روضه ترکیبی فارسی و ترکی
#روضه_حضرت_علی_اصغر
میخواستم بزرگ شوی محشری شوی
میخواستم مثل علی اکبری شوی
میخواستم که قد بکشی مثل دیگران
شاید عصای پیری یک مادری شوی
(نشسته تو مجلسی داره با خودش با علی اصغر به تنهاییش حرف میزنه تا یکی دو جمله گفت یکم گریه کرد یه وقت دید یه سایه ای پیدا شد سرشو بالا کرد دید خانم ام البنینه گفت رباب گریه که میکنی یاد شرمندگی پسرم میفتم حلال کن عباس منو )
مثل دو تکه چوب لبت را به هم نزن
اسبابِ خجلتم جلویِ دیگری شوی
سالوب خیاله جلای وطن اولان گئجه نی
یول اوسته کوچ الین ائلره چوخ آغلامشام
عباس
اولوب ربابیله گاهی خصوصی مجلسیمیز
سنی بهانه ائدیب اصغره چوخ آغلامشام
(خیلی خانم ام البنین و رباب باهم نشستن ام البنین عباسو بهونه میکرد برا علی اصغر گریه می کرد میدید رباب حیا میکنه تا اسم علی رو میاره اینقدر میگفت علی اصغر تا سفره دل رباب باز میشد )
پسرم یادم نمیره دور تادورم نشستن و نگاهم میکنن اینقدر ناخن نکش دارم خجالت میکشم
این مادری ِ من که به دردی نمیخورد
اوغول من دیدیم آغلاما نه اینکه بئله هیچ دینمیه سن
قبولم کردی ار غم پرورم کن
غلامی از غلامان درم کن
زبان من زبان مادران است
مرا خدمت گزار اصغرم کن
یات گوزلریوین قربانی
ای کرب و بلا مهمانی
باغریمداکی آهو لای لای
دوندی قانا باغریم لای لای
لای لای دیدیم بلکه یاتاسان
قزل گله گلوم باتاسان
سوفکرینی باشدان آتاسان
لای لای بالام لای لای بالام یات(۲)
یاعلی اصغر
روضه ترکیبی فارسی و ترکی
#روضه_حضرت_علی_اصغر
میخواستم بزرگ شوی محشری شوی
میخواستم مثل علی اکبری شوی
میخواستم که قد بکشی مثل دیگران
شاید عصای پیری یک مادری شوی
(نشسته تو مجلسی داره با خودش با علی اصغر به تنهاییش حرف میزنه تا یکی دو جمله گفت یکم گریه کرد یه وقت دید یه سایه ای پیدا شد سرشو بالا کرد دید خانم ام البنینه گفت رباب گریه که میکنی یاد شرمندگی پسرم میفتم حلال کن عباس منو )
مثل دو تکه چوب لبت را به هم نزن
اسبابِ خجلتم جلویِ دیگری شوی
سالوب خیاله جلای وطن اولان گئجه نی
یول اوسته کوچ الین ائلره چوخ آغلامشام
عباس
اولوب ربابیله گاهی خصوصی مجلسیمیز
سنی بهانه ائدیب اصغره چوخ آغلامشام
(خیلی خانم ام البنین و رباب باهم نشستن ام البنین عباسو بهونه میکرد برا علی اصغر گریه می کرد میدید رباب حیا میکنه تا اسم علی رو میاره اینقدر میگفت علی اصغر تا سفره دل رباب باز میشد )
پسرم یادم نمیره دور تادورم نشستن و نگاهم میکنن اینقدر ناخن نکش دارم خجالت میکشم
این مادری ِ من که به دردی نمیخورد
اوغول من دیدیم آغلاما نه اینکه بئله هیچ دینمیه سن
قبولم کردی ار غم پرورم کن
غلامی از غلامان درم کن
زبان من زبان مادران است
مرا خدمت گزار اصغرم کن
یات گوزلریوین قربانی
ای کرب و بلا مهمانی
باغریمداکی آهو لای لای
دوندی قانا باغریم لای لای
لای لای دیدیم بلکه یاتاسان
قزل گله گلوم باتاسان
سوفکرینی باشدان آتاسان
لای لای بالام لای لای بالام یات(۲)
یاعلی اصغر
1. چه فایده.mp3
2.31M
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#حاج_میثم_مطیعی
لالا بر آن که خواب ندارد
« چه فایده ... ؟ »
ماندن بر آن که تاب ندارد
« چه فایده ... ؟ »
گیرم تو را حسین
بگیرد ، بغل کند
وقتی دو قطره آب ندارد
« چه فایده ... ؟ »
احساس مادری
به همین شیر دادن است
آری ، ولی رباب ندارد
« چه فایده ... ؟ »
پرسش نکن
سه شعبه برایم بزرگ بود
وقتی کسی جواب ندارد
« چه فایده ... ؟ »
#شاعر_علی_اكبر_لطیفیان
@navaye_asheghaan
#زمزمه_حضرت_علی_اصغر
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#حاج_میثم_مطیعی
لالا لالا
یکم دیگه دَووم بیار
یه کم دیگه
دندون روی جگر بزار
( اگه همهمه باشه ، بچه میترسه ، اگه لشکر کف بزنند ، بچه می ترسه ... )
لالا لالا
یکم دیگه دَووم بیار
یه کم دیگه
دندون روی جگر بزار
مَشکو یکی بُرده که
بر می گرده زود
وقتی می رفت
همش به فکر خیمه بود
مَده با اشک ،
زندگیمو به باد
آب می رسه ،
اگه خدا بخواد
( مادر ، دَووم بیار )
مَده با اشک ،
زندگیمو به باد
آب می رسه ،
اگه خدا بخواد
( مگه چند ماهشه ؟ گلوش نازکه ، ببین می افته ...)
مَده با اشک ،
زندگیمو به باد
آب می رسه ،
اگه خدا بخواد
عمو رسید، کنار علقمه
صدای تکبیرش میاد
(لالائی ،
عموش رفته آب بیاره )
لالا لالا ،
منو نکن خونه خراب
چیزی نمونده
عمو جون بیاره آب
بابات رفته
به یاری آب آورش
داره میاد !
چرا خمیده کمرش ؟
( فَرَجَعَ الحُسین اِلی الْمُخَیَّم ، مُنکَسِراً حَزیناً باکیاً ... لالا لالا ، ... میدونی یاد چی افتادم ؟ اگر گهواره را پس داده بودند ، دلش خوش بود با طفل خیالی ... ای حسییین ... )
لالا لالا ،
منو نکن خونه خراب
چیزی نمونده
عمو جون بیاره آب
بابات رفته
به یاری آب آورش
داره میاد !
چرا خمیده کمرش ؟
علی م داره ،
میزنه دست و پا
بچم داره ،
میمیره ای خدا
ببین هنوز
به سمت علقمه ست
نگاه مضطرِ بابا
( لالائی ،
الهی بارون بباره )
#مادر_مادر_مادر
الان بینِ خواهران چه خبره ؟ اونا بیشتر میفهمن حس مادری یعنی چی ؟ اصلا فقط اونا میفهمن یعنی چی ؟ خدایا الان میخوام یه دعا کنم : به اضطرار حضرت رباب ، به اون پریشونی این مادر ، خیلی ها هستن بچه دار نمیشن ، خدایا به بی بچه ها بچه بده ، اولاد سالم و صالح بهشون بده ... )
لالا لالا ،
مادرِ تو بشه فدات
خون می بارن فرشته ها
با گریه هات
سوخته دلم رو
نفسای داغ تو
آهی بکِش
شاید که بارون بگیره
خدا تو رو ،
نمی بره ز یاد
خونده برات ،
بابا « وَ إنْ یَکادْ »
الهی که ، سپیدی گلوت
به چشم حرمله نیاد
( لالایی ،
الهی بارون بباره )
همین جور داره لالائی میخونه ... میگه : لالائی ، عموش رفته آب بیاره ... یه بار همه نوحه خون بشن ، منم جون بگیرم ... لالائی ، عموش رفته آب بیاره ...
2. صوتی لالا.mp3
12.89M
#زمزمه_حضرت_علی_اصغر
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#حاج_میثم_مطیعی
لالا لالا
یکم دیگه دَووم بیار
1. چه فایده.mp3
2.31M
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#حاج_میثم_مطیعی
لالا بر آن که خواب ندارد
« چه فایده ... ؟ »
ماندن بر آن که تاب ندارد
« چه فایده ... ؟ »
گیرم تو را حسین
بگیرد ، بغل کند
وقتی دو قطره آب ندارد
« چه فایده ... ؟ »
احساس مادری
به همین شیر دادن است
آری ، ولی رباب ندارد
« چه فایده ... ؟ »
پرسش نکن
سه شعبه برایم بزرگ بود
وقتی کسی جواب ندارد
« چه فایده ... ؟ »
#شاعر_علی_اكبر_لطیفیان
قسمت پنجم
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
بگم آقا : مدینه تیر بیرون کشیدی ... به به باریکَ الله ... معلومه اهل روضه ای ، خودت جلو جلو میری ... ، کربلا هم تیر بیرون کشیدی حسین ... ، چندجا روز عاشورا ، تیر بیرون کشید ، من فقط یه جاشو میگم ، ... ببینم امشب چه کارمیکنی ؟ چون خود امام حسن سفارش کرد ، « لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله » ... کدوم تیرهارو بگم ؟ بزارید اون تیری رو بگم که دمِ خیمه ها ، به گلوی علی اصغر زدند ... حسین ... میدونی دمِ خیمه ، تیر زدن یعنی چی ؟ نقل سید بنِ طاووس است ، دمِ درِ خیمه ، تاگرفت بچه رو ببوسه ، تیر زدند ... دمِ درِ خیمه تیر زدن یعنی چی ؟ یعنی رباب داره می بینه ، زینب داره می بینه ، سکینه داره می بینه ، ... حسییین ... نه نه نه ... صدات رو آزاد کن ، بگو یاحسین ...
تیر از کمان حرمله پریده
از گوش تا گوشِ علی دریده
وای وای وای ... نمیدونم نام این شیر خواره ، فکر نمیکردیم امشب سرِ سفره این آقام بریم ، خیلی ها گرفتارند ، خیلی ها مریض دارند ، خیلی ها حاجت دارند ، وقتی زن و بچه دیدند تیر خورد به گلوی علی اصغر ، سید بن طاووس میگه حضرت قنداقه را داد به دست زینب کبری ، امان از دل زینب ، خودش تیر رو از گلوی علی بیرون کشید ، دستش رو زیر خونها گرفت ، اگه کاری با خدا داری ، خدا رو به خون حضرت علی اصغر قسم بده ، اگره مریض داری اگه حاجتی داری ... خون ها را به آسمان پاشید ، یه قطره از این خونها برنگشت ، امام باقر علیه السلام می فرماید یک قطره ازاین خون برنگشت ، خون را خدا خرید ، خون در راه خداست ، آنقدر داغ سنگین بود خدا خودش اومد بیرون ، منادی خدا ندا داد : « دَعْهُ يا حُسَينُ » (1) یا حسین علی رو به ما واگذار ... ای غریب حسین ...
تازه میخواست گلم
بشکفد و باز شود
زود گلچین ،
گل من چیدی و پرپر کردی
(1)منبع : تذكرة الخواص ، سبط این جوزی، ص ٢٥٢
@navaye_asheghaan
5. ح علی اصغر ع.mp3
4.35M
قسمت پنجم
#روضه_حضرت_علی_اصغر
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
تیر از کمان حرمله پریده
از گوش تا گوشِ علی دریده
#تکیه_آقاسیدحسن_قم
3/7/1401
@navaye_asheghaan