eitaa logo
کانال نوای عاشقان
13.7هزار دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.1هزار ویدیو
313 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
❣﷽❣ 🕋 🕋 🎇*دلهامونو روانه کنیم بریم ببینیم مدینه چه خبره ..." ساعت های آخر عمر امام صادق هست" دوباره یکی از گلهای زهرا رو پرپر می کنن،اما الان اگه مدینه باشی،کنار بقیع خبری نیست...." هیچ کسی تو مدینه لباس عزا به تن نکرده ..." آخه این بچه های فاطمه غربت و از مادر به ارث بردن* 📿غروب سرخ نگاهش، به رنگ ماتم بود 📿غریب شهر خودش نه،غریب عالم بود چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت *شعرا و روضه خوان ها رو که دعوت می کرد،انقده برا ابی عبدالله گریه میکرد،این بکاء بر سیدالشهدا رو ما از مدرسه ی امام صادق به عنوان جلسات و هیئات به ارث داریم* 📿چقدر روضه ی کرببلا به پا میداشت 📿به روی سر در خانه همیشه پرچم بود 📿اگر چه زخم جگر تازه میشد اما باز 🩺برای داغ دلش روضه مثل مرهم بود ⏪*فرمود گریه ی بر جد غریب ما ابی عبدالله،یه فرح و نشاطی تو دل گریه کن به ارث میزاره،که تا قیامت این شادمانی از دلش بیرون نمیره* 📿همیشه در وسط کوچه ی بنی هاشم 📿پر از تلاطم اشک و مصیبت و غم بود 📿شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت *خونشو مثل مادرش فاطمه آتش زدن،آتش به درون خانه سرایت کرد،از این حجره به آن حجره،چقدر اهل و عیال حضرت ترسیدن،اومد مثل مادر وسط آتش ایستاد* 📿چقدر شبی که در تب آتش بهشت او می سوخت 📿شکسته قامت و آشفته حال و در هم بود *وسط آتش ایستاد فرمود:ان ابن ابراهیم خلیل الله* (این یه مصیبت ...) 📿شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا 📿میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود *اگه یه وقت جوان رشیدالقامتی باشه،دنبال مرکب بدواننش،پابه پای مرکب حرکت میکنه،اما خدا نکنه اینی که پشت مرکب دارن میدوننش یه پیرمرد باشه،مثل امام صادق یا یه بچه ی سه چهار ساله باشه،مثل بچه های ابی عبدالله ...* 📿شتاب مرکب و پای برهنه ی آقا 📿میان کوچه زمین خوردنش مسلم بود 📿کبود زخم طناب و اسارت و غربت 📿چقدر در نظرش کربلا مجسم بود *عجب مصیبت هایی،دونه دونشو یا یاد مدینه می کرد یا یاد کربلا می افتاد* 📿خلاصه لحظه ی آخر زمان تدفینش 📿بساط غسل و بساط کفن فراهم بود 📿در آن زمان به خدا هر دلی پریشان 📿شهید بی کفن وادی محرم بود حسین ..... 📿به زخم پیکر گل بوریا نمی پیچید 📿اگر که پیرهن پاره پاره ای هم بود .... ✳️*چندین هزار نفر امروز برا دفنش تو مدینه اومدن" با چه عزت و احترامی دفنش کردن، (درستشم همینه) فرزند پیغمبر احترام داره؛بچه ی فاطمه محترمه؛اینجا چهارهزار نفر برا تشییع جنازه ی عزیز زهرا اومدن،کربلا هم سی هزار نفر اومده بودن،آخ بمیرم ...." عوض گل باران این بدن،چه کردن؟!! فقط یه جمله و زیارتو شروع کنم،کاری کردن که حتی خواهرش بدن برادر رو نشناخت،گفت داداش:* 🔘ته گودال فقط پیکر تو مانده و من 🔘همه رفتن،فقط مادر تو مانده و من .... حسین. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ⁠⁠⁠⁠⁠ @navaye_asheghaan
|⇦•آسمون دل تاره... و توسل ویژهْ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱به نفس حاج حسین سازور •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آسمون دل تاره، بارون اشک میباره برا امام صادق، بقیع عزاداره چِشام گریونه، لبم میخونه دلم از غُصه، ببین پریشونه وای وای وای، حُرمَت آقا رو شکستن وای وای وای، دستاشو توی کوچه بستن غریب ای آقا..... لَطمه ها به روی تو، خاکی گشته موی تو بازیچه ی دشمن وای، گشته آبروی تو به پشت مرکب، دویدی اون شب تو بودی گریون بیادِ زینب وای وای وای، دشمن و چشمای تَر من وای وای وای، بی ادبی به مادر من *امام صادق فرمود:منصور، از این به بعد اگه خواستی بیام پیغام بده خودم میام، دیگه این مامورت رو نفرست. آخه این بد دهنی میکنه، جسارت میکنه، ادب رو رعایت نمیکنه...* @navaye_asheghaan
14010306eheyat-sazvar-nohe.mp3
3.01M
|⇦•آسمون دل تاره... و توسل ویژهٔ شهادت امام صادق علیه السلام اجرا شده سال ۱۴۰۱ به نفس حاج حسین سازور•✾• ●━━━━━━─────── @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴 🏴 🎤مداح :حاج عباس طهماسب پور ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ 🔥نمیخوام اول روضه، تیر خلاصو بزنم آخه روضه ی امام صادق، میمونی بین کربلا و مدینه ☑️شیخ جعفر میگه حسنین دنبال باباشون میدویدن نمیدونم همون صحنه بود.. ☄مادرمون یه دست به پهلو یه دست به دیوار اومده کمربند آقا رو گرفته 😭هرچی غلاف زدن، نشد تازیانه زدن نشد جداش کنن فاطمه س ☑️یه بی حیایی گفت من میدونم این خونواده رو عفت خیلی حساسه گرفتی دیگه ها؟؟ 😭😭😭 🔸زِ هُرم شعله ي در ياس را كه پژمردند 🔸در آن هجوم علي را به ريسمان بردند 🔹ميان تلخي آن صحنه ي غبارآلود 🔹شكست قامت مرد و مدينه شاهد بود 🔰از اینجا میتونم گریز بزنم نوشتن برا امام صادق، 4هزارتا شاگرد بود تو مدینه 4هزارتا شوخی نیست ☑️از یه طرف میگی 72تن یاران امام حسین، غوغا کردن تو کربلا... 💠اون لحظه ای که دستای آقارو بستن این پیرمرد رو میبردن این 4هزارتا شاگرد کجا بودن ارث برد از جد غریبش امیرالمومنین ☑️کجا بودن اوناییکه سر سفره ی پیغمبر بزرگ شدن نون و نمک علی رو خوردن کجا بودن اون صحنه ای که جلو چشم مولا... 😭😭😭 🍃از آن غروب غم انگير، چند سال گذشت 🍃كه باز خاطره ي كوچه از خيال گذشت 🔘مدينه همدم اندوه دودمان 🔘و باز شاهد مردي ز خاندان ◀️كه باز آمده آتش در آستانه ي او 💠همچین که آتیش زدن در خونه ی آقارو، نازدانه های امام صادق،،، زن و بچه های امام صادق تا دیدن آتیش زبانه میزد مث بید میلرزیدن 😭😭😭 🔰آی قربون دلت برم اما کسی آسیب ندید کسی جراحتی بهش وارد نشد خیمه ها میسوزن و معجرا میسوزنو دامنا ... 😭😭😭 🔹كه باز آمده آتش در آستانه ي او 🔹هزار شكر كه محسن نداشت خانه ي او رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند ☑️گفت با هرحالی که هست، آقارو بیارید امشب میخوام کارو تموم کنم رسيده اند كه از باغ، لاله را ببرند امام صادق هفتاد ساله را ببرند 🔸تصورش چقدر سخت مي شود اي واي 🔸بزرگ طايفه در كوچه مي دود اي واي 🔹كسي نگفت مگر پيرمرد بُردن داشت؟ 🔹تَن نحيف مگر تازيانه خوردن داشت؟ 🔸ميان گريه ي آرام او بلند نخند 🔸به دست بي رمقش لااقل طناب مبند 😭😭😭😭😭 ☑️من دارم میگم پیرمرد هفتاد ساله رو پشت ناقه میکشوندن ✔️آقامون سن و سالی داشت... درست اما مرد بوده یه دختر سه ساله،چهل منزل پشت ناقه دَووندنش ✔️یه دختر سه ساله ی یتیم، با تازیانه میزدنش 😭😭 از آقایی داریم میخونیم، میگفت روضه بخون ما گریه کنیم دلم برا روضه ی جد غریبم حسین، تنگ شده این همه آوازه ها از شهر بود گرچه از حلقوم عبدلله بود @navaye_asheghaan
؛ وقتِ ناله‌ست و آهِ طوفانی فرصتِ گریه‌های بارانی وقتِ تکرارِ چند جمله شده باز بر بیتِ وحی حمله شده خاطراتِ هجوم تازه شدند واردِ خانه بی اجازه شدند باز دیوار و در، سپس آتش ریخت بر هم کسی مناجاتش دود و آتش دوباره شعله کشید وسطِ کوچه کارِ "قبله" کشید وای از اِزدحام، در کوچه شد قنوتِ امام، در کوچه قلبِ دین را دوباره افسردند رهبری را ز خانه می‌بُردند سَرورِ شیعه در اسارت شد سختْ دشمن پیِ جسارت شد باز در ریسمان، دو دستِ ولی‌ست صادقِ فاطمه، شبیهِ علی‌ست شد دوباره امامِمان بی یار بی عبا، بی عمامه، بی دستار روضه تکرار شد دوباره چرا؟ او پیاده، عدو سواره چرا؟ پیرِ هفتاد ساله، جا می‌ماند پا برهنه، سه ساله را می‌خواند گرچه، اُمُ الائمه را خوانده زیرِ سمِّ ستور کِی مانده؟ اهلِ بیتش به سرزنان، اما کس نزد تازیانه بر آن‌ها هتکِ حرمت ز او فراوان شد لیک آخر، رها ز عدوان شد بود اگر ناله‌ی حزینه‌ی او نَنِشستند روی سینه‌ی او نَرُبودند کهنه پیرهنش نشده هیچ نیزه در دهنش □ □ □ بود اما شبیهِ جدِ غریب بی مددکار و بی معین و حبیب با وجودیکه بود گِرداگِرد پای درسش، هزارها شاگرد هیچ‌کس یاری‌اَش به او نرسید در گرفتاری‌اَش به او نرسید آن‌همه گفته بود، از تاریخ از غمِ زخمِ سینه و سرِ میخ گفته بود از امامِ کَت بسته از تهاجم، به مادری خسته گفته بود از سقیفه و شورا از علی، تا امامِ عاشورا گفته بود از حرامیانِ سخیف از نظر، بر مُخدّراتِ شریف گفته بود از غمِ پس از گودال از خیام و ربودنِ خلخال باز هم ماند این ولی تنها مثلِ مظلومِ دین، علی، تنها □ □ □ چرخِ گردون، رسانده نوبتِ ما کربلا هست و درسِ عبرتِ ما بشنو از مکتبِ سلیمانی حرفِ حق از لبِ سلیمانی ای عزیزان من، حرم اینجاست دوستان! اَرضِ محترم اینجاست این زمین در خودش حرم دارد این حرم صاحبِ کرم دارد این دیار از شلمچه تا به دمشق صد هزاران شهید داده ز عشق طاعت از رهبرِ جمارانی هست تا سید خراسانی نگذارید او شود تنها در میانِ هجومِ دشمن‌ها امتحانی سترگ در پیش‌ست پس جهادی بزرگ در پیش‌ست جبهه را می‌توان به دست و زبان یار باشیم تا امامِ زمان تا ظهور این جهاد، تمرین‌ست درسِ عبرت ز روضه شیرین‌ست همه جا غرقِ روضه باید شد تا سفیر حسین، شاید شد خطی از انتظار باید داد روضه را انتشار باید داد یارِ مهدی ببین که چون گِریَد همچو او جای اشک، خون گِریَد ای‌که گویی: حسین نعم الامیر زینبِ او هنوز مانده اسیر ✍ @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1_2631655298.mp3
3.3M
💎چه قدر سخت است حال عاشقی که نمی داند محبوبش نیز هوای او را دارد یا نه ... 🎙 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حضرت صادق مگر فرزند پیغمبر نبود؟ یا مگر ریحانه‌ی صدّیقه‌ی اطهر نبود؟ با چه تقصیر و گنه بر خانه‌اش آتش زدند؟ اجر نشر دانش او شعله‌ی آذر نبود اجر و پاداش رسول و عترت مظلوم او در دل شب حمله بر باب‌ُ اللَهِ اکبر نبود نیمه‌شب کز خانه می‌بردند صاحب خانه را بر روی دوشش عبا، عمامه‌اش بر سر نبود از برای بردن مولا، کس از ابن ربیع سنگدل‌تر، بی‌حیاتر، بلکه ظالم‌تر نبود او پیاده می‌دوید و این به اسب خود سوار گوئیا در سینه‌ی تنگش نفس دیگر نبود دیدن بابا در آن حالت پسر را می‌کُشد خوب شد همراه بابا موسیِ جعفر نبود از شرارِ زهر مثل شمع سوزان آب شد غیر تصویری به جا زآن نازنین پیکر نبود پاره پاره قلبش از انگور زهر آلوده شد از بنی العبّاس جز این شیعه را باور نبود بعد عمری سوختن بر قلب او آتش زدن این ستم باللَه روا بر آل پیغمبر نبود «میثم» آن روزی که شد آن پیکر پاکیزه دفن محشر شهر مدینه کمتر از محشر نبود ✍استاد @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
چون لحظه‌ای که صیاد در کف گهر بگیرد ای صبح! شب برآن است از تو خبر بگیرد دزدان ز روی دیوار حمله به خانه کردند می‌خواست هرکس از تو خونِ جگر بگیرد زهراست پشت این در، یا که عزیز زهرا؟! بار دگر قرارست خانه شرر بگیرد من اعتقادم این است تو ناجی خلیلی راضی مشو که این بار شعله به در بگیرد دور سرت بگردم خیلی تورا کشیدند ای کاش یک نفر بود راه گذر بگیرد گفتند پُشت مَرکب خیلی تورا دواندند شیعه دگر چه خاکی زین غم به سر بگیرد با این‌همه مصیبت صدجای شکر باقی‌ست قسمت نشد دلت را داغی دگر بگیرد ناموس تو به خانه در حجره‌های بسته کس نیست این زنان را تحت نظر بگیرد ترسیده‌اند امشب این دخترانت اما آیا کسی قرار است درد کمر بگیرد؟ فرق‌ست بین آنکه در خانه گریه کرده با آنکه در خرابه یاد پدر بگیرد فرق‌ست بین آنکه رفته به مجلس مِی... با آنکه پشت پرده حس خطر بگیرد @navaye_asheghaan
آسمان در سجده افتادست پیش پای تو عرش آرام‌ست زیر سایه‌ی طوبای تو بادها را مسخ کرده عطر جان‌ْافزای تو ماه، فانوسی برای شب‌نشینی‌های تو تو تجلّیِ اصولی، تو بنایِ منطقی تو امام راستینی، تو امامِ صادقی خط ابروی تو سرمشق شب هر فاضل‌ست خواندن املای گیسوی سیاهت مشکل‌ست کسب علم از غیر باغ دانشت بی حاصل‌ست طفل ابجدخوانِ دَرسَت هم فقیه کامل‌ست نور علم‌ات را به ژرفای جهان تابانده‌اند بعد از آن مردم تو را شیخ الائمه خوانده‌اند حالِ عاشق نیمه‌شب با چشم بارانی خوش‌ست پس سحر لطفی کنی من را بگریانی، خوش‌ست یک نظر تنها، به سمتم سَر بگردانی خوش‌ست در تنور عشق، من را هم بسوزانی خوش‌ست خواب شیرینی به چشم خیسِ فرهادم بده مثل "هارون" راه و رسم عاشقی یادم بده می‌چکد عطر خدا از اَلسّلامِ آخرت شش قدم می‌خواست تا معراج، چشمان ترت جبرئیل افتاد وقتی باز شد بال و پرت بندگی‌ات شیعه را انداخت یاد مادرت اشک را مانند مادر می‌کنی آب وضو آنقدر مولای من، زهراخِصالی که نگو فصل کوچ عاشقی دل را پرستو می‌کنم شالِ ممسوسِ به اشک روضه را بو می‌کنم دست چشمم را کنار قبر تو رو می‌کنم بارگاه خاکی‌ات را آب و جارو می‌کنم کاش در خاک بقیعِ تو حرم می‌ساختیم چارتا گنبد در آنجا دستِ‌کم می‌ساختیم بارها گفتی که اشک روضه‌ها مشکل‌گشاست دردمندان! گریه بر هر درد بی درمان دواست ختم منبرهایت آغاز گریز کربلاست قاتلِ جان تو آقا روضه‌ی طشت طلاست اشک‌های گریه‌کن‌ها را شمارش کرده‌ای گریه بر جدِّ غریبت را سفارش کرده‌ای آه از آن شب که کوچه باز بوی غم گرفت آسمان، قلبش شکست و بارشی نم‌نم گرفت روضه‌خوان "دیوار" شد، "در" پابه‌پایش دم گرفت دخترت از ترس، دامان تو را محکم گرفت نیمه‌شب بال و پر پروانه را آتش زدند پیش چشم دختر تو، خانه را آتش زدند پیش پای‌ات اشک‌های همسرت افتاده است جای‌جایِ این گذر بال و پرت افتاده است تکه‌ای از شعله بر روی سرت افتاده است رد میخ آیا به روی پیکرت افتاده است؟ ریسمانِ بی مروّت‌ها اسیرت کرده است ناسزای بی حیا در کوچه پیرت کرده است بین این کوچه تو را در نیمه‌ی شب می‌کِشند بی عمامه، بی عبا در پشت مرکب می‌کشند تا گذر از جمعیت می‌شد لبالب، می‌کشند ذهنِ ما را سمت شام و داغ زینب می‌کشند سوخت در بین گذر، بال و پَرِ پروانه‌ها عمه‌جانت سنگ خورد از پشتِ‌بامِ خانه‌ها گیسوان کودکی با پنجه شانه می‌خورد پیش چشمانش رقیه تازیانه می‌خورد طفلکی از زجر سیلی بی بهانه می‌خورد دستِ سنگینی به رویِ کودکانه می‌خورد دورِ تو شکر خدا انبوه شامی‌ها نبود معجر ناموسِ تو دست حرامی‌ها نبود ✍ @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
(امام جعفر صادق علیه‌السلام) (صادق آل عبا) تا که کردی توسن علم و فقاهت را تو زین تاختی بر جاهلان ، با منطق حق الیقین صادق آل عبایی و شدی بر شیعیان رهنما در زندگانی تا به فردوس برین پایه ریز مکتب فقه و اصولی در کمال عالمان چون کودکی هستند نزدت خوشه‌چین وارث یاسین و طاهایی و باشد منطقت! مُنطبق با جمله‌‌ی آیات قرآن مبین شرع را در آسمان علم ، دادی بال و پر سایه افکندی به بال علم بر روی زمین آنچنان بخشیده‌ای جان بر احادیث و علوم که یقیناً آفرین گفته تو را ، جان آفرین چون هُشام بن حَکم‌ها و مُفَضَّل‌ها به صدق سوده‌اند از عجز بر محراب درگاهت جبین ذوالفقار عِلم را در دست داری چون علی می‌زنی بر فرق بدخواهان و دشمن‌های دین کرد ویران مکتب تو ، خانه‌ی تزویر را مَنطقت چون بود هم‌سان امیرالمؤمنین ریختی بر هم بساط جهل و ظلمت را به علم نور بخشیدی به قلب شیعیان راستین شهد نوشاندی به کام خلق با علم و عمل زهر بر کامت اگرچه کرد منصور لعین مرغ روحت کرد تا پرواز ، سوی آسمان شد دل اهل مدینه در غم مرگت حزین تیره‌گون شد آسمان از این مصیبت گوییا بر زمین افتاد ماه و گشت با ظلمت قرین آرمیدی در گلستان بقیع اما دریغ! کرد ویران دست جهل و کینه آن حصن حصین مضجع نورانی‌ات بی بارگه باشد اگر... هست دشمن از عناد خویش نزدت شرمگین شیعه‌ی آل علی ، پاینده از علم تو شد عالَم اسلام می‌باشد علومت را ، رهین مثل خورشیدی فروزان تافتی تا بر جهان آسمان شد از فروغ یک نگاهت نقطه‌چین گفت (ساقی) در مدیحت این غزل را با خلوص دارد امّیدی که در محشر شوی او را معین. سید محمدرضا شمس (ساقی) @navaye_asheghaan
(علیه السلام ) چقدر نام تو نیکو چقدراسم تو زیباست چقدر آینه درچشم های پاک تو پیداست تمام نور خدا راگرفته آینه هایت در انعکاس فقط نور صادق از تو هویداست به پای درس تو صدیق های شهر تمامی قلم به دست شده مکتب صدوق تو برپاست قلم رسیده به ما منتظرکه باز بگویی به یاوران صدیقت تنور داغ مهیاست اگرچه غیرت هارون مکی است به جوشش یقین شده که تنورت بهشت بردوسلاماست برات سینه شیعه شده است فرش سلیمان که تار قالی تو عشق و پود ، دیده دیباست فضای مبهم دوران سیاه وتیره وگنگ است در آن زمان که حدیثت سپید وروشن وگویاست به قال صادق تو گوش علم هم شده محتاج هنوز پرچم شیعه به آبروی تو ازماست چه می شود که هِشام حکم شوم بنوازی به روح قدسی باران مرا که لطف تو دریاست به نام فاطمه حساس بوده ای وعجیب است چقدر شعله این در شبیه خانه زهراست زینت کریمی نیا @navaye_asheghaan
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─ روضــه ای باز به نام پســـرِ فاطمه است باز هـم شــالِ عزا روی ســرِ فاطمه است هر کجـا بزمِ غـم حضـرت صــادق باشـد صحبت از سوختنِ بال وپرِ فاطمه است باز هـم پشتِ در و آتش کیــن شد تکـرار فاطمـه بار دگـر نقــش زمیــن شـد انگـار بار دیگـر وســـط کــوچــه  علی را بردند غـم دیگر  به ســرِ شیعــه نمــــودند آوار آتش افتــاد به در ،حرمـت دیوار شکست پای سجاده ،نماز شب از این کار شکست وحشتــی در دل اهل حـرم افـتاد به شب دلِ آییــنه ترین  صادق از اغیـار شکـست آه از آنـانکـــه مراعـــات نمــازش نکننـــد اعتـنــا بر حـــرم و راز ونیـــازش نکننـــد آه از آن دَم که ببندنددودستش به طناب پیکرش نقـش زمیـن باشد و بازش نکنند بــی هــوا در پــیِ آزار ، کشــاندند چـرا؟ وســط کوچـــه و بـازار کـشـاندند چـرا؟ نیمه شب پای پیاده پِـیِ چنـدین مَــرکَب باچنیــن حـالت دشــوار ، کشـاندند چرا؟ آسمان در وسـط کـوچه ، زمین می افتاد آسمان نَه! که خـودِ عـرش برین می افتاد زنده می شد به دلش غربت زهـرا و علی تا که بر پهلو و ،یا روی  جَبیـن می افتاد باهمان حالت غم، روضهٔ مادرمی خوانـد روضهٔ بی کسی وغربت حیدر می خواند دلش از گریه اهل حرمش خـون می شد زیر لب زمـزمهٔ غارت معجــر می خوانـد خیمــهٔ ســوخـته و خواهــر نالان حسین تکیـه بر نیـزه و آن حال پریـشان حسین غــم اهـل حـرم  خویش فراموش نمــود چون که افتاد به یاد غــم طفلان حسین شعر:رقیه سعیدی(کیمیا) ۱۴۰۱/۳/۵ ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─ @navaye_asheghaan
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─ « غــروب صبـح صـادق » باز ما را چـشمه‌ای از اشــک جاری داده‌اند روز و شــب خاصیــت ابــر بـهاری داده‌اند سینه شدکانون آه و دیده شد دریای اشک آب و آتش باز با هــم دســت یاری داده‌اند درغروب صبح صادق، ماه پنهان کرد روی شـب‌نشــینان فلک را بی‌قـــراری داده‌اند بر زمین سیل بلا جـاری نشــد، یا قدسیان آســمان را در عــزایش بــردباری داده‌اند؟ کعبه هم، درهجر اسماعیلِ زهرا،ندبـه کرد زین ســبب او را ردای سوگــواری داده‌اند شد شهید آخر، مسیحایی که از انفاس او دانـش و دین را قوام و اسـتواری داده‌اند پیـــروان مـذهـب این آفــتاب عشــق را معــرفت آموخـتند و رسـتگاری داده‌اند،،، شد پریشان، خـاطرِ صدیقۀ زهــرا که دید از نمـک مرهــم برای زخـــم کاری داده‌اند دل بدین گلشن چه می‌بندی پس از تاراج گل؟ این چـــمن را آب از بی‌اعتــباری داده‌انـد سرمه کن خاک بقیعش راکه در آن آستان عـرشیــان را رتــبۀ خـدمت‌گزاری داده‌اند شب که تاریک است آنجا، پرتو مهتاب را در گـــذرگاه نســیم آییــنه‌داری داده‌اند گر چــراغ لاله‌ای روی مزار او نســـوخت لاله‌ها پایان به این چشم‌انتظاری داده‌اند آب شد شــمع وجودش پشت دیوار بقیع هـر کــه را پروانۀ شب‌ زنده‌داری داده‌اند تا محبان را فـــراخــواند به پابوس امـام اشــک‌های مــا به دل، امیــدواری داده‌اند شعر:استاد محمدجواد غفورزاده ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─ @navaye_asheghaan
─━⊰••┅═❃﷽❃═┅••⊱━─ «السلام علیک یا جعفر ابن محمد الصادق ع» گل بـاغ پیمــــبر گــشــتــه پرپر عــزادار غـــمـش زهـــرای اطهـــر تمام عــالـم از داغـــش سیه پوش بود صاحب عزا موسی ابـن جعفر لبـش عطشان و قلبـــش پاره پاره زده زهــــر جـــفا بـر جـــانـش آذر مدینـــه یکســـره مــاتـم ســرا شد ز داغ صـــــــادق آل پیـــمـــبـر چراغ علم و عرفان گشته خاموش ز بغـض و کیــنه خصــم ستمگـــر در این ماتـم، هـــمه مرثیه خوانند تمــام قـــدسیــــان با دیـــده تر خدا لعنت کنــد منصــــور دون را که زد آتـــش، ســـرای پور حـــیدر چو آتش در ســرای صــــادق افتاد بیادش آمـــد از مظلومـه مـــادر مــیان شعـــله ها فـــریاد مـیـــزد بیــا مــادر ببــین ،احـــوال جعـــفر جگـرها خــون شــد از مظلومی او شده عالم از این غــم خــاک بر سر ســـلام مـا به قـبــــر خــــاکـی او به آن ویـــرانه پـاک و مطــهـــر بـیاد قـــبر بی شــمع و چـــراغش تمــام شـیعــیان نالان و مضـطــر بقیعش جنــه الـماوی عشــق است که پنهان کرده در خود چهار سرور ز حـــق دارد تمنــایــی، ( شقایق) که دستش را بگیرد روز محـــشـر شاعر: استاد حمید رضازاده( شقایق) ─‌┅═‎‌‌‌‌‌‌࿇༅࿇༅ ❃༅࿇༅❃ ༅࿇༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌┅─ @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا