#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
همدست شد مسمار با دیوار ، با در
در بین دود و شعله گیر افتاد ، مادر
حال و هوای خانه یکباره عوض شد
افتاد روی مادر ما بی هوا در
باید بسوزد در هوای شمع اما...
این بار سوزانده پر پروانه را در
در پیشِ رو زهرا نبود ؟ ای بی حیا میخ
در پشت سر زهرا نبود ؟ ای بی حیا در
از آن زمان که مادر ما را زمین زد
ما بچه های فاطمه قهریم با در
از پا درآوردند آخر مرتضی را
دیوار، آتش، کوچه و همسایه ها، در
مسمار شد سر نیزه و تیر سه شعبه
در کربلا باقی چوبش شد عصا در
در کربلا زینب گلی گم کرده بود و
می گشت در گودال دنبال برادر
🔸شاعر:
#گروه_یا_مظلوم
=======================
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
بعد احمد حرمت دین خدا پامال شد
دین جدا، ایمان جدا، قرآن جدا پامال شد
بیت وحی آتش گرفت و دست مولا بسته شد
آیهء تطهیر زیر دست و پا پامال شد
ای تمام انبیا خاک عزا بر سر کنید
در حریم وحی، ناموس خدا پامال شد
گیرم آنکه جرم زهرا بود یاریّ علی!
محسن ششماهه اش دیگر چرا پامال شد!؟
کشت یک ضرب لگد یک سوّم سادات را
خون این سادات تا روز جزا پامال شد
"میثم" آن روزی که ناموس الهی را زدند
کل قرآن در زمین کربلا پامال شد
🔸شاعر:
#استاد_غلامرضا_سازگار
=======================
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
سيلی، آنروز به رويت چه غريبانه زدند
«آتش آن بود، که در خرمن پروانه زدند»
رسم اين است: که پروانه در آتش باشد
«عاشقی شيوهی رندان بلاکش باشد»
سوخت پروانه و این داغ، نیاید به بیان
«شرح این قصه، مگر شمع برآرد به زبان»
با گل و غنچه، تو ديدی در و ديوار چه کرد؟
«ديدی ای دل! که غم عشق دگر بار چه کرد؟»
قامت سرو، در اين کوچه کمان خواهد شد
«چشم نرگس به شقايق نگران خواهد شد»
تا که آرام دلم، دیدن زهرایم بود
«من ملَک بودم و فردوس برین، جایم بود»
آه! هجده گل از این باغ، نچيديم و برفت
«بار بربست و به گردش نرسيديم و برفت»
جرم تو، ماه به خون خفته، فقط عشق علیست
«آه از این راه، که در آن خطری نیست که نیست»
با من و چاه، شده غرق غمت دنیایی
«گشت هر گوشهی چشم از غم دل، دریایی»
عمر کوتاه تو، گنجايش دنيا را بس
«وين اشارت ز جهان گذران ما را بس»
خانه دوست کجا؟ صحن سپيدار کجاست؟
«ای نسيم سحر! آرامگه يار کجاست؟»
پ ن: مصرعهای دوم همه ابیات از جناب حافظ هستند.
🔸شاعر:
#قاسم_صرافان
=======================
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
دلم میخواست با من تا قیامت همنشین باشی
در این نُه سالِ شیرین، ساکن خُلد برین باشی
خدا ما را به عقد هم درآورد و پدر میگفت
برایت بهترین باشم؛ برایم بهترین باشی
مبادا بعد من چشم تو بارانی شود یکدم!
مبادا بعد من یکلحظه هم اندوهگین باشی!
الهی که برای تو بمیرم تا نبینم من
که در شهر پیمبر سالها خانهنشین باشی
مگر جز اهلبیت او را نمانده مؤمنی دیگر
که تو تنها در این خانه امیرالمؤمنین باشی؟
به دستت میسپارم کودکان داغدارم را
که بعد از من برای کودکانم هم معین باشی
خداحافظ! خداحافظ! فدای گریههای تو
زمین خوردم که نگذارم تو بر روی زمین باشی
🔸شاعر:
#سیده_فرشته_حسینی
=======================
سید رضا نریمانیبخش_چهارم_آسمون_رو_بی_مهتاب_میدیدم.mp3
زمان:
حجم:
24.27M
📋 آسمونم و بیمهتاب میدیدم
#واحد #فاطمیه
حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آسمونم و بیمهتاب میدیدم
خونه زندگیم و رو آب میدیدم
بمیرم، حسن شبا با بغض میگه
کاش بلند شم ببینم خواب میدیدم
شب که میشه درد بازو میگیری
روزا هم که دست به پهلو میگیری
مگه قهری مگه من نامَحرَمَم
فاطمه! چرا ازم رو میگیری؟!
شمع خونوادهمون سوسو نزن
ما که هستیم، خونه رو جارو نزن
شونهی موهای زینب پای من
دیگه به دست شکسته رو نزن
درد بینوایی رو چیکار کنیم
غصهی جدایی رو چیکار کنیم
با غریب مدینه کنار میام
بگو کربلایی رو چیکار کنیم
کاشکی تویِ باغمون خزون نبود
گل یاسم اینهمه جوون نبود
اینا که نشد چی میشه لااقل
خونهمون مقتل بچهمون نبود
اومدم پیشت که شرحِ حال کنم
اومدم این و ازت سوال کنم
پایِ من جوونیت و دادی حالا
دیگه من چی رو باید حلال کنم
*شاعر: #گروه_یا_مظلوم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋 چقدر گریه کردم برای غمات
#واحد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چقدر گریه کردم برای غمات
چقدر گریه کردی بمیرم برات
نمیخوام علی جان چشات تَر بشه
میترسم یه لحظه بگیره صدات
تو نُه سالی که توی خونت بودم
تو نُه سالی که دل به عشقت دادم
نشد چیزی و از تو پنهون کنم
بجز اینکه تو کوچه گیر افتادم
تو کوچه سر من به دیوار خورد
تو کوچه حسن بیهوا پیر شد
راه خونهت و زهرا گم کرده بود
ببخشید یه خورده اگه دیر شد
بخند تا که دردام سَبُکتر بشه
بخند تا که حال منم جا بیاد
به هیچکی نگفتم قرار بوده که
همین روزا محسن به دنیا بیاد
#کوچه_بنی_هاشم
#واحد_سنگین
.
.
#فاطمیه
#زبانحال_مولا امیرالمؤمنین
کار دنیا رو میبینی فاطمه
چجوری با من و تو تا میکنه
تا میخوایم یکم باهم حرف بزنیم
زخمای تنت دهن وا میکنه
خنده های تو همه دلخوشیمه
من همون علی خوش روی توام
بخدا درد توام درد منه
نگران زخم پهلوی توام
با خودم میگم کی فکرشو میکرد
یه روزی تو از علی رو بگیری
تو زن جوون خونه ی منی
مجبوری که دست به پهلو بگیری
نزديك سه ماهه از خونه ی ما
صداى بگو بخند نيومده
نفست بند اومده اما هنوز
خون زخم سينه بند نيومده
دل نازکت رو با زخم زبون
از همون روز عروسی نیش زدن
چِش نداشتن ببینن با هم خوشیم
خونه زندگیمونو آتیش زدن
غصه مو به کی بگم؟! نمیدونم
حق داره دلم اگه آهی داره
غصم اینه: میدونستن همه شون
این خونه بچه ی توو راهی داره
#گروه_یا_مظلوم
.
@navaye_asheghaan