.
#مناجات
#امام_کاظم
بِموسَی بْنِ جَعْفَرٍ اِلٰهیَ الْعَفو
روی آئینه ردِ آهِ شرر بار من است
رنجِ بی همنفسی موجب آزار من است
کُلِّ خَلق از منِ بدخُلق تَنَفُّر دارند
غم تنهاشدنم حاصلِ رفتار من است
پَر من را قفسِ نَفْس به زنجیر کشید
خونِ دیوار اثرِ بالِ گرفتار من است
سَحَرِ قَدر تو را قدر ندانستم..،حیف!
این هم از خیرهسریِ دل بیمار من است
سفره تا جمع نشد ، کاش مرا جمع کنی
چند شب مانده فقط..،فرصت اصرار من است!
طَشتِ رسوایی ام از بام ، زمین افتاده
شهر در هَمهَمهی گفتنِ اخبار من است
معصیت آبرویم را چقَدَر راحت بُرد
نُقل هر انجمنی زشتیِ کردار من است
این همه عیبِ مرا فاطمه آمد..،پوشاند
چادرِ مشکیِ زهراست که ستّار من است
غیر خرمای علی روزه ی من وا نشود
رطبِ نخلِ نجف لذّتِ افطار من است
خوشبحال دل من که پسرِ این پدرم
پدرِ خاکیِ من ، حیدر کرّارِ من است
دست تقدیر کشانده است مرا تا خودِ طوس
می روم پیش رضا ، بخت اگر یار من است
پدرش نور چراغیست که خاموش نشد
پدرش ماه درخشان شب تار من است
آه از آن کوهِ وقاری که چُنین آب شده
روضه ی لاغری اش ، روضهی دشوار من است
ساق او خُرد که شد ، خُرد شد ارکان جهان
زانویَش علّت بیرنگیِ رخسار من است
گفت: سِندی ! تو بزن ، بد دهنی را بس کن
گوش دادن به کلامت بخدا عارِ من است
زجرکُش کردنِ من را که ندیده است کسی
معجرِ دختر من را نکشیده است کسی
#ماه_رمضان
#بردیا_محمدی ✍
@navaye_asheghaan
.
آقاجان
من جوانم گناه اگر کردم
خب غلط کرده ام ؛ببخشیدم
سر و گوشم کمی اگر جنبید
به علی اکبرت نفهمیدم ...
.
@navaye_asheghaan
.
.
#وداع_با_ماه_رمضان
#سبک_شبانگاهان
.
.
خداحافظ ای بهار دلم، ای دعای سحر، ای ابو حمزه
خداحافظ ای رفیق دلم، می روی ز برم، با چنین غمزه
خداحافظ افتتاح سحر، ای مجیر سحر، گریۀ شب ها
خداحافظ جوشن تقوی، مونس دل ها هدیۀ زهرا
همه هستم رفته از دستم
امید دل را به تو بستم
ای خدا العفو(2)
.
اگر رفتی ای مه رمضان، همره شهدا، محضر داور
مبر ای ماه آبروی مرا، جان آل عبا، پیش پیغمبر
مکن شکوه از معاصی من، روح عاصی من در بر حیدر
مکن شرم و روسیاهی من آشکارا بر دیدۀ کوثر
نما ای مه آبرو داری
که داری با من سرِ یاری
ای خدا العفو(2)
➖➖➖➖➖➖
سحر خیزان کو مه رمضان سایۀ سرمان همنشین ما
چه شد ای هم سفرۀ سحرم سوز آه و دل آتشین ما
ندانستم قدر قدر تو را ای عطای خدا ای مه خوبان
مبر با خود سوز و آه و دعا، شور و حال مرا در شب هجران
به تاب و تب عادتم دادی
به اشک شب عادتم دادی
ای خدا العفو(2)
➖➖➖➖➖➖
کنون که تو می روی ز برم ای تو تاج سرم ای حبیب من
نما عهدی بر دل و جگرم، چشم و روی تَرَم، ای طبیب من
شب عید و دست خالی من، خسته بالی من شوق هر عهدی
مرا فرما با امام هدی همچنان شهدا یاور مهدی
منو هجر صاحب این ماه
تو و یاری در تمام راه
ای خدا العفو(2)
.
مرا کردی همنشین خدا، ای مَه شهدا، ای مَه رحمت
نشان دادی در میان دعا، جلوۀ سعدا با همه عزت
مرا بردی گه به کرب وبلا، گه مدینه و یا کوچۀ نیلی
گهی خواندی روضۀ پهلو از غم بازو یا غم سیلی
بیا و کار خدایی کن
مرا دیگر کربلایی کن
نینوایی کن (2)
.
#وداع_با_رمضان
#عید_فطر
#محمود_ژولیده ✍
.
@navaye_asheghaan
.
#وداع_با_ماه_رمضان
من و دعای پیمبر چه ماه خوبی بود
کنار سفره ی حیدر چه ماه خوبی بود
که دیده بر سر یک سفره نوکر و ارباب
و همنشینیِ مادر چه ماه خوبی بود
من و غریب مدینه ، چه خلوتی، به به
به میزبانیِ کوثر چه ماه خوبی بود
به افتتاح و ابوحمزه و کمیل و مجیر
شدیم جوشنِ یکسر چه ماه خوبی بود
بخاطر شب قدرش گناه ما بخشید
و یک تولد دیگر چه ماه خوبی بود
چقدر گریه به غمهای کربلا کردیم
برای چادر و معجر چه ماه خوبی بود
شدیم یاور مظلومه ای به گودالی
که بوسه داشت به حنجر چه ماه خوبی بود
گریستیم به لبهای خشک سقا تا...
گلوی اکبر و اصغر چه ماه خوبی بود
شبی خرابه نشینِ سه ساله ای بودیم
سر پدر، شب دختر، چه ماه خوبی بود
سری زدیم گهی در تنور و گاهی دیر
سری زدیم به یک سر، چه ماه خوبی بود
ز کوچه های مدینه عبور میکردیم
کمک شدیم به مضطر چه ماه خوبی بود
برای پاره جگرها چه خوب گرییدیم
امان ز گریه ی خواهر چه ماه خوبی بود
گهی میان مناجاتهای نخلستان
شدیم همدم حیدر چه ماه خوبی بود
چه خوب شد که گرفتیم عبرت از کوفه
شدیم حامی رهبر چه ماه خوبی بود
برای ماه محرم ببند بارم را
رسیده ماه به آخر چه ماه خوبی بود
و کاش چون پسر مهزیار ميگفتند:
بیا به خیمه ی دلبر چه ماه خوبی بود
وداع ماه مبارک چه سخت و جانفرساست
شبیه روضه سختِ وداعِ کرب و بلاست
#وداع_با_رمضان
#محمود_ژولیده ✍
.
@navaye_asheghaan
199.4K
یکی بین ازدحام میگه کربلا میخوام
یکی می بنده دخیل بچم مریضه به خدا , برام عزیزه به خدا
خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن
همه نقاره ی یا ضامن آهو میزنن
@navaye_asheghaan
257.3K
.
#حسن_شالبافان🎤
دلمو گره زدم به پنجرت میخوام بیام
به امیدی که بیای این گره ها رو واکنی
تو که آخر گره رو وا میکنی ، امام رضا
پس چرا امروز و فردا میکنی ، امام رضا
من دوست دارم ، یه آدم دیگه بشم
اون که دلت میگه بشم ، منو کمک کن
من دوست دارم ، عوض کنی حالِ منو
نامه ی اعمالِ منو ، منو کمک کن
#امام_رضا_علیه_السلام
.
@navaye_asheghaan
|⇦•بی نیازا...
#توسل و مناجات با خدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده ۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
بی نیازا، عبد بی مقدار می خواهی چکار
بنده ای که نیست توبه کار می خواهی چکار
در میان دردها، درد مرا یادت نرفت
نیمهٔ شب اینهمه بیمار میخواهی چکار
ای رفیقِ نارفیقان! دست من را هم بگیر
تو خودت گفتی بیا، اصرار می خواهی چکار
داد و قال این گنهکار از سر بیچارگی است
ورشکسته بر سر بازار میخواهی چکار
تو همانی که همان اول مرا بخشیده ای
من همان شرمنده ام! اقرار میخواهی چکار
می خری هربار، یکبار آبرویم را ببر
جنس بُنجل در ته انبار می خواهی چکار
من که گفتم از علی خیلی خجالت می کشم
برگه ای از حیدر کرار می خواهی چکار
بوی خوش دارند اینجا گریه کن های حسین
در میان این همه گل، خار میخواهی چکار
حاجتم را هم ندادی کربلایم را بده
اینهمه تاخیر را این بار میخواهی چکار
عاشقان کوی جانان بیقرار زینبند
گفت عزیزم بین کوفه یار میخواهی چکار
کاش بر می داشتم جوشن بجای پیرهن
پیرهن بین سگان هار می خواهی چکار
گیرم اصلاً دوست داری بر سر نیزه روی
دخترت را در صف انظار می خواهی چکار
#شاعر: رضا دین پرور
@navaye_asheghaan
10116212114PM.mp3
42.48M
|⇦•بی نیازا.....
#توسل و مناجات با خدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
اون روزهای که باعث میشه پرخاشگر و بیاعصاب بشیم رو بذاریم دم در گربه ببره
#واگویه
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
@navaye_asheghaan
|⇦•با دل زار...
#فسمت_اول #توسل و مناجات با خدا ویژه ماه مبارک رمضان اجرا شده #شب_بیست_وپنجم رمضان به نفسِ سید رضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
با دل زار دل بیمار اومدم
با دل خون چشم خون بار اومدم
هرجا رفتم کسی بهم محل نذاشت
در خونه ی خودت این بار اومدم
غیر تو کی از دلم خبر داره
بار من رو کی میتونه برداره
قَسَمت میدم به آه مرتضی
میدونم آه غریب اثر داره
توی این ماه علی به روی ماه علی
اشک و آهم و بخر تورو به آه علی
«"یا اله العالمین"،دست خالیمو ببین »
همدم تنهایی های خودمی
یا من اسمه و دوا ی خودمی
بنده ی خوبی نبودم واسه تو
ولی مهربون خدای خودمی
آی خدا میبینی حال خسته امو
میارم برات دل شکسته امو
"بعلیٍ بعلیٍ بعلی"
اینه ذکری که میگیره دستمو
تو رو به جون علی به دل خون علی
بخرش این دل رو که شده مجنون علی!
«"یا اله العالمین"،دست خالیمو ببین!
لحظه هام پر از گناه شدند ببخش
تورو به حق اباالحسن ببخش
من خجالت میکشم علی بخواد
بگه این نوکرمو به من ببخش!
توو قیامت رو سیاه صدام نکن!
بندهی رسوای خاص و عام نکن!
بسوزون آتیش بزن عذاب بده!
ولی از علی منو جدام نکن!
"سیدی مولا" ببخش رو سیام اما ببخش
تورو به عشق علی، تورو به زهرا ببخش!
«"یا اله العالمین"،دست خالیمو ببین »
دستامون خالیه مولای کریم
دلمون پر شده از وحشت و بیم
داره فرصت ها یکی یکی میره
رمضان تموم شد و خوب نشدیم
شب دنیا رو چیجوری سر کنیم؟
بی علی عمر چیجوری سر کنیم؟
ماییم و تنهایی و وحشت و غم
بی ابوتراب چه خاکی سر کنیم؟
دم آخر چه کنیم؟روز محشر چه کنیم؟
تو شب اول قبر ما بیحیدر چه کنیم؟
نوکرا دیگه شبای آخره
همهی امیدمون به مادره
خاک رو چادرِ مادر میتونه
آبروی هممون رو بخره
ای خدا به صورت سوخته قسم!
به در خونهی افروخته قسم!
@navaye_asheghaan
#قسمت_پایانی#روضه و توسل به حضرت علی اصغر علیه السلام اجرا شده #شب_بیست_وپنجم ماه مبارک رمضان به نفسِ سیدرضا نریمانی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
به همون پیراهنی که فاطمه
با دستای نیمهجون دوخته قسم!
گناهام رو بپوشون منو از اینجا نرون!
دل بیتاب منو به محرم برسون!
«یا اله العالمین،دست خالیمو ببین!»
یه وقتایی اینقدر خرابم حسین!
که حتی نمیشه بخوابم حسین!
همون وقتایی که حرم لازمم
همون وقتایی که نمیشه برم
باید ساخت با دوری تو لاجرم
این صبوری دقم داد دقم
بی قرارم آخه عاشقم
میروم ببینیم درکجا زینب
شِکوه ِ ازشمر بی حیا دارد
از حرم تا قتلگه زینب صدا می زد حسین
دست وپا می زد حسین زینب صدا می زد حسین
کربلا سنگ ندارد همه جایش رمل است
این همه سنگ چرا دور و برت افتاده
می خورد بعد تو بر روی من و روی رباب
سنگ هایی که روی پیکر تو ...
*اول تیرش به چشمای عباس خورده دوم تیرش اون لحظهای بود که ابی عبدالله این شیرخواره رو بلند کرد
یهو دید صدای این بچه نمیاد تا نگاه کرد "فَذبح من الاُذُن الی الاذن". اما یه تیر دیگه زده دل زینب و بیچاره کرده. اون لحظهای که اباعبدالله تشنگی همه وجودشو فرا گرفته خستگی همه وجودشو فرا گرفته یه چند لحظهای روایت میگه ایستاد ابی عبدالله استراحت بکنه؛ اینقدر زخم به این بدن خورده همچین که ایستاد از لابه لای این زره داره خون فوران میکنه زخم همه بدن ابی عبدالله رو فرا گرفته یه مقداری ایستاد با یه نیزه خودشو نگه داشت. اما دید اون نامرد یه سنگی زد به پیشونی حضرت. همچین که این سنگ خورد تو پیشونی مبارکش؛ این لباس عربی رو بالا زد خون پیشانی رو پاک کنه؛ تا این لباس بالا رفت سفیدی سینه حسین نمایان شد اون نامرد تیرو برداشت...*
@navaye_asheghaan