eitaa logo
کانال نوای عاشقان
20هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
434 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ موسی به در خانه ی موسی امشب آید به حضورش زپی عرض ادب تا بوسه زند هردو چشمان رضا تا تازه کند قصه ی سینا با رب ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ در دامن نجمه آیت نور آمد نور متجلای شب طور آمد تازنده کند سنت احمد ص طفلی با منطق وعلم وحکم ومنشور آمد ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ بایاد رضا رضای دادار بجوی باراه رضا طریق دلدار بپوی ای دل بجزاز ضامن آهو درمان از کس مطلب دوا زدیار مجوی ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ میلاد منبع فضیلت وداد برهمه فرشتگان مبارک باد اختر تابناک هردو سراست شافع المذنبین،امام رضاست ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ گل می دهد زهرا به دست مرتضی در مقدم مولا علی موسی الرضا آقا دلم که پر شده ازیاد تو بستم دخیل به پنجره فولاد تو ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ دلم مجنون روی ماه تو گشت مراسویت بخوان ای ساقی هشت ضمانم کن،به این وصل ونه هجران بسان آهوی بیچاره ی دشت ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ با نام رضا دلت مصفا گردد درد وغم سینه ات مداواگردد گر رونهی به درگهش با اخلاص هر عقده زکار بسته ات واگردد ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ از عرش سلام سرمدی آوردند آئینه ی حسن ایزدی آوردند با آمدن رضا از باغ بهشت یک دسته گل محمدی آوردند ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ برنور رخ زاده ی موسی صلوات براین گل دل فروز زهرا صلوات باشد حرم مرکز زوار امشب تبریک ز زائران مولا صلوات ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ امشب که شب خجسته میلاد است تسبیح فرشتگان مبارک باد است شاد است دل آل محمد ص اما بیش از همه دلها،دل زهرا شاد است ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ با نام رضا دلت مصفا گردد دردو غم سینه ات مداوا گردد گر رونهی به درگهش بااخلاص هر عقده ی زکار بسته ات وا گردد ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ از عرش به گوش جان رسد نام رضا عرشی است که شد کبوتر بام رضا نقاره چو آهنگ رضا را بزند راضی شو که افتی همه در دام رضا ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ گویند جواز کربلا دست رضاست شاهی که تجلی گر الطاف خداست جایی که برات کربلا می گیرند آنجا به یقین پنجره فولاد رضاست ┅═┄⊰🌿༻🌺༺🌿⊱┄═┅ @navaye_asheghaan
4_5864060312566633448.mp3
1.12M
❣﷽❣ 🌸 🌺 خادما گریه کنون صحنتو جارو میزنن همه نقاره ی یا ضامن آهو میزنن یکی بین ازدحام میگه کربلا میخوام یکی می بنده دخیل بچه ام مریضه به خدا برام عزیزه به خدا 🌸آقاجون، آقاجون شب اول ماهه همه دلها پر آهه ببین خواهشم امشب فقط یه نیم نگاهه چی میشه آقا منو کفتر گنبد کنی راهی مشهد کنی کاش منم مثال آهو توی صحرا بودم صید تو مولا بودم 🌺علی موسی الرضا 🌸یا علی موسی الرضا هرکی روش دست بذاری آتیش حروم اون میشه پیرزن میگه چرا خمیر من نون نمیشه گفتی زائرم بشی یا مسافرم بشی سه جا میام سراغ تو میشم تو قبر چراغ تو شب راز و نیازه آقام آهو نوازه نگو غرق گناهم حرم رو همه بازه عده ای با کرمت مجنون و با صفا شدن خیلی ها از حرمت راهی کربلا شدن دل که مبتلا میشه جنسش از طلا میشه میگه برم امام رضا تا بگیرم یه کربلا شب شیون و شینه شب شور حسینه دلم پنجره فولاد یا بین الحرمینه 🌺علی موسی الرضا 🌸یا علی موسی الرضا ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ @navaye_asheghaan
. صل‌الله‌علیک‌یامظلوم‌یااباعبدالله به زبان ساده (فلک لر) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ دوست دارم تا بسوزم به پای عشقت آقاجون دوست دارم تا بمیرم برای عشقت آقا جون دوست دارم زندگیم‌و به پات بریزم تا شاید آخرش جون بدم از بلای عشقت آقا جون دوست دارم یه نیمه شب میون بین‌الحرمین بشینم بخونم از صفای عشقت آقا جون دوست دارم تا آخر عمرم عزیز فاطمه همیشه باشم فقط گدای عشقت آقا جون بخدا هر چی می‌گم از اسم تو سیر نمی‌شم روی لب‌های منه نوای عشقت آقا جون بچه بودم مادر من‌و رو دستاش می‌گرفت زیر لب می‌گفت که این فدای عشقت آقا جون وقتی جای دستم‌و بابام روی سینه‌م می‌دید ابر چشماش می‌بارید برای عشقت آقا جون جونِ هر چی مَردِ دست این گدا رو وِل نکن تا باشم همیشه مبتلای عشقت آقا جون ✍ . @navaye_asheghaan
. فرج یعنی دعای عهد خواندن، عهد را بستن دعا یعنی پلی از فرش تا عرش خدا بستن فرج یعنی دلِ سجاده را با اشک‌ها شستن دهان هرچه شیطان است را با ربنا بستن.. در امواج بلندِ آل یاسین غوطه‌ور بودن دلِ خود را در این طوفان به لطفِ ناخدا بستن فرج یعنی به سوز ناحیه، حق را قسم دادن دخیلِ اشک را بر تکیه‌های کربلا بستن توسل‌های ما در هر سه‌شنبه معنی‌اش این است درِ دل را به روی هرچه غیر از اِنَّما بستن خوشا مثل شهیدانِ مدافع زندگی کردن به سر، سربندِ یا مهدی و یابن المصطفی بستن . @navaye_asheghaan
. بوی ظهور می‌رسد از کوچه‌های ما نزدیک‌تر شده به اجابت دعای ما دیگر دو بال آرزوی ما شکسته است از انتظار پر شده حال و هوای ما این هفته هم سه‌شنبه شب جمکران گذشت پاسخ نداشت این همه آقا بیای ما... دیگر به آخر خط دوری رسیده‌ایم ای انتهای غیبت تو ابتدای ما این پنج روزه نوبت ما، کاش با تو بود بر روی ردّ پای تو می‌بود پای ما یک جمعه گریه‌های تو را درک می‌کنیم عجّل، امام منتقم کربلای ما ✍ . @navaye_asheghaan
. دست ببر بر آسمان، تا مگر از دعای تو یا نگرم به ماه رخ، یا شنوم صدای تو روی به هر طرف کنی، نور دو دیده‌ی منی پای به هر کجا نهی، قلب من است جای تو من که رُخَت ندیده‌ام، دل رَوَد از دو دیده‌ام وای بر آنکه بنگرد بر رخ دلربای تو یا به دو دیده‌ام بنه پای ز لطف و مرحمت یا بگذار لحظه‌ای دیده نَهَم به پای تو سلسه‌ی فراق را باز نمی‌کند کسی از دل زار من مگر دست گره‌گشای تو ناز غم تو می‌کشم، هر چه کنی بدان خوشم صاحب من توییّ و من خلق شدم برای تو اشک به دیده کو به کو، بلکه شوند روبرو گریه‌ی های‌های من، خنده‌ی بی‌ریای تو گردن من به بند تو، تا چه بُوَد پسند تو خرّمم از ولای تو، سرخوشم از بلای تو زخم بزن که مرحمت، کار مسیح می‌کند درد بده که گشته‌ام شیفته‌ی دوای تو أَيْنَ مُعِزُّ الْأَوْلِيا؟! یوسف فاطمه بیا! تا ببرد دل از همه، روی خدانمای تو ای به وجود قائمه، چشم و چراغ فاطمه بیا که سایه افکند بر سر ما لوای تو «میثم» کوی تو منم که پیشتر ز بودنم تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو ✍ 👇 @navaye_asheghaan
. سلام من به تو ای جلوه ی بهار ، معلم فروغ روشن شب های سرد و تار ، معلم چراغ عشق و فضیلت به دست توست که باشی به راه علم و حقیقت طلایه دار ، رواست این که به پابوسی ات به خاک بیفتم و جانفدای تو گردم هزار بار ، معلم ز سعی ناب تو ای باغبان عشق و فضیلت نشست مزرعه ی معرفت به بار ، معلم طلوع مهر و کمالی تو چشمه سار زلالی که می زدایی از آئینه غبار معلم به روی تخته سیاهت نوشته با خط روشن گرفته علم و یقین از تو اعتبار ، معلم چقدر خاطره ی خوب از تو مانده برایم ز روزهای دبستان به یادگار معلم کسی که قدر تو را ای حضور سبز بداند نمی شود به تباهی دلش دچار ، معلم هماره  ساحت سبز تو در امان ز خزان باد همیشه دولت یاد تو برقرار ، معلم ✍ . @navaye_asheghaan
ای معلم! جان فدای همت شایان تو جان فدای همت و آن صبر بی پایان تو نام زیبایت بوَد جان‌بخش و نغز و دلربا برترین عنوان این کشور بوَد عنوان تو این‌ مباهات تو بس باشد که از بخت رفیع صاحب این نام و این عنوان با سلطان تو روح می‌بخشد به تن انفاس تو عیسی‌صفت جان‌فزا باشد نوای دانش و عرفان تو غنچه‌های گلشنت را هیچگه نبوَد خزان هر سحرگه چونکه بینند آن رخ خندان تو نونهالان تواند آرایش باغ جهان حکمت و دانش بوَد محصول باغستان تو نخبه‌ی تاریخ و ارباب کمال‌اند این گروه کاین‌زمان خوانیم‌شان اطفال ابجدخوان تو باشدت چون خاتم علم ای سلیمان خرد دیو جهل و گمرهی بگریزد از میدان تو شمع دانش بر فروزان بهر یعقوب وطن تا که یوسف بازگردد جانب کنعان تو هیچ عزمی نیست عالی‌تر ز عزم راسخت هیچ ایمان نیست محکم پایه چون ایمان تو درس اخلاق تو باشد لوحه‌ی خلق جهان هر معمایی مبرهن گردد از برهان تو چونکه چوگان قلم را در کف قدرت نهی زهره چون گویی بیفتد در خم چوگان تو دایماً باشد سخن از عفو و از بخشایشت نقل هر محفل بوَد شیرینی احسان تو درّ و گوهر را رباید دزد بد اندیش دهر لیک نتواند رباید گوهر رخشان تو گر شناسی قدر خود، از معجز علم و عمل ثابت و سیار گردد تابع فرمان تو رشته‌ی پیمان بسی شد پاره و پایان نیافت آنکه پایان یافت باشد رشته‌ی پیمان تو میخورم افسوس و غم کز کثرت جور و ستم قدر دانش را نداند دشمن نادان تو نیست یک تن تا به حکم عدل و انصاف و وداد خاتمت بخشد بدین اوضاع بی سامان تو نیست موسایی درین کشور که از روی صفا وارهاند از میان تیه ِ ذلت ، جان تو گر کسی را گوش اسقای سخن نبوَد چه باک سامع الاصوات باشد خالق سبحان تو غم مخور (شمسا) که روز وصل هم خواهد رسید صبر باید تا سرآید این شب هجران تو شادروان سید علیرضا شمس قمی برگرفته از روزنامه استوار قم 1337 @navaye_asheghaan
«مَن عَلَّمَنی حَرفاً فَقَد صَيَّرَنی عَبداً» تـــابــد بــه جهــان ، تــا مَـــه ِ پنـــدار معــــلّم روشـــن شـــود آفـــــــاق ، زِ انــــــوار معــــلّم بـر پيكـــر بـی‌جــان نه عجب گر بــدمـد جــان انفــــــاسِ مسـيحــــــا دم گفـتــــــــار معــــلّم در دايــــــره‌ی مـــدرســـه‌ی دانــش و بيـــنش سقـــــراط بـــوَد نقطـــه‌ی پــــرگــــار معــــلّم لقمــان كه به حكمـت شده ضرب المثــل خلق مسحـــور شـــد از حكمـــت سحـّــــار معــــلّم گر "بــوعــلی" اســتاد به هر عـــلم زمــان بود شــد شـــاد بــه شـــاگـــردی دربـــــار معــــلّم زنهــــار ، کـــه اعـــــلم ز معــــلّم بتـــوان شـد از فـــرط خـــــرد ، لیــک بــه زنهـــــار معــــلّم در بــــرج فضـــایــل چـو انشـتـین و ادیسـون بــــودنـــد ز منظـــــومــــه‌ی افکـــــار معــــلّم هشــيارتــريـن مختـــرع و كــاشـف و صــانـع هــســتــنــد نشـــان از ســر هشــــيـار معــــلّم در بــوتــه چو آید زرِ عـــلم و هنــــر و فضــل ســنــگ محکــش هـســت ز معیــــــار معــــلّم بـــازار جهـــان، گــــرم بـــوَد گـــر زِ صـــنايــع ســودش بـــوَد از گــــرمــی بـــــــازار معــــلّم آنـانكــه رســـيدنـــد بــه ســرمنـــزل مقصــود بُـد رهبــــرشــان مكـتــب غمخـــــوار معــــلّم از قـــلزم عـــرفـــان و ادب صــید تــوان کـرد صـــدهـا صـــدفِ گـــوهــــر شهــــوار معــــلّم در ميـكـــــده‌ی عشــق ، خمــــــاران محـبّــت مَــسـتـــنـد زِ جــــــام مــیِ خمّـــــــار معــــلّم شـوقـی كه بــوَد در دل اطفــــال به تحصــيل هســت از اثـــــــــر الفــتِ بـســــيـارِ معـــــلّم کـــودک نِگــَــرد مِهــــر پــــدر ، رأفــت مــــادر در نـقــش پــــدرگــــونــه‌ی رخســـــار معــــلّم خـوابِ خـوش مـــام و پـــدر طفـــل نـوآمــوز بـــاشــد همـــه از ديــــــده‌ی بيـــــدار معــــلّم بـا دیــو جهـــالـت به نبـــرد است شـب و روز افــــرشـــته‌ی پنـــــدار خــــــردبــــار معـــــلّم مــــرّيــــخ سـلـحشـــور ، زِ پيكـــــار بمــــانــد بيـــند چو دمــی عــرصـــه‌ی پيكــــار معــــلّم بنگـــــر هنـــــری اسلحـــــه‌ی رزم و نبــــردش شمـشــير ، زبــــان و قــــلم ، ابــــــزار معــــلّم شـايسـته بوَد بنــدگــی‌اش گرچـه يکی حـرف تعلـيـــــم بگيـــــرد كســی از كــــــــار معــــلّم "مَـــن عَلَّمَنــی حَــــرفـــاً" در شـــأن وی آمـــد "قَــــد صَـــیّرَنـــی عَبـــــداً" مقــــــدار معــــلّم در كــــام معـــلّم چو "عــلی" ريخـت زرِ نـــاب يعـنـی كـــه چنـــين اسـت ، ســــزاوار معــــلّم آوخ کـــه کسـی نیسـت بـه بــــازار فضـــایــل دلبـــاختـــه‌ی فضـــل و خـــــریـــــدار معــــلّم دردا اسفـــا بـا همــــه غمخـــواری و خــدمـت یـک تــــن نبــــوَد ، خـــــادم دربــــــار معــــلّم دشــواری هـــــر مســـألــه، آســـان كنــد امـّــا آســــان نشــــود مطـــلـب دشــــــوار معـــــلّم بـر فقــــر کنــد فخــــر و ببـــالـد به قنـــاعـت زیـــــرا طمــــــع و آز ، بــــوَد عـــــــار معــــلّم افسوس کــه هـر روز معـــلّم ز غــــم و رنـــج گــــردیـــده مبــــدّل بــه شــب تــــار معـــــلّم پـــرورده هــــزاران گـل و جــز خــــار نبـیــند پــــاداش عمــــل ، پنجــــه‌ی گلکــــار معــــلّم صــدهــا گــــرهْ از کــار کسان بـــــاز کنـد لیک یـک تـــن نگشـــایــد گـــــرهْ از کـــــار معــــلّم چون شمع كه می‌سوزد و نورافكن جمع است بيـن! سـوزش و جـــان دادن و ايثــــار معـــلّم چون سـنگ صــبور است معـــلّم كه خــداوند پــــاداش دهــــــد ، بــــر دلِ صــــبّار معـــــلّم گـر (شمس قمی) را به جهــان هست فروغـی روشـــن بــــوَد از پــــرتــــوِ پنـــــدار معـــــلّم شادرو‌ان سید علیرضا شمس قمی @navaye_asheghaan