#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
چشم اگر امسال را هم آبروداری کند
گریه میخواهد مرا از هرچه خود عاری کند
هر کسی اینجا هنر کرده است با اشک آمده است
کاش پلک از این هنرها پردهبرداری کند
بین دل با داغ او عقد اخوت بستهاند
در ازل، آری، خدا این خطبه را جاری کند
نوحهخوان در روضه میخواند به استمداد اشک
بانگ "هل من ناصر" است این، کیست تا یاری کند؟
میروم تا کربلا، آنجا که مردی آمده است
پای عهدش تا نفس دارد وفاداری کند
رود میافتد به پایش تا به هر قیمت شده
قطرهای از خویش را در جان او جاری کند
آب اگر مهریهی زهراست پس هر طور هست
باید از مهریهی زهرا نگهداری کند
بیشتر از ضربت شمشیر، یک سوراخ مشک
میتواند زخم را بر پیکرش کاری کند
میروم قدری جلو، آنجا که یک سر روی نی
بیمحابا قد علم کرده است سرداری کند
آنکه تعلیم تکلم کرد بر عیسای طفل
میتواند پس سر ِ بر نیزه را قاری کند
باز میآیم به خود، آنجا که در من یک نفر
گوشهای کز کرده، میخواهد فقط زاری کند
چشم کارش گریه در سوگ "حسین بن علی" است
کور بادا چشم اگر از گریه خودداری کند
علی فردوسی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
سوخت از داغِ تو و غرق حرارت شده بود
پیش ِ مادر به گلویِ تو جسارت شده بود
آسمان تیره شد و سخت زمین-لرزه گرفت
شمر(لع) آن ثانیه که دست-به کارَت شده بود
عرش ِ حق را چه به هم ریخت «بُنیّ قَتلوک»
چونکه مکشوف ترین متن و عبارت شده بود
غرقِ خون! در دل گودال! غریب و تنها
خاکِ صحرا نگرانِ تو و یارت شده بود
سر و انگشتر و پیراهن و دستار و کفن...
دست و پا میزدی و لحظۂ غارت شده بود
حرمله(لع) در پیِ گهواره لبِ خیمه رسید
خیمه ها سوخت و هنگام شرارت شده بود
خیره شد سمتِ سرت زینبِ(س) مضطر! ای وای...
صحبت از بستنِ دستان و اسارت شده بود!
مرضیه عاطفی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
از آه خود شرر به دل ماسوا مزن
آتش به قلب مادر غم مبتلا مزن
لبهای تو کبود شده مثل بازویم
با این لب کبود مرا هی صدا مزن
حالا که آمدم ز تو این است خواهشم
تا من میان قتلگهم، دست و پا مزن
هرکس رسید ضربه زد، اما یکی نگفت
با سنگ میزنی، تو دگر با عصا مزن
با قرب حق به جانب گودال میزنی
رحمی کن و برای رضای خدا مزن
برسینه اش نشستی و بر او لگد زدی
پنجه براین محاسن از خون حنا مزن
هرضربه میزنی بزن ای بی حیا ولی
بر استخوان گردن او، بی هوا مزن
محمود اسدی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
در معرض گرما به تماشا بدنش را
حتی ز تنش برد کسی پیروهنش را
بر نِی سر او جالس و بر تیرهٔ صحرا
کردند رها، از سرِ تحقیر تنش را
بر باد رود کون و مکان آه اگر که..
از باد بگیرند سراغ کفنش را
جا دارد اگر از نگهش سیل ببارد
آن دیده که کردند پر از خون دهنش را
گودال مجالِ سخن از شاه گرفت و...
خنجر ز جفا ذبح نموده سخنش را
ای وای اگر مادر آن کشته ببیند
در لُجهٔ خون حالت پرپر زدنش را
مجید نجفی
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
عزیز فاطمه جان جهان به قربانت
سلام بر لب عطشان و چشم گریانت
سلام بر تن مجروح و حلق مذبوحت
سلام بر سر خونین و جسم عریانت
سلام بر جگر خون و داغ های دلت
سلام بر شرف و غیرت جوانانت
سلام بر در دندان و غنچۀ دهنت
سلام بر لب خونین و صوت قرآنت
سلام بر علی اصغر که وقت جان دادن
به خنده داد تسلاّ به قلب سوزانت
سلام بر لحظات وداع اکبر تو
که وقت رفتن او رفت از بدن جانت
سلام بر دل زینب که پیش دیدۀ او
عدو ز چار طرف کرد سنگبارانت
سرت بریده شد امّا هنوز جاری بود
به چهره اشک روان از دو چشم گریانت
سلام باد به شیری که سایه بانت شد
برون کشید به دندان ز سینه پیکانت
عجیب نیست اگر خصم را کنی سیراب
سجیّه ات کرم و عادت است احسانت
استاد حاج غلامرضا سازگار
#مدح_حضرت_زهرا
آفرینش ز دولت زهراست
کعبه مات عبادت زهراست
نخل های فدک که چیزی نیست
دوجهان ملک حضرت زهراست
همه خدمت گذار فضه شدند
فضه اما به خدمت زهراست
پدرش هم که رفت تا معراج
شک ندارم به دعوت زهراست
گرچه با آب روزه اش وا شد
نان عالم ز برکت زهراست
زهد اورا ببین که کهنه حصیر
بالش استراحت زهراست
فاطمه در حمایت علی است
و علی در حمایت زهراست
"طاعت مفترض" که میخوانیم
در حقیقت اطاعت زهراست
ولی امر ماست مثل علی
شیعه دینش ولایت زهراست
شرح و تفسیر داده مادر را
عمر زینب روایت زهراست
راضیه عالمه اغیثینی
مادرم فاطمه اغیثینی
🔸شاعر:
#سید_پوریا_هاشمی👆
____
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
#مناجات_با_امام_حسین
آن روز كه به داغِ غمت مبتلا شديم
دل خون تر از شقايق دشتِ بلا شديم
ما يادمان كه نيست ولي راستي حسين
با درد غربت تو كجا آشنا شديم؟!
ممنون از اينكه آمدي آقاي ما شدي
ممنون از اينكه نوكر اين خانه ما شديم
شكرِ خدا كه فاطمه ما را خريده است
شكر خدا كه خرج بساط شما شديم
غربت سراي ماست عزاخانه ي شما
با گريه بر تو بود عزيز خدا شديم
ما را خدا به عشق تو مي بخشد عاقبت
ما عاقبت به خيرِ تو در روضه ها شديم
گم می شویم تا که تو پیدایمان کنی
نوکر شدیم تا که تو آقایمان کنی
شاید دلت به حال دل ما بسوزد و
فکری برای روز مبادایمان کنی
ما یک برات کرب و بلا لای پوشه ایم
ساکت نشسته ایم تو امضایمان کنی
چیزی ز شاه بودن تو کم نمیشود
در بین نوکرانت اگر جایمان کنی
ما را هدف ز نوکری ترفیع رتبه نیست
مجنون نمیشویم که لیلایمان کنی
چندیست مرده ام ز انفاس قدسیت
اصلا بعید نیست مسیحایمان کنی
حتی غزل تغزلتان را بیان نکرد
باید عنایتی به غزلهایمان کنی
بی جذبه ی عصا که به جایی نمیرسم
یک جذبه کن که حضرت موسایمان کن
🔸شاعر:
#مصطفی_متولی 👆
____
#حضرت_زهرا #مدح_حضرت_زهرا
کسی که پشت لبخندش غمی آکنده از آه است
مرور روز هایش روضه های تلخ و جانکاه است
ندارد گنبد و گلدسته و ایوان طلا یعنی
مسیر آسمان تا مرقدش بسیار کوتاه است
برایش دشت ها صحن و تمام آسمان گنبد
چراغ روشن صحن و سرایش تا سحر ماه است
اگر مخفی است قبر فاطمه قبر حسن خاکی است
عزیز فاطمه با مادرش همواره همراه است
به دستان کریم اوست در عالم اگر خیری است
که لطف دیگران با منت و خواری و اکراه است
جذامیها کنار او نشستند و جهان فهمید
کرامت ، گردی از دامان خاک آلود این شاه است
برای شادی زهرا بگو ذکر حسن جان را
اگر توفیق می خواهی فقط راهش همین راه است
به سمت روضه می گردد مسیر شعر و می دانم
پریشان میشود قلبی که از این راز آگاه است
نمی گویم که در کوچه چه پیش آمد تو هم بگذر
فقط سر بسته می گویم که زهرا عصمت الله است
مپرس از من چه دید آنجا فقط این درد را بشنو
سپیدی های موی او غم سیلی ناگاه است
🔸شاعر:
#حسن_شیرزاد 👆
____
#امام_حسین
#حضرت_زهرا
#مناجات_با_امام_حسین
شور شیرین جوانی پای ماتم خرج شد
بهترین ساعات عمر من در این غم خرج شد
هیچ کالایی گرانتر از "بُکاءِ روضه" نیست
پای هر یک قطره،خونِ شاه عالم خرج شد
انبیا را دستگیری کرده "گریه بر حسین"
عفوِ حق بارید وقتی اشک "آدم" خرج شد
"کعبه" از گریهکُنان اسبق "شش گوشه" است
در غمِ مشکِ "فراتت" اشک "زمزم" خرج شد
از نخ چادر نمازِ وصله دار فاطمه است
هر نخی که در سیاهی های پرچم خرج شد
دستبند مادر و انگشتریِ خواهرم...
بهر نذری دادنِ در روضه باهم خرج شد
قُلَّک چشم ترم را تا شکستم..،"گریه" ریخت
در عزایت کُلِّ دارایی ام از دَم خرج شد
آبروی رفته ی ما را تو برگردانده ای
با دو قطره آبِ رویی که مُحرَّم خرج شد
▪️
▪️
روستا یک کهنه بوریا برایش مانده بود...
که همان هم در ازای جسم دَرهَم خرج شد
ساربانِ بی مُرُوَّت را خدا لعنت کند...
کُل انگشتان دستت پای خاتم خرج شد
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی 👆
____
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
حالم به حال عبد مُکَدَّر نمی خورد
وضعم به وضع بنده ی مضطر نمی خورد
نفرین به من که اشک دُرُستی نریختم
این گریه ها به درد من آخر نمی خورد
عاشق به عشق یار ز اغیار می بُرد
عاشق غمی به جز غم دلبر نمی خورد
اقدام کردهام بپرم بارها..،نشد
بال و پرم به بال کبوتر نمی خورد
در می زنم رئوف..،جواب مرا بده
در می زنم رئوف..،مگر در نمی خورد؟!
اصلاً قد و قواره ی من را نگاه کن
باور بکن به بنده ی خودسر نمی خورد
گرچه بدم ولی به علی دوست دارمت
این لب قسم..،دروغ..،به حیدر نمی خورد
ما را به جان حضرت زهرا قبول کن
ما را قبول کن..،به کسی بر نمی خورد
بی حُبِّ فاطمه بخدا کارنامه ام
مُهر امان وادی محشر نمی خورد
نان تنور فاطمه را هرکسی چشید
جز دستپخت حضرت مادر نمی خورد
افطارها به خاطرِ عطشانِ فاطمه
یک جرعه آب خوش لب نوکر نمی خورد
▪️
▪️
با چکمه روی سینه ی او پا نمی نَهَند
لب تشنه را که نیزه به خ
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
اشکِ مناجات سحر را می خرد زهرا
گریهکُن خونین جگر را می خرد زهرا
وقتی شریکات "شمع" باشد، سود خواهی بُرد
پروانه ی بی بال و پر را می خرد زهرا
از عِیش دُنیا باخبر باشی، ضرر کردی
از عِیشِ دُنیا بیخبر را می خرد زهرا
هی ایندر، آندر، می زنی تا دربهدر گردی
وقتی گدای دربهدر را می خرد زهرا
باید درِ این خانه کسبِ اعتباری کرد
آن نوکران مُعتبر را می خرد زهرا
هرجا بساط روضه ای برپاست، شرکت کن
خار و خَسِ آن دوروبر را می خرد زهرا
گاهی حوالی حسینیّه کمی بنشین
گوشهنشینِ این گذر را می خرد زهرا
هرآنچهکه در چنته داری خرجِ اشکت کن
فردای محشر "چشمِ تر" را می خرد زهرا
اندازه ی بال مگس نذر حسیناش کن
این قطره های مختصر را می خرد زهرا
▪
▪
از ساعتی که سینه ی او زیر سُم ها رفت
سینه زنانِ این پسر را می خرد زهرا
🔸شاعر:
#بردیا_محمدی 👆
____
#انقلاب_و_دفاع_مقدس
#جمهوری_اسلامی_ایران
بسیجیان علی دم به دم شهید شدند
که هم کنایه شنیدند و هم شهید شدند
بسیجیان علی را شهادت اینگونهست
که کوثرانه به چندین رقم شهید شدند..
بسیجیان علی سالهای پیش از این
به روضه با غزل محتشم شهید شدند!
بسیجیان علی از قدیم زینبیاند
اگر به راه دفاع از حرم شهید شدند
گهی کلنگ به دستِ مناطق محروم
گهی به مدرسهها با قلم شهید شدند
به اربعین حسینی بسیجیان علی
به درب خانه در اوّل قدم شهید شدند
بسیجیان علی شیعیان زهرایند
اگر حساب کنی، تازه کم شهید شدند!
بسیجیان علی عاشقان عبّاسند
شدند کربوبلا همقسم، شهید شدند
بسیجیان علی را به تشنگی بشناس
ببین که زیر کدامین عَلم شهید شدند
ولی من و تو چه کردیم؟ ادّعا کردیم!
بسیجیان علی دست کم شهید شدند!
به خون خویش نوشتند صبح نزدیک است
بسیجیان علی صبحدم شهید شدند
🔸شاعر:
#مهدی_جهاندار
____
#امام_حسین #مناجات_امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
چنان که داده خدا اختیار را به حسین
بده عنان دل بیقرار را به حسین
ببین چگونه دعا مستجاب خواهد شد
فقط قسم بده پروردگار را به حسین
یقین به کام تو خواهد گذشت هر روزش
سپرده باشی اگر روزگار را به حسین
خودش دوباره تو را زود میبرد به حرم
تو عاشقی کن و بسپار کار را به حسین
چنان که جانب خورشید میرود ذره
خدای من! برسان این غبار را به حسین
همه دعای قدمهای اربعین این است
که ای خدا برسان آن سوار را، به حسین
اگر محبّ حسینی نترس از محشر
چرا که داده خدا اختیار را به حسین
🔸شاعر:
#علی_سلیمیان👆
____
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
بخوان بلال ! که یاس کبود دل تنگ است
اذان بگو ! که اذان تو ، آسمان رنگ است
اذان بگو ! که پس از رحلت رسول خدا
مصاحب دل من ، ناله ی شباهنگ است
اذان بگو ! به صدای بلند و جار بزن
که پشت پرده ی ایمان فریب و نیرنگ است
اذان بگو ! که بدانند بعد پیغمبر
نصیب آینه های خدانما سنگ است
نه من ، غبار یتیمی نشسته بر رویم
جمال آینه هایم ، مکدّر از زنگ است
بگو که «اشهد ان علی ولی الله»
بگو که لحن مناجات من ، غماهنگ است
تو از سیاه دلی های خلق شکوه مکن
«به هر کجا که روی آسمان همین رنگ است»
مرا ز گریه چرا منع می کنند ، بپرس
که این چه رسم مسلمانی ؟ این چه فرهنگ است ؟
بگو که فاطمه این یک دو روزه مهمان است
سفر به خیر بگویند وقت ما تنگ است
بگو که فاطمه در حشر اگر که ناز کند
«کمیت جمله شفاعت کنندگان لنگ است»
نماز شام غریبان شد و غروب و شفق
بخوان بلال ! که ماه مدینه دل تنگ است
🔸شاعر:
استاد #محمد_جواد_غفورزاده 👆
____
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
چرا عزمِ سفر داری مگر در خانه مهمانی؟
پس از تو فاطمه ، بستر نشینم خوب میدانی
برای چشمِ زهرا بینِ من نه سال ، یک آن بود
نگو پس چند روزی بیشتر ، پیشم نمی مانی
به پهلویت قسم اشکِ تو را من خوب میفهم
به بازویت قسم بر غربتم ، اینگونه گریانی
از آن وقتی که تا مسجد مرا با زور می بردند
هنوز ای فاطمه جان ، غرقِ در ذکر علی جانی
مفاتیح الجنانِ دستهایت باز شد اما
چرا پس ای حیاتِ من دعای مرگ میخوانی
بمان شیرینیِ این زندگانی ، مادرِ خانه
که بی تو بر علی تلخ ست شیرینیِ هر نانی
به سختی می روی راه و به سختی هم نفس داری
بیا اما از این آزرده ، دل نستان به آسانی
تو تنها ایستادی پیشِ روی جبت وَ الطاغوت
الا ای ذوالفقار خانهٔ من ، مرد دورانی
🔸شاعر:
#حامد_آقایی 👆
____
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
نمیشود تورا بیان نمود در قیاس ها
شدند ناتوان درک تو خدا شناس ها
تو خود بگو که کیستی حور و یا ملیکه ای
اگرچه نیست قدر تو در خور این حواس ها
گفت نبی که فاطمه روح دو پهلوی من است
حق رسالتش چه شد به دست ناسپاس ها
به یک اشاره غنچه از شاخه جدا شود دگر
نیست نیاز وا شود به باغ پای داس ها
به دست بوسی ات غلاف و تیغ و میخ آمدند
چه بر سر تو آمده از اینهمه تماس ها
فراز عرش جای تو مده دلت به دست غم
عیادتت نیامدند اگر که آس و پاسها
به کودکان خود بگو دوباره خوب میشوی
نمی رود به چشمشان خواب از این هراس ها
آیینه در نگاه تو بسکه ترک ترک شده
داده خبر ز تاری چشم تو انعکاس ها
هر که جفا نموده و عذاب داده حضرتت
در صف حشر میشود منتظر تقاص ها
اگر که میشود بمان نرو تو از بر علی
مکش تو دست مرتضی به پای التماس ها
🔸شاعر:
#ابراهیم_میرزایی👆
____
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
از اینکه بی وفایم، خیلی دلم گرفته
باید به خود بیایم، خیلی دلم گرفته
«أُدعونی أَستجب» را خواندم ولی از اینکه
لنگ است هر دو پایم، خیلی دلم گرفته
در خود شکستم از بغض، گفتم میانِ سجده:
با اشکِ بی صدایم، خیلی دلم گرفته
یارب «ظَلمتُ نفسي»، یارب «إلهی ٱلعفو»
درمانده و گدایم، خیلی دلم گرفته
یک عده با چه شوقی زائر شدند امّا؛
من تحبسُ الدّعایم، خیلی دلم گرفته
دل ذکرِ «لاطبیبَ مَن لاطبیبَ» دارد
قدری بده شفایم، خیلی دلم گرفته
ردّم نکن! به وٱلله جز تو کسی ندارم
کاری بکن برایم، خیلی دلم گرفته
«دست از طلب ندارم» اینها همه بهانه ست
دلتنگِ کربلایم، خیلی دلم گرفته
شب های جمعه ایکاش با گریه سمتِ مقتل-
با مادرت بیایم! خیلی دلم گرفته
روضه بخواند و من گریه کنان بگویم:
اربابِ سر جدایم؛ خیلی دلم گرفته!
مرضیه عاطفی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم
حرارتی است قدیمی که در دلم دارم
اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم
دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم
میان نامه ی من خالی است از خوبی
گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم
مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می بخشید
خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم
به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم
به لطف فاطمه ارباب محترم دارم
حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد
مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم
نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد
دلم خوش است میان دلم حرم دارم
برات کرب و بلایم به دست عباس است
دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم
محمد جواد شیرازی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شکرِلله که حق را به من آموخت حسین
شعلۀ حُبِ علی ،در دلم اَفروخت حسین
هر کسی عبد حسین است ،همان عبد خداست
با خدا حرف زدن را به من آموخت حسین
آری از روز ازل بود، که با دستِ خودش
مِحنتِ فاطمه را در دلم اَندوخت حسین
با صدای سخنِ عشق ، به دنیا فرمود:
ذره ای دینِ خدا را به تو نفروخت حسین
با ستمکار ، سخن از درِ تذلیل نگفت
ذلت و خواری و لبخند ! نیاموخت حسین
تَهِ گودال اگر زمزمۀ یارب داشت
زیرِ شمشیر و سنان ، دیده به ما دوخت حسین
کهنه پیراهنِ او هم به خدا غارت رفت
بر تنِ خویش به جز نیزه نَیاَندوخت حسین
آتشِ عشقِ خدا و عطشِ کشته شدن
آنقدَر داشت ،که لب تا جگرش سوخت حسین
کربلایی نشود ، هر که فدایی نشود
بر سرِ نیزه چو خورشید، بَر اَفروخت حسین
محمود ژولیده👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
تا میان روضهات ما را مکان دادی حسین
دست ما گریهکنان برگ امان دادی حسین
تو نوشتی خواهرت هم پای آن را مُهر کرد
اشک دادی و به ما سود کلان دادی حسین
روضهخانه: طور سینا، ما: کلیم گریهکن
در مناجات خودت ما را زبان دادی حسین
این دهه با سیل اشک ما مشخّص میشود
برکتی را که به شیر مادران دادی حسین
من: حبیب بن مظاهر، تو: مسیح اهل بیت
لطف کردی و به این دلمرده جان دادی حسین
تا بریزد از سر و رویم غبار معصیت
مثل یک پرچم وجودم را تکان دادی حسین
رقّت قلبم زیاد و جسم و روحم شُسته شد
تا ز چای روضهات یک استکان دادی حسین
من نمکگیر تو و اجداد و اولاد توام
چون به دست خالی من آب و نان دادی حسین
دست بالا بردی و از پشت در خیرت رسید
هر چه را که خواستم، تو بیش از آن دادی حسین
دوست و دشمن ندارد، بخشش تو حیدریست
خاتمت را هم به دست ساربان دادی حسین
محمد فردوسی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
آنقدر با تیغهاشان سر زمین انداختند
پای سرها چندتا پیکر زمین انداختند
این جماعت رحم در دلهایشان انگارنیست
در بر دلدارها دلبر زمین انداختند
بعد ذبح کودک تشنه به دست حرمله
صید را کشتند و بال و پر زمین انداختند
خنجر کند و دل سنگ و هجوم ضربه ها
رگ رگ خشکیده ی حنجر زمین انداختند
با دم شمشیرها اجر رسالت شد ادا
هر کجا بوسید پیغمبر زمین انداختند
تا سر خورشید بر نی رفت اهل آسمان
سیل اشک از چشمهای تر زمین انداختند
هر کسی اندازه وسعش از این پیکر ربود
غارتش کردند و یک پیکر زمین انداختند
خیمه ها نا امن شد از بعد آنکه لشکری
دسته جمعی ساقی لشگر زمین انداختند
آستین پاره شد جای حجاب و پوشیه
وقت غارت چادر و معجر زمین انداختند
کوفه و شام و خرابه مجلس شوم یزید
یک پدر را پیش یک دختر زمین انداختند
خیزران میخورد بر لبها و با هر ضربه ای
چند دندان پای تشت زر زمین انداختند
عبدالحسین میرزایی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
آن لب لعل که بوسه ز نبی، خوب گرفت
حال در طشت طلا بوسه از او، چوب گرفت
سرِ بُبریده و آل علی و بزم شراب
صحنه ای بود که صبر از دلِ ایوب گرفت
هر که فریاد کشید، از دو طرف سیلی خورد
هر که افتاد زمین، هدیۀ سرکوب گرفت
خارجی خواندنشان تهمتِ عادی شده بود
رفعِ تهمت ز لبِ قاریِ محبوب گرفت
با تمسخر،وسط آیۀ قرآنِ لبش
ضربه ها بردهنش،دشمنِ مغضوب گرفت
«لَعُبَت هاشمُ وَالمُلک فَلا »را میخواند
مستِ مِی، دورِ سرش جُرعۀ مشروب گرفت
اهلبیتِ پسرِ فاطمه را داد خطاب
دیدی آخر که خدا حق مرا خوب گرفت
دور تا دورِ لبش را پُرِ خون دید رباب
بوسه ای گریه کنان از لبِ مرطوب گرفت
سرخ مویی، به یتیمی، به کنیزی نگریست
شعله بر جان و دلِ دختر محجوب گرفت
جشنشان را به عزا ساخت بدَل دخت حسین
ناله ای کرد که مجلس، همه آشوب گرفت
خطبۀ نایبة الفاطمه غوغا میکرد
کار، در دست، به این شیوۀ مطلوب گرفت
ز سخنرانی سجاد گِره ها وا شد
بزم، شد بزمِ عزا، نالۀ یعقوب گرفت
به اَنابنُ الحَسنِینَش همه را رسوا کرد
آنچه را خصمِ لعین معرکه با چوب گرفت
این رقیه است که حالا سرِ پنجه، به قیام
ابتکار عمل از دشمن مغلوب گرفت
محمود ژولیده👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
چشمهای من شد از حال پر از تشویش، تر
از تو دلگیرم ولی گویا تو از من بیشتر
مُرّ قانون تو تازه سر به راهم کرده بود
عافیت کرده مرا هم مصلحت اندیش تر
مدتی تنگ هوای روضه های هیئتم
گرچه دلریشم، از این حس خودم دلریش تر
قلب من مات تو شد، چشمم به عکس گنبدت
ظاهراً هستند چشم و دل به هم، هم کیش تر
خواب دیدم در حرم دارم صفایی میکنم
خواب بود، اما دلم افتاد از من پیشتر
کفشهایم را به کشوانیه دادم سوختم
گونه ام شد از همان بحبوحه ی تفتیش، تر
روضه میخواندم سرازیری باب القبله ات
روضه می خواندم که زهرا را کنم راضیش تر
مادرت گودال آمد، خورد با زانو زمین
دید رگهای تو افتاده به دست نیشتر
مظاهر کثیری نژاد👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
یا سَیِّدُالشَّهید، عزیزِ خدا، حسین
ای نورِ چشمِ حضرتِ خَیرُالنِّسا، حسین
با هر کسی به غیرِ تو بیگانه می شود
آنکس که با غمِ تو شَود آشنا، حسین
اعجازِ چشمِ توست، به ما داده آبرو
آقا شود، به اذنِ تو اینجا گدا، حسین
محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش
ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده ها، حسین
آتش برای اهلِ جهنَّم شود بهشت
فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین"
آقا، قسم به روزِ جدایی زِ خواهرت
ما را مکن دَمی زِ غمِ خود جدا، حسین
گودالِ قتلگاهِ تو شد بارگاهِ تو
ای کشته ی فِتاده به صَحرا رها، حسین
تنها دعای سینه زنِ تو شهادت است
بی سر کنارِ کشته ی من هم بیا، حسین
رضا رسول زاده👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شمر می ترسید و لرزان خارج از گودال شد
مادری نالید و یک عالم دگرگون حال شد
زینت دوش نبی در زیر سم اسبها
بی کفن افتاده بود و پیکرش پامال شد
دختری خوابش گرفت و خیمه اش اتش گرفت
دخترک در خیمه جا ماند و زبانش لال شد
کربلا تا شام ما با کرب نی همراه بود
شهر شام اما زما زیبنده استقبال شد
سنگ بود و فحش بود و ناسزا و ناروا
شهرشان با هلهله مملو ز قیل و قال شد
ابراهیم میرزایی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
هر کسی از کربلا شد دور، غربت میکشد
عرش هم شب های جمعه آه حسرت میکشد
ایستاده پشت درب آستان صحن تو
صورتش را آسمان دارد به تربت میکشد
اینکه عالم بر ضریح تو پناه آورده است
گوییا تصویری از صبح قیامت میکشد
مجلس روضه فراوان و ضریح تو یکی است
وحدت عشق است در اینجا به کثرت میکشد
همنشین جُون و أسلم میشود روز جزا
هر که با اخلاص پای روضه زحمت میکشد
چشم اهل روضه اوراق لهوف سید است
چون که روی دوش خود بار مصیبت میکشد
ماه های روی نیزه، آفتاب روی خاک
باز آه مادری را سمت هیأت میکشد
پیش چشمت آب را بر خاک میریزد کسی
آتشی بر جان ما نوبت به نوبت میکشد
گریه کن بر روضه ی " مُنّو عَلَی بنِ المصطفی"
آب دارد از کویر خشک منت میکشد
محسن حنیفی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ما گره خورده به گیسوی حسینیم فقط
در کمند خم ابروی حسینیم فقط
هر که با هر چه که مست است خودش می داند
ما که مست رخ خوشبوی حسینیم فقط
به دم حضرت عیسی چه نیاز است که ما
همگی زنده به یک هوی حسینیم فقط
این حسینیه دل وقف غم ارباب است
همه مداح و ثناگوی حسینیم فقط
بر در میکده از روی نیاز آمده ایم
در پی باده مینوی حسینیم فقط
هر کسی هست گرفتار رخ دلبر خویش
ما گرفتار گل روی حسینیم فقط
«کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود»
ما مسلمان شده ی کوی حسینیم فقط
محمود مربوبی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
این جمله حک کنید به سنگ مزارِ ما
عشقِ حسین(ع) تا به ابد افتخارِ ما
ما را برای روضه فقط آفریده اند
این گریه هاست رمزِ ثُبات و قرارِ ما
یک قطره اشک را به طلا هم نمی دهیم
دل را محک زنید و بسنجید عیارِ ما
شادی به جای خود، غم و نوحه به جای خود
حُبِّ علی(ع) و آلِ علی(ع) اعتبارِ ما
بر سینه می زنیم سنگ تو را فقط
ذکر حسین(ع) تا به قیامت شعارِ ما
محسن زعفرانیه👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
چشمهای من شد از حال پر از تشویش، تر
از تو دلگیرم ولی گویا تو از من بیشتر
مُرّ قانون تو تازه سر به راهم کرده بود
عافیت کرده مرا هم مصلحت اندیش تر
مدتی تنگ هوای روضه های هیئتم
گرچه دلریشم، از این حس خودم دلریش تر
قلب من مات تو شد، چشمم به عکس گنبدت
ظاهراً هستند چشم و دل به هم، هم کیش تر
خواب دیدم در حرم دارم صفایی میکنم
خواب بود، اما دلم افتاد از من پیشتر
کفشهایم را به کشوانیه دادم سوختم
گونه ام شد از همان بحبوحه ی تفتیش، تر
روضه میخواندم سرازیری باب القبله ات
روضه می خواندم که زهرا را کنم راضیش تر
مادرت گودال آمد، خورد با زانو زمین
دید رگهای تو افتاده به دست نیشتر
مظاهر کثیری نژاد👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
یا سَیِّدُالشَّهید، عزیزِ خدا، حسین
ای نورِ چشمِ حضرتِ خَیرُالنِّسا، حسین
با هر کسی به غیرِ تو بیگانه می شود
آنکس که با غمِ تو شَود آشنا، حسین
اعجازِ چشمِ توست، به ما داده آبرو
آقا شود، به اذنِ تو اینجا گدا، حسین
محکم گِره بزن دلِ ما را به زُلفِ خویش
ای دستگیرِ در گُنَه اُفتاده ها، حسین
آتش برای اهلِ جهنَّم شود بهشت
فریاد اگر زنند همه یکصدا؛ "حسین"
آقا، قسم به روزِ جدایی زِ خواهرت
ما را مکن دَمی زِ غمِ خود جدا، حسین
گودالِ قتلگاهِ تو شد بارگاهِ تو
ای کشته ی فِتاده به صَحرا رها، حسین
تنها دعای سینه زنِ تو شهادت است
بی سر کنارِ کشته ی من هم بیا، حسین
رضا رسول زاده👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شمر می ترسید و لرزان خارج از گودال شد
مادری نالید و یک عالم دگرگون حال شد
زینت دوش نبی در زیر سم اسبها
بی کفن افتاده بود و پیکرش پامال شد
دختری خوابش گرفت و خیمه اش اتش گرفت
دخترک در خیمه جا ماند و زبانش لال شد
کربلا تا شام ما با کرب نی همراه بود
شهر شام اما زما زیبنده استقبال شد
سنگ بود و فحش بود و ناسزا و ناروا
شهرشان با هلهله مملو ز قیل و قال شد
ابراهیم میرزایی👆
#حضرت_زینب
زینبم نائبة الزهرایم
مادرم گفته که بی همتایم
بشنوید ارض و سما! آوایم
این حسینی که بُوَد، آقایم ...
... تا که دیده به روی من وا کرد
مهر خود را به دل من جا کرد
کوثر حضرت کوثر هستم
زین اَب هستم و زیور هستم
زیور فاتح خیبر هستم
خطبه ام گفت: که حیدر هستم
همه دیدند هنر دارم من
مثل عباس، جگر دارم من
ذوالفقار سخنم برّان است
یکی از لشکر من طوفان است
دشمن از «مردی» من حیران است
بی سبب نیست که سرگردان است...
... دیده هر بار، حریف همه ام
پروش یافته ی فاطمه ام
ای برادر! به دلم غم دارم
دل سوزان و قدی خم دارم
دم آخر شده ماتم دارم
خاطراتی ز محرّم دارم
لرزش دستم اگر جلوه نماست
همه اش زیر سر عاشوراست
همه جا پای به پایت بودم
دائماً زیر لوایت بودم
مثل یک کوه برایت بودم
شاهد کرب و بلایت بودم
من که بازیچه ی تقدیر شدم
از غم تو به خدا پیر شدم
روضه ی باز شنیدن سخت است
بار بر دوش کشیدن سخت است
تلخی آه چشیدن سخت است
سوی گودال دویدن سخت است
دیدم آن جا که چه غوغا کرده
بی حیا، کار خودش را کرده
حنجری سوخته شد بعد از آن ...
جگری سوخته شد بعد از آن ...
مادری سوخته شد بعد از آن ...
معجری سوخته شد بعد از آن ...
زیر و رو شد بدنت با نیزه
تا که شد در تن تو تا نیزه
وای از آن سفر شام، حسین!
وای از آن ملأ عام، حسین !
وای از طعنه و دشنام، حسین !
وای از سنگ لب بام، حسین !
آن دیاری که پر از بیداد است
شام نه، کشور کُفر آباد است
ذرّه ای رحم در آن ناس نبود
بینشان عاطفه بشناس نبود
حرفی از غیرت و احساس نبود
کاش آن جا سر عبّاس نبود ...
... تا نبیند سر بی معجر را
پای پر آبله ی خواهر را
محمد فردوسی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
عشق، سر در قدمِ ماست اگر بگذارند
عاشقان را سر سوداست اگر بگذارند
ما و این کشتی طوفانزده در موج بلا
ساحل ما دل دریاست اگر بگذارند
دشت از هُرم عطش سوخته و هالۀ غم
سایهبانِ گل زهراست اگر بگذارند
آب بر آتش لبهای عطشناک زدن
آخرین نیّت سقاست اگر بگذارند
دوش در گلشن ما بلبل شیدا میگفت:
باغ گل، وقف تماشاست اگر بگذارند
هرچه گل بود، ز تاراج خزان پرپر شد
وقت دلجویی گلهاست اگر بگذارند
طفل ششماهۀ من زینت آغوشم شد
جای این غنچه همینجاست اگر بگذارند
این به خون خفته، که عالم ز غمش مجنون است
تشنۀ بوسۀ لیلاست اگر بگذارند
چهرهاش آینۀ حُسن رسولالله است
آری این آینه زیباست اگر بگذارند
این گل سرخ که از گلبُن توحید شکفت
آبروی چمن ماست اگر بگذارند
در عقیق لب من موج زند دریایی
که شفابخش مسیحاست اگر بگذارند
یوسف مصر وجودم من و، این پیراهن
جامۀ روز مباداست اگر بگذارند...
محمدجواد غفورزاده 👆
#امام_حسین_علیه_السلام
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شبهای جمعه فاطمه بالای گودال
با ناله، آنهم نالههای مادرانه...
...گوید حسینم کشته شد ای داد بیداد
نور دو عینم کشته شد ای داد بیداد
#علی_اکبر_لطیفیان
#صلوات 👉
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
هر کسی از کربلا شد دور، غربت میکشد
عرش هم شب های جمعه آه حسرت میکشد
ایستاده پشت درب آستان صحن تو
صورتش را آسمان دارد به تربت میکشد
اینکه عالم بر ضریح تو پناه آورده است
گوییا تصویری از صبح قیامت میکشد
مجلس روضه فراوان و ضریح تو یکی است
وحدت عشق است در اینجا به کثرت میکشد
همنشین جُون و أسلم میشود روز جزا
هر که با اخلاص پای روضه زحمت میکشد
چشم اهل روضه اوراق لهوف سید است
چون که روی دوش خود بار مصیبت میکشد
ماه های روی نیزه، آفتاب روی خاک
باز آه مادری را سمت هیأت میکشد
پیش چشمت آب را بر خاک میریزد کسی
آتشی بر جان ما نوبت به نوبت میکشد
گریه کن بر روضه ی " مُنّو عَلَی بنِ المصطفی"
آب دارد از کویر خشک منت میکشد
محسن حنیفی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
ما گره خورده به گیسوی حسینیم فقط
در کمند خم ابروی حسینیم فقط
هر که با هر چه که مست است خودش می داند
ما که مست رخ خوشبوی حسینیم فقط
به دم حضرت عیسی چه نیاز است که ما
همگی زنده به یک هوی حسینیم فقط
این حسینیه دل وقف غم ارباب است
همه مداح و ثناگوی حسینیم فقط
بر در میکده از روی نیاز آمده ایم
در پی باده مینوی حسینیم فقط
هر کسی هست گرفتار رخ دلبر خویش
ما گرفتار گل روی حسینیم فقط
«کعبه یک سنگ نشان است که ره گم نشود»
ما مسلمان شده ی کوی حسینیم فقط
محمود مربوبی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
این جمله حک کنید به سنگ مزارِ ما
عشقِ حسین(ع) تا به ابد افتخارِ ما
ما را برای روضه فقط آفریده اند
این گریه هاست رمزِ ثُبات و قرارِ ما
یک قطره اشک را به طلا هم نمی دهیم
دل را محک زنید و بسنجید عیارِ ما
شادی به جای خود، غم و نوحه به جای خود
حُبِّ علی(ع) و آلِ علی(ع) اعتبارِ ما
بر سینه می زنیم سنگ تو را فقط
ذکر حسین(ع) تا به قیامت شعارِ ما
محسن زعفرانیه👆
:
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم
حرارتی است قدیمی که در دلم دارم
اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم
دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم
میان نامه ی من خالی است از خوبی
گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم
مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می بخشید
خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم
به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم
به لطف فاطمه ارباب محترم دارم
حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد
مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم
نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد
دلم خوش است میان دلم حرم دارم
برات کرب و بلایم به دست عباس است
دوباره مُلتمس دامنِ علمدارم
محمد جواد شیرازی👆
#امام_حسین
#شب_جمعه_شب_زیارتی_ارباب
شکرِلله که حق را به من آموخت حسین
شعلۀ حُبِ علی ،در دلم اَفروخت حسین
هر کسی عبد حسین است ،همان عبد خداست
با خدا حرف زدن را به من آموخت حسین
آری از روز ازل بود، که با دستِ خودش
مِحنتِ فاطمه را در دلم اَندوخت حسین
با صدای سخنِ عشق ، به دنیا فرمود:
ذره ای دینِ خدا را به تو نفروخت حسین
با ستمکار ، سخن از درِ تذلیل نگفت
ذلت و خواری و لبخند ! نیاموخت حسین
تَهِ گودال اگر زمزمۀ یارب داشت
زیرِ شمشیر و سنان ، دیده به ما دوخت حسین
کهنه پیراهنِ او هم به خدا غارت رفت
بر تنِ خویش به جز نیزه نَیاَندوخت حسین
آتشِ عشقِ خدا و عطشِ کشته شدن
آنقدَر داشت ،که لب تا جگرش سوخت حسین
کربلایی نشود ، هر که فدایی نشود
بر سرِ نیزه چو خورشید، بَر اَفروخت حسین
محمود ژولیده👆