eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
313 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
هم آسمان به شوق حریمت پیاده است هم چشم، بی قرارِ زمین، سمت جاده است جان داده است این دل همچون کویر را این اشک‌ها که در غم تو بی اراده است ای نبض جان ما شده در هر طپش حسین این قلب بی ولای تو بی استفاده است من خانه‌زاد ایل و تبار شما شدم سرمایه‌ام محبت این خانواده است دیگر کسی شبیه تو پیدا نمی‌شود همچون حسین، مادر گیتی نزاده است وقتی که فاطمه‌ست خریدار اشک‌ها مُردن برای نم نم این غم، چه ساده است شهد وصال جای خودش، تحت قبه‌ات طعم دعا برای فرج فوق العاده است ذکر فرج زیاد بخوانید چون ظهور در ایستگاه سبز دعا ایستاده است ✍ @navaye_asheghaan
؛ برا جاده‌ی عشق، دل تنگمو... دارم با غم و درد، می‌جنگمو... زدم سینه تا کربلایی بشم زده کربلا رو سینه سنگمو حسین، عاشقای اسیرو می‌خواد بهش دل میده هر کسی رو می‌خواد شبا راه می‌رم توی خلوتم دلم ازدحام مسیرو می‌خواد منو برده تا کوچه‌های نجف نفس می‌کشم تو هوای نجف هلابیکُمِ خادما یادمه عجب مزّه‌ای داشت چای نجف عمودای راهو شمردم حسین خودم رو به دستت سپردم حسین ابومهدی و حاج قاسم دیدن علم رو روی شونه بُردم حسین همه تشنه اَن، تشنه‌ی شهدی‌اَن مث رود، دنبال هم عهدی‌اَن پیاده نظامِ علمدارن و همه راهی لشکر مهدی‌اَن دیدم خیر از این جاده...، خیرِ کثیر نمی‌شم من از آبِ این چشمه سیر برا اینکه واشه مسیر حرم چه سرها که افتاده بین مسیر کسی میشه عاشق که دلخون‌تره منم آهِ جابر که مجنون‌تره پریشون زیاد اومده تا حرم ولی حال زینب، پریشون‌تره ** یه‌جا کوفه و شام رو کرده طی یه‌جا رفته با حرمله بزم می یه جا دیده وقت نمازِ شبش هلال شب مادرو روی نی دل عالمو مادری آب کرد روی نی رباب اصغرو خواب کرد بغل کرد علی رو تو خواب و خیال دو تا دستای خالی‌شو تاب کرد ✍ @navaye_asheghaan
رونق گرفت از غم تو زندگانی‌ام ای یار مهربان! به کجا می‌کشانی‌ام؟ حالا که پیرمرد شدم کیف می‌کنم چون وقف روضه بود تمام جوانی‌ام خواب و خوراکِ زندگی‌ام را گرفته است حتّی خیال اینکه بخواهی برانی‌ام زهرای مرضیه به سرم دست می‌کشد وقتی سیاه لشگر هیئت بدانی‌ام از برکت زیارت تو باخدا شدم من در زمین کرببلا آسمانی‌ام شرمنده‌ام گناه مرا از تو دور کرد شرمنده‌ام حسین! که من از شما نی‌ام برسینه می‌زنم که مُطهر کنی مرا مشغول گردگیری و خانه تکانی‌ام مارا نمی‌خرید کسی جزتو یاحسین مبهوت ازین بزرگی و این مهربانی‌ام هیئت کلاس درس ولایت شناسی است با گریه بر حسین، امام زمانی‌ام چیزی نمانده است دگرتا به اربعین! یعنی مرا پیاده حرم می‌رسانی‌ام ؟ مثل امام عصر عزادار روضه‌ی غم‌های قلب زینب قامت کمانی‌ام یاد دمی که روی تل آمد نگاه کرد پای برهنه رو بسوی قتلگاه کرد ✍ @navaye_asheghaan
حسین جان! کم برایت گریه کردم محرم فرصتم را دادم ارزان فدای زائران اربعینت پیاده راه افتادند از الان... ✍ @navaye_asheghaan
ای غبار حرمت تاج سر نوکرها نوکری‌ات شده تنها هنر نوکرها ”بابی انت و امی یا اباعبدالله” به فدایت همه مادر پدر نوکرها در قیامت تو به فکر من و امثال منی می‌شوی سنگ صبور و سپر نوکرها عده‌ای را طلبیدی به زیارت اما نشده قسمتشان بیشتر نوکرها کشته‌ی اشک! چه داریم برایت بدهیم ای به قربان تنت چشم تر نوکرها کاش مانند شهیدان خودت آخر عمر بگذاری سر زانوت سر نوکرها ای که در علقمه خم شد کمرت! میبینی از مصیبات تو خم شد کمر نوکرها اربعین پای پیاده به حرم می‌آییم می‌شود پخش در عالم خبر نوکرها ✍ @navaye_asheghaan
همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین الله! خلق الله می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا به پا، همراه می‌آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذنِ ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر که دوشادوش هم، نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه چشمت، عاقبت کوتاه می‌آیند ✍ @navaye_asheghaan
بر شاهراه آسمان پا می‌گذارم این کفش‌ها دیگر نمی‌آید به کارم آورده‌ام آهِ دلِ جامانده‌ها را سنگینی آن بغض‌ها، شد کوله‌بارم آواره‌تر از رودها، صحرا به صحرا خود را به امواج خروشان می‌سپارم پاداش حج، در هر قدم! اجر کمی نیست شکر خدا این گونه طی شد روزگارم لبخند شوقی نان و خرما دست من داد از پینه‌های دست‌هایش شرمسارم تیر هزار و سیصد و هشتاد و هشت است تا کربلا زخم تنت را می‌شمارم این ازدحام شهر، خلوتگاه راز است من هم دلم را با تو تنها می‌گذارم ذکر مصیبت می‌کند لب‌های خشکت بر زخم‌های تو چگونه خون نبارم؟ در کربلای غربت تو، تاب ماندن... از کربلایت پایِ برگشتن ندارم من آمدم، بی‌شک تو هم می‌آیی آخر ای مهربان! ای روشنی‌بخشِ مزارم! از راه برمی‌گردم اما از تو هرگز... ✍ @navaye_asheghaan
ای سمت خود کشانده خواص و عوام را دریاب این سپاهِ پیاده نظام را... هر کس سلام داد تو را در سفر، گرفت در موکب نخست، جواب سلام را از دست خادمان تو نوشید هر که چای یکجا چشید لذت شُرب مدام را... گفتم که «السلامُ عَلی مَن بَکَتهُ…» برد اشک علی‌الدوام، قوام کلام را «ما آزموده‌ایم در این شهر، بخت خویش» ما قابلیم نوکری این امام را پای پیاده آمدم و روی من سیاه! پای برهنه نیستم این چند گام را با دست خالی آمدم و روی من سیاه! چیزی نبود قابل عرض این مقام را مصراع آخر است، رسیدیم کربلا باید چه کرد این همه حُسن ختام را... ؟! ✍ @navaye_asheghaan
از سمت صراطِ مخلصین می‌آیم مشتاق و پر از عشق و یقین می‌آیم این بار نه با جسمِ پُر از عصیانم با پای دلم به اربعین می‌آیم ✍ @navaye_asheghaan
ی امسال دوریم از تو... لابد حکمتی دارد باشد، ولی عاشق دل کم‌طاقتی دارد مشتاقی و مهجوری و دلتنگی و دوری این قسمت ما بود... هر کس قسمتی دارد جز آه چیزی در بساطم نیست، اما آه... گویند آهِ دلشکسته قیمتی دارد نذر زیارت داشتم از جانب «سردار» اینک ولی او با ضریحت خلوتی دارد این اربعین دنیا زیارتگاه یار ماست هر گوشه‌ای یک دلشکسته حاجتی دارد ✍ @navaye_asheghaan
فرشِ سیاهِ جاده، نقشِ ردِّپا داشت آئینه‌ی روحی ترک خورده جلا داشت این خاک، خاک پاک، عطری آشنا داشت انگار بویِ تربتِ مُهر مرا داشت راه نجف تا کربلا آغاز می‌شد بال کبوترها یکایک باز می شد چشمان دنیا محو این پرواز می شد این کوچ، یک مقصد به نام "کربلا" داشت حسِّ خوشی دارد پیاده راه رفتن مانند سربازِ سپاهِ شاه رفتن شب از مسیر آسمان تا ماه رفتن شب..، جاده..، خیلی عابر سر به هوا داشت این عشق، مجنون را به لیلا می‌رساند شاه و گدا را پای سفره می‌نشاند آهن‌دلی را تا حریمش می‌کشاند انگار که شش‌گوشه‌اش آهن‌رُبا داشت موکب به موکب ناله‌ی جانکاه خوب است با سینه‌زن‌هایش شَوی همراه..، خوب است آن‌قَدر طعم روضه، بین راه خوب است زائر همیشه قَدر آهی، اشتها داشت هر موکبی که پابرهنه می‌رسیدم بانگ هَلابیکُم هَلابیکُم شنیدم طعم خوش چای عراقی را چشیدم آن استکان‌هایی که طعم باده را داشت ما آیه‌های روشن فتح المبینیم فرزند خاکی امیرالمؤمنینم ما سینه‌زن‌های یل ام البنینیم آن کوه که هر صخره را بر سجده وا داشت بی دغدغه..، بی دردسر..، ساده..، همیشه با گریه کارم راه افتاده همیشه زهرا هر آنچه خواستم، داده همیشه مادر هوای کودکش را هر کجا داشت موکب به موکب با برادر‌های دینی با همسفرهای شریف اربعینی تا صبح، گرمِ گفتگو و شب نشینی الحقُّ وَ الاِنصاف هر لحظه صفا داشت اینجا کسی جز اشک دارایی ندارد نام و نشان‌ها نیز کارایی ندارد در عشق‌بازی مُدَّعی جایی ندارد در راه می‌مانَد کسی که ادعا داشت شب‌گریه‌ها بغض‌ِ گلو را حفظ می‌کرد با یار، حالِ گفتگو را حفظ می‌کرد این آبله‌ها آبرو را حفظ می‌کرد هر سربلندی در کفِ پا، زخم‌ها داشت یاد رقیه راهِ ناهموار رفتم در نیمه‌شب..، با زخمِ پا..، دشوار رفتم با رختِ پاره در دل انظار رفتم امّا مگر این راه، چشمی بی حیا داشت!؟ این‌ روزها از درد می‌بارم دوباره از هجر تو گریه شده کارم دوباره قصد گریز روضه را دارم دوباره می‌گویم از ذبحی که خیلی ماجرا داشت ** با قامتی خم، خانمی از حال می‌رفت تا سمت جسمی درهم و پامال می‌رفت آن روضه‌خوانی که تهِ گودال می‌رفت روی سر خود چادر خیرالنسا داشت اهل قُریٰ بال و پرش را جمع کردند با چه مشقَّت پیکرش را جمع کردند انگشت بی انگشترش را جمع کردند شکرخدا که روستاشان بوریا داشت ✍ @navaye_asheghaan
از هرچه و هرکه غیر تو سیر شدیم در خدمت بارگاه تو پیر شدیم تا حال «نمک گیر» تو‌ بودیم، امّا با چای عراقی‌ات «شکر گیر» شدیم ✍ @navaye_asheghaan
ی به هر دری زده‌ام تا به کربلا برسم فقط اگر نرسیدم، مکن فراموشم @navaye_asheghaan
کربلا محشر کبری است، بیا تا برویم تا ببینیم چه غوغاست، بیا تا برویم دیده‌ی سیر و سلوک از همه آفاق بگیر (کربلا منتظر ماست، بیا تا برویم) پا بزن بر هوس و دست بکش از دنیا کربلا آخر دنیاست، بیا تا برویم راه حج گر چه که بستند به ما، غم نخوریم کعبه‌ی اهل دل آن‌جاست، بیا تا برویم خواستی نعمت جاوید اگر، بار ببند میزبان، حضرت زهراست بیا تا برویم خوان مهمانی سالار شهیدان، پهن است رحمت واسعه پیداست، بیا تا برویم نور مصباح هدی، مرحمت فُلک نجات گوشه در گوشه هویداست، بیا تا برویم ساحل علقمه، از عطر ابالفضل پُر است تا ببینیم چه زیباست، بیا تا برویم دامنی اشک بیاور که به دامان حرم محفل گریه مهیّاست، بیا تا برویم زینب از شام بلا آید و گوید غمِ دل تا ببینی چه خبرهاست، بیا تا برویم بشنوی تا که حدیث سفر کرببلا روضه خوان زینب کبری است، بیا تا برویم نو غزالان حرم را که شکسته پر و بال وقت تسکین و تسلّاست، بيا تا برویم از پیِ تسلیتِ مادر شش ماهه، رباب که دل افسرده و تنهاست، بیا تا برویم گر شفا می‌طلبی از غمِ جان، این درگاه مهدِ هفتاد و دو عیسی است، بیا تا برویم دست خالی نرود هیچ کس از کوی حسین پسر فاطمه آقاست، بیا تا برویم گر چه دست از تنش افتاد و علم از دستش دست گیر همه سقاّست، بیا تا برویم ✍مرحوم استاد @navaye_asheghaan
با این همه دلتنگی و یک جفت کتانی حاشا که مرا از در این خانه برانی می آیم از این راه فقط در پی یک آه تا منزل جانان چه نیازی به نشانی؟ مجنونم و از سرزنش خلق غمی نیست دیوانه رها کی شده از سنگ پرانی؟ هرگز نتوانند از این کوی برانند آن را که تو از لطف به این سو بکشانی ای آنکه مرا خوانده‌ای! ای‌کاش بگویی: این بار قرار است بیایی که بمانی... @navaye_asheghaan
ی میان خیل تو از یادها فراموشم شبیه شمع مزاری غریب، خاموشم به چشمه‌ای که به دریا نمی‌رسد رحمی قسم به جان تو با دوری‌ات نمی‌جوشم فقط نه ماه محرم که هجر هم داغی‌ست من از فراق تو گاهی سیاه می‌پوشم دلم شکست و به حالم دل ضریحت سوخت به خوابم آمد و گفتا بیا در آغوشم به روضه می‌روم و تازه می‌شود داغم دلم نمی‌شود آرام، هر چه می‌کوشم ببین شکسته‌دلانت چه عالمی دارند در استکان ترک‌خورده چای می‌نوشم به هر دری زده‌ام تا به کربلا برسم فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم @navaye_asheghaan
بارانِ پُر مهرِ حرم را دوسـت دارم الماسِ چشمان ترم را دوست دارم وقتی که دفتر نوحه خوانِ ماتم توست خون گریه‌ی چشم قلم را دوست دارم کنج رواق عاشقی... در زیر باران طوفانِ شعر محتشم را دوست دارم غرقم میانِ موج موجِ روضه‌هایت طوفانِ اشک و سیلِ غم را دوست دارم عمری نمک گیرم کنار سفره‌ی تو احسانِ این بیت الکرم را دوست دارم چون از ازل مثلِ تمام خاندانم این خاندانِ محترم را دوست دارم هم پایِ جابر... اربعین... پایِ برهنه تا کربلایت، هر قدم را دوست دارم جانا اگر مقصد تویی تا پای جانم این جاده‌یِ پُر پیچ و خم را دوست دارم نامت دلیلِ آشکار معجزات است بر نام تو حتّیٰ قسم را دوست دارم آقا به گیسویت قسم، از عمقِ جانم جان دادنِ زیرِ علم را دوست دارم *** در بیت آخر یک صِله می‌خواهم ارباب گرمایِ آغوشِ حــــــــرم را دوست دارم ✍ @navaye_asheghaan
چهل شب است که پای غم تو سوخته‌ایم به اشک خویش و نگاه تو چشم دوخته‌ایم چهل شب است نفس‌هایمان همه آه است پر از سکوت، پر از گریه‌های ناگاه است چهل شب است که مات غروب صحراییم چهل شب است که محو طلوع سرهاییم چهل شب است ز دیدار آب می‌سوزیم به یاد هق‌هق طفل رباب می‌سوزیم چهل شب است خدایا و نیست باورمان سری به نیزه بلند است در برابرمان سرت ستاره دنباله‌دار صحراهاست همیشه در شب تاریخ شعله‌ات برپاست زمین مزار شهیدان توست سرتاسر زمانه شام غریبان توست تا محشر مرا دلی‌ست که چله‌نشین ماتم توست پیاده‌ای به ره اربعین ماتم توست امید هست مرانی ز خویش ما را هم رِعایتی کنی إبن‌السبیل‌ها را هم قبول کن تو دلم را که زائر آمده است ببین کنار قدم‌های جابر آمده است تو گویی از قفس سینه خارج است دلم میان گرد و غبار طویرج است دلم نهاده سر به بیابان شور و عشق و جنون دویده است به شوق فرج ستون به ستون ولایت است و شهادت شروع و مقصد ما مسیر زندگی ما: نجف به کرب‌وبلا ز جای‌جای جهان گِرد دوست جمع شدیم به لطف زلف پریشان اوست جمع شدیم ✍ @navaye_asheghaan
من‌ از آن موقع که طفلی بی زبان بودم حسین... خادم ناقابل این آستان بودم حسین خرج روضه کردم و زهرا برایم خرج کرد سود کردم پیش تو، گرچه زیان بودم حسین از جوانی خوب‌تر پیرِغلامی شماست شوق پیری داشتم وقتی جوان بودم حسین راه افتادم برایت، پیشوازم آمدی هرقدم مدیون لطفی بی کران بودم حسین من‌ که بودم دیرتر راهی مقتل می‌شدی کاش یارت می‌شدم، کاش آن زمان بودم حسین عفو کن‌ هروقت راحت آب خوردم در مسیر عفو کن هروقت زیر سایبان بودم حسین تاول پایم فدای پای دخترهای تو بخدا موکب به موکب یادشان بودم حسین ** خواهری بعد چهل روز آمد و فریاد زد... بی تو بینِ مجلسِ نامحرمان بودم حسین ✍ @navaye_asheghaan
ی به هر دری زده‌ام تا به کربلا برسم فقط اگر نرسیدم، مکن فراموشم @navaye_asheghaan
اى جان ما فداى تو لبيك ياحسين هستى است رونماى تو لبيك ياحسين اى نَفْس مُطمَئنّه كه تنها فقط خداى گرديده خونْ بهاى تو لبيك ياحسين هَلْ مِنْ مُعين تو گفتى و گوئيم يك صدا در پاسخ نداى تو لبيك ياحسين توحيد را به قتلگهت كرده‌اى بيان حق راضى از رضاى تو لبيك ياحسين زينب كنار پيكر تو گفت: تا ابد برپا بُوَد لَواى تو لبيك ياحسين شكرخدا كه فاطمه ما را دعا نمود گشتيم مبتلاى تو لبيك ياحسين جا مانده‌ايم و دل به همين خوش كنيم كه اينجاست كربلاى تو لبيك ياحسين پيغمبرانه مُعتكفم در حَراى تو هر روضه شعبه‌ايست ز صحن و سراى تو با سينه‌اى پر از غم و با ديده‌ی ترى قامت خميده مى‌رسد از راه خواهرى باور نمى‌كند كه چه‌ها آمده سرش! يك اربعين گذشته ز هجر برادرى دارد مرور مى‌كند آن خاطرات را بر روى خاك بود چه گل‌هاى پرپرى تنها حسين ماند و زمان وداع شد بوسه زند به زير گلو جاى مادرى يك ساعتى گذشت كه از روى تَل بِديد بر جاى بوسه‌اش بزند بوسه خنجرى لرزيد كربلا و هوا تيره گشت و ديد رفته به روى نيزه‌ی بيدادگر سرى اما هنوز كينه‌ی دشمن نشد تمام ده اسب تاختند روى جسم اطهرى بعد از حسين بود كه غارت شروع شد بعد از حسين رنج اسارت شروع شد ✍ @navaye_asheghaan
چه اعجازیست درکویت که دارد بهترین‌ها را که خالی کرده از شوقش تمام سرزمین‌ها را همه از خانه‌ها بیرون زدند و عازم یارند دل باجمع بودن داده‌ای گوشه‌نشین‌ها را مسیحی، ارمنی، هندو میان زائران هستند تو یکجا جمع کردی زیر قبه کل دین‌ها را زمین کربلا در آسمان هم مشتری دارد همان روز ازل برده دل عرش برین‌ها را مدال کربلا رفتن به روی سینه‌ی ما نیست رکاب کج ندارد فیض دیدار نگین‌ها را تمام کارهایم جور بود اما نشد آخر و پایین می‌زنم دیگر به گریه آستین‌ها را دوباره آخرش من ماندم و یک بغض هرساله کنار عکس شش گوشه نشستم اربعین‌ها را نجف تا کربلا پای پیاده عین معراج است خیالش مست کرده تا ابد روح الامین‌ها را به روضه آمدم شاید که اسمم را تو بنویسی نگاهی از سر احسان کنی این دل‌غمین‌ها را... ✍ @navaye_asheghaan
از درک بشر جداست، ماشاءَالله چون‌ مشتری‌اش خداست، ماشاءَالله خاک حرم کعبه حرام است به ما خاک حرمش شِفاست، ماشاءَالله بیچاره کسانی که ندارند اورا ارباب حسین ماست، ماشاءَالله فرمود که زیر قبه‌ی شاه شهید... حاجات همه رواست، ماشاءَالله کشتی حسین از ازل بر آب است او ناجی انبیاست، ماشاءَالله سنگ از در و دیوار ببارد هر روز بزم غم او به‌پاست، ماشاءَالله دست کرمش پُر است، شکراً لله دورش چقدر گداست، ماشاءَالله تکلیف دلم میان عباس و حسین یک بام و دوتا هواست، ماشاءَالله مارا دم مرگ در بغل می‌گیرد آنقدر که با وفاست، ماشاءَالله در لشکر اربعینی او هستیم فرمانده‌ی کربلاست، ماشاءَالله ** با این همه زخم، باز زیباست حسین زلفش روی نی رهاست، ماشاءَالله ✍ @navaye_asheghaan
همسفر با موج‌های بی قرار جاده‌ام من برای دل به دریایت زدن آماده‌ام از همان روزی که راهت را نشانم داده‌ای بی خیال جاده‌های پیش پا افتاده‌ام زخم و تاول کی حریف شوق و ذوقم می‌شود؟! من به چشمم قول دیدار حرم را داده‌ام عاشقانه مثل راهِ از نجف تا کربلا می‌رسد روزی به تو این قلب صاف و ساده‌ام بارها بوسیده پای خسته‌ام را در مسیر جاده هم سرخوش شده با حس فوق العاده‌ام ناگهان عطر اجابت در قنوتم می‌وزد در حرم وا می‌شود وقتی دلِ سجاده‌ام... ✍
نه بی رمق، نه کلافه، نه خسته‌ی راهم! چرا که پیش تو هستم، دگر چه می‌خواهم؟! ملال نیست اگر خاکی است پیرهنم... مرا گرفته در آغوش خود شهنشاهم! مسیر عاشقی ما بزرگتر دارد... در این مسیر کنار بقیة اللهم! تمام عمرِ من این چند روز مستی بود... چه خوب می‌گذرد با تو عمر کوتاهم صدام کردی و گفتی بیا زیارت من خودت رسیدی و بیرون کشیدی از چاهم میان این‌همه زائر، کجایِ کارم من؟! کجا من از جلوات مسیر آگاهم! روایت است برای تو باید "آه" کشید عزیز من نظری کن به گریه‌ام، آهم! شنیده‌ام که زن و بچه‌ات اسیر شدند... من و همه کس‌و‌کارم، فدای تو باهم! به گیسوان سپیدِ حبیبِ تو سوگند که از حرارتِ داغت زدل نمی‌کاهم ** عقیله گفت: حسین آمدم زیارت تو چقدر نیزه شکسته‌ست بر سرِ راهم برای دیدن عباس سخت دلتنگم بگو کجاست حسین قبر کوچک ماهم؟! ✍ و