلب که فدای سرت حسن امشب کمی ملاحظه کن آه کم بکش درپیش چشم خواهر غم پرورت حسن : 💔 نام حَسن که میشنوم روضه ها همان روزدوشنبه،کوچه ی باریک ومادر است سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، .
روز محشر كار ما با فاطمه (س) است اي بهشت قرب احمد (ص) فاطمه(س) ليله قدر محمد (ص) فاطمه(س) اي سه شب بي قوت واز قوت تو سير هم يتيم و هم فقير و هم اسير وحي بي ايثار تو كامل نشد هل اتي بي نان تو نازل نشد مدح تو كي با سخن كامل شود وحي بايد بر قلم نازل شود اي كه در تصوير انسان زيستي  كيستي تو كيستي تو كيستي اي كه از سر تا به پا پيغمبري بلكه هم پيغمبري هم حيدري تو رسول الله (ص) شويت بوالحسن (ع) هر سه يك جانيد با هم در سه تن بس تويي اي عرش حق را قا ئمه هم محمد (ص) هم علي (ع) هم فاطمه (س) بايد اينجا لب فرو بست از بيان روز محشر قدر تو گردد عيان صحنه محشر همه پا بست توست اختيار نار و جنت دست توست مهر تو روز قيامت هست ماست ريشه هاي چادرت در دست ماست روز محشر كار ما با فاطمه (س) است نقش پيشاني ما يا فاطمه (س) است از كرامت بر جبين ما همه ثبت كن هذا محب الفاطمه (س) @navaye_asheghaan
چشم وا كرده شدم دست به دامان حسن مادر افکند مرا در یم احسان حسن روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن از همان روز شدم بي سر و سامان حسن بر جبینم بنويسيد مسلمان حسن دل خود را سر هر بام هوایی نکنم طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنم رو به هر قبله و هر قبله نمايي نكنم پيش هر سفره كه پهن است گدايي نكنم نان هر سفره حرام است به جز نان حسن چه مقامی و چه نامی چه مرامی دارد چقدر لطف به بیمار جذامي دارد خنده در پاسخ آن سائل شامي دارد وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد همه اينها غزلي هست به ديوان حسن آنکه نامش شده احلی من عسل كيست حسن آنكه بخشندگيش گشته مثل كيست حسن معني حي علي خير العمل كيست حسن مرد نام آور پيكار جمل كيست حسن شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن ارث مظلومیت از غربت بابا دارد قد خم ،سینه ی خون ،دیده ی دریا دارد جگری سوخته از زخم زبانها دارد گر بگوییم غریب الغربا جا دارد خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن زهر آمد به سراغش جگرش ريخت به هم جگرش ريخت به هم بال و پرش ريخت به هم زينبش آمد و چشمان ترش ريخت به هم همه ي خاطره ها در نظرش ريخت به هم دل پريشان شده از حال پريشان حسن چقدر سخت گذشته است به او در کوچه چه مراعات نظیریست حسن ،در ، کوچه باز هم خاطره ی گریه و مادر کوچه قاتل جان حسن می شود آخر کوچه کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن (چشم نامرد به ناموس علي تا افتاد) وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد خواست تا پا بشود باز هم اما افتاد شعله ي آه كشد سينه ی سوزان حسن ✍ @navaye_asheghaan
نَه اینکه حرف تو باشد نَه اینکه حرف من است حسین گفتن ما از عنایت حسن است ✍:
روضه فاطمیه_دشتی.mp3
11.59M
(س) دل ها شده دوباره پریشان مادرت آقا  بیا به مجلس ما، جان مادرت روزی فاطمیۀ ما را زیاد کن دست شماست سفرۀ احسان مادرت دوباره شب شد و ظلمت بر آمد كنار قبر زهرا حيدر آمد پس از آني كه طفلان خوابشان برد فلك تاب از دل بيتا بشان برد ز خانه تا بقيع شاه يگانه قدم آهسته بر دارد شبانه به آوايي كه آيد از دل تنگ به آوايي كه سوزد سينه سنگ به آوايي كه پيغمبر بنالد زمين و آسمان يكسر بنالد بگويد زير لب در آن دل شب امان از سينه سوزان زينب بدين حالش چو طي شد راه صحرا بيايد در كنار قبر زهرا نهد صورت به خاك آن شاه ابرار بگويد اين سخن با چشم خونبار سلام اي بانوي در خاك خفته درود زندگي را زود گفته بخواب آرام اي پهلوي شكسته علي اندر سر قبرت نشسته بخواب آرام اي نور دو عينم كه من چون تو پرستار حسينم بخواب آرام با رخسار نيلي به پيغمبر نشان ده جاي سيلي به خانه چون روم رويت نبينم بريزم اشك و با زينب نشينم به مسجد چون روم بينم عدو را به ياد آرم غم سيلي او را چه خوبست اي همه آرام جانم هميشه بر سر قبرت بمانم ◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️◾️ @navaye_asheghaan
گر فتنه و غم فکر شکستم باشد دائم پی نابودی هستم باشد سوگند به تو اهل نجاتم زهرا... گر ریشه‌ی چادرِ تو دستم باشد @navaye_asheghaan
پشتِ درِ خانه هیزمِ شعله‌وری آهِ تو نداشت در دل شهر اثری ما دربه‌درانِ خانه‌ات نشنیدیم از این درِ بسته روضه‌ی بازتری ✍ @navaye_asheghaan
آتش، شده از خجالت روی تو آب بستر، شده بعد رفتن تو بی‌خواب دستاس، برای دست‌بوسی دلتنگ سجاده، برای پای بوسی بی‌تاب ✍ @navaye_asheghaan
در گوشِ جهان، گلایه‌ی گریه‌ی توست این شعر پر از کنایه‌ی گریه‌ی توست هرچند که سایه‌بان گرفتند از تو عالم همه زیر سایه‌ی گریه‌ی توست ✍ @navaye_asheghaan
4_5974355575239083248.mp3
4.12M
رونق بعد از تو خانه دیگـر از رونق می‌افتد چون خانه‌ی بی‌مادر از رونق می‌افتد با تو به هر ترتیب رونــــــق دارد، اما تو می‌روی و آخــــــــر از رونق می‌افتد هم خانه‌ی حـیدر ندارد بی‌تو لطفی هم خانه‌ی پیغـمبر از رونق می‌افتد بعد از فدک اهل ریا فهمیده بودند با خطبه‌هایت منبر از رونق می‌افتد درد عجیبی نیست این خانه‌نشینی چون مرغ بی‌بال‌وپر از رونق می‌افتد حال علی آیینه‌ی بیمـــــــاری توست بی‌تو جهان حیدر از رونــق می‌افتد بیمار باشی خـــــــــانه‌ات رونق ندارد اما نباشی بدتــــر از رونق می‌افتد... شعر_مجتبی خرسندی ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅༅ ❃༅࿇༅❃ ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌ @navaye_asheghaan
(اَللّٰهْمّ عَجـّـِـل لِوَلٖیّكَ الْفـَــرَج) از چه پنهان گشته‌ای ای نازنین از چشم‌ها ای چراغ روشنی بخش زمین! از چشم‌ها سال‌ها در انتظارت ندبه‌ها سر داده‌ایم آنچنانکه رفته نور ، ای مه‌جبین! از چشم‌ها جغد شوم جنگ و نخوت سایه افکنده به سر اضطراب ملت ما را ببین ، از چشم‌ها چشم ما انگشتر و بینایی ما چون نگین از گناه ماست ـ افتاده نگین از چشم‌ها پیش رو چیزی نمانده از دو روز عمر ما می‌توان بینی نگاه واپسین ، از چشم‌ها هم تو پنهانی و قبر بی ضریح مادرت فاطمه ، آن زاده‌ی حبل المتین از چشم‌ها ما گنهکاریم اگرچه از چه پنهان گشته است بارگاه دخت ختم المرسلین از چشم‌ها ؟ شرم دارم از خدا ، اما گمان دارم ـ چرا ؟ هست پنهان مرقد آن دل‌غمین از چشم‌ها تا مبادا رنگ بازد کعبه‌ی حق در نظر... هست پنهان مدفنش روی زمین از چشم‌ها کاش آیی لحظه‌ی مرگم به بالینم؛ تو را ـ تا ببینم ـ در نگاه آخرین ، از چشم‌ها چون نشسته دیده‌ها را گَرد عِصیان و گناه پرده برگیر ای امام راستین! از چشم‌ها (ساقیا) خواهی اگر بینی رخ آن گلعذار پاک کن گَرد ِ گناه ِ آتشین ، از چشم‌ها... سید محمدرضا شمس (ساقی) @navaye_asheghaan
❃﷽❃ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ نبـــــود موســـــم آتش بر آشــیانه زدن و یا کبــــوتر عــاشـــق ‌، میـان لانه زدن دمِ شکفتـــن گلبرگ غنــــچه بود و نبود زمان سیلـــیِ نیلـــی به یاس خـانه زدن کبــــوتری که شکسته ست بال پروازش رواست روی پــرش زخــــم تازیانه زدن؟ غلاف ، قصـهٔ تلخیـست در وِلای علــــی چه نارواست گلــش را به این بهانه زدن چه ســـاده بود بر اهــل سقـــیفه با آتش شـــــرار غـــم به دلِ صاحبِ زمـانه زدن فقــــط ز دست دو ملعونِ خوار می آمد دری به پهــــلوی ریحــانه عامدانه زدن چـــه نارواست به جـای تســــلّیِ خـاطر هــــزار تیــــر بلا را به دل ، نشـــانه زدن به خانه ای که دعایش به آستان می رفت روا نبــــود کــه آتـــش بر آســــتانه زدن چه خانه ای که در آن کار مادری این بود به اشـک ، بر نخ تسبیـــحِ نور ، دانه زدن برای مردم شهــرش قنـــوت پر می شد به استـجابت سبـــز از دعا ، جوانه زدن از این به بعد برایش چقــدر سنگین بود نفس کشیدن و مرهـم به زخم شانه زدن و سخت ترکه به دستی شکسته مادرنور به زلفِ آینــــهٔ دلشکــــسته ، شـــانه زدن تمـــام کـــرد ، رســــالات مـــادری را بـــا شکسته دست به دستاس و کارِ خانه زدن چه سخت بود برای علی که دور از چشم ســـرِ مزارِ عـــزیزی، ســـری شـــبانه زدن هنوز می رسد از پشت در ، به گوش زمان صـــدای ناله و فریاد از ایـن زمــــانه زدن شود چه خوب ، به همراه مهدیِ زهرا ســـری به تربت بانوی بی نشــــانه زدن ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌✧❁࿇❁✧═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۲/۹/۸ @navaye_asheghaan
السلام علیکِ یا فاطمة الزَهرا دری را که مَلَک با احتیاط  آهسته  وا می‌کرد که حتی کوبه‌اش هم حق تعالی را صدا می‌کرد که حتی طرز دق البابش آداب و رسومی داشت چه آسان آسمان را از زمین آن در جدا می‌کرد همین که بسته می‌شد‌، باز می‌شد بغض دلتنگان همین که باز وا می‌شد، گره بسیار وا می‌کرد کسی آن سوی در می‌زیست که عالم به قربانش! که عطر نان خود را نیز تقدیم خدا می‌کرد زنی بود آنچنان که قاصرم از مدح و توصیفش که وصفش را کسی هم‌چون علیِ مرتضا می‌کرد همین که باخبر می‌شد فقیری پشتِ در مانده سراسیمه نماز مستحبش را رها می‌کرد کمک می‌کرد هر خلق خدا را بی گمان، حتی اگر آتش درِ آن خانه عرض التجا می‌کرد به دست و پاش می‌افتاد اگرکه تازیانه‌ هم زنِ این خانه بی‌شک حق رحمت را ادا می‌کرد چه آسان خاک کوچه چادرش را -آه- می‌بوسید کسی که خاک را با یک نظر چون کیمیا می‌کرد یتیم آمد، فقیر آمد، اسیر آمد، محبت دید زن این خانه حتی دشمنش را اعتنا می‌کرد کجا او بی تفاوت بود؟ او کی سرگرانی داشت؟ کجا او اهل منت بود؟ او کی ادعا می‌کرد؟ تویی که هیزم آوردی برای شعله -یادم هست- تو را مادر به نام کوچکت هر شب دعا می‌کرد!  رضا یزدانی @navaye_asheghaan
اَلا ای ماهِ زیبا رویِ بی همتا ، نمی آیی؟ الا ای یوسف گم گشته زهرا ، نمی آیی؟ بیا از پشت ابرِ غیبت ای خورشیدِ حق بیرون بگو بر من تو ای پنهان ترین پیدا ، نمی آیی؟ دوباره فاطمیه آمد ای آقا ، بیا برگرد طناب افتاده دور گردنِ مولا ، نمی آیی؟ عزا برپا نمودیم و به در چشمانمان خشکید مگر تو مجلس انسیه الحورا ، نمی آیی؟ بیا از چادر مادر ، غبار کوچه را بردار ببین بر روی چادر مانده رد پا ، نمی آیی؟   (یونس) @navaye_asheghaan
و دارد می رود از خانه کم کم و چشمانِ « پدر » با اشکِ نم نم ... و در زانوی او دیگر رمق نیست به روی شانه اش دنیای ماتم ... @navaye_asheghaan