☑️#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
☑️#سبک_زمینه
🎤مداح :کربلایی وحید شکری
باز رنگ آسمونا شده تیره و تار
اشک چشام میباره برا این گرد و غبار
دوباره یه عده نامرد درِ همون خونه رو سوزوندن
بدون عبا عمامه آقا رو روی زمین کشوندن
با کینه با دست بسته جون آقارو به لب رسوندن
اینا تو سینه کینه شون از حیدره
انگاری مادری هنوز پشت دره
میاد صدای فاطمه میون دود
میسوزه با آتیشی که شعله وره
مظلوم آقام امام صادق
▪️غرق مناجاته و با خدا راز و نیاز
حرمت شکستن این بار از آقا وقت نماز
کشیدن از زیر پاهای سجاده شو با کینه
با صورت روی زمین خورد حق داره چشماش دیگه نبینه
شده باز دوباره تکرار غمای حیدر توی مدینه
چند نفری یه بی پناه و میزدن
یه پیرمردِ بی گناه و میزدن
اومد به یادش تو همین خونه یه روز
مادری که بود پا به ماه رو میزدن
مظلوم آقام امام صادق
@navaye_asheghaan
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
حضـرت صــادق مگـــر فــرزنـد پیغمبر نبود
یا مگـــر ریحــانه ی صــدّیقـه ی اطـهر نبود
با چه تقصیر و گنـه بر خـانه اش آتش زدند
اجـــر نـشـــر دانـــش او شـعلـه ی آذر نبود
اجـر و پاداش رســول و عتـــرت مظلوم او
در دل شــب حــمله بر باب الله اکبــر نـبود
نیمه شب کزخانه می بردندصاحب خانه را
بر روی دوشش عبا عمامه اش بر سـر نبود
از بــرای بــردن مولا کـــس از ابــن ربیـــع
سنگدل تر، بی حــیاتر، بلکه ظالـم تر نـبود
اوپیاده می دویدو این به اسب خود سوار
گوئیا در سینه ی تنگــش نفس دیگــر نبود
دیـدن بابا در آن حــالت پسـر را می کشـد
خوب شد همــراه بابا موسی جعــفـر نبود
از شرار زهـر مثل شمــع ســـوزان آب شد
غیر تصویری به جا زآن نازنین پیکـر نبود
پاره پاره قلبــش از انگور زهــر آلوده شد
از بنی العبّاس جز این شیـعه را باور نبود
بعد عمـری ســوختن بر قلب او آتش زدن
این ســـتم بالله روا بـر آل پیغمـــبر نبود
«میثم»آن روزی که شد پیکر پاکیزه دفن
محشــر شهر مدینه کــمتر از محشـر نبود
شعر:استاد حاج غلامرضا سازگار
@navaye_asheghaan
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_واحد
🎤مداح :کربلایی جواد مقدم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(دوباره بویِ دود از
شهرِ مدینه اومد) ۲
(دوباره رنگِ غصه و
شرر به سینه اومد) ۲
یه عده به شیخالائمه ،
بیاحترامی میکنند
با ناسزا دور و بَرش ،
شیرینزبونی میکنند
کوچکترا دارن فرار میکنن
از هر طرفی
نامردا، با بچهها هم
نامهربونی میکنند
آه… دل من
دوباره غصه داره ...
آه… دل من
هوای گریه داره ...
آه… دلِ من ،
امون از این غریبی ...
(کِشون کِشون ، پیاده ،
آقامونو میبردن
رَمق تو زانواش نبود ،
همش زمین میخوردن) ۲
الهی اون کسی که
آقا رو برد ، خیر نبینه
حداقل نذاشت برا
یه لحظه آقا بشینه
بیخود نبود با دست بسته ،
کارت آقا گریه بود
اینجایه روضه اشکایِ
چشات برا رقیه بود
آه… دل من…
رقیه و اسیری
آه… دل من…
امون از این غریبی
آه… دل من ...
چته دوباره گیری
آه… دلِ من ،
امون از این غریبی ...
@navaye_asheghaan
☑️#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
☑️#امام_حسین_علیه_السلام
☑️#سبک_واحد_تند
🎤مداح :کربلایی حسین عطایی
▪️قال صادق
حَنٌَکو اُولٰادَکُمْ به تربت الحسین
وا شد کامم
با یه خورده تربت بین الحرمین(۲)
نوحو عَلی الحسین (۲) مثل زن بچه مرده
نوحو عَلی الحسین (۲) واسه دلی که پر درده
نوحو عَلی الحسین (۲) سفارش مولا مونه
نوحو عَلی الحسین (۲) روضه همه دنیا مونه
حسین حسین حسین حسین حسین (۲)
▪️مثل ارباب
توی دنیا دور کی این همه عاشقه
گریه کنه
امام حسین برادر امام صادقه
نوحو عَلی الحسین
این روضه هامون از(۲) برکته قال صادق هاست
این گریه ها همه (۲) از صدقه سر زهراست
عشق امام حسین (۲) گرفته دنیای مارو
خالی کن این شبا (۲) توی حرم جای مارو
حسین حسین حسین حسین حسین (۲)
▪️دنیای من
بی تو زندگی برای من جهنمه
آقای من
فکر و ذکر من همش به این محرمه
یعنی دوباره من(۲) محرمت رو میبینم
این اربعین بازم(۲) میون صحنت میشینم
غیر از تو هیچ کسی(۲) نمیدونه حال من رو
من فطرس توام(۲) شفا بده بال من رو
حسین حسین حسین حسین حسین
══✼🍃🌹🍃✼══
@navaye_asheghaan
4_5949293552008694289.mp3
10.94M
☑️#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
☑️#امام_حسین_علیه_السلام
☑️#سبک_واحد_تند
🎤مداح :کربلایی حسین عطایی
══✼🍃🌹🍃✼═
@navaye_asheghaan
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
دوباره هیزم و آتش دوباره فاجعه ای
دوباره ضربه ی سنگین دست واقعه ای
چقدر مردم پست مدینه نامردند
دوباره هر دو سر کوچه را قرق کردند
ببین که آخر عمری چه بر سرت آمد
صدای ناله ی جان سوز مادرت آمد
مگر نه اینکه شما را دوان دوان بردند؟؟
دوان دوان نه که حتی کشان کشان بردند
مگر نه اینکه زدند ریسمان به بازویت ؟
مگر نه اینکه زدند با لگد به پهلویت؟
مگر نه اینکه شما بین کوچه افتادی ؟
به یاد مادر پهلو شکسته جان دادی ؟
بناست کوچه و بازار بی عبا بروی
بناست دیدن یک قوم بی حیا بروی
بناست تا که مدینه ادا کند دین ات !
بناست پای برهنه..کجاست نعلین ات ؟
بناست تا که نشیند به مرکبی لجنی
ولی تو پای پیاده نفس نفس بزنی
چقدر همسفر بد دهان عذابت داد
چقدر تهمت و زخم زبان عذابت داد
چه خوب شد پسِ دَر همسرت نیامده بود
میان کوچه پی ات دخترت نیامده بود
چه خوب شد در خانه نداشت مسماری
نبود لکه ی خونی به روی دیواری
#علیرضا _خاکساری
@navaye_asheghaan
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
آقاى بى كسى كه غم ارثيه داشته
اُنسى به داغِ مادرِ اِنسيه داشته
كنج اتاقِ خويش حسينيه داشته
با اهل خانه مجلسِ مرثيه داشته
حالا گرفته روضه غريبانه بازهم
نشناختند خشكِ مقدس مئآب ها
خورشيدِ علم را پَسِ ابر حجاب ها
مُشتى، رُفوزه در پىِ درس و كتاب ها
شاگردهايشان همه در رختخواب ها
آتش زدند بر در يك خانه بازهم
حق ميدهيم مرد اگر گريه ميكند
تنها ميانِ چند نفر گريه ميكند
با ترسِ دختران چقدر گريه ميكند
افتاده يادِ مادر و در گريه ميكند
تكرار شد مصيبت پروانه بازهم
آتش به بيتِ اطهرش افتادُ گفت آه
يادِ صداى مادرش افتادُ گفت آه
عمامه اش كه از سرش افتادُ گفت آه
وقتِ فرار، دخترش افتادُ گفت آه
ترسيده است دخترِ دردانه بازهم
يك نانجيب خنجرِ آماده مى كشيد
يك بى حيا عمامه و سجاده مى كشيد
بندِ طناب را كه زنازاده مى كشيد
شيخ الائمه را وسط جاده مى كشيد
آسيب ديد غيرت مردانه بازهم
بي احترام رفت ولى عمّه زينبش
بينِ عوام رفت ولى عمّه زينبش
در ازدحام رفت ولى عمّه زينبش
بزم حرام رفت ولى عمّه زينبش
وقت گريز شد دل ديوانه بازهم
دستِ عيالِ او به طنابى نرفت نه!
دست كسى به سوى حجابى نرفت نه
از صورتى عفيفه نقابى نرفت نه
ناموسِ او به بزم شرابى نرفت نه
رفتيم سمت مجلس بيگانه بازهم
بالاى تخت قائله اى بود، واى من
پيش رباب حرمله اى بود، واى من
زينب ميان سلسله اى بود، واى من
چوبِ بدونِ حوصله اى بود، واى من
خون شد روان از آن لب جانانه بازهم
#محمد _جواد_پرچمی
@navaye_asheghaan
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
بر هم نزن نماز مرا، بی هوا نزن
حالا که می زنی، جلوی آشنا نزن
سجاده و عبای مرا می کِشی، بکش
اما لگد به تربت کرب و بلا نزن
آتش زدی به زندگی ام بس کن و برو
دیگر نمک به زخم دل من، بیا نزن
در خانه بس نبود غرورم شکسته شد؟
حداقل مقابل همسایه ها نزن
با تازیانه ات به سر و صورتم بزن
حرفی فقط به حضرت خیرالنساء نزن
بالای مرکبی و خجالت نمی کشی
پیچیده پای من... چه کنم؟! بی حیا نزن
موی سپید دارم و شیخ الائمه ام
هر طور می زنی بزنم، با عصا نزن
وقت گریز من شده "نوحوا علی الحسین"
زینب دوید و گفت: غریب مرا نزن
ای شمر بس کن و به روی سینه اش نرو
با چکمه ات قدم روی عرش خدا نزن
با دست و پا زدن گره ای وا نمی شود
تشنه لبم... عزیز دلم... دست و پا نزن
#محمد _جواد _شیرازی
@navaye_asheghaan
┄┅✵﷽✵┅┄
#غزل_مرثیه
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
روضه ای باز به نام پسـرِ فاطمه است
باز هـم شـالِ عزا روی سرِ فاطمه است
هر کجا بزمِ غـم حضـرت صـادق باشـد
صحبت ازسوختنِ بال وپرِ فاطمه است
باز هـم پشتِ در و آتش کین شد تکرار
فاطمه بار دگر نقش زمیــن شـد انگـار
بار هم در وسـط کـوچه علی را بردند
غـم دیگر به سرِ شیعــه نمــودند آوار
آتش افتاد به در حرمـت دیوار شکست
پای سجاده نمازشب ازاین کارشکست
وحشتی در دل اهل حـرم افتاد به شب
دلِ آیینه ترین صادق از اغیار شکست
آه از آنـان کـه مراعات نمـازش نکننـــد
اعتـنـا بر حــرم و راز ونیـازش نکننـــد
آه ازآندم که ببندند دودستش به طناب
پیکرش نقـش زمین باشد وبازش نکنند
بی هـوا ، در پــیِ آزار کشــاندند چـرا؟
وسـط کوچـه و بـازار کـشاندند چــرا؟
نیمه شب پای پیاده پِیِ چندین مَرکَب
باچنین حالت دشــوار ، کشاندند چرا؟
آسمان در وسط کوچه ، زمین می افتاد
آسمان نَه! که خودِعرش برین می افتاد
زنده میشد به دلش غربت زهــرا و علی
تا که بر پهلو و یا روی جَبین می افتاد
باهمان حالت غم روضهٔ مادرمیخواند
روضهٔ بی کسی وغربت حیدرمیخواند
دلش از گریه اهل حرمش خون می شد
زیر لب زمـزمه غارت معجر می خوانـد
خیمــهٔ ســوخـته و خواهـر نالان حسین
تکیـه بر نیـزه و آن حال پریشان حسین
غـم اهـل حـرم خویش فراموش نمود
چون که افتاد به یادغم طفلان حسین
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
@navaye_asheghaan
┄┅✵﷽✵┅┄
#غزل_مرثیه
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
روضه ای باز به نام پسـرِ فاطمه است
باز هـم شـالِ عزا روی سرِ فاطمه است
هر کجا بزمِ غـم حضـرت صـادق باشـد
صحبت ازسوختنِ بال وپرِ فاطمه است
باز هـم پشتِ در و آتش کین شد تکرار
فاطمه بار دگر نقش زمیــن شـد انگـار
بار هم در وسـط کـوچه علی را بردند
غـم دیگر به سرِ شیعــه نمــودند آوار
آتش افتاد به در حرمـت دیوار شکست
پای سجاده نمازشب ازاین کارشکست
وحشتی در دل اهل حـرم افتاد به شب
دلِ آیینه ترین صادق از اغیار شکست
آه از آنـان کـه مراعات نمـازش نکننـــد
اعتـنـا بر حــرم و راز ونیـازش نکننـــد
آه ازآندم که ببندند دودستش به طناب
پیکرش نقـش زمین باشد وبازش نکنند
بی هـوا ، در پــیِ آزار کشــاندند چـرا؟
وسـط کوچـه و بـازار کـشاندند چــرا؟
نیمه شب پای پیاده پِیِ چندین مَرکَب
باچنین حالت دشــوار ، کشاندند چرا؟
آسمان در وسط کوچه ، زمین می افتاد
آسمان نَه! که خودِعرش برین می افتاد
زنده میشد به دلش غربت زهــرا و علی
تا که بر پهلو و یا روی جَبین می افتاد
باهمان حالت غم روضهٔ مادرمیخواند
روضهٔ بی کسی وغربت حیدرمیخواند
دلش از گریه اهل حرمش خون می شد
زیر لب زمـزمه غارت معجر می خوانـد
خیمــهٔ ســوخـته و خواهـر نالان حسین
تکیـه بر نیـزه و آن حال پریشان حسین
غـم اهـل حـرم خویش فراموش نمود
چون که افتاد به یادغم طفلان حسین
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)
@navaye_asheghaan
┄┅✵﷽✵┅┄
#غزل_مرثیه
#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
#سروده_رقیه_سعیدی_کیمیا
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
روضه ای باز به نام پسـرِ فاطمه است
باز هـم شـالِ عزا روی سرِ فاطمه است
هر کجا بزمِ غـم حضـرت صـادق باشـد
صحبت ازسوختنِ بال وپرِ فاطمه است
باز هـم پشتِ در و آتش کین شد تکرار
فاطمه بار دگر نقش زمیــن شـد انگـار
بار هم در وسـط کـوچه علی را بردند
غـم دیگر به سرِ شیعــه نمــودند آوار
آتش افتاد به در حرمـت دیوار شکست
پای سجاده نمازشب ازاین کارشکست
وحشتی در دل اهل حـرم افتاد به شب
دلِ آیینه ترین صادق از اغیار شکست
آه از آنـان کـه مراعات نمـازش نکننـــد
اعتـنـا بر حــرم و راز ونیـازش نکننـــد
آه ازآندم که ببندند دودستش به طناب
پیکرش نقـش زمین باشد وبازش نکنند
بی هـوا ، در پــیِ آزار کشــاندند چـرا؟
وسـط کوچـه و بـازار کـشاندند چــرا؟
نیمه شب پای پیاده پِیِ چندین مَرکَب
باچنین حالت دشــوار ، کشاندند چرا؟
آسمان در وسط کوچه ، زمین می افتاد
آسمان نَه! که خودِعرش برین می افتاد
زنده میشد به دلش غربت زهــرا و علی
تا که بر پهلو و یا روی جَبین می افتاد
باهمان حالت غم روضهٔ مادرمیخواند
روضهٔ بی کسی وغربت حیدرمیخواند
دلش از گریه اهل حرمش خون می شد
زیر لب زمـزمه غارت معجر می خوانـد
خیمــهٔ ســوخـته و خواهـر نالان حسین
تکیـه بر نیـزه و آن حال پریشان حسین
غـم اهـل حـرم خویش فراموش نمود
چون که افتاد به یادغم طفلان حسین
─═༅࿇༅❖ ༅࿇༅═══─
✍رقیه سعیدی(کیمیا)