eitaa logo
کانال نوای عاشقان
15.2هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
367 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
دعای ندبه 27دی98.mp3
16.84M
#دعای_ندبه حسینیه شهید آل مبارک اهواز تاریخ جمعه 27 دی ماه 98 #حاج_اسماعیلی
روش انتخاب ملودی شعر.mp3
8.45M
آموزش_نحوه_آهنگ_گذاری روی اشعار انتخاب لحن یا دستگاه موسیقی برای هر شعر به نوع شعر ، مخاطبین و شرایط و زمان اجرای مداحی شما در مجلس روضه بستگی دارد که در فایل صوتی مفصل توضیح داده شد
روضه حضرت زهرا. دستگاه شور.mp3
3.14M
.حضرت.زهرا سلام الله علیها یکشنبه 6 بهمن 98 اهواز منزل .صادق.آهنگران استاد .شور
شب شهادت حضرت زهرا.mp3
2.96M
.شب.حضرت.زهرا سلام الله علیها سه شنبه 8 بهمن 98 .شور
تمرین آواز افشاری1.mp3
1.23M
یابن الحسن کجایی ای داد از این جدایی من آمدم به سویت لطفی به من نمایی یابن الحسن کجایی کی می شود بیایی
تمرین آواز افشاری1.mp3
1.23M
استاد یابن الحسن کجایی ای داد از این جدایی من آمدم به سویت لطفی به من نمایی یابن الحسن کجایی کی می شود بیایی
روضه شهید سلیمانی.mp3
4.77M
مسمّط مربّع شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی ذکرِ اَحلا مِنَ العسل قاسم مردِ پیکار در عمل قاسم گلِ لاله بغل بغل قاسم شورِ تکبیر هر غزل قاسم ظاهراً کم شد از تنَش اَمّا.... کرده تسخیر کلِّ دنیا را زائرِ کاظمین و شاهِ نجف تیرِعشقی که می خورد به هدف تا حرم رفته پیکرش بی صف ختمَش اِدغامِ اشک و شور و شعف اشکها می چکد به گونه ولی...‌ بی علمدار نیست سیّد علی بی نظیر است شیرِ ایرانی نشود هیچ کس سلیمانی روز تشییعِ اوست طوفانی خشم را پشتِ چشم گریانی.... دیده دنیای بی حیایِ ریا مرگ بر فتنه های آمریکا با خودش گفته که به آخرِراه... می رسد یارِ ما بدون پناه می شود ذکر این علی هم آه پیر لشکر که گفت بسم الله دید دنیا خروشِ ایرانی ...چقَدَر قاسم سلیمانی قلبِ ما از اُمید آکندهَ ست پرچمِ یاحسین پایندهَ ست بنده بر ربِّ عشق پابند است به خدا می خورم قسم زندهَ ست... هدفش گردن سِتبرِ شماست کُنجِ کاخِ سفید قبرِ شماست ای عزادارِ دلبرِ زینب ای سپهدار لشکر زینب روضه خوان دلاور زینب گریه کن گریه مادرِ زینب.... بین دیوار و در زمین خورده سینه را میخِ کینه آزرده روضه یِ تلخ کوچه یادت هست قصّه یِ گوشواره ای که شکست بی حیا راه مادرم را بست خاک بر روی چادرش که نشست شد حسن شاهدِ عُذارِ کبود پاره شد گوش و گوشواره نبود همه یِ فاطمیّه یادِ توایم یاد لبخندِ تو به طفلِ یتیم یاد آن روزهای سختِ حریم دست تو شد جُدا نشد تسلیم مثلِ سردار سر به دارانیم تا فرج یارِ پیر ایرانیم
شب شهادت فاطمیه99.mp3
8.31M
السَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ؛ شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها مناجات اول جلسه: زمزمه و روضه : شنبه 27دی99 قم_پردیسان_مسجد امیرالمومنین
واحد روضه_فاطمیه١۴٠١.mp3
4.78M
و روضه ١۴٠١ فاطمیه اول شمع من سوسو مزن حیدر خجالت مے کشد دست بر پهلو مزن حیدر خجالت مے کشد خواستے برخیزے از جا به علے خود بگو هے به فضه رو مزن حیدر خجالت مے کشد جان من برلب رسید از سرفه هایت جان من خانه را جارو مزن حیدر خجالت مے کشد من خودم گیسوے زینب را مرتب مے کنم شانه بر گیسو مزن حیدر خجالت مے کشد در میان ،بسترت وقتے که مے آیم بمان اینچنین زانو مزن حیدر خجالت مے کشد این علے دیگر علے خیبر و خندق که نیست بوسه بر بازو مزن حیدر خجالت مے کشد.
روضه ورود اسرا به کوفه_صبا.mp3
7.43M
ورود اسرایی کربلا به کوفه گفت زینب ای که برعالم توآقایی حسین سربه صحرا برده ای گشتی تماشایی حسین ای که روزی زینت دوش پیمبر بوده ای پس چرا این روزها بر نیزه پیدایی حسین گه تنور خولی و گاهی سربازارها زیرضرب چوب ها بس سرخ سیمایی حسین کوفه با آوای قرآن تو زیرورو شده نی فقط همراه ما هم صحبت مایی حسین صوت قرآن تو دل آرام بنمود ای اخا نغمه هایت میدهد دل را شکیبایی حسین ای هلال یک شبه هرچندپنهان شدرخت زیرابرخون ولی والله زیبایی حسین ای همه "فضل خدا" خون خدا جان اخا ازسرنیزه چرا پایین نمی آیی حسین شاعر: محمد اسماعیل فضل الهی
سرود 17ربیع_ماهور شکسته قره باغ.mp3
1.14M
تک یا شور ولادت آقا رسول الله صلوات الله علیه و امام صادق علیه سلام سباک: شب جشن و شادیه شب سروره بساط شادیه ما چه جوره جوره چه جوره جوره چه جوره جوره چه جوره جوره صدای هلهلمون رفته تا ابرا آخه دنیا اومده بابای زهرا صلی الله علیک (۳) یا رسول الله اومد اونکه جبرئیل محو نگاشه صد هزار سلیمان و حاتم گداشه حاتم گداشه حاتم گداشه حاتم گداشه اومده اشرف مخلوقات عالم به فداش پدر مادر ایل و تبارم صلی الله علیک (۳) یا رسول الله صلی الله علیک یا رسول الله روحی قلبی لدیک یا رسول الله یا رسول الله یا رسول الله یا رسول الله رحمة للعالمین ابل ائمه دلتنگ زیارتم آقا یه عمره صلی الله علیک (۳) یا رسول الله ما مسلمونیم همه نه که منافق همگی شیعه ایمو شیعه ی صادق شیعه ی صادق شیعه ی صادق شیعه ی صادق خدارو شکر که به نسل ما رسیده فرمایش و امر اون قران ناطق شیعه ی صادقم (۳) الحمدالله اگه که خدا بخواد به زودی زود به قصد نابودیه این آل سعود این آل سعود این آل سعود این آل سعود همگی راهی میشیم میریم مدینه میکنیم ز بیخ ریشه ی قوم یهود شیعه ی صادقم (۳) الحمدالله شعر: کربلایی حسن رضا محمودی 🍂🌺🍁🌻🥀🌸 🍃🍂🌺🍁🌻🥀🌸 💐🍃🍂🌺🍁🌻🥀🌸 @navaye_asheghaan
تک یا شور ولادت آقا رسول الله صلوات الله علیه و امام صادق علیه سلام سباک: شب جشن و شادیه شب سروره بساط شادیه ما چه جوره جوره چه جوره جوره چه جوره جوره چه جوره جوره صدای هلهلمون رفته تا ابرا آخه دنیا اومده بابای زهرا صلی الله علیک (۳) یا رسول الله اومد اونکه جبرئیل محو نگاشه صد هزار سلیمان و حاتم گداشه حاتم گداشه حاتم گداشه حاتم گداشه اومده اشرف مخلوقات عالم به فداش پدر مادر ایل و تبارم صلی الله علیک (۳) یا رسول الله صلی الله علیک یا رسول الله روحی قلبی لدیک یا رسول الله یا رسول الله یا رسول الله یا رسول الله رحمة للعالمین ابل ائمه دلتنگ زیارتم آقا یه عمره صلی الله علیک (۳) یا رسول الله ما مسلمونیم همه نه که منافق همگی شیعه ایمو شیعه ی صادق شیعه ی صادق شیعه ی صادق شیعه ی صادق خدارو شکر که به نسل ما رسیده فرمایش و امر اون قران ناطق شیعه ی صادقم (۳) الحمدالله اگه که خدا بخواد به زودی زود به قصد نابودیه این آل سعود این آل سعود این آل سعود این آل سعود همگی راهی میشیم میریم مدینه میکنیم ز بیخ ریشه ی قوم یهود شیعه ی صادقم (۳) الحمدالله شعر: کربلایی حسن رضا محمودی
روضه فاطمیه_دشتی.mp3
11.59M
١۴٠١/٩/١٩ دل ها شده دوباره پریشان مادرت آقا  بیا به مجلس ما، جان مادرت روزی فاطمیۀ ما را زیاد کن دست شماست سفرۀ احسان مادرت دوباره شب شد و ظلمت بر آمد كنار قبر زهرا حيدر آمد پس از آني كه طفلان خوابشان برد فلك تاب از دل بيتا بشان برد ز خانه تا بقيع شاه يگانه قدم آهسته بر دارد شبانه به آوايي كه آيد از دل تنگ به آوايي كه سوزد سينه سنگ به آوايي كه پيغمبر بنالد زمين و آسمان يكسر بنالد بگويد زير لب در آن دل شب امان از سينه سوزان زينب بدين حالش چو طي شد راه صحرا بيايد در كنار قبر زهرا نهد صورت به خاك آن شاه ابرار بگويد اين سخن با چشم خونبار سلام اي بانوي در خاك خفته درود زندگي را زود گفته بخواب آرام اي پهلوي شكسته علي اندر سر قبرت نشسته بخواب آرام اي نور دو عينم كه من چون تو پرستار حسينم بخواب آرام با رخسار نيلي به پيغمبر نشان ده جاي سيلي به خانه چون روم رويت نبينم بريزم اشك و با زينب نشينم به مسجد چون روم بينم عدو را به ياد آرم غم سيلي او را چه خوبست اي همه آرام جانم هميشه بر سر قبرت بمانم @navaye_asheghaan
یک فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست شمع می‌پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست در عزای مادرت یابن الحسن یک‌دم بیا تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست وجود نازنین پیغمبر ص فرمود: فاطمه جان، هر کس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را می آمرزد و در هر جای بهشت که باشم او را به من ملحق می‌کند امشب این صلوات را با هم زمزمه کنیم اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک هرکه با زهراست احساس سخاوت می‌کند مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است هر که شد یک بار سائل کم‌کم عادت می‌کند فرشیان نه عرشیان هم رو به او می‌ایستند در میان خانه‌اش وقتی عبادت می‌کند هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است آینه از شان همتایش روایت می‌کند روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است مرتضی می‌ایستد زهرا قیامت می‌کند رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته‌ای از چادرش آری قیامت می‌کند آره والله همین‌طوره__ رشته‌ای از چادرش آری شفاعت می‌کند__ اما کدوم چادر؟... همون چادری که ابن شهرآشوب و قطب راوندی نقل می‌کنند : یه روزی امیر المؤمنین محتاج به قرض شد... یه چادر پشمی از حضرت زهرا رو به یه مرد یهودی به امانت داد.. یه مقدار جو قرض گرفت یهودیه چادر و برد تو خونه‌اش.. داخل حجره گذاشت.. نیمه‌های شب زن یهودیه دید تمام حجره نورانی شده.. شوهرش رو صدا زد.. هر دوتایی سراسیمه اومدن تو حجره... دیدند تمام این انوار مقدس از چادر حضرت فاطمه داره ساطع می‌شه.. همون شب خبر پیچید.. همه فامیل و همسایه‌ها شون خبردار شدند.. تو روایت اومده هشتاد نفر یهودی اون‌شب مسلمان شدند چادرت وقتی یهودی را مسلمان می‌کند یک نگاهت عالمی را مثل سلمان می‌کند اما بمیرم یه روزی اومد.. همین چادری که یهودی مسلمان کرد.. حسنین دیدند زیر دست‌وپا افتاده یا زهرا این‌جا یه خانم بود وقتی از خواب بیدار شد دید نوری به آسمان ساطع شد و به برکت این نور مسلمان شد.. اما من یه خانم رو می‌شناسم.. نیمه‌شب از خواب بیدار شد.. دید از تنور خانه نوری به آسمان ساطع می‌شه... زن خولی می‌گه وقتی اومدم کنار تنور.. دیدم هودجی از آسمان به زمین داره نازل می‌شه.. یه بانوی قد خمیده ای روی هودج ایستاده.. یه حوریه ای صدا می‌زد راه بدید_ راه بدید.. فاطمهٔ زهرا برا دیدن سر فرزندش حسین می‌آید.. وقتی کنار تنور رسید دست برد میان تنور.. سر نورانی را بیرون آورد.. سر رو بغل گرفت و با گریه صدا زد ولدی ولدی یا حسین.. أیها الشهید أیها مظلوم... قتلوا که وما عرفوک.. و من شرب الماء منعوک ... کشتنت ولی آبت ندادند.. حسین.... شب است و مادری پهلو شکسته کنار مطبخ خولی نشسته بریز ای دیده خون دل ز دیده که رنگ از صورت زهرا پریده بگوید از غمت در شور و شینم حسینم وا حسینم وا حسینم مولف فیش:حجت الاسلام سمیعی @navaye_asheghaan
یک ✏️ فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست شمع می‌پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست ✏️ در عزای مادرت یابن الحسن یک‌دم بیا تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست وجود نازنین پیغمبر ص فرمود: فاطمه جان، هر کس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را می آمرزد و در هر جای بهشت که باشم او را به من ملحق می‌کند امشب این صلوات را با هم زمزمه کنیم اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک ✏️ هرکه با زهراست احساس سخاوت می‌کند مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است هر که شد یک بار سائل کم‌کم عادت می‌کند فرشیان نه عرشیان هم رو به او می‌ایستند در میان خانه‌اش وقتی عبادت می‌کند ✏️ هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است آینه از شان همتایش روایت می‌کند روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است مرتضی می‌ایستد زهرا قیامت می‌کند ✏️ رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته‌ای از چادرش آری قیامت می‌کند آره والله همین‌طوره__ رشته‌ای از چادرش آری شفاعت می‌کند__ اما کدوم چادر؟... همون چادری که ابن شهرآشوب و قطب راوندی نقل می‌کنند : یه روزی امیر المؤمنین محتاج به قرض شد... یه چادر پشمی از حضرت زهرا رو به یه مرد یهودی به امانت داد.. یه مقدار جو قرض گرفت یهودیه چادر و برد تو خونه‌اش.. داخل حجره گذاشت.. نیمه‌های شب زن یهودیه دید تمام حجره نورانی شده.. شوهرش رو صدا زد.. هر دوتایی سراسیمه اومدن تو حجره... دیدند تمام این انوار مقدس از چادر حضرت فاطمه داره ساطع می‌شه.. همون شب خبر پیچید.. همه فامیل و همسایه‌ها شون خبردار شدند.. تو روایت اومده هشتاد نفر یهودی اون‌شب مسلمان شدند چادرت وقتی یهودی را مسلمان می‌کند یک نگاهت عالمی را مثل سلمان می‌کند اما بمیرم یه روزی اومد.. همین چادری که یهودی مسلمان کرد.. حسنین دیدند زیر دست‌وپا افتاده یا زهرا این‌جا یه خانم بود وقتی از خواب بیدار شد دید نوری به آسمان ساطع شد و به برکت این نور مسلمان شد.. اما من یه خانم رو می‌شناسم.. نیمه‌شب از خواب بیدار شد.. دید از تنور خانه نوری به آسمان ساطع می‌شه... زن خولی می‌گه وقتی اومدم کنار تنور.. دیدم هودجی از آسمان به زمین داره نازل می‌شه.. یه بانوی قد خمیده ای روی هودج ایستاده.. یه حوریه ای صدا می‌زد راه بدید_ راه بدید.. فاطمهٔ زهرا برا دیدن سر فرزندش حسین می‌آید.. وقتی کنار تنور رسید دست برد میان تنور.. سر نورانی را بیرون آورد.. سر رو بغل گرفت و با گریه صدا زد ولدی ولدی یا حسین.. أیها الشهید أیها مظلوم... قتلوا که وما عرفوک.. و من شرب الماء منعوک ... کشتنت ولی آبت ندادند.. حسین.... ✏️ شب است و مادری پهلو شکسته کنار مطبخ خولی نشسته بریز ای دیده خون دل ز دیده که رنگ از صورت زهرا پریده بگوید از غمت در شور و شینم حسینم وا حسینم وا حسینم مولف فیش:حجت الاسلام سمیعی @navaye_asheghaan
مناجات مهدوی_ بیات اصفهان.mp3
4M
عج 18 اسفند 1402 علیه‌السلام شهیدی در میان کاروانت می‌شوم یا نه؟ غبار رهگذار عاشقانت می‌شوم یا نه؟ دلم سنگ است می‌دانم، دلم تنگ است می‌دانی نمی‌دانم که خاک آستانت می‌شوم یا نه؟ مرا با گوشه‌چشمی خواندی اما کاش می‌گفتی فدای چشم‌های مهربانت می‌شوم یا نه؟ سرم را کاش بر زانو بگیری یوسف زهرا بگو وقت شهادت، میهمانت می‌شوم یا نه؟ 📝 @navaye_asheghaan
زمزمه لیالی قدر-همایون.mp3
3.9M
آلوده‌ی گناهــــــــــم   يَــــا غَافِرَ الْخَطَايَا در ورطه ی عذابــم  يَــــــا كَاشِفَ الْبَلايَا شرمنده و پشیمان ، آورده ام به سویـت درد دلی فـــــــراوان يَا سَامِـــــعَ الشَّكَايَا نزد تو رو سیاهم، امـــــا میــــــان مردم دادی تو آبــــرویم ، يَــــــا سَاتِـرَ الْخَطَايَا سرگـــــرم آرزو و ، افتــــــاده در گناهـم از بند کن رهایـــم يَــــــا مُـطْلِقَ الْأُسَارَى پایان راهـــم اما ، امیّــــــد دارم امشـب من به نـــگاه لطفت يَــــا مُنْتَهَى الرَّجَايَا حاجـات من زیاد است ، اما برای تو کـم پس لطف کن عطـا کن، يَـامُجْزِلَ الْعَطَايَا دلتنگ کربلایــــم ، بنویـــــس در بـــراتم یک ســـال پر زیـــارت يَـــــا رَازِقَ الْبَرَايَا میلاد خانی پ‌ن-طاعات و عبادات قبول -پایان هر بیت در این غزل عباراتی است که در فراز هفتم دعای جوشن کبیر آمده است @navaye_asheghaan
زمزمه بازگشت اسرا به مدینه.mp3
3.01M
مدینه کاروان از ره رسیده غریب و بیکس و مِحنت کشیده تماشا کن که زینب بی حسین است رسیده از سفر قامت خمیده دم پیری بی یاور شد – عزادار برادر شد دو چشمانش از غم تر شد زدم ناله – خودم دیدم – غم دلبر زدم بوسه – به قدی خم – بر آن حنجر وای حسین وای ۳ برای جد خود روضه بخوانم نما گریه بر آن قد کمانم کنار قتله گه کردم صدایت تماشا کرده ای اشک روانت دمی که سینه سنگین شد – محاسن از خون رنگین شد جسارت بر همه دین شد نمی گویم – چه شد از آن – همه غوغا همین پیراهن از او مانده یا جدا وای حسین وای ۳ انیس سینه ام آهی حزین است به یاد علقمه قلبم غمین است دگر سوغاتیم یک مشک پاره / برای مادرم ام البنین است کجا بودی ام البنین – که با عمود آهنین شده سقا نقش زمین ز بعد او – عدو رویش – به ما وا شد شبیه خارجی ها با – حرم تا شد شعر ✍ نغمه پردازی: @navaye_asheghaan
784.9K
عج گوشه های خاوران و اوج کی می شود به حال خرابم دعا کنی نام مــرا میــان قنوتـــــی صــــدا کنی عمری است کوچه گرد دیـــار محبتـم شاید دلــت بسوزد و شاید عطا کنی با درد همنشینم وو با غصه همدمم شافی توئی شود که مرا هم دعا کنی سر تا به پــــا غــرق گنــــاه و ظلالتم آقا توئی که با بدیم خـــــــوب تا کنی خواهم که جان دهم به رکابت امیر عشق آیا شود کـــه حاجــــت مــن را روا کنی ای زائر شکسته دل شهــــر غصه ها کی می شود که قسمت من کربلا @navaye_asheghaan
. ❁﷽❁ (علیه السلام) ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی حُسن بی انتها فقط حسن است بی نهایت عطا فقط حسن است آبشار همیشه سر‌شار از لطف و جود و سخا فقط حسن است جای دیگر نمی روم هرگز دستگیر گدا فقط حسن است اینقدر آقا امام مجتبی کریم بود فرمودند سه بار ، تمام داراییهای خودش ، همه ی مال و اموالش رو در راه خدا به فقرا بخشید در هیاهوی این جهان غریب با غمم آشنا فقط حسن است دست بی منتی که می گردد پیِ هر بی نوا فقط حسن است با جذامیِ گوشه گیر شهر آنکه شد هم غذا فقط حسن است حسرت زر شدن اگر داری نظر کیمیا فقط حسن است آنکه دنبال دوستانِ خودش هست روز جزا فقط حسن است صاحب روح و جان عاشق من از همان ابتدا فقط حسن است آنکه مانند دست های پدر شده دست خدا فقط حسن است 1 قربونت برم ، آقای مدینه، قربون قبر بی شمع و چراغت آقاجان، ان شالله یه روزی بقیع آزاد میشه شیعه ها میان ماهم میایم، فرش زیر پامون رو میدیم برا حرمت، چه صحن و سرایی بسازیم تو بقیع، چه خبر بشه حرم بقیع، آقاجان...زنده باشیم و ببینیم سخت است چگونه بنویسم محنت را آتش زده این زهر تمام بدنت را روزهای آخر عمر امام مجتبی از وقتی که اون جام زهرو سر کشید دور و بر امام مجتبی یکی یکی، بچه ها، خواهرا، برادرا میرفتن و میومدن، اما اونیکه از همه بی تاب تر بود خواهرش زینب بود، آی، امام مجتبی آن روز دوشنبه که در خانیتان سوخت سوزاند تمام دل و باغ و چمنت را از بغض گلوی تو کسی نیست خبر دار نشنیده از ان روز کسی هم سخنت را آقاجان...خدا میدونه چی دید امام مجتبی، یه عمری گوشه گیر شد، هر موقع اسم مادر میومد زیر لب ناله میزد وای مادر .... از کودکیت سوختی و شکوه نکردی حالا همه دیدند ولی سوختنت را هر پاره جگر تکه ای ازغصه ی کوچه ست مادر، تو کجایی که ببینی حسنت را 2 آقا جان....امام مجتبی رو زهری که جعده، لعنت الله داد این زهر، امام مجتبی رو زمین گیر نکرد، اون چیزی که امام مجتبی رو زمین گیر کرد آتشی بود که از لابلای در زبانه می‌کشید. بگم کی؟ اون لحظه ای که مادر سادات ، اومد پشت در، صدا زد مگه نمیدونید ما داغداریم مگه نمیدونید بابام پیغمبر تازه از دنیا رفته، برید ما رو به حال خودمون رها کنید. من از امام زمان معذرت می خوام، نامرد دومی، تو نامه ای که برا معاویه نوشت گفت من دیدم دستای فاطمه رو از لابلای در، یعنی میدونستم فاطمه پشت دره، آنچنان با لگد، به در نیم سوخته زدم، آه، وقتی در آتش بگیره، میخ در سرخ میشه داغ میشه، یه مرتبه دیدن فاطمه ، بین درو دیوار، علی رو صدا نزد فقط گفت فضه بیا بخدا محسنم رو کشتند آه، در وسط کوچه تو را میزدند مادر جان کاش به جای تو مرا میزدند آی مادر..... یه مرتبه دیدن، آقا سیدالشهدا دوید وسط کوچه صدا زد حسینم، اینهمه آذر به سینه ام مزنید نمک به زخم دل درد پرورم نزنید در این مدینه همینجا سر مرا ببرید غلاف تیغ به بازوی مادرم نزنید سرمایه ی محبت زهراست دین من من دین خویش را به دو دنیا نمی‌دهم گر مهر و ماه را به دو دستم نهد قضا یک ذره از محبت زهرا نمی‌دهم ━━━━━━─────── ✍ 1 شاعر:حسن کردی ✍2شاعر: امیر علوی ━━━━━━─────── .👇
زمینه امام رضا.mp3
2.07M
علیه‌السلام 🔹به زیارت تو محتاجم🔹 تموم زندگیمو /بهت بدهکارم امام حسینمو از/ امام رضا دارم بال و پر بسته رو باز دل شکسته رو این گدای خسته رو دریاب تو که حصن حصین مایی تو دلیل یقین مایی بانی اربعين مایی «یا رضا یا رضا مولا» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ از تو و از غم تو /محاله برگردم کاسه چشممو از/ اشک تو پر کردم کاش که با سینه‌زنا بعد مشهدالرضا باز بریم کرببلا ای کاش به ولایت تو محتاجم به کرامت تو محتاجم به زیارت تو محتاجم «یا رضا یا رضا مولا» شاعر: نغمه‌پرداز: @navaye_asheghaan
ش حضرت معصومه _ماهور.mp3
10.74M
. یا (س) آسمان گشته سیه پوش و مَلَک در زمزمه باز مانده در غریبی یک علی بی فاطمه باز از آه کسی عرش خدا لرزیده است حضرت سلطان ایران داغ خواهر دیده است دختری شد زود راهی مثل مادر ، آه آه خواهری آمد به جان ، دور از برادر آه آه باز هم یک فاطمه از دست دنیا سیر شد آیه های غربت آل علی تفسیر شد فاطمه ها آن قَدَر مهمان دنیا نیستند فاطمه ها رو به روی فتنه ها می ایستند فاطمه ها را غم مظلوم دوران می کشد فاطمه ها را غریبی علی جان می کشد مثل هم بودند اگر چه فاطمه های خدا داشت اما قم فراوان با مدینه فرق ها شهر قم با یا علی گویان سر ِ دعوا نداشت شهر قم بر آبرویش چون مدینه پا نذاشت با ستمکاران عالم قم ید ِ واحد نداشت کوچه های تنگش اصلا قنفذ و خالد نداشت شکر حق این فاطمه دیگر شبیه مادرش قاتلانش را ندیده در کنار بسترش @navaye_asheghaan
زمینه در و دیوار _ماهور.mp3
3.01M
درو دیوار   گریه می کنه ای وای نوک مسمار  گریه می کنه ای وای مادری در   بین بستر افتاده تن تبدار   گریه می کنه ای وای درد پهلو   گریه می کنه ای وای دست و بازو  گریه می کنه ای وای چشم مادر‌   جایی رو نمی بینه زخم ابرو   گریه می کنه ای وای و علیک بالبکأ سهم دختر نبی سیلی شد و علیک بالبکأ صورت مادر ما نیلی شد وعلیک باالبکأ بین اون شلوغیا غوغا شد و علیک باالبکأ در خونه با لگد تا وا شد آسمونْ خون  گریه می کنه ای وای دستِ لرزون  گریه می کنه ای وای داره زینب   غصه میخوره دائم دلْ پریشون گریه می کنه ای وای حال مضطر   گریه می کنه ای وای سر و معجر   گریه می کنه ای وای مجتبی هم   گوشه ای غریبونه واسه مادر   گریه می کنه ای وای و علیک بالبکأ پیش مجتبی جنایت ها شد و علیک بالبکأ دوّمی اومد و سَدّ را شد و علیک بالبکأ روبه روی پسرش واویلا و علیک بالبکأ طوری زد که مادر افتاد از پا 🎙اجرا: @navaye_asheghaan
یک فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست شمع می‌پرسد ز پروانه گل نرگس کجاست در عزای مادرت یابن الحسن یک‌دم بیا تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست وجود نازنین پیغمبر ص فرمود: فاطمه جان، هر کس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را می آمرزد و در هر جای بهشت که باشم او را به من ملحق می‌کند امشب این صلوات را با هم زمزمه کنیم اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک هرکه با زهراست احساس سخاوت می‌کند مور این وادی سلیمان را ضیافت می‌کند دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است هر که شد یک بار سائل کم‌کم عادت می‌کند فرشیان نه عرشیان هم رو به او می‌ایستند در میان خانه‌اش وقتی عبادت می‌کند هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است آینه از شان همتایش روایت می‌کند روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است مرتضی می‌ایستد زهرا قیامت می‌کند رشته‌ای از چادرش هم دست ما باشد بس است رشته‌ای از چادرش آری قیامت می‌کند آره والله همین‌طوره__ رشته‌ای از چادرش آری شفاعت می‌کند__ اما کدوم چادر؟... همون چادری که ابن شهرآشوب و قطب راوندی نقل می‌کنند : یه روزی امیر المؤمنین محتاج به قرض شد... یه چادر پشمی از حضرت زهرا رو به یه مرد یهودی به امانت داد.. یه مقدار جو قرض گرفت یهودیه چادر و برد تو خونه‌اش.. داخل حجره گذاشت.. نیمه‌های شب زن یهودیه دید تمام حجره نورانی شده.. شوهرش رو صدا زد.. هر دوتایی سراسیمه اومدن تو حجره... دیدند تمام این انوار مقدس از چادر حضرت فاطمه داره ساطع می‌شه.. همون شب خبر پیچید.. همه فامیل و همسایه‌ها شون خبردار شدند.. تو روایت اومده هشتاد نفر یهودی اون‌شب مسلمان شدند چادرت وقتی یهودی را مسلمان می‌کند یک نگاهت عالمی را مثل سلمان می‌کند اما بمیرم یه روزی اومد.. همین چادری که یهودی مسلمان کرد.. حسنین دیدند زیر دست‌وپا افتاده یا زهرا این‌جا یه خانم بود وقتی از خواب بیدار شد دید نوری به آسمان ساطع شد و به برکت این نور مسلمان شد.. اما من یه خانم رو می‌شناسم.. نیمه‌شب از خواب بیدار شد.. دید از تنور خانه نوری به آسمان ساطع می‌شه... زن خولی می‌گه وقتی اومدم کنار تنور.. دیدم هودجی از آسمان به زمین داره نازل می‌شه.. یه بانوی قد خمیده ای روی هودج ایستاده.. یه حوریه ای صدا می‌زد راه بدید_ راه بدید.. فاطمهٔ زهرا برا دیدن سر فرزندش حسین می‌آید.. وقتی کنار تنور رسید دست برد میان تنور.. سر نورانی را بیرون آورد.. سر رو بغل گرفت و با گریه صدا زد ولدی ولدی یا حسین.. أیها الشهید أیها مظلوم... قتلوا که وما عرفوک.. و من شرب الماء منعوک ... کشتنت ولی آبت ندادند.. حسین.... شب است و مادری پهلو شکسته کنار مطبخ خولی نشسته بریز ای دیده خون دل ز دیده که رنگ از صورت زهرا پریده بگوید از غمت در شور و شینم حسینم وا حسینم وا حسینم مولف فیش:حجت الاسلام سمیعی ┅┅┅┅┄❅[﷽❅┄┅┅┅┅┄ @navaye_asheghaan