─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─
#امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
امام مسلکش از مردم زمـانه جداست
امام مظــهر احقاق حـق دین خداست
امام گرچه خودش بنده خداوند است
درست مثل خـداوند، بی همانند است
یقین بدان که مبری زشک وتردید است
امام ســایه ندارد، امـام خورشید است
امام کعــبه سیــار و خلق حجـــاج اند
خلایقــند که او را همیـشه محتاج اند
خلایـــقند که باید به او ســـلام کنند
به کعبه واجب شرعی ست احترام کنند
خلایقند که باید گـــرامی اش دارند
امام اوست، ولو خلق عمامه بگذارند
اگرچه خــلق بدون امام محرومند
امام و خلق جهان لازمند و ملزومند
اگرچه خلق جهان را ز اوست شانیتی
به هر امام جماعت، سزاست جمعیتی
اگرچه دین خداوند بی نیاز از ماست
بدون مردم دنیا، امام هم تنهاست!
سر خلافت اگر خلــق اختلاف کند
امام چـــاره ندارد مگــر مصاف کند
بنا به نص روایت امام چون کعبه ست
که واجب است جهان گرد او طواف کند
مطیع امر امامت همیشه پشت ولی ست
اگرچه خلق علیه وی ائتلاف کند
مطیع امر ولی بین کوچه ها باید
بنا به خواست او تیغ را غلاف کند
غلاف گفتم و بازویی آمده یادم
مگر که قافیه اینک مرا معاف کند
--
قیام همت و عزمی رفیع میخواهد
امام شیعه محب نه! مطیع میخواهد!
امام شیعه به تاریخ، خوش نگشته دلش
دمی به همهمه شیعیان منفعلش
به شیعه خود امامی علاقهمند نشد
بخاری از دم آن شیعه گر بلند نشد
امام، شیعه خود را عزیز میخواهد
سر برهنه و شمشیر تیز میخواهد
حدیث دین خدا، حرف تیغ و پیکار است
اطاعت از ولی الله سخت دشوار است
مطیع، بهر اطاعت همیشه آماده ست
چنان که حضرت صادق نشانمان داده ست
روایتی ست که خالی ز هرچه اشکال است
ثقه ست چون سندش منتهی الآمال است
که بود حضرت صادق به خانه دورانی
رسید محضر او شیعه ای خراسانی
گلایه کرد به حضرت؛ که یا امام ششم!
برای معرکه آمادهاند این مردم
نظر کنید مساجد پر از مسلمان اند
کنون که شکر خدا شیعیان فراوان اند
به خلق حجت خود را دگر تمام کنید
زمان آن نرسیده ست تا قیام کنید؟
سخن رسید بدین جا، کلام کامل شد
غلام خانه حضرت به خانه داخل شد
امام گفت بیا و اطاعت از من کن
تنور خانه ما را بیا و روشن کن
همین که گشت تنور از حرارتش آذین
خلیل وار برو بین شعله ها بنشین
غلام خانه که هارون مکی است اسمش
بدون اینکه ببینند ترس در جسمش
بدون حرف اضافه در آن تنور نشست
امام صادق درب تنور را هم بست
پس از گذشت زمانی، میان خوف و رجا
امام گفت فلانی! تنور را بگشا
همین که باز شد آن از شراره ها گلگون
غلام سالم سالم پرید از آن بیرون!
امام گفت فلانی! عجیب ترسیدی!
نظاره کن که چنین است شیعه! فهمیدی؟
تویی که دعوی یاری شیعه ها داری
بگو که شیعه اینگونه چندتا داری؟
رها ز همهمه شیعیان صوری باش
اگر که شیعه شدی، شیعه تنوری باش
تنور گفتم و دیدم قلم صبور نبود
تنور حادثه تنها همین تنور نبود
دوباره در تب و تابی عجیب افتادم
تنور گفتم و آمد حکایتی یادم
تنور حضرت صادق اگر گلستان شد
تنور خولی ملعون ز شعله سوزان شد
تنور حضرت صادق اگر که علم افروخت
سر حسین میان تنور خولی سوخت
سر عزیز خدا و تنور آن فاسق
در آن زمانه کجا بود حضرت صادق؟
سری که بود سرآمد به کل مافیها
سری که خفت به دامان حضرت زهرا
سری که دل ز تمام فرشته ها می برد
سری که خنده آن دل ز مرتضی می برد
سری چنان که به شب های شامیان کوکب
سری که بود فقط روی شانه زینب
سری که بود چنان خطبه نبی، سخنش
سری که گریه نمودند پنج تن به تنش
چرا تمامی موهاش سخت سوخته اند؟
سر عزیز خدا را چه سان فروخته اند؟
صدای قرآنش را شنیده ای خولی؟
به چند درهم سر را خریده ای خولی؟
کشیده مسح ز خون بر سر و گرفته وضو
کدام دست دو دندان شکسته است از او؟
شعر:پیمان طالبی
@navaye_asheghaan
به سرم شور کربلا دارم
به لب اللّهم الرزقنا دارم
عاشق تو بی قراره کربلا کربلا کربلا
راهی به حرم نداره کربلا کربلا کربلا
منو بطلب دوباره کربلا کربلا کربلا
عاشق تو بی قراره کربلا کربلا کربلا
راهی به حرم نداره کربلا کربلا کربلا
منو بطلب دوباره کربلا کربلا کربلا
****
یه سلام میدم من رو به گنبد
به نیابت از سلطان مشهد
همه خاطرات خوبم کربلا کربلا کربلا
به سینه برات میکوبم کربلا کربلا کربلا
ناله دم غروبم کربلا کربلا کربلا
علیرضاشوندی
@navaye_asheghaan
🏴#شهادت_امام_جعفر_صادق_علیه_السلام
🏴#سبک_زمینه_واحد
🎤مداح :کربلایی جواد مقدم
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
(دوباره بویِ دود از
شهرِ مدینه اومد) ۲
(دوباره رنگِ غصه و
شرر به سینه اومد) ۲
یه عده به شیخالائمه ،
بیاحترامی میکنند
با ناسزا دور و بَرش ،
شیرینزبونی میکنند
کوچکترا دارن فرار میکنن
از هر طرفی
نامردا، با بچهها هم
نامهربونی میکنند
آه… دل من
دوباره غصه داره ...
آه… دل من
هوای گریه داره ...
آه… دلِ من ،
امون از این غریبی ...
(کِشون کِشون ، پیاده ،
آقامونو میبردن
رَمق تو زانواش نبود ،
همش زمین میخوردن) ۲
الهی اون کسی که
آقا رو برد ، خیر نبینه
حداقل نذاشت برا
یه لحظه آقا بشینه
بیخود نبود با دست بسته ،
کارت آقا گریه بود
اینجایه روضه اشکایِ
چشات برا رقیه بود
آه… دل من…
رقیه و اسیری
آه… دل من…
امون از این غریبی
آه… دل من ...
چته دوباره گیری
آه… دلِ من ،
امون از این غریبی ...
@navaye_asheghaan
قسمت اول
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#استاد_حیدرزاده
امام صادق ( علیه السلام ) ، حدودِ 70 سال سن دارند ، #ابن_ربیع ، شب آقارو سرِ برهنه ، پای برهنه ، از تو خونه بیرون آورد ، جلوی چشم بچه ها ... الهی برای هیچ بابایی پیش نیاد شب بریزن تو خونه ، بخواهند جلوی دخترش ، بابارو از تو خونه بیرون ببرند ، دختر میدوه میگه بابامو کجا می برید ؟ نمیزارم بابام رو ببرید ...
آقا ، شمارو نیمه ی شب از تو خونه بیرون بردند ، #ابن_ربیع ملعون ، خودش سوار مرکب بود ، اما امام صادق ( علیه السلام ) 70 ساله رو دنبال خودش میدوانید ، خجالت میکشم بگم ، آقارو دنبال خودش پیاده میدواند ، میگه مقداری راه رفتم ، برگشتم نگاه کردم ، دیدم آقا داره نفس نفس میزنه ... ؟ عرق به پیشانیش نشسته ؟
آقا ، قربونت برم ، آقا آقا .. امشب شیعیانت اومدند برای غمات گریه کنند ، آقا جان :
سالخورده
طاقتش کم میشود
بی زدن هم
قامتش خم میشود
( بگم بعدیش رو ؟ اومدی امشب گریه کنی ، برای غربت امام صادق « علیه السلام » ... )
بر زمین می افتد و
در کوچه ها
تا که ضربِ دست
محکم می شود ...
گریه کن های محرم ، امشب برای امام صادق ( علیه السلام ) گریه کنید ، فرمود مسمع ، تو که برای جدم گریه میکنی ، بهت بشارت بدهم ، همچین که جان به گودی گلوت میرسه ، عزرائیل میاد بالین تو ، پیغمبر(ص) میاد ، امیرالمومنین میاد ، فاطمه ی زهرا میاد ، من هم میام ، به عزرائیل میگیم این گریه کنِ حسینه ... این گریه کنِ جد ماست ، ... به به ... قربون این نوای یا حسینت ، ان شاءالله تو حرم ارباب حسین ..
5. امام صادق ع.mp3
2.98M
قسمت پنجم :
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#استاد_حیدرزاده
( اما ، یا امام صادق « علیه السلام » ، آقاجان :
خفاش هايِ
نمیه شب تار آمدند
تو در نماز،
در پیِ پیکار آمدند ؟
( از دیوار خانه ی حضرت بالا رفت ، یه نگاه کرد دید حضرت میان سجاده مشغول نماز و راز و نیاز است .. )
تو در نماز،
در پیِ پیکار آمدند ؟
مانند دزد
از سر دیوار آمدند
اینگونه در مدینه همه
بار آمدند
بر روی خاک
از نفس افتاده می کِشند
اینها ز زیر پای تو
سجاده می کِشند ... ؟
#شاعر_محمد_رسولي
امامی که شیخ الائمه است ، حدود 65 تا 70 سال سن حضرت را گفته اند ... فرمود اجازه بده نماز بخوانم ، گفت آقا نمیشه ... فرمود اجازه بده عمامه سرم بگذارم ، گفت نمیشه ... شرم دارم بگم اما روز شهادت حضرت است ، شیعیان برای امام مظلومشان گریه کنند ...
امام را سرِبرهنه ، پای برهنه از تو خونه بیرون آورد ، نمیدانم وقتی بچه های حضرت می دیدند ، دارن بابا رو اینجوری از تو خونه بیرون می برند ، چه کردند ؟
چو آن جانی ، بدان حالت
مرا از خانه بیرون بُرد
تنِ طفلان من
چون بید می لرزید ، مادرجان
#شاعر_قاسم_ملکی
بگم آقاجان ، شمارو نیمه ی شب از تو خونه بیرون آوردند ، جلو چشم زن و بچه .. ؟
اما یک آقای رو ، مدینه روز از تو خونه بیرون آوردند .. ؟ اگه شمارو از تو خونه بیرون آوردند ، بدون عمامه و بدون نعلین ... دیگه مادری بین در و دیوار روی زمین نیفتاده بود ... ؟ اما مدینه مدینه مدینه ...
#نوحه_امام_صادق_علیه_السلام
#حاج_حسین_سیب_سرخی
(مادر،
تو دلِ من یه دنیا غمه
مادر،
ذکرِ لبامه یا فاطمه
مادر،
روضۀ ما شبیه هَمه ، مادر) ۲
ارث از مادرم بردم ،
تو کوچه زمین خوردم
قلبم مثلِ خونهم سوخت ،
روزی صد دفعه مُردم
(مدینه شهرِ پیمبر
مزارِ مخفیِ مادر ،
خدانگهدار) ۲
مادر،
غربتِ من شده بی حساب
مادر،
نالۀ من شده بی جواب
مادر،
دست منو رَدِ یک طناب ،
مادر
رفتم نیمه هایِ شب ،
در کوچه پِیِ مرکب
گریه کردمُ گفتم
(اِی وای ازدلِ زینب)۲
(یه روز خوش هم ندیدم
تو کوچهها میدویدم ،
نفس بریدم) ۲
(مدینه شهرِ پیمبر
مزارِ مخفیِ مادر،
خدانگهدار) ۲
مادر،
غُصه شده فقط قِسمتم
مادر،
مجلسِ دشمن و غربتم
مادر،
خیلی شکسته شد حُرمتم ،
مادر
اَشکام اشک غم بوده ،
شمشیر رو سَرم بوده
اما دیگه کِی خنجر
(رویِ حنجرهام بوده).
ولی امان از عاشورا
سرِ بریده بر نیها ،
عزیز زهرا ...
حسین… حسین…
امروز روز عاشوریِ امامِ صادقه ، خود امام صادق برا ابی عبدالله گریه میکرد ... بانی گریه بر حسین بوده ... آی عاشوراییها… آی محرمیها. یه عده سالهای پیش بین ما بودن الان زیرِ خاک خوابیدن… آی شهدا…خوش به حالِ اونایی که امروز کربلان… یه سِریها نجفَن. یه سِریهای تو این روضهها بزم گرفتند. امان از دل زینب ...
شد زمانِ غروب ،
اذان گفتند
همه رفتند
شمر ول کن نیست
ای حسین…
زمین خوردی و
یک حَرم رفت غارت
حرم رفت غارت ،
سَرم رفت غارت
خدایا کمک ،
مَعجرم رفت غارت
چنان ضربه زد
زیوَرم رفت غارت
شده چَشمم از
ضربهها تیرِ و تار…
تو را زدن ،
نگفتم که خواهری سخت است
مرا زدن
تو گفتی برادری سخت است
چگونه خَصم سرت را شکست
من دیدم
برویِ سینه پاکت نشست
من دیدم ...
حسین ...
1. بر هم نزن.mp3
4.44M
#روضه_امام_صادق_علیه_السلام
#حاج_منصور_ارضی
بر هم نزن نماز مرا ،
بی هوا نزن ...
1. مادر.mp3
8.66M
#نوحه_امام_صادق_علیه_السلام
#حاج_حسین_سیب_سرخی
(مادر،
تو دلِ من یه دنیا غمه ...