eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.5هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
352 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️فاطمیه ماه خون ماه غم است ▪️فاطمیه یک محرم ماتم است ▪️فاطمیه چشم گل پر شبنم است ▪️فاطمیه عمر گل ها هم کم است ▪️فاطمیه دیده مهدی تر است ▪️اشک ریزان در عزای مادر است  ▪️فرا رسیدن ایام فاطمیه تسلیت 🏴 ▪️السلام علیک یا اباصالح المهدی ▪️ ▪️آجرک الله یا صاحب الزمان▪️ ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
دوبیتی (٢آمدن حضرت زهرا س بر سر قبر پیغمبر) من که بر حیدر همیشه یاورم گشته آزرده ز کینه پیکرم ای پدر سیرم دگر از زندگی مرگ خواهم از خدای داورم ▪️ ای پدر بنگر دل بشکسته ام در کنار قبر تو بنشسته ام بس که دیدم از عدو آزارها بعد تو زین زندگانی خسته ام ▪️ ای پدر قلب مرا آزرده اند این جماعت حق حیدر برده‌اند در سقیفه بعد تو بنشسته و بر من و حیدر ستم ها کرده‌اند ▪️ ای پدر آتش به خانه می زدند بر رخم از کین نشانه می‌زدند دست حیدر بسته بود و از ستم دخترت را تازیانه می زدند ▪️ ای پدرجان حرمتت بشکسته اند از تو و از مرتضی بگسسته اند هم مرا در خانه ی خود می زدند هم به پیشم دست حیدر بسته‌اند
(٢آمدن حضرت زهرا س بر سر قبر پیغمبر) ای پدر تنهایم و دل خسته ام در کنار قبر تو بنشسته ام بعد تو خانه نشین مولا شده غرق در دریای غم زهرا شده بعد تو دشمن شکسته حرمتت تازه فهمیدم پدر جان غربتت بعد تو بابا شده حیدر غریب از غریبی اش شدم من بی شکیب رفتی و بعد از شما پشتم شکست دست حیدر را عدو از کینه بست بعد تو شد فاطمه نقش زمین جانشین تو شده خانه‌نشین بعد تو آتش زدند بر خانه‌ام شد فدا در پشت در دردانه ام بعد تو بر من نشانه می زدند دخترت را تازیانه می زدند بعد تو بابا عدو جای کمک دخترت را پیش حیدر زد کتک کس به جز غم بهر یاری ام نبود ای پدرجان گشته ام یاس کبود دشمنت از من عیادت می کند بر من اظهار ارادت می کند خسته ام از این همه ظلم و ستم ای پدرجان صبر من گردیده کم بعد تو از زندگی سیرم پدر کرده سوز داغ تو پیرم پدر
حضرت زینب(س) درمجالس ختم مادر و خواهر گر کسی بهر تو مشغول دعا نیست ببخش دست این طایفه از سوی خدا نیست ببخش در نبودت همه بازیچه ی این نفس شدیم اگر آقا سر ما گرم شما نیست ببخش اصلا انگار نه انگار که تو را گم کردیم بودنت دغدغه ی قلبی ما نیست ببخش نشده نیمه شبی با تو مناجات کنیم نیمه شب پشت در خیمه گدا نیست ببخش ۲ سوز هر ناله ی ما پای گناهان رفته در دعاهای فرج سوز صدا نیست ببخش از وطن دور شدیم و غم غربت خوردیم خانه ی ما طرف کرببلا نیست ببخش گریه کن های حسینیم ولی آقا جان اشک ما مثل شما صبح و مسا نیست ببخش السلام علیک یا ابا عبدالله بذار اول دلتانو آماده کنم.... چند جمله از علاقه ی زینب و ابی عبدالله برات بگم ... خانم فضه اومد خدمت امیرالمومنین ، عرضه داشت علی جان زینبت نو عروسه ، رسم مدینه ، وقتی عروس سه روز خونه ی بخت میره مادر بره به نو عروسش سر بزنه ،ها ها ها، زینب که مادر نداره. بایدم نالت بره مدینه بایدم اینگونه ناله بزنی. علی جان میدونی وقت چیه، امیرالمومنین سرشا پائین انداخت چشاش پر اشک شد ، فضه اومدی دل علی را خون کنی. گفت نه علی جان فقط میخوام بگم زینبت چشم به راهه، میخوام بگم لی جان زینبت مادر نداره ، اومدم اجازه بدی برم یه سری به زینب بزنم. . آی مادر مادر مادر. فضه میگه اجازه گرفتم اومدم خونه ی عبداله جعفر(اله اکبر2) من یه چیز میگم تو یه چیز میشنوی ، تو ذهنت مجسم کن این لحظه را ببینم طاقت میاری با نه. میگه خودم دیدم زینب سجاده انداخته ، زار زار داره گریه میکنه. ناله میزنه. عرضه داشتم زینب جان شما نو عروسی اول شادیتونه چرا داری گریه میکنی ، فرمود فضه سه روز حسینما ندیدم(ای حسین). زینب جان اینکه کاری نداره ، الآن میرم به حسینت میگم میاد بهت سر میزنه میگه اومدم خدمت آقا امام حسین ،اما دیدم زانوی غم بغل گرفته چشاش پر اشکه ، حسین جان چته عزیزم چرا داری گریه میکنی فرمود فضه دست رو دلم نذار سه روز زینبما ندیدم. (ای حسین) قضیه را برا حسین گفتم هنوز حرفم تموم نشده دیدم دوید سمت خانه ی زینب اما وقتی رسید ، دید خواهرش توی اتاق خوابیده اما از شکاف در نور داره صورت زینبا اذیت میکنه ، میدونی چه کرد (الهی قربون تو برادر برم) اومد جلوی نور ایستاد زینب راحت بخوابه . (الهی قربون تنت برم حسین) اجازم میدید یه جمله بگم . آیا زینب خبر داره یه روز میاد بالا سر این بدن میبینه تمام این بدن پاره پاره. حسین جان شنا اینجا جلوی یه ذره نورا گرفتی زینب راحت بخوابه ، آیا زینبت خبر داره یه روز میاد تو صحرای گرم کربلا ، میبینه این بدن پاره پاره زیر برق آفتاب کرلات. (ای حسین) . یه وقت زینب حس کرد حسینش اومده ، بوی حسین به مشام زینب خورد بیدار شد چرا وارد نمیشی داداش فرمود زینبم نور آفتاب نمی ذاره بخوابی میدونی چی گفت : داداش خدا سایتا از سرم کم نکنه. اما آیا گذاشتن سایه ی حسین بالا سر زینب باشه. یه روز اومد تو گودی قتلگاه دید این بدن پاره پاره.(اله اکبر2) حسین جان آیا تو برادر منی آیا تو پسر مادر منی معمولا خواهر و برادر موقع ملاقات دست به گردن هم میندازن صورت هما میبوسن . میخوام صورتتا ببوسم سر در بدن نداری. میخوام دستتا ببوسم ساربان جسارت کرده. (ای حسین) چه کرد زینب: اون لحظه ای که مدینه رو کشته ی مادر افتادن هاتفی ندا علی جان ملائکه ها طاقت ندارن این لحظه را ببینن میخوام بگم علی جان آیا ملائکه ها طاقت آووردن این صحنه را ببینن اومد بدن حسینا گذاشت رو زانوهاش لبها را گذاشت رو رگهای بریده .... یه وقت دیدن ؛ سری به نیزه بلند است در برابر زینب خدا کند که نباشد سر برادر زینب @navaye_asheghaan
زمینه فاطمیه (سبک : شوریده و شیدای تو ام ، مداح کریمی) -( سینه زدن پای بیرقت برای شیعه عالمیه ) ۶۳۱۴    ۵ سینه زدن پای بیرقت برای شیعه عالمیه پاشو پیرن مشکی تو بپوش رسیده (بوی فاطمیه)۲ باز ، میزنیم بر سینه و سر— تا ، میده منادی یک خبر وای مادر و سینه و میخ در یا فاطمه فاطمه فاطمه ۳ داره مدال نوکریتو دلی که مجنون علیِ نام زیبای علی شده اذن دخول (برا فاطمیه)۲ فاطمه بلا گردون تو – یا ، علی منم مجنون تو این ، محسن من قربون تو یا علی علی علی یا علی ۳ می گیری دست و رو صورتت کبودیشو پنهون می کنی بی خبری داری این جوری دل علیتو خون می کنی ( داغون می کنی ) شب ، شبیه تو اختر نداشت – کس ، مثال تو همسر نداشت کاش ، خونه ی حیدر در نداشت یا فاطمه فاطمه فاطمه ۳ شاعر : حسین شادمند @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. بسم الله الرحمن الرحیم بالا صدای گریه از عرش معلّی می‌رود بالا همین که نیمه‌شب‌ها دست زهرا می‌رود بالا یکی از پلک‌های زخمی‌أش با دیدن حیدر به زحمت _تا کند او را تماشا_ می‌رود بالا گمانم مرکز ثقل زمین را شعله‌ها سوزاند که آتش از در و دیوار دنیا می‌رود بالا هنوز از ماجرای کوچه‌ها شرمنده‌اش هستند اگر دیوارها کج تا ثریا می‌رود بالا تمام هستی خود را گرفته روی دست، انگار که روی شانه‌ها تابوت مولا می‌رود بالا سوال این است؛ قاتل کیست؟ اما در جواب آن فقط هر آینه دیوار حاشا می‌رود بالا شفیع محشر خود را در اوج کینه سوزاندند که دود آتش امروز، فردا می‌رود بالا به لب در هر قنوت آوای "أَینَ‌المُنتَقِم؟" داریم که دست لطف مادر نیز با ما می‌رود بالا ...................................................................... @navaye_asheghaan
. ... و این داغ دل مولا علی ست ------ بشویم زخم پهلو یا که بازو یا که هر دو بگریم بهر بازو یا که پهلو یا که هر دو درین شام غم انگیز فراق از داغ جانسوز کنم دل را پریشان یا که گیسو یا که هر دو غم طفلان به یک سمت و غم زهرا به یک سو بسوزم بهر طفلان یا که بانو یا که هر دو نمی داند کسی حال منِ دل خسته امشب که از کف می دهم گل یا که نیرو یا که هر دو نمی داند کسی از پا فتادن را ... ، نداند که خم شد قامت من یا که زانو یا که هر دو به یک سو کودکان گریان ، به یک سو جسم زهرا بسوزم من درین سو یا که آنسو یا که هر دو ز دستم رفت زهرا ، مانده ام تنها ، مردّد بگریم یا که با او یا که بی او یا که هر دو ز غم سوزد دلم "یاسر" ازین داغ جگرسوز بریزم اشک بر دل یا که بر رو یا که هر دو ** حاج محمود تاری «یاسر» ✍ ..................................................................... @navaye_asheghaan
. حریم محترم در گلشنِ سبزِ آلِ طاها ماییم و ارادتِ به زهرا زهرا که فروغِ چشمِ طاهاست زهرا که نسیمِ عطرِ طوباست بانوی همیشه جاودانه در عشق و امید بی کرانه بانوی همیشه غرقِ در نور پیدای جهان و گشته مستور بانوی حجاب و بُردباری لبربزِ امید و غمگساری این آینه بَضعَةُالرَّسول است مرضیه و راضیه ، بتول است زیبنده بود زنِ مسلمان گیرد ز بتول درسِ ایمان در حُجب و حیا نظیرِ وی نیست جز راه خدا مسیرِ وی نیست ای زن مرو جز مسیرِ او را در عرش ببین سریر او را در خاتمِ آسمان نگین شد الگوی زنان اهل دین شد زهرا که ازوست این حکایت گردیده فدایی ولایت با آن که بدید صدمه بسیار زد تیر بلا به قلبِ اغیار می داشت فروغِ منجلی را نفروخت ولایتِ علی را جان باخته ی رهِ ولی بود همواره مدافعِ علی بود در راهِ دفاعِ از ولایت ایثار نموده بی نهایت از آتش عشق شعله ها خواست در پیشِ ستمگران بپا خاست نگذاشت علی بماند و غم اِستاد به پیش خصم محکم آنگونه ستاد پیشِ دشمن کز خصم نماند روح بر تن در کوچه ی شعله ها قدم زد تا جبهه ی فتنه را به هم زد ای وای چه کرده اند اغیار با فاطمه آن عزیز دادار آتش زده اند بی محابا در خانه ی وحیِ حق تعالا آن خانه که هجمه ی ستم دید در شعله حریمِ محترم دید می سوخت چو دل در آن کشاکش یاسِ نبوی میانِ آتش بر لب نفسش رسید ای وای شد محسنِ او شهید ای وای آنها که ز دین گسسته بودند پهلوی ورا شکسته بودند ای شهرِ مدینه چشم وا کن فکری تو برای مرتضیٰ کن این خانه حریمِ وحی بوده ست گلزارِ عظیمِ وحی بوده ست جان را عطشِ نسیم سخت است این هجمه بر این حریم سخت است این آمده شعله در نفس کیست این هجمه ی ظالمانه از چیست صبری که گل پیمبر اینجاست شیرازه ی سبزِ کوثر اینجاست اشک از رخِ آسمان پریده زهراست که پشتِ در رسیده این خانه حریم عشق و شور است آتش نزنید بیتِ نور است oo محمود تاری "یاسر"✍ .................................................................... @navaye_asheghaan
. چلچراغ عشق ای تو اسلام مجسّم فاطمه پیش پیغمبر مکرّم فاطمه برگی از روی تو را شبنم ندید تاری از موی تو نامَحرم ندید جان فدای جلوه ی افلاکی ات آیه ی قرآن گواه پاکی ات چلچراغِ عشق تنها نام توست آیه ی تطهیر نورِ بام توست ای وجودِ تو بَری از هر خطا عطر یاسِ باغسارِ هَلْ اَتیٰ ای معطّر جان ز عطرِ جاری ات ای علی خُرّم ز خانه داری ات شورِ یثرب در حجازِ تو نبود جز علی کس همتَرازِ تو نبود آسمان محوِ نمازِ هر شب ات از مَلَک دل بُرده یارب یارب ات ای بهشتِ مصطفی یا فاطمه جان به جسمِ مرتضی یا فاطمه قطره را آئینه ی دریا کند هر که فرهنگِ تو را احیا کند بهترین الگویِ زن در جامعه با تو روشن می شود هر جامعه زن اگر در راهِ تو برداشت گام پیشِ اهلِ عرش دارد احترام در مسیرِ حفظ ارزش های دین داشتی چون لاله قلبِ آتشین گوهرِ دین ایمن از ایمان توست نسلِ احمد جاری از دامان توست بر نبی هم دختر و هم مادری افتخار عترتِ پیغمبری حاملِ وحیِ خداوند وَدود بارها در خانه ات آمد فرود ای کَرامتگاه انسان کوی تو ای منوّر آسمان از روی تو زهره ی زهرایِ آفاقِ وجود وسعتِ روشنگرِ غیب و شهود هاله ی مهتابِ چشمانِ رسول راضیه ، مرضیّه ، زهرایِ بتول دامنت مَهدِ ولایت پرور است بیتِ تو ، بیتِ امامت پرور است ای ولایت را پذیرفته به جان وی امامت را تجلّی در جهان گلشن ات ناگه خزانی شد چرا یاسِ رویت ارغوانی شد چرا از چه ناگه یک جهان شیون شدی این چنین پژمرده در گلشن شدی ای ز اندوه تو خون چشمِ مَلک داسِ دشمن چیده گندم از فدک داشتند ای آفرینش را بها سنگفرشِ کوچه ها نقشِ تو را در میانِ کوچه ای عطرِ بهار بر زمین افتاده بودی بی قرار در تلاطم شد نسیمِ آب آه پنجه ی شب بر رخِ مهتاب آه اشکِ خود را نیلگون افشانده ای چهره از آئینه ها پوشانده ای تا که رویِ ماهِ تو مصدوم شد آسمان از دیدنت محروم شد oo حاج محمود تاری "یاسر"✍ .................................................................... @navaye_asheghaan
. آخرین وداع علی با گلِ ارغوانش خدا حافظی می کند وَ با یاسِ گشته خزانش خدا حافظی می کند غریبانه بر دوشِ خود می برد ماهِ گلگونِ خود چنین با مهِ آسمانش خدا حافظی می کند تکان می خورد شانه هایش ز غمناله های فراق که با همسرِ مهربانش خدا حافظی می کند کمان شد ز سنگینیِ بارِ هجران تمامِ قدش که با یارِ قامت کمانش خدا حافظی می کند توان داده از کف به هنگام تدفینِ زیبا گلش که با این غمِ بی کرانش خدا حافظی می کند کنارِ مزاری که زهرای اطهر در آن خفته است خمیده دگر زانوانش ، خدا حافظی می کند جوان بود و جان را فدای امامش علی کرده است علی با شهیدِ جوانش خدا حافظی می کند فقط نُه بهار آمد و میهمان علی بود و رفت علی با گلش ، میهمانش ، خدا حافظی می کند شکسته پر و بالِ این طایر و مرتضی بی قرار که با طایرِ آشیانش خدا حافظی می کند ز یادِ علی کی رود یادِ زهرای اطهر ، کنون علی با گلِ جاودانش خدا حافظی می کند غمِ بی امان داشت "یاسر" ز هجران او مرتضی علی با غمِ بی امانش خدا حافظی می کند oo حاج محمود تاری "یاسر"✍ .................................................................... @navaye_asheghaan
. گل در آتش خانه شد ویرانه و گلخانه ام آتش گرفت شمع چشمم سوخت و پروانه ام آتش گرفت بوی عطر سیب آمد از میان شعله ها بر زمین افتاد گل ، ریحانه ام آتش گرفت تا به روی شانه ام زینب سر خود را گذاشت ناگهان احساس کردم شانه ام آتش گرفت در عزای فاطمه ویرانه شد کاشانه ام قبل ویران گشتنش کاشانه ام آتش گرفت از لسان فاطمه بنویس روی برگ گل شاخ و برگم سوخت و دُردانه ام آتش گرفت خانه ی بی فاطمه ویرانسرایی بیش نیست در فراق روی او ویرانه ام آتش گرفت از دل آئينه ام خون می چکد «یاسر» ببین جام دل بشکسته و پیمانه ام آتش گرفت ** محمود تاری «یاسر»✍ @navaye_asheghaan
. خانه ات گلشن ز طوبای بهشتی فاطمه حجره ات عرش معلای بهشتی فاطمه حجره ای داری معطر از مناجات و نماز گوشه ای از آن ، مصلای بهشتی فاطمه از دعایت می رسد دلهای یاران در بهشت ای مناجات تو نجوای بهشتی فاطمه برترین ذکر تو یا الله ، یا قدوس بود کمترین یار تو حورای بهشتی فاطمه چادرت زیباتری تصویر در چشمان ماست چادرت یعنی که سیمای بهشتی فاطمه ریشه های چادرت در تار و پود ما نشست بانوی امروز و فردای بهشتی فاطمه رنگ پائیزی نداری ای بهارستان عشق چون تویی باغ شکوفای بهشتی فاطمه قطره ای از اشک خود را هدیه کن بر ما که هست اشک تو از جنس کالای بهشتی فاطمه کی جدا می گردی از مولای هستی مرتضی چون علی داری تو همتای بهشتی فاطمه جرم تو این بود بت ها را شکستی بی تبر ای خلیل الله زن های بهشتی فاطمه می روی اما نه از قلب علیِ مرتضی این تویی؛ جانانِ مولایِ بهشتی، فاطمه «یاسر» از دنیا و عقبا جز ولایت را نخواست بانوی دنیا و عقبای بهشتی فاطمه ** «یاسر»✍ .................................................................... @navaye_asheghaan
امام زمانی شماره 193 کانال نوحوا علی الحسین ▪️▪️▪️▪️ دل پر از غصه ی بی امان چشم به راه تو پیر و جوان عجل الله تعالی فرج فرج روی صاحب زمان چشم منتظرم همیشه مونده به در عشق فاطمه پس کی میرسی از سفر بیا آغا مدینه رو با سپاه ت پس بگیر پرچم انتقام مادر تو بر دست بگیر ⏪ السلام عشق من یا حجة بن الحسن عشق تو گرمی پشتمه با تو دنیا توی مُشتمه گردش آسمون و زمین با تو روی سر انگشتمه هیئت میرم اگه نه به صِرف هیئته اشک و سینه زنی یه جورایی بیعته مشرق و مغرب به نور خودت روشن بکن زره حیدری رو با ذکر حیدر تن بکن ⏪ السلام عشق من یا حجة بن الحسن یابن الآیات و البیّنات یابن طاها و المحکمات ای گل نرگس و فاطمه یابن یاسین و الذاریات زیرِ پرچم تو بگیرم شور و نوا أین الطالب بالدم شاه کربلا نصف دین انتظاره و نیمه ی کامل حسین روی دست تو پرچم یا لثارات الحسین ⏪ السلام عشق من یا حجة بن الحسن
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت زهرا سلام الله علیها ز بس که هست به جسمم جراحتی تازه.. ز لاله ساخته ام باغ جنتی تازه.  به دست لاغر من لقمه نیز سنگین است کشیدم از علی امشب خجالتی تازه زنی به نیت خنده عیادتم آمد خدا کند که نباشد عیادتی تازه مگر که گریه ی یک زن چه اذیتی دارد؟! رسیده باز به حیدر شکایتی تازه علی به حجره ی من هرزمان که سر بزند به غیر گریه نداریم صحبتی تازه  نفس کشیدن پهلو شکسته آسان نیست مصیبتی است وَ پشتش مصیبتی تازه دوماه پیش چنان سیلی بدی خوردم که هست بررخم انگار ضربتی تازه لباس های قدیمی بزرگ‌ شد به تنم بیار جامه ی نو بهر قامتی تازه سه چهار مرتبه مردم ولی به عشق علی.. خدا به فاطمه اش داد فرصتی تازه! 🔸شاعر: سید پوریا هاشمی @navaye_asheghaan
۳۴ (حضرت زهرا س) ‏(۲آمدن حضرت زهرا س بر سر قبر پیغمبر) پس از تو در سقیفه،چو نامردان نشستند پدرجان نانجیبان،همه از تو گسستند مدد یا رسول الله۲ میان خانه ی من،دو دستش را ببستند به پیش چشم حیدر،مرا پهلو شکستند مدد یا رسول الله۲ پس از تو ای پدرجان،زدند آتش به خانه مرا از ظلم و کینه،زدند با تازیانه مدد یا رسول الله۲ ز ضرب کین دشمن،به پشت در فتادم پدرجان محسنم را،به راه حق بدادم مدد یا رسول الله۲ نگر تاب و تب من،بود جان بر لب من برای حال مادر،بسوزد زینب من مدد یا رسول الله۲ به حال من پدرجان،بنالد نور عینم حسن نور دو چشمم،بگرید با حسینم مدد یا رسول الله۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
جان خودم قسم که همین چند روز پیش گفتم که کج کنم سر این میخ را نشد پهلوی و روی موی و وضوی جبیره ات چون من بساط قتل کسی رو به را نشد محمد سهرابی👆 به سینه ام چه گذشته که دختر خود را بغل گرفته و زود از خودم جدا کردم . . علی در آن همه دشمن مرا صدا می زد ولی من از پس در فضه را صدا کردم ز پا فتادم و قنفذ شکست دستم را ولی ز دست امامم طناب وا کردم استاد حاج غلامرضا سازگار👆 چه خوابی؟تا سحر پهلو به پهلو می شود اما مگر با درد پهلو می توان پهلو به پهلو شد؟ . . همه دیدند دست او دگر بالا نمی آمد به هر زحمت ولی در روز آخر خانه جارو شد جواد محمد زمانی👆 مانده‌ام با کودکانِ از غذا اُفتاده‌ام باز بالایِ سَرَت با بچه‌ها اُفتاده‌ام بسترت را جمع کردم بسترم را پَهن کُن دردِ پهلو می‌کشم  من هم زِ پا اُفتاده‌ام گرچه پُختی خانمم نانی برایِ چند روز من سه‌ماهی می‌شود از اشتها اُفتاده‌ام موی خاک و روی خاکی و محاسن غرقِ خاک آه میبینی مرا که در کجا اُفتاده‌ام حسن لطفی👆 هر چه کردم سینه ام نگذاشت،جان فاطمه چند بار این بچه هایم را بغل کن جای من من نمیدانم چرا هر وقت خوابم می برد استخوان من میفتد روی هم،ای وای من علی اکبر لطیفیان👆 کار تنش زیاد ولی وقت من کم است یک شب برای شست و شوی این بدن کم است بانوی من نحیف نبود،اینچنین نبود وقتی نگاه میکنمش ظاهرا کم است علی اکبر لطیفیان👆 او دختر است حسرت آغوش می خورد این سینه ی شکسته،بمان،جوش می خورد دستت شکسته است که بالا نمی رود؟ این شانه ات چه دیده چرا جا نمی رود؟ حسن لطفی👆 @navaye_asheghaan