eitaa logo
کانال نوای عاشقان
19.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.8هزار ویدیو
440 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5866205648730981598.mp3
9.58M
حاج مهدی رسولی دلم تنگ شهیدان است امشب.. یادشهداء وامام شهداء با ذکر صلوات التماس دعای فرج و عاقبت _بخیری 😭😭😭😭😭
. رسیدم حر شوم_آزاد باشم همان که پای تو افتاد_باشم مبادا از دلم غم را بگیری مبادا اشکهایم را بگیری سلام ای راس بر نیزه نشسته سلام ای کاروان دست بسته سلام من به یاران خدایی بلا جویان دشت کربلایی دلم تنگ شهیدان است امشب دلم دلتنگ یاران است امشب دلم امشب براشان روضه خوان است نوای زخمی آهنگران است بخوان زانان خرابیدند و رفتند مرا بیچاره نامیدند و رفتند اسیر و زخمی و بی دست و پا من رفیقان این چه سودا بود با من اگه دیر آمدم مجروح بودم اسیر قبض و بست روح بودم در باب شهادت را نبندین به ما بیچارگان زان سو نخندین رفیقانم دعا کردند و رفتند مرا زخمی رها کردند و رفتند شهادت آسمان را نردبان بود چرا برداشتند این نردبان را چرا بستند راه اسمان را تو بالا رفته ای من در زمینم برادر رو سیاهم_شرمگینم مرا اسب سپیدی بود روزی شهادت را امیدی بود روزی بگو اسب سپیدم را که دزدید! امیدم را امیدم را که دزدید در میخانه را گیرم که بستند کلیدش را چرا یا رب شکستند خدایا تاب جان کندن ندارم خدایا طاقت ماندن ندارم بیا باز ای دل امشب در بکوبیم بیا اینبار محکم تر بکوبیم اگر جنس تو پاه نیاز است در باغ شهادت باز باز است شاعر: قادر طهماسبی(فرید) و مهدی حنیفه 📢حـاج مـــهدی رســولی 🔶رسیدم حر شوم...
. ☑️ تشییع پیکر پاک امام حسن علیه السلام در ارشاد مفید در بیان وصیت آن ‌حضرت آمده است: «هر گاه من از دنیا رفتم چشم مرا بپوشان، مرا غسل ده، کفن نما و بر تختخه‌ای (تابوتی) گذارده، کنار مزار جدم رسول خدا(ص) ببر، تا تجدید عهدى کنم. سپس مرا به سوی قبر جده‏‌ام فاطمه بنت اسد(مادر امیرالمؤمنین) منتقل کن و در آن‌جا به خاک بسپار.» سپس آن‌حضرت فرمود: به زودى خواهى دید جمعى به این گمان که مى‌‏خواهى مرا در کنار قبر جدم به خاک بسپاری، براى جلوگیرى گرد هم مى‌‏آیند و مقابلتان می‌ایستند. اکنون به تو سفارش مى‏‌کنم برای خدا سعى کن در پاى جنازه من، خونی ریخته نشود. ... مروان و سایر بنی امیه که جزو دار و دسته او بودند یقین کردند که مردم مشایعت کننده قصد دارند بدن مطهر را در کنار رسول خدا به خاک بسپارند؛ از این‌رو خود را مجهز به تجهیزات نبرد کردند و با اجتماع خود راه را بر کاروان عزادار بستند. همین‌که امام حسین(ع) بدن مبارک را به سوی مزار شریف پیامبر(ص) حرکت دادند تا تجدید عهدی با جدش رسول خدا کرده باشد؛ طرف مقابل (پیروان سقیفه) در قالب جماعتی در مقابلشان صف آرایی کردند و مانع آنها شدند. عایشه هم سوار بر قاطری به جمع آنها ملحق شد؛ در حالی‌که می‌گفت: ما را با شما چه کار؟! می‌خواهید کسی را وارد خانه من کنید که من محبت و ارادتی نسبت به او ندارم؟ مروان نوکر معاویه که زمینه را برای عقده گشایی مناسب دید دهان باز کرد و گفت: عثمان در دورترین نقطه مدینه دفن شود و حسن در کنار پیامبر؟! چنین چیزی نشدنی است و بعد با جمله «وَ أَنَا أَحْمِلُ السَّیْفَ» تشیع کنندگان را تهدید به جنگ و برخورد شدید کرد. نزدیک بود فتنه‌ای به پا شود که ابن عباس جلو رفت و خطاب به مروان گفت:« ارْجِعْ یَا مَرْوَانُ مِنْ حَیْثُ جِئْتَ » برگرد به همان جایی که بودی؛ ما قصد نداریم این بدن مطهر را در کنار رسول خدا به خاک بسپاریم؛ تنها قصدمان این است که با زیارت دادن این بدن مبارک، تجدید عهدی با رسول خدا(ص) شده باشد و بعد از آن به سمت بقیع رفته و او را بنابر وصیت حضرتش در کنار قبر مادربزرگش فاطمه [بنت اسد] به خاک می‌سپاریم. مطمئن باش اگر وصیت کرده بود که بدن مطهرش را کنار رسول خدا دفن کنیم تو کوچک‌تر از آن بودی که بتوانی مانع ما شوی، و لکن آن‌حضرت به خدا و رسولش و نیز حرمت قبر شریفش بیش از دیگران عالم است و می‌دانست که نباید خرابى در آن پدید آید، چنانچه این کار را دیگران کردند و بدون اذن آن‌حضرت(ص) به خانه‌اش وارد شدند. و باز در ارشاد آمده است: ابن عباس پیش آمد و خطاب به عایشه گفت: این چه رسوائى است؟ عایشه! روزى بر استر و روزى بر شتر! (اشاره به جنگ جمل) می‌خواهى نور خدا را خاموش کنى و با دوستان خدا بجنگى؟ بازگرد! و از آنچه می‌ترسیدى خیالت راحت باشد که ما طبق وصیت، بدن مطهر را این‌جا دفن نمی‌کنیم خوشحال باش که تو به هدفت رسیدى ولی خدا هر گاه که باشد انتقام اهل بیت عصمت را از دشمنان‌شان خواهد گرفت. «وَ قَالَ الْحُسَیْنُ وَ اللَّهِ لَوْ لَا عَهْدُ الْحَسَنِ إِلَیَّ بِحَقْنِ الدِّمَاءِ وَ أَنْ لَا أُهَرِیقَ فِی أَمْرِهِ مِحْجَمَةَ دَمٍ لَعَلِمْتُمْ کَیْفَ تَأْخُذُ سُیُوفُ اللَّهِ مِنْکُمْ مَأْخَذَهَا وَ قَدْ نَقَضْتُمُ الْعَهْدَ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ وَ أَبْطَلْتُمْ مَا اشْتَرَطْنَا عَلَیْکُمْ لِأَنْفُسِنَا»؛ و امام حسین(ع) فرمود به خدا سوگند! اگر برادرم با من پیمان نبسته بود که خونی ریخته نشود، می دیدید که چگونه شمشیرها جان شما را می ستاند، شما همان روسیاهانی هستید که عهد میان ما و خودتان را شکستید و شرایط آن‌را باطل ساختید. آن‌گاه جنازه امام حسن مظلوم (ع) را به طرف بقیع برده و در کنار قبر جده‌‏اش فاطمه بنت اسد به خاک سپردند. 📚منبع: شیخ مفید؛ الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد؛ ج ۲؛ ص ۱۶ .
4_6001186974671571257.mp3
22.09M
📚 دروس دوشنبه ها 💡 🗓 ت: 99/6/31 🎙 🔶 شعبه خدام عشاق الحسن ع
طیب الله بزرگوار✅
. 🔳گرفتن روح امام حسین ع🔳 ••✾🌻🍂🌻✾•• بسم الله الرحمن الرحيم 🍂اللهم صل على محمد و آل محمد و سلم تسلیما کثیرا🍂 ⁉️عزرائیل از گرفتن روح امام حسین(ع)، عذرخواهی کرد؛ پس چه کسی آن را بگیرد⁉ ✨ امام جعفر صادق(ع) با یارانش نشسته بود و در مورد عاشورا و اتفاقی که برای حسین(ع) می افتد، سخن میگفتند، ایشان فرمودند: آیا سخنی به شما بگویم که به واسطه آن، عرش خداوند سبحان و متعال میلرزد⁉ 🏴 وقتی جدم حسین(ع) افتاد و از اسبش به زمین افتاد و خاک آلود شد، شمر(خداوند لعنتش کند) روی سینه جدم حسین(ع) نشست؛ در‌ حالی که ایشان تشنه بود و او را به صورتش انداخت و شروع به بریدنِ رگِ گردن ایشان نمود و ایشان صدا میزد: وای از تشنگی 🥀 🏴 بدن پاکش باقی ماند و به سمتش سنگ پرتاب میکردند؛ در این هنگام بود که خداوند متعال به همه آفریدگانِ روی زمین و آسمان ها وحی نمود که به دوست رسول الله(ص) در این حالت نگاه کنید؛ در‌ حالی که او نسبت به بدی های دنیا و ترس هایش، شکیبایی میکند؛ خداوند به ملک‌الموت وحی کرد که روح حسین(ع) را بگیر 🥀 💥عزرائیل عرض کرد: پناه بر خدا از اینکه به من دستور دهی و آن را عملی نکنم و صدایت را پاسخ ندهم؛ من در مورد مساله فرزند دوستت، سرگردان هستم؛ پروردگارا، می اندیشم و به واسطه دوست و برگزیده ات و پیامبرت، پیامبر مهربانی، به تو توسل میکنم، تا عذرم را در گرفتن روح دوست و فرزند غریب دوستت بپذیری؛ او که تشنه ستم دیده به سوز و گُداز ‌افتاده میباشد. 🏴 خداوند بلند‌ مرتبه فرمود: ای عزرائیل، چرا در این مورد، از من اِلتماس میکنی⁉ 💥 عرض کرد: پروردگارا، عضو سالمی برای حسین(ع) نمانده است تا روحش را از او بگیرم و من از رسول الله(ص) خجالت میکِشم و از امیرالمومنین(ع) و فاطمه زهرا(ع) حیا میکنم و پروردگارا، شما به من دستور میدهی تا روحش را بگیرم😔 🏴 پروردگار فریاد زد: ای ملک‌الموت، جانش را از سرش بگیر 💥ملک الموت فریاد زد: تو میدانی که تیری در چشمانش فرو‌رفته است 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از دهانش 💥عرض کرد: آه، سوز‌و‌گُداز بر او، تیری در دهانش فرو‌رفته است و دندان هایش شکسته شده است 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از سینه‌اش 💥عرض کرد: چهار‌‌هزار جِراحت در سینه اش میباشد و سینه اش را قطعه قطعه کردند 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از پیشانی‌اش 💥فرمود: سنگی به پیشانی اش خورد 🥀 🏴 پروردگار فرمود: از وسط‌بدنش 💥عرض کرد: ضربه ای به وسط بدنش خورده است و به این خاطر، به زمین افتاد 🥀 🏴 خداوند متعال به ساکنان آسمان ها و زمین خطابی را با خشم وحی نمود: 🔥ای مردم طُغیانگر ستمکار نسبت به فرزند دختر پیامبرش، سوگند به بزرگی و جلالتم، من نسبت به کشتنش افتخار میکنم و او خودش را به خاطر شما فدا کرده است؛ بدانید که هر فردی بر او گریه کند یا با او کند یا خودش را به حالت گریه اندازد و بدنش بلرزد و بترسد، من آتش را بر بدنش حرام میکنم و او را وارد بهشت خودم مینمایم، حتی اگر گناه انسان ها و جن را بیاورد 🥀 🏴 سپس خداوند جلیل فرمود: من خودم، روح حسین(ع) را میگیرم؛ ای ملک‌الموت و ای فرشتگانم، ای ساکنان آسمان ها و زمین؛ و ای مالک و نگهبان زمین و ای حاملان عرض، به زمین کربلا فرود آیید، وقتی روح حسین(ع) را گرفتم، به محمد مصطفی(ص) و علی مرتضی(ع) و فاطمه زهرا(ع) تسلیت بگویید و گریه کنید و 🥀 خاک بر سرتان‌بریزید 🥀 ◼ وقتی به زمین کربلا رفتند، هنگامی بود که شمر ملعون سر آقای ما امام حسین(ع) را از بدنش جدا میکرد 🥀 🏴 خداوند به روحش وحی نمود: 🥀 يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعي‏ إِلى‏ رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً فَادْخُلي‏ في‏ عِبادي وَ ادْخُلي‏ جَنَّتي‏ 🥀 ✨اى جان آرام گرفته و اطمينان يافته، به سوى پروردگارت در حالى كه از او خشنودى و او هم از تو خشنود است باز گرد؛ پس در ميان بندگانم درآى و در بهشتم وارد شو✨ ◾ در این هنگام بود که روح مولای ما حسین(ع)، بیرون رفت و کائنات صدا زدند: 🏴 وا‌‌اماماه واحسیناه واذبیحاه واغریباه 📚 اكسير العبادات في اسرار الشهادات شيخ دربندی  .
. ببینید این متن و روضه را حاج محمود باچه لطافتی بیان میکنه ،که هم حق مطلب ادا میشه و هم از مستمع اشک میگیره و هم کلمات خاص را بیان نمیکنه؛ متلا بجای "عزراییل فریاد زد" میگه: ""عزداییل گفت". تبدیل متون مقتل ، به زبان عامیانه و روایی ، نکته ایست که ثابت میکند ؛ باید بسیار مقتل خواند و بسیار روضه گوش داد تا در روضه خوانی مسلط شد. .
. « تک | ای سِمَت نوکریت » 1399 _ ای سمت نوکریت شرف و عزت و فخر همه ای به تمنای غمت به لب اهل ولا زمزمه ذاکر و مداح توام نظری ای پسر فاطمه گرچه تو را نوکر ناقابلم نوکریت داده صفا بر دلم **** ای پدر ومادرمن بفدای لب عطشان تو نیزه و شمشیر وسنان کفن پیکرعریان تو برسرنی جلوه کنان سرهمچون مه تابان تو مر مران مرا مران از درت به پهلوی شکسته مادرت **** سوز بده برسخنم به دل سوخته خواهرت تاکه بگویم سخن از تن صد چاک علی اکبرت ناله زنم یاد کنم زلب خشک علی اصغرت گوهر اشکم شده ایثارتو  گریه کنم یاد علمدار تو **** گریه بر آن کشته کنم که براو ارض و سما گریه کرد مادر و جد و پدرش به نهان و به ملا گریه کرد بر تن صدپاره او پسرش روح خدا گریه کرد پیروی از روح خدا می کنم  یاد حسین و شهدا می کنم 👇
. اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند حتی کـتیبه و علـمـش فرق می کند دردانه ای که روی ضریحش عروسک است با اهل بیت هم حرمش فرق می کند در بارگاه او که زند طعنه بر بهشت دربان و خادم و خدمش فرق می کند دریای اهل بیت پر از دُرّ و گوهر است اما حسین دُرِّ یمش فرق می کند باب الحوائجیست که اندر مقام او فرموده اند او کـرمش فرق میکند با فاطمه مقایسه شد بین روضه ها اما سه ساله قد خمش فرق می کند زهـراست کوه صبر ولیکن رقیـه اش کم طاقت است، سن کمش فرق می کند دقت بکن به گونه ی خود وقت روضه اش حس میکنی که اشک نمش فرق می کند شد پاره گوش او و عدو گفت حرمله این گوشواره هر گرمش فرق می کند روی سه ساله، دست عدو، آه بگذریم اصلا رقیه جنس غمش فرق می کند : 💔 غیر زینب چه کسی درد تو را می داند کـه چـه آورده خـرابه به دل ویرانت صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسينخ سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام .
. بسم الله الرحمن الرحيم ▶️ تا شود راضی ز اعمالم خدا گفتم حسن مادرش بر سینه زد! آرام تا گفتم حسن خود گرسنه ماند و سگ را با غذایش سیر کرد هرکسی گفت از کرم گفت از سخا گفتم حسن یاکریم و یارب وقت‌ کمیل من شده من هم از سوز جگر وقت دعا گفتم‌ حسن ناامید کوچه ها کی ناامیدم کرده است؟! زود حل شد مشکل من‌ هرکجا گفتم حسن نام اورا میبری زهرا تفضل میکند تا بگیرد فاطمه دست مرا گفتم حسن در شلوغی حرم ناله زدم ای بی حرم! هرزمان رفتم‌ به پابوس رضا گفتم حسن کربلاییها همه ذکر حسین گفتند و من با حسین بن علی در کربلا گفتم‌ حسن فکر‌کردم در بقیعم گوشه ای کز کردم و بی صدا مرثیه خواندم بی صدا گفتم‌ حسن کوچه های تنگ یکروزه حسن را پیر کرد رد شدم‌ با گریه از این کوچه ها گفتم حسن .
. 🏷من ایرانمو تو عراقی ۲۷_۰۶_۹۹ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من ایرانم تو عراقی چه فراقی چه فراقی بگیر از دلم یه سراغی چه فراقی چه فراقی جوینم فدا سر ساقی چه فراقی چه فراقی دوری دوستی سرم نمیشه و هیچ کجا واسم حرم نمیشه و از تو دورم باورم نمیشه و دارم میمیرم کربلا واسم ضروری حسین اربعین اوضاع چجوری حسین گار من امسال صبوری حسین دارم میمیرم ——————- من ایرانم تو عراقی چه فراقی چه فراقی جوینیم فدات سر ساقی چه فراقی چه فراقی —————— آرزومه راهی مشایه شم کربلایی بشم باهات همسایه شم پرچم سرخت بشه آسایشم آروم جونم این روزا عطر عقاقی میخوام تلخی چای عراقی میخوام گریه تو صحن ساقی میخوام آروم جونم —————— اومدم هرسال پیاده حسین من ستون به ستون تو جاده حسین نوکری مثل من زیاده حسین خودم میدونم گفتی که‌امسال نیام حرم حسین اربعین امسال کجا برم حسین من چجور امسال حرم نرم حسین بگو بدونم اومدم هرسال پیاده حسین من ستون به ستون تو جادهه حسین نوکر مثل من زیاده حسین خودم میدونم من فقط آقا تو رو دارم من به عشق حرم گرفتارم و من به لطف شما بدهکارم آره ببخش خیلی خیلی آقا حرم لازمم یعنی میشه بگم منم عازمم توی صحن قمر بنی هاشمم ایشالله آقا —————— اشک چکیده روی ورق های لحوف ریخت تا خوندم من از تمامی حروف زخمی تنتو با تیغ سیوف میگم نیزه امونت رو برید زینب بی تو یه روز خوش ندید صل الله علیک یا شهید ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🔻