الهی گلوبدور عبادت آیی #مناجات
.
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
#سبک_الهی_آنامدان_اوزولدی_الیم
.
نوید آسال اردبیلی
.
الهی گلوبدور عبادت آیی
گلوب عاشقانه ضیافت آیی
.
گلوب ماه رحمت
واریم دلده حاجت
عنایت ایله
.
سیخوب قلبی محنت
یوخوم درده طاقت
عنایت ایله
.
.
.
.
بو آی ماه تسبیح و حمد وثنا
بو آی ماه قرآن و عشق و صفا
هامی سجده ایلر حقه بی ریا
بودور عارفانه سعادت آیی
.
بودور ماه عرفان
مه جود و احسان
هامی خلقته
.
بو آی اهل ایمان
هامی روزه داران
چاتار عزته
.
.
.
.
بو آیدا دعالر اجابت اولار
هامی محو احسان ورحمت اولار
بو آی شیعیانه عنایت اولار
بودور گلستانه طراوت آیی
.
آخور اشک حسرت
واریم دلده محنت
منی یاد ایله
.
سینان قلبی الله
به حق یدالله
اوزون شاد ایله
.
.
.
.
الهی گنهکار و بیچاریم
من عاصی و بی یار و آواریم
سنون درگهونده یوزی قاریم
بودور مظطرانه مسرّت آیی
.
دولوب غمله سینم
اولوب دیده لر نم
حق لامکان
.
جفاو ستم دن
بلا و الم دن
سینم اولدی قان
.
.
.
.
بو آیدا علی اوز قانینا باتوب
بو آیدا علی فیض وصله چاتوب
بو آیدان یتیم لر داخی آج یاتوب
بودور شیر حقّه شهادت آیی
.
باتوب قانه حیدر
دوتوب یاس ملک لر
جهان آغلادی
.
او مظلوم دهره
او دریای صبره
جنان آغلادی
.
.
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
#امیری_حسین_و_نعم_الامیر
رضای خدا شد رضای حسین
دو عالم بنا شد برای حسین
شود شاه عالم گدای حسین
سر و جان و مالم فدای حسین
شدم من به عشق تو مولا اسیر
امیری حسینٌ و نعم الامیر
منم زنده از ذکر نام حسین
کبوتر شدم جَلد بام حسین
مسلمان شدم با مرام حسین
شده منصب من غلام حسین
تویی شاه و من یک گدای حقیر
امیری حسین و نعم الامیر
تویی باب غفران هر روسیاه
تویی آبروی من ِ پرگناه
به من چون که زهرا نموده نگاه
مرا گوشه ی خیمه دادی تو راه
دلی که ندارد تو را شد فقیر
امیری حسین و نعم الامیر
من از کودکی نوکرت بوده ام
همیشه گدای درت بوده ام
غلام علی اصغرت بوده ام
انیس غم خواهرت بوده ام
تویی گوهر ِ بحر شاه غدیر
امیری حسین و نعم الامیر
منم خادم روسیاهت حسین
منم تشنه ی یک نگاهت حسین
قبولم نما در سپاهت حسین
که گیری مرا در پناهت حسین
پناه خدایی ،منم مُستَجیر
امیری حسین و نعم الامیر
شده بر لبم ذکر تو زمزمه
دهد نام تو بر غمم خاتمه
تو باب نجاتی برای همه
مدد کن مرا ای گل فاطمه
شه با کرم دست من را بگیر
امیری حسین و نعم الامیر
پناهم شده سایه ی پرچمت
شده ناجی ام رحمت اعظمت
شد آرامشم روضه ی ماتمت
شدم من مطهر ز اشک ِغمت
تویی باب رحمت تو هستی مُجیر
امیری حسین و نعم الامیر
شوم کی دوباره قرین حرم
شود بوسه گاهم زمین حرم
دلم با غم آتشین حرم
شود زائر اربعین حرم
حریم تو شد مأمن بی نظیر
امیری حسین و نعم الامیر
تو بر درد دل آشنایی حسین
دوباره شده دل هوایی حسین
به این نوکرت کن عطایی حسین
مرا کن آقا کربلایی حسین
شده قلب من از فراق تو سیر
امیری حسین و نعم الامیر
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
.
.
#اشعار #اربعین #زنجیر_زنی
#اربعین_حسینی
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
چه سرمست و شورآفرین میرود
سپاهی به دیدار فرماندهش
هوایی شدم، مقصدم کربلاست
کجا از همین سرزمین بهتر است؟
برای رسیدن به آغوش تو
هوای خوش اربعین بهتر است
چه باکیست از پای تاول زده
به عشق تو طی میشود این مسیر
نماندهست چیزی به کربوبلا
امیری حسینٌ و نعم الامیر
غریبم به آغوش تو دلخوشم
اسیرم به عشقت شدم مبتلا
در این روزها آرزویم شده
فقط کربلا کربلا کربلا
مرا مادرم از همان کودکی
به شیرینی نام تو شیر داد
پدر با خودش برد هیأت مرا
به من مهر و سربند و زنجیر داد
دلم خوش به داروی دیدار توست
حبیبم حسین و طبیبم حسین
غریبانه در کربلا خفتهای
نگاهی به من کن، غریبم حسین
قدم میگذاری به صحن بهشت
به یاد شهیدان والامقام
بگو با دلی عاشق و بیقرار
به لبهای عطشان مولا سلام
🔸شاعر:
#ناصر_حامدی
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
#زنجیرزنی
👇
.
#شهادت_امام_عسکری
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
268 _امام حسن عسکری علیه السلام
زمین گریه کرد و سما گریه کرد
عزا گریه کرد ، سامرا گریه کرد
بر آن دل که آتش گرفته چو شمع
غریبانه زهر جفا گریه کرد
امان ای امان یا امام زمان
عزادار او حجه بن الحسن
شده نوحه خوان و شده سینه زن
بشوید گلی با گلاب دو عین
به خورشید عالم بپوشد کفن
امان ای امان یا امام زمان
مه آسمان ، کنج زندان کجا
حصار ستم ، نور قرآن کجا
کسی که جهانی به فرمان اوست
به بستر کجا ، دست لرزان کجا
امان ای امان یا امام زمان
چو شمعی که در نیمه شب گریه کرد
ز سوز غمش تاب و تب گریه کرد
لب تشنه اش آب خورده ولی
به یاد شه تشنه لب گریه کرد
امان ای امان یا امام زمان
#شهادت_امام_حسن_عسکری_ع
#امام_حسن_عسکری_ع
#میثم_مومنی_نژاد
.
.
#نوحه
#زمزمه #وصیت
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
#حاج_رضا_یعقوبیان
تویی بانوی خانه ام فاطمه
مرو تو ز کاشانه ام فاطمه
تویی بود و هستم روی تو ز دستم
مرو فاطمه
ببین همسر تو چه تنها شده
دگر همنشین به غم ها شده
تو ای همسر من مرو از بر من
مرو فاطمه
گل من از این زندگی خسته ام
نگر بر من و قلب شکسته ام
الا ای حبیبم نگر بی شکیبم
مرو فاطمه
به جایم نمودی تو زهرا خطر
فتادی به جای علی پشت در
تو داری کسالت کشم من خجالت
مرو فاطمه
ببین همسرت گشته خانه نشین
ز سوز غمت گشته ام دل غمین
شده کم توانم به تو بسته جانم
مرو فاطمه
کجا میروی ماه رخشنده ام
عزیز دلم از تو شرمنده ام
نگه کن به حالم نگو کن حلالم
مرو فاطمه
از این غصه و غم دل من شکست
درون دلم سوز و غم حجله بست
نگر اضطرابم غمت کرده آبم
مرو فاطمه
نگر روزحیدر چنان شب شده
حسینت پریشان زینب شده
شده غم نصیبم غریبم غریبم
مرو فاطمه
#فاطمیه
#نوحه_روزهای_آخر_وصیت
#مشهد_مقدس
.
.👆
#مثنوی
#حضرت_زینب
بُوَد آخرین لحظۀ عمر من
اَلا شام غم با تو گویم سخن
چه خوش بود آیین غم خواریت
ز آل علی میهمان داریت
دگر جانم از غصه بر لب رسید
گذشت آنچه از تو به زینب رسید
خداحافظ ای شهر آزارها
خداحافظ ای کوی و بازارها
خداحافظ ای شاهد جنگ ها
خداحافظ ای بارش سنگ ها
خداحافظ ای شهر رنج و بلا
خداحافظ ای چوب و طشت طلا
خداحافظ ای قصۀ بزم می
خداحافظ ای رأس بالای نی
خداحافظ ای شهر دشنام ها
خداحافظ ای کوچه ها، بام ها
خداحافظ ای سنگ خون و جبین
خداحافظ ای سیدالساجدین
خداحافظ ای رنج ها، دردها
خداحافظ ای خاک ها، گردها
خداحافظ ای ناقۀ بی جهاز
خداحافظ ای اختران حجاز
خداحافظ ای خاک ویران سرا
خداحافظ ای آل خیرالورا
خداحافظ ای خردسال اسیر
خداحافظ ای چار ساله صغیر
خداحافظ ای یاس نیلی شده
یتیم نوازش به سیلی شده
همین جا خودم دیدم از خون خضاب
سر نیزه ها هجده آفتاب
همین جا کنارم نی و دف زدند
به دیدار هیجده گلم صف زدند
همین جا دلم شد ز غم چاک چاک
که خورشیدم افتاده بر روی خاک
همین جا به زخمم نمک می زدند
عزیز دلم را کتک می زدند
همین جا به فرقم عدو خاک ریخت
به روی گلم خاک و خاشاک ریخت
همین جا ز غم جان من خسته بود
که ده تن به یک ریسمان بسته بود
همین جا ز غم بود جان بر لبم
که بنشسته طی شد نماز شبم
همین جا به ما خصم دشنام داد
حسینِ مرا خارجی نام داد
همین جا دو چشمم ز خون تر شده
که یاسم به ویرانه پرپر شده
همین جا به ویرانه بلبل گریست
غریبانه بر غربت گل گریست
همین جا ز غم جانم آمد به لب
که در گِل گُلم دفن شد نیمه شب
دریغا که آن گوهر پاک رفت
چو زهرا غریبانه در خاک رفت
الا ای همه نسل ها بعد من
بگویید از قول من این سخن
که زینب بدین کوه اندوه و درد
به موج بلا چون علی صبر کرد
خدا داند و غصه های دلش
که داغ حسینش بُوَد قاتلش
مرا یک جهان درد و داغ و غم است
که توصیف آن بر لب میثم است
استاد سازگار
#سبک_خدا_مادرم_را_کجا_میبرند
⚫