#امام_کاظم_شهادت
ای ولی نعمتِ ایران پدرت را کشتند
آه ، ای شاهِ خراسان پدرت را کشتند
در میان حرمت سینه زنان می گوییم ...
وامصییت که رضا جان پدرت را کشتند
آنقَدَر از نفس حیدری اش ترسیدند ...
آخر از ترس ، هراسان پدرت را کشتند
چارده سال ، سیه چالِ بلا جایش بود
عاقبت در دلِ زندان پدرت را کشتند
از بلا هر چه که می شد به سرش آوردند
امتِ دور ، ز انسان پدرت را کشتند
اشک ، در چشم و به لب ناله ی "خَلِّصْنی" داشت
در عوض با لب خندان پدرت را کشتند
تا که دیدند کسی نیست ، که یاری ش کند ...
چقَدَر ساده و آسان پدرت را کشتند
حتما آن لحظه که بارید ، برای جدش ...
موقع بارش باران پدرت را کشتند
گر چه از فرطِ شکنجه بدنش آب شده ...
تو بگو با لب عطشان پدرت را کشتند ؟
گر چه اصلا غُل و زنجیر ، لباسش شده بود
کِی دگر با تن عریان پدرت را کشتند
#رضا_قاسمی
@navaye_asheghaan
شب شهادت حضرت موسی بن جعفر ع.m4a
14.56M
شب شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
مسجد مرحوم بابانبی اراک
کربلایی هادی صالحی
#امام_کاظم علیهالسلام
#غزل
🔹باب الحوائج🔹
زندان تیره از نفسش روشنا شده
صد یاکریم گاه قنوتش رها شده
تا دیده کنج خلوت زندان، شکسته بال
در سجده آمده همه جانش دعا شده
از فتنههای سلسلۀ تیرگی تنش
هر بند، شرح واقعۀ نینوا شده
چون جامهای فتاده به گودال قتلگاه
تصویری از حماسۀ کرببلا شده
هر گوشه صحن و تربت نوباوگان او
آیینهدار حرمت دین خدا شده
امروز کیمیای جهان سرزمین ماست
این خاک اگر طلا شده هم از رضا شده
معصومه، کوثریست کز امواج حلم و علم
دریای خفته در دل ایران ما شده
دیدیم اینکه تا به ثریا توان رسید
هر دم به یُمن پنجرههایی که وا شده
موسای دیگریست، کنون نیل دیگریست
فرعونهاست غرقۀ دام بلا شده
من پابرهنه آمدم از خویشتن برون
ای بُشر! آن بشارت محزون کجا شده؟
دریابمان که دربهدر نفس سفلهایم
ای کز کرامتت فقرا اغنیا شده
یارا دری گشا که تو بابالحوائجی
دل در سیاهچالۀ دنیا فنا شد
📝 #علی_محمد_مؤدب
@navaye_asheghaan
#امام_کاظم علیهالسلام
#غزل
🔹به تسبیحش قسم...🔹
فلق در سینهاش آتشفشان صبحگاهی داشت
که خونآلود پیغام از کبوترهای چاهی داشت
طراوت در هوا از ریشۀ زنجیر میروید
زمین در خود سپیداری در اعماق سیاهی داشت
مگر خورشید را هم میتوان خاموش کرد آخر
کسی از تیرۀ شب در سرش افکار واهی داشت
عبایی روی خاک افتاده بود از خاک خاکیتر
که در آن نخنما آغوش اسرار الهی داشت
کدامین گل به جرم عطر افشاندن گرفتار است
مگر او نیت دیگر به غیر از خیرخواهی داشت
هماره آه او خرج دعا بر دیگران میشد
اگر در سینهاش یارای آهی گاهگاهی داشت
به تسبیحش قسم، زنجیرۀ عالم به دست اوست
چنین مردی کجا در سر خیال پادشاهی داشت
چه بنویسم از آن گودال، از آن قعر سجون، از زخم
از آن زندان که حکم روضههای قتلگاهی داشت
::
تمام کشور من، کاظمین کوچک مردیست
که در هر گوشهای از خاک ایران بارگاهی داشت...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
@navaye_asheghaan
دوسلطان
دوباره چنگ زدم دامن خراسان را
به کاظمین رساندم صدای لرزان را
برای حاجت کوچک نمیروم آنجا
دریغ اگر که بگویم به او غم نان را
منی که هیچ ندارم برای عرض ادب
چه تحفهای ببرم پیشکش کنم؟ جان را
دو پادشاه به یک سرزمین نمیگنجند
کنار هم به خدا دیدهام دو سلطان را
که دیده در وسط آسمان دو تا خورشید؟
که دیده پا قدم آفتاب، باران را؟
ببین چه بخت بلندی! به دست کوتاهم
گرفتهام منِ بیدستوپا دو دامان را
ببین کسی که خودش میهمان زندان بود
چه بی مضایقه دارد هوای مهمان را
به چشم دیده اسیریست در دل زندان
به چشم دل به اسیری گرفته زندان را
بر او که لحظه به لحظه مسافر عرش است
گماشتهست چه دیوانهای نگهبان را؟
براو چگونه اثر کرده زهر؟ در عجبم!
که خلق در نفسش دیدهاند درمان را
"کریم" ترجمهی دیگر "ابوالحسن" است
که جمع دیدهام اطراف او فقیران را
وداع با حرمش ساده نیست، حق دارم
عقب عقب بروم تا ته خیابان را
✍ #محمدحسین_ملکیان
@navaye_asheghaan
❀﷽❀ #سفره_اعجاز
#شهادت_حضرت_موسی_بن_جعفر_علیه_السلام
─━⊰••❃❀❃••⊱━─
خـواب دیــدم سفــرهٔ باب الحـوائج باز شد
دُورِ شمعــی ، جمعی از پروانه در پرواز شد
روی سفره ، نان و خرما بود و قدری هم نمک
دورِ سفــره ، نغمــه هایی بی بدیل آغاز شد
نغمـــهٔ "إنّـا تَوَجَّـهنـــا ، تَوَسَّـلنــا" چه خوب
با نــوایِ بال آن پروانــه ها دمســاز شد
در چنیــن حال و هوا ، پروانهٔ پربستـه ای
واردِ ایـن محفــلِ نورانــیِ پُـر راز شد
ذکر یا موسی بن جعفر ،خانه را پر کرده بود
با ،دَمِ بــاب الحــوائج ، باب حاجت باز شد
تا توسّــل بست بالِ شــاپرک با نورِ شمــع
ناگهــان چرخـی زد و با نغمــه ، هم آواز شد
شمـــعِ این محفــل ، پرِ پــروانه را آتـــش نـزد
بلکه خورشیدی شـــد و پیغمبــــرِ اعجــاز شد
بودم آنجا مستِ این اعجاز شیرین ، تا که با
نغمــــهٔ " اللّه اکـبـــر "چشمـهـــایم بـاز شد
هرگــز از یـادم نخــواهم بـُرد آن اعجـــاز را
در دلـم زیبا ترین تصویرِ چشــــم انداز شد
سفـرهٔ باب الحوائج خوب حاجــت می دهد
چون قلـم در دست لـرزانم غــزل پرداز شد
─━⊰••❃❀❃••⊱━─
رقیه سعیدی (کیمیا)
@navaye_asheghaan
نوحه واحدیاسنگین امام کاظم_ع(شاهمندی).mp3
4.58M
#نوحه_سنگین_واحد_شهادت_امام_کاظم_ع
#زیبا_جانسوز
#سبک_گل_بی_خار_حسین
#بهمن۱۴۰۲
یا امام کاظم ای گل پیغمبر
پسر فاطمه ای یادگار حیدر
تو امید همه و باب حوائج هستی
بند بند دل ما را به حریمت بستی
یا امام کاظم (۴)
یا امام کاظم به فدای کرمت
شد سیه پوشِ غمت حَرم مُحترمت
شور محشر ز غم و داغ تو گشته بر پا
کاظمینت به عزای تو شده کرب و بلا
یا امام کاظم
رَبَنا خَلِصنی شده ذکر لب تو
من بمیرم ز غم و رنج و تاب و تب تو
کنج زندان بلا گو که چه آمد سرتان ؟
گفته ای بار خدا مرگ مرا هم برسان
یا امام کاظم
شیعیان گر زِ غمت خون دلها خوردند
بدن اطهر تو با صفا می بُرددند
کربلا تا که همه نام حسین می بُردند
کعب نِی بود که با ذکر حسین میخوردند
یا ابا عبدالله یا حسین ثارلله(۴)
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
@navaye_asheghaan
زمینه موسی بن جعفر.mp3
4.73M
زمینه شهادت
موسی بن جعفر علیه السلام
بدون عشق تو _عمر و هدر دادم
تا کاظمین امشب_دلم رو پر دادم
باب الحوائج هستی و حلال مشکلاتی
بابای سلطانی توییکه معنی حیاتی
تو علت آرامشم روی پل صراطی
من حاجتامو آقا ، میگیرم از همین در
تو سختیا میخونم ، یا موسی بن جعفر
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
.........
با حالتی مضطر_کنج سیه چالم
از ضربه ی دشمن_شکسته شد بالم
خلصنی یا رب رو لبم اشکام شده روونه
وقتی که میگه ناسزا قلبم رو میسوزونه
تنهای تنهام جز خدا کی حالم و میدونه
از تازیونه جونم،دیگه به لب رسیده
زهر جفا اثر کرد ، شد قدم خمیده
یا باب الحوائج یا موسی بن جعفر
..........
روزا و شبهامو_ با غصه سر کردم
به یاد معصومه_چشمامو تر کردم
کاشکی یکی از دخترم واسم خبر بیاره
دوری برا دختر یه درده غم رو دل میزاره
گریم گرفت واسه رقیه که بابا نداره
دردم به پا رقیه ، اصلا حساب نمیشه
از داغ عمه زینب ، گریونم همیشه
واویلا واویلا
هاشم محمدی آرا
@navaye_asheghaan
#امام_کاظم 🏴
بکش روی سر ما روز و شب دست دعایت را
که محتاجیم لطف و رحمت بی انتهایت را
گرفتاریم یا باب الحوائج دستگیری کن
مگیر از ما به قدر لحظهای حال و هوایت را
برایت اشک می ریزیم اشکی از سر غربت
به امیدی که تسکینی شود قلب رضایت را
بمیرم با زبان روزه در زنجیر و غل بودی
چه ها کردند این زنجیر و غل ها ساق پایت را
تو را بردند در حالی که غرق ربنا بودی
نشد فرصت ز روی خاک برداری عبایت را
امام شیعه شأنش کنج زندان نیست ای مردم
چگونه درک باید کرد داغ ماجرایت را
سه روز و شب پل بغداد مهماندار جسمت شد
تو در آغوش حق بودی نفهمیدند جایت را
به روز حشر تنها دلخوشی ما نگاه توست
بزن بر نامه اعمال ما مهر رضایت را
#محمود_یوسفی
@navaye_asheghaan
دوبیتی در وصف شهادت امام موسی کاظم(ع)
مولا در ۲۵رجب سال۱۸۳ در سن ۵۵سالگی بدستورهارون الرشید به شهادت رسیدند
امامت=۳۵ سال،مدفن=کاظمین
🏴😭🏴😭🏴
"ای بر همه خلق مقتدا ادرکنی
ای روح و روان مرتضی ادرکنی
ای موسی کاظم ای امام محبوس
ای یوسف آل مصطفی ادرکنی
🏴🖤🏴
امشب رضا ز سوز جگر گریه میکند
مانند سیل ز ابر بصر گریه میکند
تنها پسر نه، دختر چشم انتظار هم
از داغ جانگداز پدر گریه میکند"
🏴🖤🏴
"بس که امام کاظم ما با محبت است
رفتار او همیشه نشان کرامت است
با نوکران خویش، مرامش سخاوت است
قبل از سؤال، سیرهٔ آقا اجابت است
🏴🖤🏴
"چون موج به هر کرانه می خوردی تو
بس طعنه از این زمانه می خوردی تو
از دست عدو به جرم حق خواهی و عشق
چون فاطمه تازیانه می خوردی تو"
🏴🖤🏴
"کاش رضایم برسد در برم
تا که شود مرحمِ چشمِ ترم
پای به غل، عقده و خون در گلو
وای الهی نرسد مادرم"
🏴🖤🏴
کاظمین امشب سیه پوش شماست
عالمی زین غم در جوش شماست
کنج زندان ،با زبان روزه،مسموم جفا
جای فرزندت رضاخالی در آ غوش شماست
🏴🖤🏴
دست من و دامان تو بابالحوائج
هستم گدای خوان تو باب الجوائج
جان رضایت کن نظر موسی بن جعفر
حاجات ما ،دستان تو بابالحوائج
🏴🖤🏴
"کنج زندان همه دم یاد خدا می کردم
روز را روزه به در گاه شما می کردم
وقت افطار کتک بود طعام من زار
لحظه ی مرگ فقط یاد رضا می کردم
🏴🖤🏴
امشب نوای عرشیان، شد تسلیت صاحب زمان
از مشهد و قم بر زبان، شد تسلیت صاحب زمان
معصومه و شمس الضحی، باشد عزادار شما
موسی بن جعفر هم فدا ،شد تسلیت صاحب زمان
🏴🖤🏴
"غمت دانم هزاران دسته بوده
تنت موسی بن جعفر خسته بوده
تو را بابالحوائج خواندهاند چون
که عمری در به رویت بسته بوده
🖤🏴🖤
بدان معصومه جان بابا غریب است
رضا جان بی تو این دل بی شکیب است
به بالینم نیایید ای عزیزان
که جای من سیه چالی مهیب است"
@navaye_asheghaan
نوحه شهادت حضرت موسی بن جعفر علیه السلام
وای ازغریبی
غمی به دل ندارم، از سنگ ظلم و بیداد، گشتم اگرکه بی بال
مادر در این سیه چال، افتاده ام به یاد ، کرب وبلا و گودال
در زیر لب زمزمه دارم که یا فاطمه
ای وای ازاین غریبی(3)
گرگلشن وجودم، با داغ و اشک سرخم، هرشب زند شکوفه
در زیر کند و زنجیر، گریه کنم به یاد،
غم های شام و کوفه
با یاد آن غریبان گویم به آه افغان
ای وای ازاین غریبی(3)
با یاد غربت تو، اشکم ز دیدگانم،
چون دانه دانه آید
وقت غروب هر روز، دشمن به دیدن من،
با تازیانه آید
در زیر تازیانه دارم به لب ترانه
ای وای ازاین غریبی(3)
مانند آن دعای ،عجل وفاتی تو،
ای سیده ی جنات
امشب ز عمق جانم، خلصنی یارب من، پیچیده در سماوات
یارب تو راحتم کن راهی جنتم کن
ای وای ازاین غریبی(3)
#سید_هاشم_وفایی
@navaye_asheghaan