eitaa logo
کانال نوای عاشقان
14.4هزار دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
349 فایل
﷽ 📚کاملترین مرجع اشعار برای مداحان 📑کپی مطالب با ذکر منبع موجب رضایت اهل‌بیت می‌باشد. 📩شاعران گرامی اگرتمایل به همکاری داشته باشید میتوانید،با بنده؛️مرتبط بشوید 🌻༎شرائط |تـبادلات @h_salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
. 🔹با کاروان نیزه🔹 می‌آیم از رهی که خطرها در او گم است از هفت‌منزلی که سفرها در او گم است از لا‌به‌لای آتش و خون جمع کرده‌ام اوراق مقتلی که خبرها در او گم است دردی کشیده‌ام که دلم داغدار اوست داغی چشیده‌ام که جگرها در او گم است با تشنگان چشمۀ اَحلی مِن العسل نوشم ز شربتی که شکرها در او گم است این سرخی غروب که همرنگ آتش است توفان کربلاست که سرها در او گم است یاقوت و دُرّ صیرفیان را رها کنید اشک است جوهری که گهرها در او گم است هفتاد و دو ستاره غریبانه سوختند این است آن شبی که سحرها در او گم است باران نیزه بود و سر شه‌سوارها جز تشنگی نکرد علاج خمارها :: جوشید خونم از دل و شد دیده باز، تر نشنید کس مصیبت از این جان‌گدازتر صبحی دمید از شب عاصی سیاه‌تر وز پی شبی ز روز قیامت درازتر بر نیزه‌ها تلاوت خورشید، دیدنی‌ست قرآن کسی شنیده از این دل‌نوازتر؟ قرآن منم چه غم که شود نیزه، رحل من امشب مرا در اوج ببین سرفرازتر عشق توام کشاند بدین‌جا، نه کوفیان من بی‌نیازم از همه، تو بی‌نیازتر قنداق اصغر است مرا تیر آخرین در عاشقی نبوده ز من پاک‌بازتر با کاروان نیزه شبی را سحر کنید باران شوید و با همه تن گریه سر کنید :: فرصت دهید گریه کند بی‌صدا، فرات با تشنگان بگوید از آن ماجرا، فرات گیرم فرات بگذرد از خاک کربلا باور مکن که بگذرد از کربلا، فرات با چشم اهل راز نگاهی اگر کنید در بر گرفته مویه‌کنان مشک را فرات چشم فرات در ره او اشک بود و اشک زآن‌گونه اشک‌ها که مرا هست با فرات حالی به داغ تازۀ خود گریه می‌کنی تا می‌رسی به مرقد عباس، یا فرات از بس که تیر بود و سنان بود و نیزه بود هفتاد حجله بسته شد از خیمه تا فرات از طفل آب، خجلت بسیار می‌کشم آن یوسفم که ناز خریدار می‌کشم :: بعد از شما به سایۀ ما تیر می‌زدند زخم زبان به بغض گلوگیر می‌زدند پیشانی تمامی‌شان داغ سجده داشت آنان که خیمه‌گاه مرا تیر می‌زدند این مردمان غریبه نبودند، ای پدر دیروز در رکاب تو شمشیر می‌زدند غوغای فتنه بود که با تیغ آبدار آتش به جان کودک بی‌شیر می‌زدند ماندند در بطالت اعمال حجشان مُحرم نگشته تیغ به تقصیر می‌زدند در پنج نوبتی که هبا شد نمازشان بر عشق، چار مرتبه تکبیر می‌زدند هم روز و شب به گرد تو بودند سینه‌زن هم ماه و سال، بعد تو زنجیر می‌زدند از حلق‌های تشنه، صدای اذان رسید در آن غروب، تا که سرت بر سنان رسید... :: ای زلف خون فشان توام لیلة البرات وقت نماز شب شده، حی علی الصلات از منظر بلند، ببین صف کشیده‌اند پشت سرت تمامی ذرات کائنات خود، جاری وضوست، ولی در نماز عشق از مشک‌های تشنه وضو می‌کند، فرات توفان خون وزیده، سر کیست در تنور؟ خاک تو نوح حادثه را می‌دهد نجات! بین دو نهر، خضر شهادت به جستجوست تا آب نوشد از لبت، ای چشمۀ حیات ما را حیات لم یزلی، جز رخ تو نیست ما بی‌تو چشم بسته و ماتیم و در ممات عشقت نشاند، باز به دریای خون، مرا وقت است تیغت آورد از خود، برون، مرا... :: خون می‌رود هنوز ز چشم تر شما خرمن زده‌ست ماه، به گرد سر شما آن زخم‌های شعله‌فشان، هفت اخترند یا زخم‌های نعش علی‌اکبر شما؟ آن کهکشان شعله‌ور راه شیری است یا روشنانِ خون علی‌اصغر شما؟ دیوان کوفه از پی تاراج آمدند گم شد نگین آبی انگشتر شما از مکه و مدینه، نشان داشت کربلا گل داد «نور» و «واقعه» در حنجر شما با زخم خویش، بوسه به محراب می‌زدید زآن پیشتر که نیزه شود منبر شما گاهی به غمزه، یاد ز اصحاب می‌کنی بر نیزه، شرح سورۀ احزاب می‌کنی... :: قربان آن نی‌ای که دمندش سحر، مدام قربان آن می‌ای که دهندش علی الدوام قربان آن پری که رساند تو را به عرش قربان آن سری که سجودش شود قیام هنگامۀ برون شدن از خویش، چون حسین راهی برو که بگذرد از مسجدالحرام این خطی از حکایت مستان کربلاست: ساقی فتاد، باده نگون شد، شکست جام! تسبیح گریه بود و مصیبت، دو چشم ما یک اَلاَمان ز کوفه و صد اَلاَمان ز شام اشکم تمام گشت و نشد گریه‌ام خموش مجلس به سر رسید و نشد روضه‌ام تمام با کاروان نیزه به دنبال، می‌رویم در منزل نخست تو از حال می‌رویم . @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کاروان می رفت اما کودکی جا مانده بود او در آغوش عطش در قلب صحرا مانده بود گر نمی دانست آیین اسارت را ولی ناز پرورد اسیران بود، اما مانده بود هر چه بابا گفت آن شیرین زبان در طول راه در جواب بی جوابی های بابا مانده بود یک بیابان غربت و یک کودک بی سر پناه بی عزیزانش -زبانم لال- تنها مانده بود بر فراز نیزه ها منظومه ای را دیده بود سِیر چشم مهر جویش سوی بالا مانده بود خیزران و چهره گل نسبتی با هم نداشت چرخ گردون نیز در حل معما مانده بود سینه ام آتش گرفت از این مصیبت یا حسین ز آن که دلبندی سه ساله روی شن ها مانده بود علی آذر شاهی @navaye_asheghaan
🔥 اول ماه صفر 💢اعمـــــال مـــــاه صفـــــر 💠 سفارشات مخصوص بمناسبت ورود به ماه صفرالمظفر: ▪️ماه صفر ماه حزن اهل بیت علیهم السلام و ماه مهم و شریفی هست، ♦️لذا در مفاتیح الجنان اعمالی برای کل این ماه و اعمال مخصوص بعضی روزها آمده است: ۱- خواندن نماز اول ماه دو رکعت در رکعت اول بعد از حمد سی مرتبه سوره قل‌هوالله احد در رکعت دوم بعد از حمد سی مرتبه سوره قدر بعد از نماز صدقه دهد. ۲- خوانده دعای؛ " یَا شَدِیدَ الْقُوَى وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِکَ جَمِیعُ خَلْقِکَ فَاکْفِنِی شَرَّ خَلْقِکَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ اِلّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّى اللهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِینَ. " روزی ۱۰مرتبه که در مفاتیح الجنان آمده. ۳- روز سوم نمازی دارد به این نحو: دو رکعت در رکعت اول سوره حمد سوره فتح و در رکعت دوم حمد و توحید. بعد از نماز صد مرتبه صلوات، صد مرتبه بگوید: اللهم العن آل ابی سفیان و صد مرتبه استغفار کند. ۴- صدقه دادن هم در طول ماه مطلوب است. @navaye_asheghaan ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
. اگه قابل بدونی من گداتم بغل وا کن که دلتنگ نگاتم دلم با اسم تو آروم می گیره آره آواره ی کرب و بلاتم اگه باشم کنارت رو به راهم به جز خیمت کجا میشه پناهم قبولم کن که من عبد رقیم قبولم کن با این روی سیاهم ای رفیق بی ریا حسین اشکامو نگیریا حسین لحظه ی مرگم بیا حسین مامن این روسیا حسین ای رفیق بی ریا حسین ۴ ....................................... دلم وقتی که می کوبه توو سینم یعنی باز  بی قرار اربعینم چشامو وقتی که آروم می بندم خودم رو توی موکب هات می بینم به دوری حرم عادت ندارم گره افتاده بازم توی کارم یعنی امسال ضریح ت رو می بینم یعنی سر روی شش گوشه ت میذارم سرپناه آخرم حسین آخ بگو کجا برم حسین اربعینت داره می رسه بطلب ما رو حرم حسین ای رفیق بی ریا حسین۴ ................ الهی نوکرت واست بمیره هنوزم پیکرت توی حصیره هنوزم کوچه های شام غوغاس هنوزم خواهرت زینب اسیره می کوبه باز به سینه مادر تو هنوز مهمون خولیه سرتو هنوزم از روی نیزه می بینی کجاها داره می‌ره خواهر تو وای از اون روی کبود حسین از محله ی یهود حسین وای از اون بزم شراب حسین از غم دل رباب حسین ای غریب کربلا حسین ۴ ✍ 👇 @navaye_asheghaan
مداحی+نریمان+پناهی+برای+اربعین.mp3
1.21M
نریمان پناهی🎤 سفر کرب وبلا حاصلش رنج وبلاست خطبه خوان نهضتش دختر شیر خداست سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله … در زمین کربلا شور و غوغا برپاست پیکر خون خدا زخمی تیغ بلاست سیدی یا مظلوم یا اباعبدالله … در ره کوفه و شام دختری محزون است از جفای اشقیا قلب پاکش خون است سیدی یا مظلوم یا ابا عبدالله @navaye_asheghaan
. سلام_الله_علیها اجرای شمس حجاب کبریا زینب است تجلی شرم و حیا زینب است روح مناجات و دعا زینب است شان نزول انما زینب است فاطمه کرببلا زینب است دوای درد بی دوا زینب است ای نفس حضرت ختمی مآب دختر آسمانی بوتراب در صدف بحر شرف درناب روی تو حسرت دل آفتاب موی تو شب ندیده حتی به خواب مصحف مستور خدا زینب است بیا و جلوه ی پیمبر ببین شیرزنی چون یل خیبر ببین ادامه سوره کوثر ببین حُسن حَسن نیز مکرر ببین دوباره یک حسین دیگر ببین پنج تن زیر کسا زینب است شمس چراغ در این خانه ات ماه غبار در کاشانه ات ارض و سما گر شده پروانه ات یافته این گونه شفاخانه ات تهمت عقل است به دیوانه ات دوای ما نعره ی یا زینب است دانه تسبیح تو شمس ضحی چادر تو، پرچم حجب و حیا به زیر سایه تو عرش خدا نه فلک از خاک رهت شد بنا خانه تو مطاف ارض و سما کعبه سیار خدا زینب است هیبت روی تو سر ا پا علی فاطمه ای به شکل مولا علی نیست کسی مثل توالا علی میوزد از نطق تو هرجا علی لعن علی عدوک یا علی کوری چشم خصم با زینب است کرببلا دیده که پیغمبری فاطمه ای و یک تنه لشگری فاتح هر رزم چنان حیدری نیست اگر چه مثل تو خواهری حسین را برادر دیگری حسن به دشت کربلا زینب است پلک بزن شام و سحر خلق کن چشم بچرخان و قمر خلق کن حماسه ای بار دگر خلق کن به بانگ اسکوتو جگر خلق کن خطبه بخوان تیغ دو سر خلق کن آیینه دار مرتضی زینب است گرمی عشق و هُرم این تب یکیست تا به سحر مسیر هر شب یکیست هر چه نوشتیم مرکب یکیست چنان که نام خالق و رب یکیست نام حسین و نام زینب یکیست جان میان هر دوتا زینب است روز قیامت که جهان مضطر است بی سر و سامان صف محشراست عرصه حشر از نم گریه تر است هر که خودش مانده و بی یاور است غم نخورد آن که تورا نوکر است سایه روی سر ما زینب است در کف تو چرخ چو دستاس بود با نفست دهر پر از یاس بود خاک رهت گوهر و الماس بود بس که به اکرام تو حساس بود پله منبر تو عباس بود ستون خیمه سما زینب است سیل کرم لحظه ی باریدنت گل بکشد منت گل چیدنت یاس در آرزوی بوییدنت هیچ گلی ندیده خندیدنت مگر به لحظه ی حسین دیدنت حسین را چهره گشا زینب است ازنگهت نور خدا منجلی هرچه خدا خواست تو گفتی بلی هیبت تو قصه هر محفلی خواست که غم دست تو بندد ولی غم که بود در بر دخت علی حیدر صحرای بلا زینب است آمده بر جنگ تو غم از الست کرببلا غم به بلا داد دست جنگ تورا حق به تماشا نشست قامت تو قامت غم را شکست دخت علی را نتوان دست بست فصل خطاب خطبه ها زینب است 🎤 .👇 @navaye_asheghaan
|⇦•زندگی بی تو .... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین ستوده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ زندگی بی تو حروم رقیه تویی عشق ناتموم رقیه من میخوام برا حسین بمیرم پیش چشمای خانوم رقیه شاه بانو! حق داره اگه بهت سجده کنه ماه بانو! تو به آغوش حسینی بهترین راه بانو میگه عباس بهت ماشاءالله ماشاءالله ماشاءالله بانو حلمای حسین زهرای حسین روشن شد به دیدنت چشمای حسین یاسین حسین تسکین حسین ای دختر سه ساله ی شیرینِ حسین @navaye_asheghaan
شور5 (1)(1).mp3
3.55M
|⇦•زندگی بی تو ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ کربلایی حسین ستوده •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ ماه بانو! تو به آغوش حسینی بهترین راه بانو @navaye_asheghaan
|⇦•بیا باهم‌حرف بزنیم.... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید امیر حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بالاخره گریه هاش جواب داد..گفت بابا من تو رو با سر میکشون تو‌خرابه...باباشو کشوند خرابه...* بیا با هم حرف بزنیم تو هم بگو منم میگم تو از سر و تنت بگو من از سر و تنم میگم من بمیرم بابایی چی آوردن سر تو مثل زخم تو زخمه بدن دختر تو تو که رفتی بابا ما رو با خیمه ها سوزوندن رباب و عمه تنها موندن حتی سر ما رو هم میشکوندن تو که رفتی بابا شیر علی شده خونابه حالا علی رو نی میخوابه سرش رو نی زیر آفتابه شبیه زخمهات پر از کبودیِ تنم خونم شکفته جای گُلای پیرهنم بابا! بابا! دلم میخواست ببوسمت ولی رو نیزه ها نشد قدم بهت نمی رسید طناب دستم وا نشد حالا جای النگو، روی دستام طنابه بدتر از درد دستهام بی تو بودن عذابه خبر داری بابا ؟ ما رو سر بازار بردن با طعنه و آزار بردن اسیر و گرفتار بردن خبر داری بابا ؟ از زندگی سیرم کردن تو بچگی پیرم اسیر زنجیرم کردن دلم بابایی، ازت جدا نشد دمی اگر چه زخمی، بابای خوبِ خودمی حالا که اومدی پیشم رو پام میذارم سرِتو دستهای زخمیمو ببین تنها نذار دخترتو بابا جونم ببخشید خرابه در نداره خنده ها و نگاه‌ ها حرصمو در میاره دوست دارم بابا ! چه خوبه که الان اینجایی بیا بریم با هم دوتایی بریم پیش عمو بابایی فدای تو عمه... رسیده لحظه های آخر عمه از این شکسته بِگذر میرم پیش داداشم اکبر دلم گرفته بابا من و همرات ببر رهام کن از درد گوش و درد سر بابا دنیا داره دور سرم هنوز میچرخه بابا هنوز داره گوشم صوت میکشه @navaye_asheghaan
بخش دوم روهض.mp3
17.36M
|⇦•بیا با هم‌حرف بزنیم ... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید امیر حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بابا! بابا! دلم میخواست ببوسمت ولی رو نیزه ها نشد قدم بهت نمی رسید طناب دستم وا نشد @navaye_asheghaan
|⇦•مَلیحةَ الحُسَینی.... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده۱۴۰۳ به نفسِ سید مهدی حسینی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سیدةَ الانبیا رقَیّه ولیةَ الاولیا رقَیّه قاضیةَ الحاجاتی وَالله رازقةَ الاَصفیا رقَیّه بنتُ الحسین بابُ الهدی بنتُ الحسین اسمُ النِجا بنتُ الحسین نورُ السَّما مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی امیرةَ العاشقین رقَیّه حبیبةَ العارفین رقَیّه سیدةَ الساداتی وَالله عزیزةَ المومنین رقَیّه بنتُ الحسین فیضُ الدّموع بنت الحسین رکنُ الرّکوع بنت الحسین نورُ الطّلوع مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی باکیةَ عَینها رقَیّه ناحلةَ جِسمها رقَیّه شبیهةَ الزَهرایی والله مکسورةَ الضِلعها رقَیّه بنتُ الحسین بنتُ الاَمیر بنتُ الحسین طفلُ الصَغیر بنتُ الحسین عطرُ العَبیر مَلیحةَ الحُسَینی رقیه نور عینی @navaye_asheghaan
4_5798683381243844005.mp3
11.79M
|⇦•مَلیحةَ الحُسَینی... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید مهدی حسینی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ سه ساله دخترت افتاده از نفس، بابا! دگر مرا ببر از کنج این قفس، بابا! به جز تو کآمده‌ای، امشبی به دیدارم نزد سری به یتیم تو، هیچ ‌کس، بابا! @navaye_asheghaan
|⇦•بابا دیدی تموم شده.... وتوسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج مهدی رسولی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ بابا دیدی تموم شده،صبوریم،اومدی معلومه که تو از چه راه دوری اومدی آخه تو که پا نداری،چجوری اومدی پای منم ببین! میسوزه تاولش خیلی عوض شدی بابا،نشناختم اولش بشم فدای اون،چشمای بی رمق کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طبق *گفت بابا...* وضع منو می بینی،درد منو می دونی خوابم میاد بابایی،قصه برام می خونی؟! مثل قدیما دوباره،میکشی نازمو تو گوشِت میخوام بگم،بابا یه رازمو دیدی توی بازارشام چادر نمازمو بهم بگو کجا،رفتی تو این شبا خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا قصه ی کوچه ها خیلی مفصله هنوز رو صورتم جای سیلیِ اوله نگم کجاها بردن،خواهر و دخترهاتو هی می بینم کابوسِ دروازهٔ ساعاتو بازار نرفته بودیم،که رفتیم... سیلی نخورده بودیم،که خوردیم... محاله دیگه خوب بشه زخمای این گلو از قصهٔ طشت طلا چیزی بهم نگو راستی بابا چرا باهات نیومده عمو خبر داره شده، سیلی نوازشم میدونه خاک این خرابه شده بالشم خبر داره عمو، که گریه کارمه نقاب من چندروزه که آستینه پارمه @navaye_asheghaan
baba-didi-1402.mp3
4.79M
|⇦•بابا دیدی تموم شده... و توسل به حضرت رقیه سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ سید حاج‌مهدی رسولی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ راستی بابا چرا باهات نیومده عمو خبر داره شده، سیلی نوازشم میدونه خاک این خرابه شده بالشم @navaye_asheghaan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای کاش شهیدان خدا زنده نبودند عباس نمی‌دید که زینب تک و تنهاست @navaye_asheghaan
خدا بخیر کند باز ازدحام شده زمان روضه‌ی جان‌سوز شهر شام شده @navaye_asheghaan
به سوی یار از ندارها سلام می‌رسد خوشیم این سلام‌ها به آن امام می‌رسد شدیم بی نصیب از نظاره‌ی رخش ولی نگاه لطف او به ما علی الدوام می‌رسد عطای یار و منعِ بخشش‌اش یکی‌ست باطناً صلاح ماست هر دوتاش...، هر کدام می‌رسد بریده می‌شود نخِ توسل اهالی‌اش به پای سفره‌ای که لقمه‌ی حرام می‌رسد از این طرف گناه ما فقط به سوی او رسید از آن طرف همیشه لطف و احترام می‌رسد همین که بر دعا دو دست خود بلند می‌کند به قلب ما همان دقیقه التیام می‌رسد دلِ شکسته! از غریبیِ عقیله صبر کن می‌آید آن امام و وقت انتقام می‌رسد :: فدای دختر علی که با قد خمیده‌اش محله‌ی یهودیانِ شهر شام می‌رسد چقدر کارِ این بزرگ‌زاده سخت می‌شود در آن زمان که کاروان به ازدحام می‌رسد گرسنه‌اند کودکان و رو به کس نمی‌زنند اگرچه بوی نان تازه بر مشام می‌رسد ✍ @navaye_asheghaan
منی که بوده عباس و علی اکبر هوادارم به شهر شام رفتم بی حسینم، سخت بی یارم همه بهر تماشای اسیران آمدند اینجا من و این ازدحام شام، خوابم یا که بیدارم تمام دختران گویند با هم یکصدا عمه: همه نامحرم‌اند اینجا، گره خورده عجب کارم تمام شهر با سنگ و نی و دف آمدند اینجا ولی من بی دفاع هستم فقط تنها تو را دارم به دامانم پناه آورده‌اند اطفال با گریه حسین من! از آن بالا دعایم کن گرفتارم هزاران غم، هزاران سنگ و چوب و خاک و خاکستر کدامش را برایت بازگویم یا که بشمارم اگر چه دست مارا مثل بابایم علی بستند از این تکرار غم باکی ندارم، دخت کرارم اگر چه ابری‌ام، طوفانی‌ام اما برادر جان! کنار دشمنانت یک سر سوزن نمی‌بارم ✍ @navaye_asheghaan
بیا و درد هجران محبّان را مداوا کن نگاهی از کرم بر چشم‌های خسته‌ی ما کن تمام آفرینش بی‌تو باشد جسم بی‌جانی بیا با یک نظر بر خلق، اعجاز مسیحا کن بیا از غربت جدّت بگو، با مردم عالم بیا و چشم ما را از سرشک سرخ، دریا کن کنار علقمه با مادر مظلومه‌ات زهرا دو چشم خویش را دریا، به یاد چشم سقا کن بیا با اشک کن همچون عموی خویش، سقّایی بریز از دیده خون و گریه بر اولاد زهرا کن بیا و تير را بیرون بکش از حنجر اصغر پسر که ذبح شد از تیرِ قاتل، فکر بابا کن :: بیا دست یداللهی، برون از آستین آور طناب خصم را، از دست‌های عمّه‌ات وا کن سر بالای نی، آوای قرآن، خندۀ شادی بيا دروازۀ ساعات و زینب را تماشا کن بریزد خون «میثم» تا به خاک پای یارانت بیا او را برای روز جانبازی، مهیا کن ✍ @navaye_asheghaan
اینجا که بال چلچله را سنگ می‌زنند ماهِ اسیر سلسله را سنگ می‌زنند ای آسمان نگاه کن! این قوم سنگدل یاران پاک و یک‌دله را سنگ می‌زنند یا تیغ رویِ «آیۀ تطهیر» می‌کشند یا «آیۀ مباهله» را سنگ می‌زنند وقتی که دست‌های علمدار قطع شد پاهای غرق آبله را سنگ می‌زنند با آن‌که هست آینۀ عصمت و عفاف پرچم به دوش قافله را سنگ می‌زنند محراب اگر که خم شود از غم، عجیب نیست روح نماز نافله را سنگ می‌زنند تفسیر عشق بود و پریشانی حسین وقتی زدند سنگ، به پیشانی حسین ✍ @navaye_asheghaan